بله اینجا خداوند در برخی از آیات صحبت از برخی انبیاء و خوبان دارد. در آیهی 58 خداوند میفرماید که اونها، اون افرادی که ذکر شد کی هستند؟ آدم براش سوال پیش میاد که اون افرادی که در قبل بودند کی بودند؟ آیا فقط هین افراد هستند که جزو خوبان هستند. در آیهی 58 خداوند دامنه را گسترش میده، میگه که نه فقط همین افراد نبودند که مطرح شده بود، افراد دیگری هم هستند، این افراد از جمله ی اون افراد هستند، لذا میفرماد که« اُولئِكَ الَّذينَ » اونها کسانی هستند که ، چه کسانی؟ « أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ » خدا به اونها نعمت داده، به چه کسانی خدا نعمت داده؟ آیا فقط به همون افراد نعمت داده؟ خداوند میفرماید که نه! دامنه اش گستردهترهست« مِنَ النَّبِيِّينَ مِنْ ذُرِّيَّةِ آدَمَ »خداوند به نبیین از ذریهی آدم نعمت داد، متنعم کرده اونها را « وَ مِمَّنْ حَمَلْنا مَعَ نُوحٍ» و از کسانی که همراه نوح بودند خداوند به اونها نعمت داده « وَ مِنْ ذُرِّيَّةِ إِبْراهيمَ وَ إِسْرائيلَ » و به ذریه ی ابراهیم و اسرائیل نعمت داده « وَ مِمَّنْ هَدَيْنا وَ اجْتَبَيْنا » و همچنین از کسانی که خداوند اونها را هدایت کرده و اجتباء کرده، یعنی در این آیه خداوند دامنه را گسترده میکنه، محدود به افرادی که در آیات قبل ذکر شدند نمیشه، افراد آیات قبل هم جزو این افراد هستند. جزو افرادی که خداوند در آیهی 58 مطرح میکنه. در آیهی 58 نکات زیادی وجود داره.
به استناد آیه 58 سوره مریم، ذریه آدم ع متفاوت از ذریه ابراهیم ع میباشد.
ببینید خداوند چرا میفرماد « مِنَ النَّبِيِّينَ مِنْ ذُرِّيَّةِ آدَمَ »؟ اینجا مفهوم چی هست؟ "نبیین" از ذریهی آدم؟ مگه بقیهی این انبیاء از ذریهی آدم نیستند؟ مفهومی که مطرح هست از ذریه و ما در ذهن داریم خب همه از ذریهی آدم هستند، خداوند میفرماد « مِنَ النَّبِيِّينَ مِنْ ذُرِّيَّةِ آدَمَ ».
مگه نبیین غیر از ذریهی آدم هم داریم؟ اگر با این مفهوم مصطلح از« ذریه »که همهی افراد از ذریهی آدم هستند، خب اگر میفرماید « مِنَ النَّبِيِّينَ » خب همه از ذریهی آدم بودند دیگه، مگه« النبیین غیر از ذریهی آدم» هم داریم؟ از ظاهر بر میاد که احتمالا نبیین غیر ذریهی آدم داریم، یعنی چی؟ نبیینی غیر ذریهی آدم داریم یعنی این که از آدمها نیستند، اصلا آدمی زاد نیستند؟ این بعیده که منظور باشه.
خداوند در آیه بخش بخش کرده در دوره های زمانی، فرموده که « مِنَ النَّبِيِّينَ » از ذریهی آدم ، شما وقتی جلو میاد بعد در مقطع بعدی به کجا میرسه « وَ مِمَّنْ حَمَلْنا مَعَ نُوحٍ » یعنی تا دوران نوح( علیه السلام) جلو میره، و بعد میفرماید « وَ مِنْ ذُرِّيَّةِ إِبْراهيمَ » پس معلوم میشه که ذریهی آدم و ذریهی ابراهیم (علیه السلام) با هم فرق میکنند، اینها دو تا ذریه هستند، از یک جایی افراد میشن سر شاخهی اصلی ذریه، مثلا ما در مورد سید ما رسول الله (صلوات الله علیه) نداریم و یا حداقل کمتر داریم و به ذهن نمیاد که از ذریه آدم باشه، آنچیز که مطرح هست از ذریهی ابراهیم بودن مطرح هست.
این یه نکته در مورد« ذریه»، حالا باید سر فرصت این بحث ذریه بررسی بشه.
در آیه 58 دو بار دامنه منعمین گسترده میشود؛ یکی وقتی با عبارت «من النبیین» دامنه از آن افراد ذکر شده در آیات ابتدایی گسترده تر شد و دیگر با عبارت « وَ مِمَّنْ هَدَيْنا وَ اجْتَبَيْنا ».
بله خداوند میفرماید« مِنَ النَّبِيِّينَ مِنْ ذُرِّيَّةِ آدَم» چهار دسته افراد اینجا مطرح هست« مِنَ النَّبِيِّينَ مِنْ ذُرِّيَّةِ آدَمَ وَ مِمَّنْ حَمَلْنا مَعَ نُوحٍ» دستهی سوم «وَ مِنْ ذُرِّيَّةِ إِبْراهيمَ وَ إِسْرائيلَ» دستهی چهارم، « وَ مِمَّنْ هَدَيْنا وَ اجْتَبَيْنا » با بحث آخر بحث دامنه اش دوباره داره گستردهتر میشه، یعنی در دو مقطع خداوند داره دامنه را وسیعتر میکنه، یه مقطع با دستهی اول دامنه را وسیع میکنه نسبت به اون افرادی که در آیات قبل مطرح هست و در دستهی چهارم دامنه را بسیار وسیع میکنه، از دایرهی انبیاء و این که اون فرد نبی باشه و یا از دایرهی این که از ذریهی یک فردی باشه، از دایرهی اینها جدا میکنه، یا از دایرهی کسانی که حتما در معیت یک رسول بوده باشند مثل نوح(علیه السلام)، از دایرهی اونها وسیعتر میکنه، میگه اصلا کسانی که هدایت شدند و اجتبا شدند.
خب یه سوال پیش میاد، اون افرادی که در سه دستهی اول قرار میگیرند، از نبیین هستند یا در معیت نوح( علیه السلام) بودند، یا از ذریهی ابراهیم یا اسرائیل (علیه السلام) هستند، خب اینها بودند دیگه تمام شد و رفت، اونهایی که از ذریهی اسرائیل(علیه السلام) نیستند چی؟ آیا برای اونها راهی هست؟ بله خداوند میفرماید که « وَ مِمَّنْ هَدَيْنا وَ اجْتَبَيْنا ». اونها هدایت میشن و اجتبا میشن. آیا همهی کسانی که هدایت میشن اجتبا میشن، یعنی چی هدایت میشن؟
شاخص و صحنه هدایت « وَ مِمَّنْ هَدَيْنا وَ اجْتَبَيْنا »، « إِذا تُتْلى عَلَيْهِمْ آياتُ الرَّحْمنِ خَرُّوا سُجَّداً وَ بُكِيًّا » میباشد یعنی در قبال تلاوت آیات الرحمن با قلبی خاشع تسلیم میشوند.
خب اونها در یه صحنهای هدایت میشن، بروز هدایت را میخواهیم پیدا کنیم، شاخص هدایت شدنشون، اجتبا شدنشون را میخواهیم پیدا کنیم را در آیه باید پیدا کنیم، « إِذا تُتْلى عَلَيْهِمْ آياتُ الرَّحْمنِ خَرُّوا سُجَّداً وَ بُكِيًّا » .این افراد وقتی که "آیات الرحمن" براشون تلاوت میشه یا وقتی که آیات الرحمن براشون تلاوت شده یا میشه این افراد را میبینی که به سجده میافتند و گریه میکنند، به سجده میافتند یعنی مقدمش اینه که تسلیم میشن، پس افراد تسلیمی هستند،« وَ بُكِيًّا » گریه میکنند مقدمه اش این هست که قلبشون اهل خشوع بشه، کسی که قلبش خاشع نباشه نمیشکنه و گریه نمیکنه. در روایات داریم قلبی که داری قساوت هست باعث میشه که فرد دیگه گریه نکنه و اشکی از چشمانش نیاد.
در ادامه خداوند می فرماد که« فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضاعُوا الصَّلاةَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ » پس خلفی از بعد اونها، پس خلف از بعد اونها، خلفی هستند که نماز را ضایع میکنند و از شهوات تبیعت میکنند.
ارتباط بحث نماز و تبعیت از شهوات در آیه 59 با بحث آیه قبل چیست؟
چرا ربطی داره بحث نماز و تبعیت از شهوات به اون موضوعاتی که در آیهی قبل مطرح هست؟
چرا خداوند اینجا بحث ضایع کردن نماز و تبیعیت از شهوات را مطرح میکنه؟ بگه خلف بعد از اونها خلفی هستند که به عنوان مثال سجده نمیکنند، تسلیم نمیشند، قلبشون خاشع نیست، گریه نمیکنند، به آیات توجه نمیکنند، از آیات اعراض میکنند، به هدایتها توجه نمیکنند، موضوعاتی که در آیهی قبل مطرح هست اینهاست، این دو سه دستهای که از نبیین هستند خب معنی ندارند که کسانی که بعد از اونها هستند که از نبییین نیستند پس آدمهای بدی هستند، « فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيًّا » اینا به زودی "غیّ" را ملاقات خواهند کرد، به زودی محصول بدی دستشون میرسه.
در ظاهر اگر نگاه میکنیم خداوند باید میفرمود که کسانی که خداوند به اونها نعمت نده، در آیه ی قبل اولین چیزی که مطرح هست نعمت هست، خداوند بهشون نعمت نده اونها «فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيًّا » کسانی که از نبیین از ذریهی آدم یا از کسانی که مع نوح بودند یا از کسانی که ذریهی ابراهیم و اسرائیل نیستند اونها مثلا به زودی « يَلْقَوْنَ غَيًّا » یا کسانی که در زمرهی « هَدَيْنا وَ اجْتَبَيْنا» نیستند، یا کسانی که در ادامه مطرح شده کسانی که آیات الرحمن براشون تلاوت میشه و رفتار خوبی نشون ندن، بالاخره این مطلب باید مطرح بشه.
در مفهوم « فَخَلَفَ»، ارتباط با موضوع قبلی وجود دارد؛ یعنی ماجرایی که در آیه بعد مطرح میشود در ادامه ماجرای قبلی در آیه قبل است که مطرح شده است.
میفرماید« فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ » وقتی که میفرماد « فَخَلَفَ» یعنی در ادامهی این داستان، یکی از چیزهایی که از « فَخَلَفَ» برداشت میشه یعنی در ادامهی این ماجرا، یعنی شما همین ماجرا را بگیرید این سر نخ را بگیرید و برید جلو، در ادامهی این داستان یه کسانی هستند که، یعنی وقتی میفرماید یعنی بحث قبلی مربوط هست، اگه میفرمود که نه کسانی هم هستند که نماز را ضایع میکنند ، خب اصلا این موضوع عوض میشد، یه مطلب دیگهای مطرح شده بود، وقتی میفرماید « فَخَلَفَ» یعنی موضوع به ماجرای قبلی مربوط هست، این داستان به داستان قبلی مربوط هست، خداوند داره بین آیهی 59 و 58 یک ارتباط ایجاد میکنه، 58 به 59 مربوط هست، دو تا دستهی مجزا و فلان و این که اینها اصلا هیچ ارتباطی به ندارند و این که یه کسانی هستند و یه جایی نماز نمیخونند و نتیجهی رفتار بدشون را می بینند و یه کسانی هستند که یه جایی رفتارهای خوبی دارند که اصلا ربطی به نماز هم نداره، رفتارهای خوبی دارند و اینها نتیجهی خودشون را میگیرند و نیازی هم نیست که با هم مقایسه کنیم.
وقتی که میفرماید « فَخَلَفَ» یعنی این دو تا به هم مربوط هستند و در کنار همدیگه ببینید .
« فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ» خب یه کسانی هستند که در ظاهر به اون افراد قبل مربوط هستند ولی در واقع « يَلْقَوْنَ غَيًّا » در واقع به سمت "غیّ" حرکت میکنند.
چرا؟ چه ویژگیای در اونها وجود داره، وقتی که میفرماد « فَخَلَفَ» یعنی به اونها ربط دارند، خب چه ویژگیای در اونها وجود داره که اینها به سمت بدی حرکت میکنند؟
اگر کسی میخواهد از نعماتی که در آیه58 مطرح شده بهره ببرد باید نماز را ضایع نکرده و از شهوات تبعیت نکند.
« أَضاعُوا الصَّلاةَ » نماز را ضایع میکنند، «وَ اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ» از شهوات پیروی میکنند. حتی از ادامه ذریهی ابراهیم(علیه السلام) بودن ملاک نیست، اگر کسی نماز را ضایع کنه و از شهوات تبیعیت کنه، کسی که در معرض هدایت خدا قرار بگیره ولی نماز را ضایع کنه و از شهوات تبیعیت کنه. خداوند اینجا جایگاه دو بحث مهم را مطرح میکنه، بحث نماز و بحث شهوات.
اگه کسانی باشند که حتی در معرض آیات الرحمن قرار گرفته باشند و هدایت شده باشند اگه نماز را ضایع کنند و از شهوات تبیعت کنند به سمت جایگاه بدی حرکت خواهند کرد.
خداوند اینجا بحث نماز و شهوات را مطرح میکنه که بفرماید برای این که از نعماتی که خداوند در آیهی 58 مطرح کرده اگر کسی بخواد از اون نعمات بهرهمند بشه بایستی به دو موضوع ضایع نکردن نماز و تبیعیت نکردن از شهوات اهمیت بده، همیشه هم بایستی به این اهمیت بده، چه وقتی که در معرض تلاوت آیات قرار بگیره، چه بعد از اون موضوع، چه بعد از هدایت شدن این موضوع مهم هست، بایستی نماز را ضایع نکنه و از شهوات تبیعت نکنه.
کسی که اهل سجده و بکاء نیست نماز را ضایع میکند و به شهوات میپردازد و بالعکس کسی که نماز را ضایع کند و به شهوات بپردازد اهل سجده و بکاء نیست.
این یه موضوع دو طرفه هست. مثلا کسی که در معرض آیات الرحمن قرار میگیره اهل سجده« خَرُّوا سُجَّداً وَ بُكِيًّا» نیست، این فرد بداند که نماز را ضایع خواهد کرد، یا داره میکنه و یا خواهد کرد. بداند که داره از شهوات تبیعت میکنه و یا خواهد کرد.