بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحیِمِ

فضای حاکم بر درون کهف و تغییر حالات اصحاب کهف پس از بعث

لزوم بررسی ویژگی های کهف در ماجرای اصحاب کهف

در بحث سوره کهف یکی از موضوعاتی که باید بشنایم خود کهف هست، ویژگی کهف، موقعیت کهف هست. باید جوری این موقعیت رو بشناسیم که طبق آیه 17 بعد از این شناحت اقرار کنیم ذَلِكَ مِنْ ءَايَاتِ الله[الکهف18: 17] ، این از آیات خدا هست و اگر کسی به این شناخت هدایت بشه او المُهْتَد[الکهف18: 17] هست و اگر کسی به این شناخت از کهف، هدایت نشه و به ضلالت بره، او ولی مرشد نداره. باید به شناخت دقیقی از کهف، حرکت کرد. خب این یه بحث در مورد کهف هست، این رو باید دقیق بشناسیم. چند تا نکات در مورد بحث توصیف کهف هست، عمده بحث توصیف در آیه 17 ام مطرح هست، نکات دیگری در جاهای دیگر هست که میشه از اون نکات در شناخت کهف استفاده کرد ولی باید بحث اصلی رو در آیه 17 ام دنبال کرد، این بحث شناخت کهف.

فضای حاکم بر درون کهف، در ماجرای اصحاب کهف

یه بحث دیگر که وجود داره، اون اتفاقی که برای اصحاب کهف، درون کهف هست. اون فضایی که اصحاب کهف درون کهف دارند، فی الکهف دارند، نه بعد از کهف. خب باید این فضای حاکم بر اصحاب کهف رو درون کهف، به چند مرحله تقسیم کنیم و دسته بندی کنیم. درون کهف فضایی بر اصحاب کهف حاکم است، فضایی بر اصحاب کهف حاکم است، به شکلی است که شما که نگاه می کنی، شما که به اونها توجه میکنی، اونها رو در حالت یقضه میبینی. در حالی که آنها در حالت رقود هستند. خدای متعال بر آذان (گوشهای) آنها ضرب کرده، سِنِينَ عَدَدًا[الکهف18: 11] ، برای یه دوره ای، چند سالی این کار رو کرده. خدای متعال نُقَلِّبُهُمْ ذَاتَ الْيَمِينِ وَ ذَاتَ الشِّمَال[الکهف18: 18] و حتی در درون کهف، فی الکهف، کلب اصحاب کهف، فراموش نمی شود، كلْبُهُم بَاسِطٌ ذِرَاعَيْهِ بِالْوَصِيد[الکهف18: 18] . فضاشون تنها این نیست بلکه به شکلی است که اگر به اون فضا، فضای حاکم بر اونها، به اون حالت حاکم بر اونها، اطلاع پیدا کنی، لَوَلَّيْتَ مِنْهُمْ فِرَارًا وَ لَمُلِئْتَ مِنهُمْ رُعْبًا[الکهف18: 18] ، اگر بر اونها اطلاع پیدا کنی، پا به فرار میگذاری و در وجودت رعب پر میشه. اگر بر اونها اطلاع پیدا کنی، اینگونه میشی. اگر اطلاع پیدا کنی بر آنها، بر چه چیز آنها؟ بر حالتشون. خب تو که حالت اونها رو میبینی. وقتی دیدی یا ببینی فرار نمی کنی، چرا؟ چون تحْسَبُهُمْ أَيْقَاظًا[الکهف18: 18] اینجوری حساب میکنی. در حالی که اونها در رقود هستند. اگه اطلاع پیدا کنی، اونها در رقود هستند، خب هستند، من که به شما گفتم اونها در رقود هستند. الان اینجا نمی فرماید که اگر حالت رقود آنها را ببینی. اگر حالت خوابیدن آنها را ببینی. این بحث لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَيهِم[الکهف18: 18] ، بر چه چیز آنها اطلاع پیدا کنی؟ این چه حالتی هست؟ چه موقعیتی هست؟ چه شکلی هست؟ چه داستانی داره؟ بر چه چیزی باید اطلاع پیدا کرد؟ اون اطلاع چه چیزی هست؟ اطلاع از چه چیزی؟ ببینید مراحل چه جوری شروع میشه؟ شما فکر میکنید اونها در حالت یقضه هستند. یعنی یک حالت اینجوری ازشون برداشت میشه. تویِ رسول الله ص اگر در یک موقعیتی به اونها نگاه کنی این حساب میشه که اونها در حالت یقضه هستند، ولی در واقع در حالت یقضه نیستند، در حالی که در رقود هستند. پس یک گام اول، حساب ظاهر، یقضه. به حساب ظاهر در حالت یقضه هستند. حالت درونی تر آنها، در حالت رقود هستند، در واقع آنها در حالت رقود هستند. خدای متعال در حالت رقود، نُقَلِّبُهُمْ ذَاتَ الْيَمِينِ وَ ذَاتَ الشِّمَال[الکهف18: 18] ، اونها رو تقلیب میکنه. اونها رو تقلیب میکنه ذَاتَ الْيَمِينِ وَ ذَاتَ الشِّمَال و یه فضایی از کلب آنها، بَاسِطٌ ذِرَاعَيْهِ بِالْوَصِيد[الکهف18: 18] . یک سگی، یک کلبی در غار هست به یه شکلی اونجا خوابیده، چه اهمیتی داره؟ این چه توصیفی هست؟ اصلا بَاسِطٌ ذِرَاعَيْهِ بِالْوَصِيد[الکهف18: 18] نیست، یه جور دیگه هست، اهمیتش چیه؟ به پهلو خوابیده اهمیتش چیه؟ و در مرحله بعد یک اطلاع هست، تا اینجا رو که اطلاع پیدا کردی، تا اینجا رو که الان دانستی، برات توضیح دادیم. حالا اگر اطلاع پیدا کنی بر آنها لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَيهِمْ لَوَلَّيْتَ مِنْهُمْ فِرَارًا وَ لَمُلِئْتَ مِنهُمْ رُعْبًا[الکهف18: 18] . خب پس این مسیری که اصحاب کهف حرکت کردند. از کجا شروع کردند؟ فىِ فَجْوَةٍ مِّنْه[الکهف18: 17] ، ابتدا در فضای فجوه ای از کهف قرار گرفتند، از کهفی با اون توصیفات. خدای متعال بر آذان آنها پرده ای گذاشت و اونها رو در حالتی فرو برد که ظاهرشون یقضه هست، باطنشون رقود، در واقع رقود و این مسیر ادامه پیدا کرد.

تفاوت حالتِ قبل از موت و بعد از بعث به دلیل وجودِ فضایی واسط

اینجا خدای متعال میفرماید كَذَالِكَ بَعَثْنَاهُمْ[الکهف18: 19] ، پس اینها به این حالت رسیدند كَذَالِكَ بَعَثْنَاهُمْ[الکهف18: 19] ، حالا خدای متعال اونها رو مبعوث کرد، اونها رو بعث کرد. در بعث، کسی که بعث میشود، در فضایی که درش قرار گرفته، او آدم قبلی نیست. بعث یک حالت واسط داره، یک موقعیت واسط داره نسبت به حالت اول. یعنی انسان در حالت 1 هست، به یک موقعیت واسط میره، بعث میشه، بعد از اونجا بعث میشود، این حالت دومی که قرار میگیره بعد از این حالت واسط، دیگه اون حالت 1 نیست، در موقعیت حالت 1 نیست. لذا بعث یک حالت واسط نیاز داره. اون حالت واسط حتی میتونه موت باشه. موت یک حالت واسط هست. خدای متعال بعث میکنه اونها رو و یک فضای جدیدی، یک کلاس جدیدی برای اونها قرار میده. بله پس ببینید بعد از بعث کردن اونها توسط خدای متعال در آیه 12 و 19 بحثش مطرح هست و این مسئله مهم هست. خدای متعال میفرماید که من اونها رو بعث کردم که بدونم که اونها دو گروه هستند، دو دسته هستند، أَىُّ الحِزْبَينِ أَحْصىَ‌ لِمَا لَبِثُواْ أَمَدًا[الکهف18: 19] . در آیه 19 هم میفرماید که بعث کردم که، اونها رو مبعوث کردم که لِيَتَسَاءَلُواْ بَيْنهُم[الکهف18: 19] . قائلی میپرسه، از اون دو گروه، قائلی از بین خودشون، از اون دو گروه میپرسه که چه مدت در غار بودید؟ چه مدت در کهف بودید؟ گروه اول پاسخشون اینه يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْم[الکهف18: 19] ، گروه دوم پاسخشون اینه رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَا لَبِثْتُم[الکهف18: 19] .