« تا آخِرت عزم برای مهدویت»


« تا آخِرت عزم برای مهدویت»

اونهایی که در مسیر صالحیت هستند، هرکجا عزمشون برای صالحیت کم بشه، در هر صحنه ای دست از صالحیت بردارند، از« اهلیت» خارج میشن.

ابراهیم علیه السلام در صحنه ی قبل از اون ماجرای آتش، از خداوند جایی در خواست میکنه: « رَبّ‏ هَبْ لىِ حُكْمًا وَ أَلْحِقْنىِ بِالصَّالِحِينَ(83الشعرا)» خودشون در مسیر صالحیت، برای مسیر صالحیت هم عزم میکنه، تلاش میکنه، سعی میکنه، رفتار نشون میده و رفتارهای صالحانه انجام میده، یعنی ابراهیم علیه السلام تا زمان اون ماجرای آتش، صالح هست، رفتار صالحانه انجام میده. ‌

ابراهیم علیه السلام رو در اون ماجرا، اون قوم، برنامه ای میذارن که ایشون رو بندازن در آتش. خب ایشون رو می اندازن در آتش، آتش به محبت خدا، گلستان میشه.این یک صحنه ی جدید برای ابراهیم علیه السلام هست؛ آیا ابراهیم علیه السلام دست از صالحیت برمیداره؟ آیا عزم ابراهیم علیه السلام برای صالحیت کم میشه؟ آیا در این مقطع جدید و با این صحنه ی جدید، وارد صالحیت درخور این مقطع میشه؟ ‌

آیات رو دنبال میکنیم میفرماید« وَ قَالَ إِنىّ‏ ذَاهِبٌ إِلىَ‏ رَبىّ‏ سَيهَدِينِ(99) رَبّ‏ هَبْ لىِ مِنَ الصَّالِحِينَ(الصافات100) » ‌

ابراهیم علیه السلام در این صحنه ی جدید، وارد عزم به صالحیت درخور این مقطع میشه. ابراهیم علیه السلام خودش صالح هست، این رفتار که از خدا فرزند صالح میخواد، یعنی به دنیا آوردن، فرزند دار شدن( اون هم فرزند صالح) خودش یک صالحیت درخور این صحنه برای ابراهیم علیه السلام هست. اینکه از خداوند میخواد: خدایا! به من فرزند صالح بده، این یک رفتار صالح گونه برای خود ابراهیم علیه السلام هست، یک عمل صالح برای خود ابراهیم علیه السلام هست.‌

ابراهیم علیه السلام دست از صالحیت بر نمیداره و بلکه در مسیر صالحیت می تازه.‌

اگر ابراهیم علیه السلام اینجا این رفتار به سوی صالحیت رو نشون نمیداد، ابراهیم علیه السلام در این صحنه زیاد..‌

بله! اونهایی که در مسیر صالحیت هستند هرکجا عزمشون برای صالحیت کم بشه، در هر صحنه ای دست از صالحیت بردارند، از« اهلیت» خارج میشن.‌

اگر آمدی در مسیر عزم برای مهدویت، تا آخرش باید« عزم برای مهدویت» ، تا آخرش بایستی« عزم برای صالحیت» .هرکجا، در هر مقطعی دست برداری خداوند رها میکنه، میگه برو.شاید عذاب نکنه، ولی اون چیز که بخاطر مهدویت و عزم برای مهدویت عطا کرده اون رو میگیره.

آیا آدم علیه السلام عمل صالحی نداشت؟ به ماجراش نگاه میکنیم؛ آدم علیه السلام« تعلیم أسماء» شد، بعد از« تعلیم اسماء» ، « أسماء» رو به ملائکه تعلیم داد، این عمل صالح هست، آدم علیه السلام از رسولان خداست، اعمال آدم علیه السلام قیمتی هست، آدم علیه السلام کسی است که اگر شما الان بپرسید؛ ملائکه علم به« أسماء» رو از کجا گرفتند؟ باید بگیم: آدم علیه السلام.‌

« کل ملائکه» ، « علم أسماء» رو از آدم علیه السلام آموختند. چه کسی میتونه الان ادعا کنه که: " من به یک مَلَکی، یک چیز کوچولو یاد دادم " ؟‌

کل ملائکه« علم الأسماء» رو، از آدم علیه السلام آموختند، پس این رفتار رفتار بسیار بزرگی هست.‌

« قالَ يا آدَمُ‏ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمائِهِم‏ فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ» وقتی آدم علیه السلام همه ی ملائکه رو« بِأَسْمَاءِ هَؤُلَاء» ، « إنباء» داد نبوت، نبوتی از « أَسْمَاءِ هَؤُلَاء» به کل ملائکه.‌

اگر این« إنباء» رو نمیکرد، ملائکه هیچ علمی نداشتند، ملائکه همونجا به خداوند میفرمایند که؛« قَالُواْ سُبْحَانَكَ لَا عِلْمَ لَنَا إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا» ما اصلا علمی به این موضوع نداریم إلّا اون چیزهایی که خدایا تو به ما یاد دادی. ما که اصلا نمیدونیم« أَسْمَاءِ هَؤُلَاء» چی هست؟ ‌

اینجا خداوند میفرماید: « أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمائِهِم» ؛ اونها رو إنباء بده« بِأسماء هَؤُلَاء» .‌

خب این یک رفتار قیمتی هست. آیا یک نماز من و شما عمل صالح باشه و این إنباء أسماء هَؤُلَاء به ملائکه توسط آدم علیه السلام عمل صالح نباشه؟ این قیمتش خیلی بالاست.‌

خیلی از انسانها نماز میخونن، از ملائکه التماس میکنند که این رو بگیر ببر بالا. آدم علیه السلام ملائکه رو می نشونه پای درس خودش، همه ی ملائکه رو. قیمت این رفتار، بسیار بالاست. این مسیر، مسیر صالحیت هست، این مسیر، مسیر اصلاح هست. کل ملائکه بخاطر این انباء اسماء، یک قدم رشد میکنند« رشد عالم ملائکه» .‌

خب این آدم علیه السلام، اینجوری اول آدم علیه السلام رو بشناسیم، اول یک رفتارش رو ببینیم، این رفتار آدم علیه السلام، این یکی از رفتارها و اعمال آدم علیه السلام.‌

حالا که این رو شناختیم، همین انسان وارد بهشت میشه( اینکه این بهشت چه جوری برپا شد و چه نسبتی با اعمال و رفتار آدم علیه السلام داره بماند) این انسان وارد بهشت میشه، خداوند در این صحنه، در این مقطع، دوباره صحنه ای ایجاد میکنه برای سنجش عزم به مهدویت، عزم برای صالحیت.‌

اینجا آدم علیه السلام در این عزم به مهدویت، در این عزم به صالحیت، در این مقطع، طبق آیات قرآن ظاهرا کاستی داره، میفرماید« وَلَمْ نجَدْ لَهُ عَزْما» خداوند همه چیز رو از آدم علیه السلام میگیره، میفرماید از بهشت برو بیرون، برو در سختی، برو در مشقت. خداوند در مسیر به سوی مهدویت، خیلی غیرتی رفتار میکنه. این ماجرا رو بذارید کنار ماجرای ابراهیم علیه السلام، اگر ابراهیم علیه السلام اونجا اون رفتار رو نشون نمی داد، عزم به صالحیت رو در اون بهشت، در اون آتشی که تبدیل به بهشت شده بود« بَرداً وَ سَلاماً»، نشون نمیداد خداوند همه چی رو ازش میگرفت و میفرمود برو، برو خودت با این قوم درگیر شو، برو در« مَشِقَّت» .‌

اگر آمدی در مسیر عزم برای مهدویت، تا آخرش باید« عزم برای مهدویت» ، تا آخرش بایستی« عزم برای صالحیت» .هرکجا، در هر مقطعی دست برداری خداوند رها میکنه، میگه برو.‌

شاید عذاب نکنه، ولی اون چیز که بخاطر مهدویت و عزم برای مهدویت عطا کرده اون رو میگیره.اگر اهل بیت بودن، اگر اهل فضایی بودن رو عطا کرده، اون رو میگیره.پس« عزم به مهدویت، عزم به صالحیت» تا آخَر. ‌

در کلام ابراهیم علیه السلام ببینید؛ « وَ أَلْحِقْني‏ بِالصَّالِحين‏» اینجا، نگاهش به سمت آخَر هست.‌

خداوند در پاسخ این موضوع، در استجابت این موضوع، این رو نشون میده که ابراهیم علیه السلام نگاهش به آخر بوده. میفرماید که« ...وَ إِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ‏ الصَّالِحينَ (130بقره)» استجابت اینجاست« إِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ‏ الصَّالِحينَ»، در دنیا هم که بود. کسی که در آخرت از صالحین هست در دنیا هم هست، یعنی ادامه داد، صالحیتی ادامه دار، صالحیتی تا آخرت.‌

پسر نوح ع در مقطع طوفان، در مسیر صالحیت قدم برنمیداره، به هر دلیلی از صالحیت فاصله گرفته، به هر دلیلی در این مقطع، عزمش برای مهدویت نیست، خداوند به نوح علیه السلام میفرماید که؛ او رو کنار بگذار، او دیگه اهل تو نیست.

بله ایراد فرزند نوح علیه السلام اینجاست، او اینقدر با نوح علیه السلام همراهی کرده، که نوح علیه السلام گمانش این هست که این فرزند« اهل» او هست، لذا به خداوند میفرماید که: « وَ نادى‏ نُوحٌ رَبَّهُ فَقالَ رَبِّ إِنَّ ابْني‏ مِنْ أَهْلي‏» این اهل من هست، فرزند من اهل هست. آیا نوح علیه السلام اشتباه میکنه؟‌

نه! فرزندشون تا اینجا بوده. خداوند در پاسخ میفرماید که : « إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِك» او اهل تو نیست. اینجا شما باید بری در فضا نوح علیه السلام، نوح علیه السلام تعجب میکنه( میپرسه) چرا؟ چی شد که او اهل من نیست.‌

خداوند در پاسخ این تعجب میفرماید: « إِنَّهُ عَمَلٌ غَيرْ صَالِح» . او در این مقطع، دیگه صالح نیست، او در این لحظه و در این مقطع، دیگه صالح نیست، او دیگه اهل تو نیست.‌

یعنی این فرزند نوح علیه السلام، تا اینجا با نوح علیه السلام همراهی کرد. ایمان آورد، به فرموده ی نوح علیه السلام اهل اوست، از اینجا به بعد، به دلیل اینکه دیگه در مسیر صالحیت قدم برنمیداره، به هر دلیلی از صالحیت فاصله گرفته، به هر دلیلی در این مقطع عزمش برای مهدویت نیست، خداوند به نوح علیه السلام میفرماید که؛ او رو کنار بگذار، او دیگه اهل تو نیست.‌

ابراهیم علیه السلام به آسمان نگاه میکنه، به ستارگان، حسینیت رو نتیجه میگیره. نه فقط اینکه نتیجه میگیره، بلکه در حسینیت زندگی میکنه، اینقدر که بیمار میشه؛ « فَقَالَ إِنىّ‏ِ سَقِيمٌ( صافات 89)» ما فاصله مون با ابراهیم السلام چقدره؟ ما قرآن نگاه میکنیم، آیا حسینیت نتیجه میگیریم؟

خداوند می فرماید که: أعوذ بالله من الشیطان الرجیم « فَنَظَرَ نَظْرَةً فىِ النُّجُومِ(88)فَقَالَ إِنىّ‏ سَقِيمٌ(89الصافات) »( از زبان ابراهیم علیه السلام) ؛ ابراهیم علیه السلام یک نظاره ای کرد، آن هم نظاره ای به « نجوم»، نظر صحیحی، نگاه صحیحی به آسمان انداخت، به« نجوم» ، به ستارگان در آسمان. نتیجه اش چی شد؟« فَقَالَ إِنىِّ سَقِيمٌ(89) » ؛ پس گفت من بیمارم. ‌

طبق روایات اینجا، با ماجرای امام حسین علیه السلام آشنا شد، لذا بخاطر این ماجرا بیمار شد. ابراهیم علیه السلام به آسمان نگاه میکنه، به ستارگان، حسینیت رو نتیجه میگیره. نه فقط اینکه نتیجه میگیره، بلکه در حسینیت زندگی میکنه، در حسینیت غرق میشه، در معرفت حسینی علیه السلام غرق میشه، اینقدر که بیمار میشه؛ « فَقَالَ إِنىّ‏ِ سَقِيمٌ(89)» . ‌

ما به آسمان نگاه میکنیم، کهکشان راه شیری نتیجه میگیریم، بعد میگیم کهکشان راه شیری، دنبال کهکشان راه موشی هست. این نتایج ماست. دُبِّ اکبر و دُبِّ اصغر نتیجه میگیریم، خرس نتیجه میگیریم. ابراهیم علیه السلام به آسمان نگاه میکنه، حسینیت نتیجه میگیره، در حسینیت غرق میشه، در معارف حسینی غوطه میخوره، با معارف حسینی به سمت«صالحیت» حرکت میکنه. بعد از این معارف حسینی، وارد شکستن اون بت ها میشه، با معارف حسینی به سمت صالحیت حرکت میکنه. این است ابراهیم علیه السلام.‌

ما فاصله مون با ابراهیم السلام چقدره؟ ما قرآن نگاه میکنیم، آیا حسینیت نتیجه میگیریم؟ ما قرآن رو نگاه میکنیم، آیا اهل بیت علیهم السلام رو نتیجه میگیریم؟ بله دوستان! فاصله ی ما با خوبان، زیاد هست. فاصله ی رفتارهای ما، فاصله ی معارف ما، فاصله ی نوع نگاه ما، فاصله ی حال و هوای ما با خوبان، زیاد هست.‌

این رفتار، ارتفاع ابراهیم علیه السلام رو نشون میده؛ « فَنَظَرَ نَظْرَةً فىِ النُّجُومِ(88)فَقَالَ إِنىّ‏ سَقِيمٌ(89) » این رفتار ارتفاع ابراهیم علیه السلام رو نشون میده. شما این فرد رو ببینید، این فرد هست که در مسیر عزم برای صالحیت داره حرکت میکنه، به آسمان نگاه میکنه، حسینیت رو نتیجه میگیره. در معارف حسینی غوطه میخوره.‌

حالا شما میخوای بگی، اون موقع علم نجوم بلد بود، با علم نجوم کار کرد، علم نجوم، اون موقع علم خاصی بود. من با اینهاش کاری ندارم، بالاخره در ظاهر آیات، با علم نجوم بوده یا نبوده، هر چی که بوده، به آسمان نگاه کرده و در معارف حسینی غوطه خورده. پرداختن او به آسمان، بخاطر حسینیت، بخاطر اهل بیت علیهم السلام.‌

شما میری تلسکوپ میذاری، میگی به آسمان نگاه کنیم چه موقعی یک دنباله دار رد میشه؟ چه موقعی، فلان سیاره در فلان نقطه قرار میگیره؟ ‌

ابراهیم علیه السلام به آسمان، به گونه ای میپردازه( اینجا که خداوند میفرماید« نَظرَةً» یعنی به گونه ای میپردازه) که نتیجه اش میشه: « پرداختن به اهل بیت علیهم السلام» . ‌

دوستان! ما چه جوری میخوایم تا آخر راه بریم؟ ما چه جوری میخوایم تا آخِرت بریم؟آیا مرد میدان هستیم که اینطور باشیم؛ « تا آخِرت عزم برای مهدویت» .

فاصله ی ما با این ارتفاع زیاد هست. البته نا امید نیستیم. چرا؟ چون یک مشت جوان متکی به در و دیوار هستیم که تَکَدِّی گری هم مشغول هستیم و همه مون هم قیافه هامون کَدِّی (روستایی) هست، اومدیم اینجا نشستیم دور همدیگه و آرزو هامون رو مطرح میکنیم؛ « اهل بیت بودن» ، « عزم به صالحیت» ، « مهدویت» ، « جنس نور زهرایی بودن» .‌

ابراهیم علیه السلام این فردی که الان، بخشیش رو شناختیم، ایشون در این صحنه، اینجوری، با این معارف، وارد صالحیت، مبارزه با اون بت ها و یک تنه نابود کردن بت ها میشه، بعد در اون آتش.‌

اگر اونجا، در اون آتش، بعد از اون گلستان شدن، رفتار درستی نشون نمی داد، خداوند او رو کنار میگذاشت.‌

دوستان! ما چه جوری میخوایم تا آخر راه بریم؟ ما چه جوری میخوایم تا آخِرت بریم؟آیا مرد میدان هستیم که اینطور باشیم؛ « تا آخِرت عزم برای مهدویت» .‌

خداوند در اجابت دعای ابراهیم ع، رسولی در بین کسانی که قلبشون شعاعی از نور رو گرفته، اثری از اون نور دریافت کرده، اثری از نور زهرایی گرفته، قرار داده که اینها رو ببره تا ملحق کنه

بله خوبان، رسولان خدا، انبیاء علیهم السلام، انسان های بسیار رشد یافته ای هستند، ابراهیم علیه السلام یک تنه در عرصه ی صالحیت میتازه، اینقدر که خودش به تنهایی یک« امت» هست. ولی یک مسئله می مونه. یک سری افراد نمی تونند، توانش رو ندارند مثل ابراهیم علیه السلام باشند. اینها چه باید بکنند؟ آیا به این افراد توجهی شده؟ می ریم در کلام ابراهیم علیه السلام، ببینیم آیا خود ابراهیم علیه السلام اصلا به این افراد توجهی داشته؟ می بینیم که بله.‌

ابراهیم علیه السلام به این افراد توجه داره و از خدا می خواد که؛ خدایا یک رسولی مبعوث کن بیاد در بین این افراد و اینها رو رشد بده و اینها رو بالا بیاره و اینها رو به ما و به خوبان( البته ایشون نمیفرماید به « ما» ) به استناد برخی آیات برداشت میشه که « وبه خوبان ملحق کن»، خدایا یک رسولی بفرست که اینکار رو بکنه، ‌

من دارم یکه تازی میکنم و میرم، اینها می مونند، یکی برای اینها یک فکری بکنه. برای این موضوع آیه ی قرآن داریم.‌

درخواست ابراهیم علیه السلام اجابت میشه، خداوند رسولی قرار میده، رسولی در بین کسانی که قلبشون شعاعی از نور رو گرفته، اثری از اون نور دریافت کرده، اثری از نور زهرایی گرفته، رسولی قرار داده؛ « رَسُولًا مِّنهْمْ» یک رسولی که جنسیت او هم از جنس همون نور هست برای اینکه« يَتْلُواْ عَلَيهْمْ ءَايَاتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَ الحْكْمَة وَ إِن كاَنُواْ مِن قَبْلُ لَفِى ضَلَالٍ مُّبِين».‌

اگر اینکار نمیشد، اینها قبلش نمیدونستند چی کار باید کنند؟ چه کسی میخواست اینها رو بالا ببره؟ اینها اصلا راهی برای بالا رفتن نداشتند، اینها نگاه میکردند با تعجب می دیدند که ابراهیم علیه السلام بالا رفت، میگفتند پس ما چی؟ آیا کسی به فکر ما هست؟ ما هم کسانی هستیم که، درسته جنسیت مون جنسیت زهرایی نیست، ولی در قلبمون، نور زهرایی هست.‌

خداوند رسولی قرار میده که اینها رو ببره، تا کجا ببره؟ «وَ ءَاخَرِينَ مِنهْمْ لَمَّا يَلْحَقُواْ بهِمْ»، اینها رو ببره تا ملحق کنه.‌

إن شا الله که خداوند همه مون رو کمک کنه و به همه مون توفیق بده که بیشترین بهره ها رو ببریم.‌

برمحمد و آل محمد و صلواتی بفرستیم‌

أللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم‌

مطالب مرتبط
تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به بالقرآن است