قرآن "حی" هست، ما به گونه ای زندگی کنیم که قرآن از بین ما و از زندگی ما هجرت نکنه .
به گونه ای زندگی کنیم که قرآن از زندگی ما "هجرت" نکنه . این یه بحث قرآنی هست ، قرآن از زندگی برخی افراد هجرت میکنه ، قرآن "حی" هست ، قرآن تصمیم میگیره که در کنار کی باشه و در کنار کی نباشه . قرآن انتخاب میکنه که کی را هدایت کنه و کی را هدایت نکنه ، برای کی شفا باشه ، برای کی نباشه . برای چه کسی رحمت باشه و برای چه کسی خسارت باشه .
بله دوستان! قرآن "حی" هست . در صدر اسلام رسول الله (صلوات الله علیه) یه دوره ای در مکه زندگی کردند ، مردم مکه در اون دوران به شکلی زندگی کردند که سید ما رسول الله (صلوات الله علیه) از اون شهر هجرت کردند . هجرت رسول الله (صلوات الله علیه) در اون تاریخ برای اون مردم یک لکه ی سیاه هست در تاریخ اون ملت .
ما به گونه ای زندگی کنیم که قرآن از بین ما و از زندگی ما هجرت نکنه .
این بحث را در کجا پیداش کنیم ؟
گامهای افرادی که به جایی رسیدند که قرآن از بینشون هجرت کرده؛ گام اول: در معیت رسول خدا سبیلی اتخاذ نکردند ، گام دوم: به رفاقتهایی پرداختند که در معیت رسول الله نیست گام سوم: از ذکر بودن قرآن غافل شدند ، فراموش کردند و به انحراف رفتند.
در فراز چند آیه قرآن این بحث مطرح هست ، یکی از فرازها چند آیه از سوره ی فرقان هست . در اون آیه که در مقطعی از آخرت رسول الله (صلوات الله علیه) می فرماد که؛ «اعوذ بالله من الشیطان الرجیم َقالَ الرَّسُولُ يا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورا» این قوم من به گونه ای رفتار کردند که قرآن از بینشون هجرت کرد این ترجمه را مسامحتا عرض میکنیم ، مفهومش مطرح هست .
خب یک کم این آیه و چند آیه ی قبل و بعدش را بررسی کنیم .
بله ، در آیه ی 27 می فرماد که «اعوذ بالله من الشیطان الرجیم وَ يَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلى يَدَيْهِ يَقُولُ يا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبيلاً» یک روزی میاد ، یک دوره ای در بین برخی دوره ها که خداوند صحبت میکنه که ظالم دست به دهان میگیره و می فرماد که ای کاش من در کنار رسول الله یک مسیری ، یک سبیلی اتخاذ میکرم . در ادامه می فرماد که و ای کاش که با فلانی رفاقت نمی کردم چون که من را از ذکر منحرف کرد « وَ كانَ الشَّيْطانُ لِلْإِنْسانِ خَذُولا» ، « وَ قالَ الرَّسُولُ يا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورا» ، «وَ كَذَالِكَ جَعَلْنَا لِكلُنَبىِعَدُوًّا مِّنَ الْمُجْرِمِينَ وَ كَفَى بِرَبِّكَ هَادِيًا وَ نَصِيرًا» ، «وَ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَوْ لَا نُزِّلَ عَلَيْهِ الْقُرْءَانُ جُمْلَةً وَاحِدَةً كَذَالِكَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤَادَكَ وَ رَتَّلْنَاهُ تَرْتِيلًا» .
خوب هست که آدم ببینه که ماجرای قرآن مهجور برای این قوم چرا اتفاق افتاده؟ این افراد چند گام را طی کردند تا رسیدند به جایی که قرآن از بینشون هجرت کرده .
یک این که در معیت رسول خدا سبیلی اتخاذ نکردند ، آیا کار به همین جا تمام شد ؟ نه. به رفاقتهایی پرداختند که در معیت رسول الله نیست ، و از ذکر بودن قرآن غافل شدند ، فراموش کردند و به انحراف رفتند ، دیگه از قرآن تذکر برداشت نمیکردند ، قرآن تلاوت می شد ، قرآن براشون خونده می شد و یا قرآن را می شنیدند و یا گاهی قرآن را می خوندند ، ولی در وجودشون تذکری نبود .
جالب هست ، در این آیه می فرماد که « لَّقَدْ أَضَلَّنىِ عَنِ الذِّكْرِ» این جا ذکر هم به قرینه هم بنا بر تفاسیر و روایات قرآن هست . ولی چرا خداوند نمی فرماد که « لَّقَدْ أَضَلَّنىِ عَنِ القرآن» ؟ از وجه ذکر قرآن غافل شدند و به انحراف رفتند ، قرآن بینشون بود ، قرآن را می خوندند ، قرآن را میشنیدند ولی تذکر نمیگرفتند . اینجاست که کارشون به جایی میرسه که در اون مقطع از آخرت رسول الله (صلوات الله علیه) می فرماد « يا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورا» ، این قوم من یه طوری رفتار کردند که محصول رفتارشون شد قرآن مهجور ، قرآنی که از بینشون هجرت کرده .
ماجرا خطرناک تر از این هم میشه . خداوند در ادامه می فرماد که « وَ كَذَالِكَ جَعَلْنَا لِكلُ نَبىِ عَدُوًّا مِّنَ الْمُجْرِمِينَ وَ كَفَى بِرَبِّكَ هَادِيًا وَ نَصِيرًا» ، ای رسول ! این مسیر را دیدی که اینها با کتاب تو که قرآن هست چطور رفتار کردند ؟ خب بله « وَ كَذَالِكَ جَعَلْنَا لِكلُ نَبىِ عَدُوًّا مِّنَ الْمُجْرِمِينَ وَ كَفَى بِرَبِّكَ هَادِيًا وَ نَصِيرًا» این مسیر را که حرکت میکنند میشند دشمن تو ، مجرمند و تبدیل به دشمن تو میشند . در مورد سایر انبیا هم همین طور بوده . یعنی این مطلب که خدا می فرماد که «وَ كَذَالِكَ جَعَلْنَا لِكلُ نَبىِ عَدُوًّا» یعنی هم در مورد شما و هم در مورد سایر انبیاء این گونه هست . پس این قوم در معیت تو سبیلی انتخاب نکردند . با کسانی رفاقت کردند که اون رفاقت درست نیست . چرا ؟ چون که رفاقت با اونها این فرد را از تذکره های قرآنی ، از ذکر بودن قرآن باز میداره و به انحراف میبره . محصولش چی میشه ؟ هجرت قرآن از زندگی این فرد ، این فرد زندگی ای ساخته که انگار قرآن در اون زندگی نیست و قرآن از اون زندگی هجرت کرده .
قرآن خواندن با برداشت تذکر از قرآن با هم متفاوت هستند
دوستان این که من قرآن بخونم یه حرفه ها ، این که از قرآن تذکر برداشت کنم مهمه . همین الان در زندگی بسیاری از جماعتهای مسلمین ، شما اگر تشریف ببرید مکه میبینید که تو جمعهای مختلف اومدند اونجا و برخیشون به شدت مشغول قرائت قرآن هستند . وقتی به این افراد نگاه میکنی میبینی که قرآن از بینشون هجرت کرده ، چرا ؟ چون که وقتی این قرائت قرآن را دارند حتی یک ذره ای از تذکر براشون وجود نداره ، چرا ؟ چون با فلانی ها رفاقت کردند ، چرا ؟ چون در معیت رسول الله سبیلی اتخاذ نکردند .
این آیات یکی از مهمترین مصادیق و بزرگترین مصداقش صدر اسلام هست . در معیت رسول الله سبیلی اتخاذ کردن ماجرای امیر المومنین (علیه السلام) و ماجرا غدیر خم هست . این که کس دیگه ای را قبول کردن «يَاوَيْلَتىَ لَيْتَنىِ لَمْ أَتخَّذْ فُلَانًا خَلِيلا» خب این ها رفتند و کس دیگه ای را خلیل گرفتند و این باعث شد که از ذکر بودن قرآن منحرف بشند و این ادامه پیدا کرد تا جایی که قرآن از بینشون هجرت کرد ، یعنی جوری رفتار کردند که قرآن از بینشون هجرت کرده ، جوری زندگی ترتیب دادند که انگار قرآن حی در بینشون نیست و هجرت کرده . و این رفتار به جایی میرسه که این افراد تبدیل به دشمن رسول الله میشند .
قرآن نباید از من فاصله بگیره ، قرآن نباید از زندگی من خارج بشه لذا مدام به "تذکرهای قرآنی" توجه کنیم .
بله! پس خداوند توفیق بده که ما یه طوری رفتار کنیم که قرآن از زندگیمون هجرت نکنه ، یعنی بیاییم ذکر بودن قرآن برامون پررنگ باشه . انسان نیاز به تذکر داره ، هر روز ، هر لحظه . خب من توجه کنم در طول چند روز گذشته چند بار از قرآن تذکر گرفتم . اگر تذکرهای قرآنی کم شد خدایی نکرده ، احساس خطر کنم . قرآن نباید از من فاصله بگیره ، قرآن نباید از زندگی من خارج بشه . پس مدام به "تذکرهای قرآنی" توجه کنیم .
بر محمد و آل محمد صلواتی بفرستیم .
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
افرادی که در معیت رسول الله سبیلی انتخاب نکنند از قرآن بی بهره می شوند.
بله ببینید در این آیات فرد در قبال رسول الله رفتار درست انجام میده ، یک رفتار صحیح در کنار رسول الله (صلوات الله علیه) محصولش میشه بهره بردن از قرآن ، حضور قرآن در زندگی اون فرد ، البته در این آیات معکوسش مطرح هست ، فرد در قبال رسول الله رفتار صحیحی انجام نمیده و محصولش میشه هجرت قرآن و خیلی جالبه ، رسول الله (صلوات الله علیه) در اون مقطعی از آخرت وقتی که می خواهند مطرح کنند نمی فرمایند که اینها در معیت من سبیلی انتخاب نکردند ، محصول را می فرماید ، می فرماد که اینها از قرآن بی بهره شدند . پس شما به آیات نگاه می کنید ، چرا اونها این جوری شدند ؟ چون که در معیت رسول الله سبیلی انتخاب نکردند .
قرآن کتاب ذکر هست، برای بهره بردن از قرآن باید تذکر گرفت ، برای این که قرآن در زندگیمون حضورش باشه و این حضور پیوسته باشه باید از قرآن تذکر بگیریم .
بله دوستان ! این خیلی مهمه ، یه مقداری این را برای خودمون پررنگ کنیم . خیلی جای بسط داره این بحث و توضیح بیشتر . عرض کردم که توی سوره های دیگه ی قرآن هم این بحث مطرح هست . مجال بحث و صحبت نیست . یه مقداری این بحث را برای خودمان پررنگ کنیم :
قرآن کتاب ذکر ، برای بهره بردن از قرآن باید تذکر گرفت ، برای این که قرآن در زندگیمون حضورش باشه و این حضور پیوسته باشه باید از قرآن تذکر بگیریم .
فلان آیه ی قرآن مطرح میشه درش برای شما یک تذکر هست ، چرا بی توجهی می کنیم ؟! چرا این تذکر را برداشت نمیکنیم ؟! این رفتار را مواظبت کنیم . نه تنها این طور نباشیم بلکه مشتاق باشیم و پیوسته بدنبال این باشیم که از قرآن تذکر بگیریم .
این که عرض میشه در آیه ای از قرآن "ساکن" باشیم یعنی یه آیه ی قرآن را بالای سرمون ببینیم ، مدام یک آیه ی قرآن بالای سرمان باشه ، خب یعنی چی بشه ؟ مدام بر بالای سر ما یک تذکر قرآنی حضور داشته باشه . صبح که از خواب بیدار شدیم یک تذکر قرآنی بالای سر ما باشه .
مثلا یک کسی ممکنه که با خودش قرار بگذاره که در روز چند آیه ای از آیات قرآن را تلاوت کنه و هر روز هم این کار را تلاوت کنه ، خب این کار خیلی خوبه ، نگاه به قرآن عبادت هست ، ولی ما بیاییم در میدان تذکر و در میدان ذکر قرآن . یعنی اگر امروز چند آیه ای از قرآن خداوند توفیق داد و تلاوت کردیم چند تا تذکر برداشت کردیم؟ همه ی ماها بدون استثناء قائل به این هستیم که نیاز به تذکر داریم و گاهی قائل به این هستیم که حتما هرروز نیاز به تذکر داریم ، خب این تذکر ها را از کجا میگیریم ؟ از قرآن بگیریم .