یه صلواتی بفرستیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
یه موضوعی در مورد قرآن هست و اون "قرآنی که ظهور پیدا کرده".
در مورد قرآن سه بحث وجود دارد: قرآن صامت که کتاب مکتوب است، قرآن ناطق که امام ع میباشند، ظهور قرآن که همه عالَم است
ما در مورد قرآن، یک کتاب قرآن داریم که " قرآن صامت " هست یک " قرآن ناطق " داریم که امام( علیه السلام ) هست و یک " ظهور قرآن " داریم که عالَمه.
عالَم، ظهور قرآن است؛ یک جهت آیه «وَ لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ إِلاَّ في كِتابٍ مُبين»، این است که همه جزییات عالم در کتاب مکتوب وجود دارد و جهت دیگر اینکه خود این جزییات و کلیات یک کتابی است با عنوان کتاب مبین.
عالَم، ظهور قرآن هست. ببینید مثلا در آیهای که خداوند میفرماید «وَ لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ إِلاَّ في كِتابٍ مُبين»، خب این یه جهتش یعنی این که همهی جزئیاتش هم در قرآنی که مکتوب هست وجود داره یک جهتش هم اینه که همهی این جزئیاتی که دارید میبینید هیچ چیز جزئیای نیست که در کتاب نباشه، یعنی چی ؟ یعنی همهی اینها تو کتاب هستند، یعنی هر چی که شما دارید میبینید توی کتاب هست، یعنی این که این عالم یک کتاب هست، عالم " کتاب مبین " هست و هیچ چیز جزئی پیدا نمیکنید که خارج از این کتاب باشه و به تعبیر دقیقتر این که همهی این جزئیات و کلیات که شما دارید میبینید همه در فضایی هست که اسم اون فضا " کتاب مبین " هست.
این خودش یه استناد برای این هست که " عالم ظهور قرآن هست، یا به تعبیری ظهور قرآن همین عالم هست ".
در قرآن(کتاب مکتوب) تذکر است پس باید در ظهور آن نیز که عالم است تذکر باشد؛ ای کسی که به دنبال تذکرات قرآنی هستی چقدر از تذکرات موجود در عالَم اثر گرفتهای؟
بله خب حالا یه فردی میخواد بره و از قرآن، قرآن مکتوب تذکر بگیره و وارد فضای قرآن بشه و ازش استفاده ببره، این فرد چقدر از عالم که ظهور قرآن هست تذکر برداشت میکنه.
ببینید خداوند در کتاب مکتوب در جاهای مختلفی ما را دعوت کرده به این رفتار، اون جاهایی که دعوت کرده که برید در زمین سیر کنید، ببینید، نگاه کنید، ببینید که عاقبت مکذبین چی شد؟ خب عاقبت مکذبین چی شده؟ عاقبت مکذبین دو جا مطرح هست، یکی در کتاب مکتوب،شما میبینید، میخونید، میفهمید و یکی درعالم. پس اون ظهور این هست، عالم ظهور کتاب مکتوب هست.
پرداختن به قرآن یعنی پرداختن به کتاب مکتوب و البته پرداختن به ظهور آن یعنی عالَم.
شما آیات را کجا میبینید؟ میگید آیات، آیات قرآن، درسته؟ بعد دیگه کجا میبینید؟ در عالم، اصلا خدا شما را دعوت میکنه، میگه بیایید و آیات در آسمانها و زمین را ببینید.
پرداختن به قرآن یعنی پرداختن به این کتاب مکتوب، آیا فقط همینه؟ نه! پرداختن درست به قرآن یعنی پرداختن درست به عالم، عالمی که درش زندگی میکنیم، این هم پرداختن به قرآن هست.
کسی میتواند از کتاب بهره ببرد که بتواند از عالَم پیرامونش درست برداشت کند و تذکر بگیرد.
اگر کسی درست نتونه به عالم پیرامونش بپردازه و بهره ببره بره سراغ قرآن هم و به قرآن بپردازه نمیتونه بهره ببره. کسی اگر از عالم پیرامونش درست برداشت نمیکنه بره سراغ کتاب خدا هم تذکر برداشت نمیکنه.
به عنوان مثال کسی که در پیرامون خودش این همه مرگ میبینه تذکر برداشت نمیکنه و میخواد بره در کتاب خدا در مورد مرگ چهار تا مطلب بخونه و تذکر برداشت بکنه. این جا هم برداشت نمیکنه.
کسی که در زمین عاقبت مکذبین را میبینه و تذکر برداشت نمیکنه در کتاب خدا مطالعه کنه تذکر برداشت میکنه؟ اونجا هم تذکر برداشت نمیکنه.
اگر کسی در قرآن، مطلبی برداشت کندباید در عالم آن مطلب را دنبال کند، در غیر این صورت آن مطلب فائدهای برایش ندارد.
اصلا ببینید اگر کسی بره در قرآن، در کتاب مکتوب مطلبی را بفهمه، مطلبی را مطالعه کنه و بر علمش اضافه بشه باید بیاد در عالم و اون مطلب را دنبال بکنه، اگه اون مطلب را دنبال نکنه انگار که به اون مطلب عمل نکرده و اون مطلب براش فایدهای نداشته.
اینجاست که قرآن از عالم جدا نیست. کسی که «رطب» و «یابس» و موضوعات جزئی و کلی را در دنیا و در عالم ببینه و بهشون بپردازه ولی کتاب مبین نتیجه نگیره، این فرد اگر بره در قرآن و به اون جزئیات بپردازه نتیجهی خاصی دستش را نمیگیره، بدست نمیآره. لذا خداوند در قرآن میفرماد که مثلا افرادی هستند که شبها بیدار میشند و به آسمان نگاه میکنند، به شب و روز نگاه میکنند، اینها کسایی هستند که از قرآن بهره میبرند، وقتی سراغ کتاب مکتوب میروند بهره میبرند. چون اونجا دارند نگاه میکنند که بهره ببرند و میبرند. به شب و روز نگاه میکنند، به آسمان نگاه میکنند مسیر حق نتیجه میگیرند، وقتی وارد کتاب مکتوب هم بشوند حق نتیجه میگیرند.
کتاب مکتوب و عالم دو موضوع مرتبط با هم هستند؛ اگر کسی در قرآن بنگرد باید عالَم را نتیجه بگیرد و اگر به کندوکاو در عالَم بپردازد باید قرآن را نتیجه بگیرد.
این دو فضا، عالم اگر بگیریم به مفهوم ظهور و تجلی قرآن و کتاب مکتوب که قرآن هست در تعامل با یکدیگر هستند، یعنی شما از کتاب مکتوب باید بری در عالم نتیجه بگیری و از عالم بیای سراغ کتاب مکتوب.
اگر به دنبال حق و برداشت تذکر و تذکره از قرآن هستیم باید در عالَم نیز اهل حق و تذکر و تذکره باشیم.
اگر در قرآن می خواهیم فردی اهل ذکر باشیم، کسی باشیم که از قرآن تذکره برداشت کنیم باید همین موضوع را بکشانیم در عالم و در عالم تذکره برداشت کنیم. اگر میخواهیم در قرآن فردی باشیم که در حق برداشت کنیم، مسیر باطل نرویم، مسیر حق حرکت کنیم، خب باید این موضوع را ضمن این که در عالم دنبال میکنیم در قرآن هم دنبال کنیم، مسیر حق برداشت کنیم، در عالم و با پرداختن به موضوعات عالم مسیر حق برداشت کنیم.
بله وقتی عرض میشه که قرآن به عنوان مثال پر از تذکرههاست، خب یک فردی میخواهد در این مسیر حرکت کنه و از قرآن تذکره برداشت کنه باید توجه داشته باشه که در عالم و از پیرامونش هم تذکره برداشت کنه، از اطرافیانش، از پیرامونش، از موضوعات مختلفی که در پیرامون اتفاق میافته تذکر بگیره و به تعبیری تذکره برداشت کنه.
نمیشه این فرد فقط بگه که من موقعی که میشینم قرآن بخونم میخواهم یه تذکرهای برداشت کنم. عرضم این نیست که اون تذکرهای که از قرآن برداشت کرد را در دوران غیر از پرداختن به قرآن بهش پایبند باشه، این هست، عرضم این هست که از عالم هم تذکره برداشت کنه.
خب این بحث خیلی ادامه داره و آیات زیادی در قرآن ما را به این مطلب میکشونه و دعوت میکنه.
در پرداختن به قرآن و عالَم باید تحت ولایت حرکت کرد چرا که ثمره پرداختن به قرآن و عالَم، لزوماً حق نیست.
ما باید بیاییم تو عرصه و تمرین کنیم و متوجه باشیم و بعد تمرین کنیم، البته عرض کنیم که یله هم نباشیم، چون هرکی که به عالم میپردازه لزوما حق برداشت نمیکنه. این را گوشه ی ذهن داشته باشیم.
کسی که به شکل صحیح به موضوعی علمی میپردازد مانند این است که به بخشی از کتاب مبین میپردازد.
پس ببینید از این مطلب نکات و سرمشقهای زیادی در میاد. مثلا برای کسانی که در موضوعات علمی هستند، یعنی دارند چکار میکنند؟ یعنی دارند به بخشی از عالم میپردازند، هر شاخهی از این بحثهای علمی دارند به بخشی از عالم میپردازند، چجوری داری میپردازی؟ اگر درست بپردازی انگار که داری به بخشی از کتاب مبین میپردازی، اگر درست نپردازه جوری رفته که انگار مسیر باطل را رفته. همون جوری که یک کسی میتونه به قرآن مکتوب بپردازه، جوری بپردازه که پرداختنش باطله و یا پرداختنش حق باشه، کسی میتونه جوری به عالم بپردازه که پرداختنش حق باشه و یا خدای ناکرده باطل باشه.
با این موضوع که اهل تذکر برداشت کردن از عالَم باشیم وارد این عرصه شویم تا آیهبین شویم.
حالا یکی از کارهایی که ما میتونی انجام بدیم برای این که این مسیر را شروع بکنیم همین تذکر برداشت کردن هست. با تذکر برداشت کردن آدم یواش یواش آیه بین میشه در عالم، سرنخش را از معارفی که خداوند محبت کرده و از قرآن داریم بگیریم و بر اساس اون سر نخ در عالم تذکر برداشت کنیم، یعنی از اون کانال اصلی خارج نشیم، یعنی تذکرهای بیمورد برداشت نکنیم.