پنجشنبه- 8 محرم الحرام 143شب تاسوعا- منزل آقای روزبه
احساس نیاز به رحمانیت خداوند برای حرکت به سوی کاروان حسینی ع
بله اهل سجده باشیم نسبت الرحمان، یعنی نسبت به الرحمان سر تسلیم فرود بیاریم، در پیشگاه الرحمان خضوع کنیم، اهل سجده باشیم نسبت الرحمان، یعنی نسبت الرحمان احساس نیاز عاجزانه، احساس نیازی که سر به خاک بگذاریم. خدایا من برای حضور در کاروان حسینی، برای حرکت بسوی کاروان حسینی واقعا عاجزانه نیاز دارم به رحمانیت تو! نیاز دارم تو با رحمانیت به من نگاه کنی، برای این که اولین قدم را به سمت کاروان حسینی بردارم نیاز دارم تو با رحمانیتت با من برخورد کنی. خدایا من خطا زیاد دارم، معاصی دارم، از من معصیت امام سر زده و نیاز دارم تو با رحمانیت با من برخورد کنی. خداوند چقدر دقیق مسیر باز میکنه، چقدر زیبا رفتار میکنه، میاییم سراغ قرآن خدایا میخواهیم با قرآن بریم به سمت کاروان حسینی، میره در سورهی حمد، با معارف سورهی حمد آشنامون میکنه با کاروان حسینی، کلیاتی از مسیر برامون مطرح میشه، برای حرکت جزئیتر میاره سر سفرهی رحمانیت، بیایید اینجا بشینید، شما باید با رحمانیت جلو برید. خدایا تو چقدر زیبا رفتار میکنی! توفیق دادی با وجه الرحمان تو در حرکت بسوی کاروان حسینی آشنا بشم. گاهی اوقات وقتی فکر میکردم میگفتم من کجا و کاروان حسینی کجا؟ من با این همه خطا من با این معاصی، من با این همه ضعف، من کجا و کاروان حسینی کجا؟ آوردی نشوندی در فضای رحمانیت، گفتی اینجا میشه خیلی کارها کرد، گفتی همه اومدند تو فضای رحمانیت، ابالفضل(علیه السلام) هم این جا بود، حر هم از این جا وارد شد، غلام امام هم از اینجا وارد شد، ظهیر هم از این جا وارد شد، حبیب هم از اینجا وارد شد، این کاروان خیلی بالاست، برای این که برید به سمت این کاروان در بالاها باید برید بر سر سفرهی رحمانیت، من با رحمانیت شما را جمع میکنم، با رحمانیت شما را دور هم جمع میکنم، خدایا رحمانیت را قرار دادی که ما را هم در کنار کاروانیان جمع کنی، ببینید اگر رحیمیت بود نمیشد که همه جمع بشند، اگر اول بحث رحیمیت باشه خب خیلی فرق داره، رحیمیت برای افراد خاصی هست، ابالفضل(علیه السلام) سر سفری رحیمیت هست، خدایا پس ما که اونجا نیستیم، یه سفرهای هست که همهی کاروانیان دورش هستند اول از اون استفاده میکنم، اون را ملاک قرار میدم، رحمانیت.
حضور حر در صف کاروانیان امام حسین ع نشان از وسعت سفره الرحمن خدا
ببینید در آیات قرآن "عباد الرحمان" از آدمهای خیلی بالا و آدمهایی که خطا کردند مقابل امام ایستادند حتی شمشیر مقابل امام کشیدند ولی توبه کردند اینها هم هستند، خدایا یه سفره پهن کردی که همهی اینها را جمع کنی. بعد از اینجا توفیق بدی این افراد برند ارتفاع بگیرند، احتمالا در ارتفاعات مختلف قرار بگیرند و برند در سفرهی رحیمیت در فضای ربوبیت رشد بیشتر داشته باشند، خیلی عجیبه این داستان، اگه یکی از ما پرسید که چطور میشه در کاروان امام حسین هم ابالفضل هست و هم ظهیر هست و هم حر هست، چجوری میشه؟ هم غلام امام حسین هست؟ شما پاسخ میدی الرحمان، یه سفرهای پهن هست اونجا به اسم الرحمان، این سفره خاصیتش اینه، همهی اینها را جمع میکنه، دوستان، خدا توفیق داده که از منظر قرآن با هدایت و ولایت قرآن ما با این سفره آشنا شدیم. آدم وقتی با این سفره آشنا میشه به دلش میفته که خدایا میشه، تو داری به ما اعلام میکنی میشه، میشه تو هم باشی، میشه شما هم بیایید. در سفرهی رحمانیت خدا همه کنار هم میشینند، همه کنار هم قدم میزنند، بخاطر وجه الرحمان شما در کاروان امام حسین(علیه السلام) میری کنار ابالفضل(علیه السلام) قدم میزنی، کنار علی اکبر(علیه السلام) قدم میزنی، با این بزرگواران نشست و برخواست میکنی، چرا؟ الرحمان.
حرکت به سوی کاروان حسینی ع بوسیله سوره حمد از منظر رحمانیت خدا
بله ما توفیق پیدا کردیم با این فضا مقداری آشنا شدیم، الان آدم سورهی حمد میخونه یه چیز دیگه میخونه، وقتی میگیم «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبّ الْعَلَمِين الرَّحْمَنِ الرَّحِيم» وقتی الگو کاروان امام حسین(علیه السلام) باشه، «الرَّحْمَنِ الرَّحِيم» چه سفرهی رحمانیتی؟ «الرَّحْمَنِ الرَّحِيم»، «الرَّحْمَنِ» یعنی راه بازه، یعنی تو هم میتونی بیایی اینجا، اینجایی که ابالفضل هست، اینجایی که علی اکبر هست، اینجایی که حبیب ابن مظاهر هست، اینجایی که قاسم هست، اینجایی که خود امام حسین(علیه السلام) هست، تو هم میتونی بیایی اینجا. وقتی این را میدونی بعد از این وارد میشی میگی که «إِيَّاكَ نَعْبُدُ» من میخواهم عبد این الرحمان باشم، «إِيَّاكَ نَسْتَعِين» خدایا کمکم کن، "الرحمان" کمکم کن، خدایا من نیاز به توبه دارم، کمکم کن، من نیاز دارم برگردم، کمکم کن. بله بخشی از داستان "الرحمان" در کاروان حسینی.