قرآن مصدق، میدان گفتمان مشترک مسلمانان و اهل کتاب


قرآن مصدق، میدان گفتمان مشترک مسلمانان و اهل کتاب

یکشنبه-28رجب1436-حکیم –بررسی مقالات-مستشرقان‌

در بحث قرآن مصدق رمزی نهفته است که باعث می‌شود کسانی که به یک کتاب آسمانی ایمان دارند به قرآن نزدیک شده و بدان ایمان آورند.

در بحث تصدیق قرآن نسبت به کتب آسمانی دیگر مثل تورات و انجیل یک رمز نهفته هست. یک رمزی که اگر خوب باز بشه مسیری میشه که اونهایی که واقعا به کتاب آسمانی ایمان دارند ولو کتاب آسمانی خودشون، مثلا اونهایی که به تورات ایمان دارند به عنوان یک کتاب آسمانی از این مسیر می‌تونند به قرآن نزدیک بشند و در زمره‌ی اهل ایمان نسبت به قرآن قرار بگیرند. ‌

مصدّق به این مفهوم عمومی که ما می‌گیریم نیست، بیاد بگه که "خب کتاب شما راست می‌گه."‌

قرآن لزوما تصدیق کننده تورات و انجیل نیست بلکه قابلیت تصدیق را دارد.

این که مطرح می‌شه که قرآن «مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ» قرآن تصدیق کننده‌ی آن چیزی هست که دست اهل کتاب هست مثل تورات و انجیل و اینها، خب عرض شد که این به این مفهوم نیست که قرآن تصدیق می‌کنه تورات و انجیل را. قرآن قابلیت تصدیق داره یا به عبارتی نمی‌فرماد که مثلا "یصدق" می‌فرماد "مصدقا"، قرآن قابلیت این تصدیق را داره. ‌

یک کار تحقیقاتی : مصدق بودن قرآن برای کتب آسمانی دیگر.

خب چه جالبه و خوبه که در جامعه‌ی مسلمین یه کار این جوری انجام بشه. یعنی از وجه مصدق بودن قرآن برای تورات و انجیل استفاده بشه و یه کار تحقیقاتی اینجوری انجام بشه. ‌

ببینید این به این مفهوم نیست که قرآن بیاد بگه که کجای قرآن و کجای تورات با هم اختلاف دارند، پس این جا را قرآن این جوری گفته و این جا را تورات یه جوری دیگه‌ای گفته، خب پس ببینید اینی که قرآن گفته درسته. چرا اینی که قرآن گفته درسته؟ ‌

این استدلال قراره که برای اهل کتاب قرار بگیره، اهل کتاب می‌گه که اونی که تورات گفته درسته، خب کی گفته اونی که قرآن گفته درسته؟ باید جوری چیده بشه که صدق و کذب تورات مشخص بشه، نمایان بشه. قرآن این کار را می‌تونه بکنه. این استدلال «مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ» یا «مُصَدِّقاً لِما مَعَكُم‏» این در قبال اهل کتاب هست، اهل کتاب قرآن را قبول ندارند، وقتی که قرآن را قبول ندارند ما بیاییم بگیم که ببینید قرآن در این بخش با تورات شما همخوانی داره و در این بخش هم نداره، شما در این بخش که نداره بیایید قرآن را بپذیرید. خب نمی‌پذیرند، اونها تورات را پذیرفتند. ‌

از قابلیت مصدّق بودن قرآن باید استفاده کرد و نمایان کرد که کدوم بخش از به عنوان مثال کتاب تورات فعلی صدقه و کدوم بخشش صدق نیست. برای کی نمایان کرد؟ برای همونی که اهل تورات هست. ببینید اونجایی که می‌فرماید «مُصَدِّقاً لِما مَعَكُم‏» یا « مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ» یعنی قرآن این قابلیت را داره که این کار را بکنه.‌

این یه مقوله‌ای هست که می‌شه به عنوان یک کار تحقیقاتی روش کار کرد:‌

مصدق بودن قرآن برای کتب آسمانی دیگر.‌

در روایات بسیاری مطرح است که از اهل کتاب به نزد اهل بیت ع می‌آمدند و سوالاتی می‌پرسیدند، اهل بیت ع در جواب از قرآن مطلبی را بیان می‌کردند و فرد مسلمان می‌شد؛ در اینجا اهل بیت ع از وجه قرآن مصدق وارد می‌شدند.

ببینید اگر از این فضا وارد بشیم هم درآیات قرآن سر نخهایی برای این مطلب وجود داره و هم در برخی از روایات. فلان فرد ازاهل کتاب میاد خدمت رسول الله (صلوات الله علیه) یا خدمت یکی از اهل بیت(علیهم السلام)، امیرالمومنین(علیه السلام) مطلبی داره، اشراف به تورات هم داره یا اشراف به انجیل هم داره، از علمای اهل کتاب هست، امیرالمومنین(صلوات الله علیه) طوری از قرآن وارد تورات می‌شند یا وارد انجیل می‌شند ، از قرآن طوری وارد تورات یا انجیل می‌شند که او مسلمان می‌شه. ‌

این که در این رویات چقدر مطلب باز شده یا چقدر به دست ما نرسیده جای بحث داره و الا این که یه عالم اهل کتاب بیاد یک سوالی بپرسه و امیرالمومنین یه جوابی بده، از تورات جواب بده یا از قرآن جواب بده دلیل بر این نمی‌شه که او مسلمان بشه. ‌

الان شما برید یک عالم اهل کتاب یک سوالی بپرسید که او از انجیل به شما یه پاسخی بده و از قرآن شما هم یه پاسخی به شما بده، شما مسیحی میشید؟ یک پاسخ بسیار قوی هم بده، هم از انجیل یه پاسخ قوی بده و هم از قرآن یک پاسخ قوی بده، شما مسیحی میشید؟ ‌

این رفتار اهل بیت(علیهم السلام) رفتاری در ذیل "قرآن مصدّق" هست، تا این رفتار را خوب متوجه نشیم اون ماجرا را نمی‌بینیم، اون را به عنوان یه مناظره می‌بینیم، اون را به عنوان یه پرسش و پاسخ می‌بینیم. ‌

عرض شد در رفتار کتاب مصدق، یعنی در رفتار مصدّق بودن قرآن یک رمز نهفته هست، از این دست روایات و ماجراها کم نداریم بین اهل بیت(علیهم السلام) و رسول الله(صلوات الله علیه) با علمای اهل کتاب و بسیار هم مطرح هست که فلانی اومد و بعد ایمان آورد، با یه سوال و جواب؟ این جای سوال می‌شه. فلان عالم یهود اومد و پنج تا سوال پرسید و بعد از پنج تا سوال گفت که من ایمان آوردم. آیا این منطقی هست؟ ‌

بله پس این رفتار اهل بیت(علیهم السلام) را باید ذیل قرآن جست و جو کنیم، بر اساس چه ماجرایی از قرآن این رفتار را انجام می‌دند، رفتاری که در قبال یهودی‌ها و نصرانی‌ها دارند، در قبال اهل کتاب دارند و سایر کتب و علمای کتب آسمانی. این رفتار را باید ذیل« مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ» جست و جو کرد، ذیل قرآن مصدّق. ‌

قرآن، مصدق است یعنی قابلیت تصدیق کتاب‌های اهل کتاب را دارد پس می‌تواند هم صدق موضوعات تورات و انجیل را مشخص کند و هم مصادیق آن را و این موضوعی است که اهل کتاب از انجام آن عاجزند.

پس یک معنا از مصدّق بودن قرآن این هست که قرآن قابلیت این را داره که صدق آنچیز که در دست اونهاست را مشخص کنه. قرآن قابلیت این را داره که اون بخشهایی از کتاب اونها که صدق هست را مشخص کنه. ‌

وقتی مشخص بشه که مثلا فلان موضوع، تورات صدق هست بایستی ماجرای به تعبیری مصداق صدقش هم مشخص بشه، اینها کارهایی هست که اهل کتاب نمی‌تونند انجام بدند، قرآن هست که می‌تونه اونها را مشخص کنه. مصدّقه یعنی مشخص می‌کنه که این ماجرای صدقه و مصداقش هم این ماجراست، متعلق صدقش هم این ماجراست، یا این موضوع هست. اهل کتاب نمی‌تونند این کار را انجام بدند. ‌

از میادینی که مسلمین و اهل کتاب می‌توانند در آن به گفتمان بپردازند موضوع قرآن مصدق است.

پس این بحث یک جهت اصلیش برای خود مسلمینه، یعنی مسلمین بدونند که قرآن مصدّق هست، چون که این بحث خطاب به رسول الله(صلوات الله علیه) مطرح می‌شه در آیات ابتدایی سوره‌ی آل عمران می فرماید که « نَزَّلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ» پس این خطاب به رسول الله(صلوات الله علیه) هست و به تبع خطاب به مسلمین و مومنین. از جاهای دیگه استفاده می‌شه که این ماجرا برای اهل کتاب هم مطرح شده. یعنی اونها هم باید به این ماجرا توجه داشته باشند. ‌

قرآن مصدق، موضوعی است که مسلمانان و اهل کتاب مخاطب آن قرار گرفته‌اند لذا باید مفهومی از قرآن مصدق بیان شود که هر دو گروه آنرا بتوانند قبول کنند. اگر گفته شود قرآن مصدق یعنی اینکه آن قسمتهایی از تورات و انجیل که با قرآن همخوانی ندارد پس ناصحیح است آنگاه اهل کتاب در جواب خواهند گفت که در صورت این مغایرت, قرآن ناصحیح است؛ پس مفهوم قرآن مصدق چیز دیگری باید باشد.

قرآن مصدق لزوما به معنای تعیین کننده صحت و سقم تورات و انجیل نیست چرا که اگر اینگونه باشد دیگر مسلمین و اهل کتاب در این مورد نمی‌توانند به گفتمان بپردازند‌

پس یک سر نخ و یک ماجرایی که اهل کتاب و مومنین یا به تعبیری مومنین و اهل کتاب می‌تونند با هم گفتمان داشته باشند بحث کتاب مصدّقه، مصدّق بودن قرآن هست. این جا میدانی که می‌تونند وارد این میدان بشند. ‌

عرض کردیم ماجرا هم این نیست که بگیم که این قرآن این بحث را مطرح کرده و این هم تورات این بحث را مطرح کرده اگر با هم اختلاف دارند اونچیزی که اختلاف دارند قرآن درسته. اهل کتاب میگند که اونچیزی که تورات گفته درسته، اونچیزی که انجیل گفته درسته. اگر این اختلافاتی که این جوری هست را بخواهیم بررسی کنیم، بگیم که نه قرآن قراره مشخص کنه که اون راست می‌گه یا نه، میگند که از کجا معلوم؟ تورات قراره مشخص کنه که قرآن راست میگه یا نه. پس مصدق بودن این نیست، چرا می‌گیم این نیست؟ چون خداوند مصدّق بودن را یه چیزی مطرح می‌کنه که هر دو طرف می‌تونند روی این موضوع بنشینند و روی این موضوع با هم صحبت کنند، هم برای مومنین مطرح می‌کنه که قرآن قابلیت این تصدیق را داره و هم برای اهل کتاب مطرح می‌کنه که قرآن این ویژگی را داره. ‌

تصدیق به معنای تایید و یا قبول کردن نیست چرا که در آن صورت اهل کتاب خواهند گفت که قرآن مصدق تورات و انجیل است و پس ما مورد تایید قرآن هستیم.

تصدیق به مفهوم تایید همه‌ی آنچیز که همراه اونها هست نیست، از ظاهر آیات و از فضای آیات و از مفهوم آیات مربوط این بر میاد چون اگر باشه اصلا اصل طرح این بحث معنا نداره، بهشون گفته بشه که هر آنچیز که پیش شما هست را قرآن تایید می‌کنه، می‌گند خب قرآن تایید می‌کنه دیگه، یعنی شما هم ما را تایید می‌کنید پس خداحافظ شما برید دنبال زندگیتون ما هم به کار خودمون می‌پردازیم. ‌

پس این جا تصدیق به مفهوم تایید و یا به مفوم قبول کردن نیست، ما در فارسی این معانی در ذهنمون با یک معنا و مفهوم قرار گرفته، مثلا بین تصدیق و تایید و قبول کردن و اینها تفاوت زیادی قائل نیستیم. ‌

مطالب مرتبط
تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به بالقرآن است