تضرع یعنی خدا را بالای سر ببینیم و بدانیم این راهی که می رفتیم اشتباه بوده و احساس عجز کنیم. (برای گناهکاران)
(خدا) در بعضی از موضوعات بدلیل رفتار انسانها به اون انسانها سخت میگیره،مثلا تصور کن یه کسی یه باغستان بزرگی داره،که محصول یک عمرش زحمتشه،رفتار درستی با خدا انجام نمیده،خدا هم بهش میگه اگه اینکار رو بکنی باغستانت از دست میره ها! اوباز اون کار رو میکنه مثلا(اون کار منفی رو). یه روز صبح میآد میبینه همه ی باغستانش سوخته،درختهایی که بیست سال براشون زحمت کشیده،همه درخت ها سوختن،اینجا این آدم باید چیکار کنه؟این آدم بره بنشینه سر جاش،شروع کنه رو به خدا گریه کردن،به زبان لری بگه غلط کردم،و از اون فضای منفی ای که باعث شد این اتفاق براش بیفته فاصله بگیره،برگرده،دقت میکنی!این میشه تضرع.اگر این کار رو بکنه.بعضی ها همین کار رو هم نمی کنند.خدا تو زندگی گاهی برای ما مقولات متعددی قرار میده،یه جای زندگی ما فکر میکردیم خوب میشه،خدا به ما اونجا سخت میگیره،از دستمون یه موضوعاتی میره،زیانی می بینیم،مادی، معنوی ، وقت و ....باید تضرع کنیم.موقعی تضرع اتفاق می افته که دست خدا رو بالا ی سر ببینیم،و بفهمیم این راهی که رفتم اشتباهه،بعد اینکار رو بکنیم،خیلی موقع ها این کار رو نمیکنیم،همین الان تو زندگی هامون ببین،طرف میبینی یک سال دنبال یه موضوعی رفته،به پوچی رسیده،خب این یعنی سختی دیگه،باید تضرع کنه،تضرع نمیکنه.مجدد یک راه دیگه ای رو میره،مجدد یک مسیر دیگه ای رو میره، مجدد میره ...هی این ور و اون ور می پره،خدا میگه بعضی ها تضرع نمیکنن. با این که خدا بهشون سخت میگیره،که تضرع کن،باز هم تضرع نمیکنن.توبه هم درش وجود داره،ولی تضرع یکی از موضوعاتش اینه که شما احساس «عجز» کنی، درش احساس عجز وجود داره.(خیلی ممنون،شما چون مختصر صحبت کردی ما هم مختصر صحبت کردیم.همین قدر صحبت کردی در مورد تضرع؟همین قدر بلد بودم. من هم اینقدر بلد بودم. این به اون در.)
تضرع صفت مثبته که در زمان نعمت نیز باید انجام بشه؛ چون خدا قادر به هر کاری هست
خدا یک نعمتی رو میده،بعد نعمت رو میگیره،به سختی هم میگیره یعنی با یکسری شدائد و سختی ها،اون نعمت رو میگیره،اینجا اون انسان باید تضرع کنه،میگه؛میگیرم که تضرع کنی.خب اونجا که تضرع میکنی چه اتفاقی می افته؟یعنی باید چه کار کنی؟آیا یک انسان حتما باید تضرع کنه؟در شرایطی که نعمت دستش هم هست باید تضرع کنه؟ یا نه موقعی که نعمت گرفته میشه تضرع میکنه؟جوابی داری؟موقعی که خدا نعمت رو داده،وقتی نعمت رو میگیره،میگه نعمت رو گرفتم که تضرع کنی،خب! آیا انسانی که خدا نعمت رو بهش داده هم باید تضرع کنه؟نگاه میکنی ؛بله!انسان در شرایطی که نعمت داره هم باید تضرع کنه،تضرع اصلا باید صفت این انسان باشه.تضرع حالت چیه؟حالته اینه که ؛این دست شما هست ولی تو این فضا باشی که «خدایا!تو میتونی هر لحظه که بخوای این رو بگیری».
تضرع یعنی خدایا تو می تونی منو از سفره دور کنی ولی این کار را نکن
لذا از این حالت شروع بشه و شما احساس وابستگی کنی به خدا.احساس نیاز کنی به خدا.برات چه قدر این مهمه،این نعمتی که دست تو هست؟خیلی!خدایا تو میتونی این سفره رو جمع کنی.شما یه موقعی شکر میکنی،میگی خدایا تو رو شکر میکنم به خاطر این محبتها،در همین موقع باید در گوشه ی دلت تضرع کنی،تضرع کنی یعنی چی؟(یعنی)«خدایا!تو میتونی این سفره رو جمع کنی،تومیتونی من رو از کنار این سفره دور کنی،نکنه اینکار رو بکنی،نکنه اینجوری بشه،نکنه من فاصله بگیرم»این یعنی تضرع.کی داری انجام میدی؟ موقعی که نعمت جلوت هست و داری استفاده میبری،خب اینکار رو نمیکنی،خدای نکرده کسی این کار رو نمیکنه،هی اینکار رو نمیکنه،هی اینکار رو نمیکنه و...خدا نعمت رو ازش میگیره که به تضرع کشیده بشه.بفهمه خدا میتونه جمع کنه،خدا میتونه این نعمت رو ازش بگیره،به اون نعماتی که خدا به او داده دلخوش نباشه از این جهت که؛«ما که حالا الحمد لله،بر سر این سفره هستیم».خدا میتونه بگیره. خب پس ببین با این تعبیر تضرع همیشه هست،حتی موقعی که شما بر سر سفره ی نعمتها نشستی و بهره میبری،قبوله؟چون بعضی موقع ها ممکنه آدم فکر کنه که تضرع موقعی هست که گرفتاری باشه،نه!خدا سختی،گرفتاری،مشکل رو پیش میآره که او بفهمه که باید تضرع کنه.خب اگر تضرع میکرد خدا این مشکل رو پیش نمی آورد.خدا چرا پس اون مشکل رو برای اونها پیش آورد؟که اونها تضرع کنند،یعنی چی؟ یعنی اگر اهل تضرع بودند خدا این رفتار رو باهاشون نمیکرد،خدا این نعمت رو ازشون نمی گرفت.خب اهل تضرع باشند یعنی چی؟ شروعش با همین حسه،با همین نگاهه،(شکر نعمت می کنیم)در کنار شکر نعمت) در گوشه دلت تو این فضا که؛(خدایا!نکنه من فاصله بگیرم؟ نکنه این رو از جلوی من برداری؟ نکنه من دور بشم؟) این درونش اون بحث در خفیّه بودن هم هست دیگه نه؟
شب می نشینه مثلا گریه میکنه در نماز شب،چرا گریه میکنی؟خدا که به تو این همه محبت کرده.میگه؛اگه خدا بگیره...شما این مفهومی که نکنه این نعمت رو از من بگیری،نکنه بین من و این محبتهای خودت فاصله بندازی،نکنه بین من و این سفره فاصله بندازی،نکنه دستم کوتاه بشه،شما این مفهوم رو تو بخشهای زیادی از ادعیه های مختلف هم زیاد پیدا میکنی،این یعنی همون تضرع.خب اهل بیت(علیهم السلام) هم به ما یاد دادند،شما باید اهل تضرع باشی.نرو! اینقدراینقدر اهل تضرع نباشی که خدا تو رو به سختی دچار کنه خدای ناکرده،نعمت ها رو ازت بگیره اون موقع بفهمی ؛ای وای...چی شد...بسه؟خیلی ممنون.ببخشید.
صفت خیلی کلیدی است که انسانها باید داشته باشند،وخدا برخی اوقات وقتی انسانی رو نعمتی رو ازش میگیره باز او تضرع کشیده نمیشه ،این خیلی بده،کمتر این طور افرادی هستند.اگر تضرع نکنه خدا بیشتر بهش سخت میگیره.یا دیگه یک جایی میرسه که کلا از اون نعمت محروم میشه دیگه.خدا مثلا بهش اون نعمت رو نمیده،اون هم دیگه نداره و همین جور هم از دنیا میره و اون دنیا میفهمه که چه اتفاقی افتاده.
خدا دوست داره انسان ها تضرع کنند
خدا دوست داره انسانها تضرع کنند،حالا ای کاش شما آیات تضرع رو داشتی الان،یکی یکی نگاه میکردی همین جوری که صحبت هم میکردیم،خدا دوست داره که انسانها تضرع کنندوتضرع کنند یعنی چی؟یعنی همیشه متوجه این باشند که خداست که نعمتها رو گذاشته و از این موضوع نگران باشند که؛نکنه فاصله بگیرم؟ نکنه فاصله ای بین اونها و این محبتها بیفته؟ یک انسان باید این جوری نگاه کنه.لذا شما میبینی،اون خوبان که رشدشون تازه بیشتر میشه،محبتهای خدا هم به اونها بیشتر میشه.چون این صفت در اونها پررنگ تر میشه.صفت تضرع در اونها پررنگ تر میشه.
حالا اون انسانهایی که محبت چشیدند باید توجه کنند به اینکه محبت چشیدند بعد،هرچی واقعا این محبت رو بهتر چشیده باشند،حس کرده باشند،درکش کرده باشند،تضرعشون بیشتر میشه،اگر تضرع نکنند،خدا ببین رفتارش این جوریه،میگه این جلوی شماست،همون موقعی که جلوی شماست باید تضرع کنی،اگر تضرع نکنی برمی دارم با یک متر فاصله میگذارم، تا تو رو به تضرع بکشونم،به تضرع بکشونم یعنی چی؟متوجهت کنم این نعمت داره دور میشه،این محبت داره از تو فاصله میگیره،که یکدفعه تضرع کنی،نشدی یک متر دورتر میگذارم،نشدی اصلا برش میدارم،اونی که نعمت،محبت،همراهی با مادر مهربان رو چشیده،اونی که این فضا رو محبتش رو درک کرده،باید اهل تضرع باشه،اگر تضرع نکنه خدا بین او و این محبت فاصله می اندازه،باز تضرع نکنه فاصله می اندازه.خب بسه دیگه یه دو کلمه صحبت کردی،ما اینهمه صحبت کردیم.بله از این به بعد میخوایم تحقیقات رو صحبت کنیم،تحقیقتون رو بیارید،آیات باشه که حالا بهتر صحبت کنیم.
ظاهر صلاة برای جوینگان نماز تذکره: انگشت اشاره به این سمت که نماز باید ذکر باشه
..اقامه ی صلاة تذکره،تذکر به،انگشت اشاره به سمت اینکه نماز باید ذکر باشه،
ذکر بودن نماز یعنی نماز باید توجه شما رو به سمت مقوله ها و تربیت هایی بزرگ از صالحان جلب کنه
نماز ذکر باشه یعنی چی؟یعنی نماز باید توجه شما رو به سمت مقوله هایی بزرگ،تربیتهایی بزرگ از صالحان جلب کنه،به سجده میریم،همین رفتار سجده بایدتذکرباشه، البته در خصوص بحث تذکر بودن ظاهر نماز،سه چهار موضوع روحداقل تا الان صحبت شده،یکیش بحث سلام اگر خاطرتون باشه،اینکه وقتی به سلام میرسیم این برامون تذکر باشه،درسته؟ببین پس برای جویندگان اقامه صلاة ظاهر نماز تذکره.
تشهد تذکر معراجه، تذکر رسالت رسول الله ص در زندگیه
به سلام میرسیم،تذکر،تو اذان به «حی علی الصلاة »میرسیم،برای ما تذکره،صحبت شده دیگه نه؟،به تشهدکه میرسیم ؛تذکره،تذکر به چی ؟ به اینکه کدوم معراج؟چی رو دیدی؟ شهادت به چی رو داری میدی؟ رسالت رسول الله در زندگیت کو؟رسالت رسول الله اصلا چیه؟شما میگی راست میگی چیه؟
رحمت رسالت رسول الله ص و حلقه اتصال بین کسانی است که در معیت ایشان هستند
«محمد رسول الله و الذین معه؛کسانی که در معیت او هستند،اشدّاء علی الکفّار و رحماءبینهم»بینشون رحمته،حلقه ی وصل بین ایشون و سایر دوستانش،صفت رسول الله است.پیامبر(صلوات الله علیه )کیه؟«رحمه للعالمین».ارتباط بین کسانی که وصل بین کسانی که در معیت او هستند چیه؟رحمت. رحماءبینهم،اونهایی که رحمت بینشونه دیگه براشون مهم نیست که یکجایی گفته بشه؛مثلا در یک یومی«فاذا نفخ فی الصور فلا أنساب بینهم»باشه،بین ما که اصلا نسب مطرح نبود،بین ما رحمت مطرح بود.«فلا أنساب بینهم»خب باشه،به ما چه؟«رحماء بینهم»اینها رحمت بینشونه،وصل بین اینها،اون حلقه ی اتصال اینها به هم سید ما رسول الله است. صفت رحمت ایشون.درسته؟ خب این رسالت سید ما رسول الله (صلوات الله علیه)هست دیگه.وقتی من سر نماز مینشینم،میگم«أشهد أنّ محمّد عبده و رسوله»کو رسالتش؟ در خانواده هست؟ بین من خانواده ام صفت رحمت هست؟ آیا رسالت رسول الله (صلوات الله علیه)بین من و خانواده ام ایجاد شده؟آیا صفت رحمت ایشون،آیا رسالت ایشون بین من و دوستانم برقرار شده؟اگر برقرار شده؛وقتی مینشینم اونجا بگم«أشهد أنّ محمّد عبده و رسوله». خدایا!من شهادت میدم او داره رسالت میکنه،من به رسالت او شهادت میدم،چرا؟ چون دارم حس میکنم ،میبینم ،باهاش دارم زندگی میکنم،درسته؟بله پس یک مطلب دیگه هم در ظاهر نماز به عنوان تذکر گفته شد و اون بحث چی بود؟بحث قبله.در ذیل فضای تقبل اعمال (قبول شدن اعمال)در نزد خدا بحث قبله گفته شد البته دوستانی که بودند ای کاش صحبت میکردند تو این جلسه.آدم دیگه یاد میگیره برای بعضی بچه ها صحبت نکنه،وقتی صحبت میکنه دیگه به بقیه نمیگن،صحبت نمیکنند.
ظاهر نماز برای مقیمین نماز میشه تحقق
یکی هم این بحث،و این ظاهر نماز، پس ظاهر نماز باید برای ما تذکر باشه،برای جویندگان اقامه نماز،که إن شاء الله برای مقیمین الصلاة،که إن شاء الله همه دوستان در زمره ی مقیمین الصلاة قرار بگیرندمیشه
تحقق،در رکوعش،در سجودش،در تشهدش،در سلامش تحقق بسیاری از موضوعات هست.
ظاهر نماز برای منفی ها رؤیت هست
یک گروه دیگری هم هستند که منفی ها هستند،ظاهر نماز،براشون فقط برای رویت هست،«الَّذِينَ هُمْ يُرَاءُونَ(6)». فقط به جهت روءیت ظاهر نماز رو دارند،چرا اینجوری هستند؟ چون موضوع براشون «سهو»هست.دقت میکنید؟شما باید حداقل قائل به این باشی که پشت این نماز ،حداقل بایدقائل به تذکر باشی،قائل به تذکر نیستی چرا ایستادی داری نمازمیخونی؟باید این کار رو بکنم دیگه،ظاهرشه.چرا اینکار رو میکنی؟برای اینکه رویته.بله.برای اینکه یکی دیگه رویت کنه.چون خودت که دیگه نمیدونی داری چیکار میکنی.پس خودت که نمیدونی داری چی کار داری میکنی،یه کاری انجام میدی یکی دیگه داره رویت میکنه دیگه.درسته؟(خودت که قائل به این نیستی که،خدای نکرده،)فرد که قائل به این نیست که این تذکره،چون قائل به این نیست لذا سهل میگیره موضوع رو،«الَّذِينَ هُمْ عَن صَلَاتهِِمْ سَاهُونَ(5)»سهل میگیره،سهو میگیره.
تذکر یعنی انگشت اشاره،تذکر یعنی این موضوع اشاره به یک موضوع دیگه داره.دقت میکنید؟حالا... خدا محبت کرده و بیشتر محبت میکنه،بیشتر در موردش صحبت میکنیم اون دیگه خیلی دقیق تر میشه.خیلی جالبه این سوره ی ماعون.
در سوره ماعون تکذیب دین توسط خود دینداران صورت گرفته
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ أَرَءَيْتَ الَّذِى يُكَذِّبُ بِالدِّينِ(1)،آیا ندیدی کسی رو که دین رو تکذیب میکنه،یا یوم الدین رو تکذیب میکنه،فرق نداره.آیا ندیدی کسی رو که دین رو تکذیب میکنه،آیا ندیدی کسی رو که در عین دین داری دین رو تکذیب میکنه،آیا ندیدی کسی رو که در عین اینکه دین داری میکنه دین رو تکذیب میکنه.این رو چرا اینجوری میگم؟چون میگه؛ أَرَءَيْتَ الَّذِى يُكَذِّبُ بِالدِّينِ(1)،»اگر میگفت «أ رءیت الذی یکذب الدین»،اون حرف اول درست بود، أَرَءَيْتَ الَّذِى يُكَذِّبُ بِالدِّينِ(1)،آیا ندیدی کسی که در عین دین داری دین رو تکذیب میکنه.کسی که در ظاهر دین داره،ولی داره دین رو تکذیب میکنه،توضیحش میآد کجا؟ادامه میده؛ فَذَالِكَ الَّذِى يَدُعُّ الْيَتِيمَ(2) وَلَايحَُضُّ عَلىَ طَعَامِ الْمِسْكِينِ(3)خب،بعد ادامه میده،یعنی داره صفت همونا رو میگه؛ فَوَيْلٌلِّلْمُصَلِّينَ(4)کی؟ همون«أَرَءَيْتَ الَّذِى يُكَذِّبُ بِالدِّينِ(1»،فَوَيْلٌ لِّلْمُصَلِّينَ(4)داره نماز میخونه،ولی وای بر اون،«ویل» بر او،ظاهرا داره نماز میخونه،ظاهرا دین داره، فَوَيْلٌ لِّلْمُصَلِّينَ(4)الَّذِينَ هُمْ عَن صَلَاتهِِمْ سَاهُونَ(5)الَّذِينَ هُمْ يُرَاءُونَ(6)نماز رو سهل گرفته،با سهل گرفتن نماز داره نماز رو تکذیب میکنه،نماز رو سهل گرفته یعنی چی ؟یعنی داره نماز رو تکذیب میکنه.نماز رو میخونی یا نه؟این نمازگزاره؟ در ظاهر بله،ولی چه اتفاقی داره می افته؟خدا میگه؛الَّذِينَ هُمْ عَن صَلَاتهِمْ سَاهُونَ(5) نماز رو سهل گرفته،سهو گرفته،یعنی چی؟ یعنی عملا اون نماز باید و شاید رو داره تکذیب میکنه،چرا داره تکذیب مکینه؟خدا قبلش توضیح میده؛«أَرَءَيْتَ الَّذِى يُكَذِّبُ بِالدِّينِ(1»،او اصلا نمازی که هست باید و شاید رو تکذیب میکنه.میگی نماز چیه؟ میگه همینه دیگه،نماز چیه؟ همینه.الَّذِينَ هُمْ يُرَاءُونَ(6)عقلش تو چشمشه،فکر میکنه همینه،و همین رو هم داره نشون میده،و دنبال نشون دادن همین هم هست، وَيَمْنَعُونَ الْمَاعُونَ(7). واز اون چیزی که قیمت داره دیگران رو منع میکنه ،با چی منع میکنه؟بواسطه ی همین دینداریش،بخاطر همین دینداریش و اصرار بر اینکه دین همینه،اصرار بر اینکه نماز همینه،عملا داره دیگران رو از رفتن به سمت نمازی که نمازه منع میکنه،درسته؟این به کیا میخوره؟ به چند نفر میخوره؟تا الان به این سوره اینجوری نگاه کرده بودید؟آره؟بعضی ها با دینداریشون دین رو تکذیب میکنند،یعنی دین واقعی رو عملا دارن تکذیب میکنند،بعضی ها با نمازشون عملا دارند نماز رو تکذیب میکنندفلذا خدا میگه،«ویل» بر اونها.چرا؟ چون به ارتفاعات نمیپردازند،تو نماز به ارتفاعات نمیپردازند،مرتفع نگاه نمیکنند،میگند همینه دیگه...خب خیلی ممنون،صلواتی بفرستیم
نگاه مون به صلوات نگاه فرستادن مصالحی باشه به سوی لیلة القدر که امام (علیه السلام)آنگونه که خواست بسازه
در آستانه ی ماه مبارک رمضان،به ماه مبارک که إن شاءالله خدا توفیق عطاء کنه،به ماه مبارک از ارتفاعات وارد بشیم و بهره های زیادی ببریم، برای اینگونه ورود سعی کنیم به صلوات بیشتر بپردازیم،به بهانه های مختلف،در اوقات مختلف به ذکر صلوات بپردازیم،صلوات رو پیشاپیش بفرستیم در ماه مبارک و به محضر امام (علیه السلام).اصلا اینگونه وارد لیله القدر بشیم،نگاه مون به صلوات نگاه،نگاه فرستادن مصالحی باشه به سوی لیله القدر که امام (علیه السلام)آنگونه که خواست بسازه،آنگونه که خواست از این مصالح استفاده کنه،و ما هم إن شاء الله بهره ببریم.یعنی یک صلوات بفرست،حست این باشه که؛فرستادی رفت به سمت لیله القدر.یه صلواتی بفرستیم.