سفره - خشوع


سفره - خشوع

دنبال رفتن از سفره و پس کشیدن نباشیم؛ این یک سیر رشده

اگر مقاومت نکنیم ،پا پس نکشیم،مسیری که داریم خودش یک سیر رشده،یعنی در یک سیر رشد هستیم،شرطش اینه که مقاومت نکنیم،ما گاهی مقاومت میکنیم بر نرفتن،بر کناره کشیدن،بر نپذیرفتن،شاید فکرمون هم این نباشه ها!،ولی گاهی صفتمون اینه،مثل چیه؟گاهی میگی شما من دوست ندارم معصیت کنم،(خدای نکرده)فکرم این نیست که معصیت کنم،ولی میکنم،چرا؟ چون صفتمه،صفتم من رو به اون موضوع میکشونه،اگه به فکر اون فرد نگاه کنی میبینی که در فکرش به دنبال معصیت نیست،صفتشه که اون رو به معصیت میکشونه،در فکرش به دنبال نپذیرفتن نیست،به دنبال مقاومت کردن بر نرفتن نیست،بلکه صفتش اون رو میکشونه.‌

اگر خشوع داشته باشیم در مقابل تلاوت آیات متصاعد می شیم

خشوع داشته باشیم،اگه کمی صفت خشوع رو در خودمون پر رنگ کنیم،تلاوت آیه بر ما ،در معرض یک آیه قرار گرفتن ما رو متصاعد میکنه،اصلا شما نمیگی این فرد رشد کرد،میگی این فرد مثل موشک رفت هوا! شرطش خشوعه،در مقابل آیات خدا باید خشوع( بریم)متصاعد میشیم،متصاعد یعنی صعودی به سرعت،از حالت سختی زیادمثل انجماد در اومدن ،یکدفعه تبدیل شدن به حالتی بسیار لطیف مثل هوا،اینقدر سرعت این تبدیل زیاده که شما بهش میگی «تصاعد».شرطش خشوعه»،شرطش اینه که بر نرفتن مقاومت نکنیم،گاهی استقامت ها بر نرفتنه،نه بر رفتن،بله!این صفتمونه،باید به صفات توجه کنیم.همه ی دوستان،شاید کسی در جمع دوستان نباشه که در فکرش این باشه که؛« نه،من نمیخام برم،نه من میخام بر نرفتن استقامت کنم نه،من نمیخام پذیرا باشم»،در فکرش این نیست ، در صفتش این نیست، هر کسی هم ممکنه یک گیری،یک چیزی درش وجود داشته باش،و اون مانع خاشع بودنش باشه،اون رو باید حل کنه،چه چیزی مانعه،چه چیزی مانعه که من خاشع باشم؟میدونم فضایی حاکمه که به سرعت درش رشد وجود داره، اگه من به خوبی وارد این فضا بشم و پذیرا باش،به سرعت رشد میکنم،گاهی تجربه کردم،چرا نباید پیوسته تجربه کنم؟آیا گاهی فضای رشد وجود داره؟آیا گاهی در معرض آیات هستم؟ خب اینطور نیست،همیشه در معرض آیات هستیم،همیشه فضای رشد حاکم هست،چرا من گاهی اثر میگیرم؟‌

بعضی ایمانیات، افکار و یا اخلاقیات مانع خشوع ماست، به دنبال برطرف کردن آن ها باشیم

بله!خدا محبت کرده سفر مشهدی در پیشه،آیا من در سفر مشهد میتونم بعد سفر بگم نسبت به قبل متصاعد شدم.اینقدر سختی در من بوده،اینقدر غلظت و سنگینی در من بوده نسبت به بعد سفر،که من وقتی نگاه میکنم میگم؛این یعنی متصاعد شدن،توی سه روز چهار روز یک انسان متصاعد بشه.باید پذیرای چی باشم؟باید بر چی استقامت کنم؟باید نسبت به چی خاشع باشم تا این اتفاق برام بیفته؟به این موضوع توجه کنیم!خب خیلی ممنون.بهش فکر کنیم،شما بگرد در خودت پیدا کن،ایشون بگرده در خودش پیدا کنه،؛«چیزی که واقعا شما رو به این اثر گیری از سفره برسونه». قبوله؟!‌

یعنی به ضعف های خودمون توجه کنیم. یه چیز ،یه چیز دو چیز ،در ما؛یک نوع فکر کردن،یک نوع ایمانیات،یک نوع اخلاق توی مسائل اخلاقی گاهی مانعه خشوعه .اون چیه؟ اون رو پیدا کنیم،اون رو حل کنیم،چه چیزی نمگذاره من خاشع باشم؟آیا این نوع فکر کردن من هست؟آیا این نوع ایمان منه؟این نوع اطمینان منه؟این نوع اعتماد منه؟ این نوع اطمینان منه؟این نوع اخلاق منه؟آیا نوع تقوای منه؟ چیه؟ کجا گیرم؟ اون رو حل کنم.خشوع تو مسیر خداست، مسیر خدا نسبت به موضوعاتی که خدا بر سر راه انسان قرار میده،لذا از انسان میخاد؛تو خاشع باش،یک آیه قرار میده؛نسبت به آیه خاشع باش .‌

صلاه تنها در قلوب خاشعین جا می شه و اثر می کنه

« وَ اسْتَعِينُواْ بِالصَّبرِْ وَ الصَّلَوةِ وَ إِنهََّا لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلىَ الخَْاشِعِينَ»!طلب یاری کنید،از صبر و صلاة. طلب یاری کنید،یاری طلب کنید،از صبر،به وسیله ی صبر و صلاه،البته،صلاة خیلی بزرگه،خیلی سخته،نمیتونید بهش چنگ بزنید،نمیتونن بهش چنگ بزنن،«الّا خاشعین».صلاة جا نمیشه در قلوب خیلی ها،الّا در قلب خاشعین،اثر نمیکنه در قلوب خیلی ها الّا در قلب خاشعین.‌

« هُوَ الَّذي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَ مَلائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ » إه!خدا این فضا رو بر من قرار داه؟چرا من گاهی اثر میگیرم،گاهی نمیگیرم؟فضا اگر فضا ی صلاة خداست،من باید خاشع باشم.پیوسته اثر بگیرم،لذا پیوسته به سمت نور از ظلمات خارج میشم،لذا،گاهی برخی از مقولات من رو متصاعدمیکنه،یه حرم امام(علیه السلام) میرم متصاعد میشم،یعنی اینقدر سرعت خروج از ظلمات به سمت نور زیاده،،سرعت نور شدن زیاده،یک جسم جامد وقتی متصاعد میشه،میشه گاز ،میشه هوا،یه قدری لطیف شده بهش میگیم متصاعد،بازم میتونه ادامه پیداکنه،یک هوا میتونه لطیفتر شه،یک گاز میتونه لطیفتر شه،با سرعت اینکار اتفاق بیفته،اینقدر که،اینقدر،اینقدر.....بره ،بره،0بره.......بهش بگیم این نوره. توی طبیعت هم همینجوره ها!یک جسم مادی،اتم مولکول،ساختارش اینجا هست کنار هم محکم،بعد متصاعد میشه،انرژی ازش تخلیه میشه،بعد میشه مولکولهای هوا ،اینو اگه بخوای همینجوری خود اون اتمها رو هم متصاعد کنی،یعنی عملا اون رو تبدیل به انرژی، یعنی به نور تبدیل میکنی. لطیفِ لطیف.‌

خب خیلی ممنون ،دست شما درد نکنه،خدا حافظ شما.‌

مطالب مرتبط
تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به بالقرآن است