بِّسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ توکلت علی الله
عزم به مهدویت؛ سرلوحه حاجات در لیلة القدر
در عرض حاجاتمون در شب قدر مرتفع بیندیشیم
دوستان ایام شب قدر و ساعات شب قدر هست، در هر موقعیتی که نسبت به شب قدر هستیم فرصت رو غنیمت بدونیم، شب قدر شب دعاست، شب قدر شب تقدیرات هست، در شب قدر بسیاری از انسانها، عرض حاجات میبرند، حاجات مطرح میکنند، چون زمان تقدیر هست، زمان رقم زدن هست، زمان مسیر درست کردن هست، آیا بایستی حاجاتشون رو در همین شب مطرح میکردند؟ نه! قبلاً هم میتونستند مطرح بکنند ولی خب انگار یه جورایی این لحظات رو لحظات آخر میدونند، دیگه میخواد امضا بشه، دیگه دقیقه ی نود هست، همه میدوند و لیست حاجاتشون رو میآرن، و خطاب به تقدیر کننده می گویند: هرچند قبلا این مطالب رو گفتند، هرچند قبلا این حاجات رو عرض کردم ولی یکبار دیگه میگم؛ آیا میشه اینها رو در نظر بگیری؟ من این حاجات رو دارم، من این درخواست ها رو دارم، اینها حاجات من هستند، این هست این هست.
بله این رفتاریست که در شب قدر توصیه شده و بسیاری از انسانها این رفتار رو دارند، بسیاری از مسلمین، مومنین این رفتار رو دارند. ما هم این رفتار رو داشته باشیم، ما هم لیست حاجات داشته باشیم، ما هم برای دوستانمون، برای خودمون، برای خانواده درخواست داشته باشیم.
تعدادی از حاجاتمون رو که در دلمون مرور کردیم، زیر لب مرور کردیم، بعد توجه مون رو ببریم بالاتر، به خودمون تذکر بدیم، فلانی! اینجا لیلة القدر هست، متوجه باشم چه حاجتی مطرح میکنم.
یک مثال عرض کنم، تعدادی رفتند درب خانه ی پادشاهی، یه کسی اومده درب خانه ی پادشاه حاجتش اینه؛ گرسنه هستم، میشه یک وعده غذا به من بدید؟آیا این کلام به پادشاه میرسه؟ نه! همون نگهبان دَمِ دَر غذاش رو میده میگه برو. یه کسی اومده درب خانه ی پادشاه، التماس میکنه، گریه میکنه، عرض میکنه، میگه فرزند من این مشکل رو داره میشه این رو درست کنی؟ فلان خادم دربار میگه باشه بیا این رو بگیر برو، حل شد. بله، تا حاجت مند چه کسی باشه؟ تا حاجتش چی باشه؟ تا دنبال چی باشه؟ما اومدیم( با هر فاصله ای از لیله القدر) در لیله القدر چی میخواهیم؟
خدیا! میشه شغل فلان فرد رو درست کنی؟ باشه.ای پادشاه! میشه فلان دوستمون فلان مسئله رو داره، میشه این رو حل کنی؟ یه کی اون وسطا میگه باشه برید این رو حل کنید.میشه داری تقدیر میکنی در سال آینده برای من این موضوع رو هم قرار بدی؟
دوستان اینها حاجت هستند، اینها حاجتک هستند، ما درب خانه ی پادشاه چی میخواهیم؟
فردی میگه؛ آقا! میشه زمان دقیق لیله القدر رو بدونیم؟ باشه از موقعیت لیله القدر هر فاصله ای که داری، این زمان لیله القدر هست. خب فهمیدیم زمانش رو، برم یک لیست بنویسم شروع کنم دعا کردن؛ این رو انجام بده، این بشه، این نشه، این بشه، این نشه....
آیا برای این زمان لیله القدر رو میخواستی بدونی؟ باشه، خدا رحیمه، خدا رحمتش زیاده عطا میکنه.سال بعد میشه، باز همین رفتار؟دوستان! حاجت مون چیه؟
دوباره مثال عرض کنم؛ شما رفتید درب خانه ی پادشاه، محل کار رئیس جمهور، جلوی در ایستادی داد و بیداد راه انداختی درخواست داری، یکی میآد میگه درخواستت چیه؟ میگه که؛ این قدر پول میخوام، باید رئیس جمهور رو ببینم، اینقدر پول میخوام.میگن اینکه رئیس جمهور دیدن نداره، بیا این پول رو بگیر و برو.یه کسی میآد درب خونه ی پادشاه از موضوعی حرف میزنه، دغدغه ای داره، حاجتی داره که دغدغه ی پادشاه هست، حالا میکه میخوام پادشاه رو ببینم، حاجتی داره که از دست هرکی در دربار بر نمیآد. دوستان! آیا حاجت ما اینجوری هست؟ آیا درخواست ما اینجوری هست؟درخواست بسیاری از ما انسان ها، مومنین، مسلمین جوری هست که یک ملک کوچک هم از پس مرتفع کردنش برمیآد.درخواست ما چیه؟اینکه همهش داد و بیداد کنم من میخوام در لیله القدر باشم این هنر نیست! باید پرسید چرا میخوای باشی؟ حاجتت چیه؟ما مراسم خونه ی پادشاه رو چی میبینیم؟ اینکه بریم یک وعده غذایی بگیریم و بخوریم؟
دوستان! حواسمون باشه، لیست حاجات مون ما رو غافل نکنه.در لیله القدر کمر همت برای چی بستیم؟ کمر همت بستیم که یک لیست از حاجات مادی و اجتماعی و اقتصادی و خانوادگی درست کردیم، اینها رو حتما باید جواب بگیریم. من کمر همت بستم اینها رو بگیرم.خب این چه کاریه!؟
بیاییم نگاهمون کلام مون، فکرمون، ذهنمون رو ببریم در ارتفاعات لیله القدر، اگر واقعا در ارتفاعات لیله القدر نیستیم، تقلید کنیم، حداقل یک مقدار اونجوری رفتار کنیم.
عزم به مهدویت سرلوحه حاجات
دوستان! در لیله القدر همت کنیم برای « مهدویت» . اگر یک چیزی گذاشتند جلومون با مهدویت بسنجیم.
آیا این رو برداریم؟ این به دردم نمیخوره، من برای یک وعده غذا اینجا نیومدم. کمر همت بستم برای مهدویت، عزم کردم برای مهدویت.آقای خادم برو کنار، تو از پس این چیزها بر نمیآی، من حاجت دارم، حاجت به سوی مهدویت.تو میتونی؟ تو اصلا میدونی مهدویت چیه؟ برو کنار، من باید برم داخل، شما دربانها از پس این موضوع برنمیآیید. من باید برم داخل.عزم کردم برای مهدویت، برای این موضوع حاجت دارم. میخوام برم داخل یه کسی اونجا یک لیستی دستش هست یه چیزهایی داره مینویسه، میخوام برم یک چیزی به خودش بگم، شما اصلا نمیدونید. میخوام برم پیشش بایستم بگم: ای بزرگوار! تویی که لیست دستت گرفتی و رقم میزنی چه کسی جزء صالحین باشه، اسم من رو هم بنویس، چه کسی جزء از صالحین در مسیر مهدویت باشه، اسم من رو هم بنویس. من اینرو میخوام، بله حاجت داشته باشیم، اینجوری.
شمایی که داری برخی امور رو رقم میزنی، از دست این دربانها برنمیآد، شما باید رقم بزنی که رقم میزنی چه کسی یکسال آینده اش صرف مهدویت بشه، من رو هم در نظر بگیر.
اگر این خانه، اگر در این مراسم توجه به این خواسته ی من دارید بسه. اگر به این نمیخواهید توجه کنید با بقیه موضوعات دیگه من کاری ندارم.
میرم وقت دیگری مراسم برپا کردید میآم، باز همینرو میخوام( این میرم رو همینجوری عرض میکنیم که تحریک کنیم وإلّا در عمل نمیرم، همینجا می ایستم) باید رقم بخوره، باید امور اینجوری باشه، امری بر بالای سر من بگذاری، که جزئیات و کلیّات یک سال آینده ی من رو بر مهدویت، بر مدار مهدویت بچرخونه.
این رفتار که ما فقط دنبال این باشیم که این مراسم چه زمانی هست؟ لیله القدر چه زمانی هست؟ چه ساعتی هست؟ چه روزی هست؟ چه شبی هست؟ و بریم در اونجا که یک حس خوب به یاد صاحب لیله القدر داشته باشیم، این حس ارتفاع نداره.
با عزم به مهدویت در شب قدر، ارتفاع بگیریم
با حاجت بریم به سوی لیله القدر، با حاجتی مرتفع، با حاجتی درخور صاحب لیله القدر، بواسطه ی این حاجت ارتفاع بگیریم، حس مون هم ارتفاع بگیره، حال و هوامون ارتفاع بگیره.
بخاطر عزم به مهدویت به لیله القدر بپردازیم.
ای صاحب لیله القدر! یک روزی شما اسم نوشتی که در لیست صالحین ابراهیم( علیه السلام) باشه. اگر شما نمی نوشتی ایشون کجا و صالحیت کجا؟ شما رقم زدی، نوشتی صالحیت، ایشون رفتار درست نشون داد، عزم کرد نسبت به این ماجرا، رفت در اوج صالحین، آیا میشه اسم ما رو هم در همون لیست ولو آخر لیست اما در همون لیست بنویسی.
این مطلب که عرض شد یک مطلب قرآنی هست و با این مطلب میشه در لیله القدر ارتفاع گرفت، مطلبی، نسخه ای براساس کتاب خدا برای ارتفاع گرفتن در لیله القدر. با عزم به مهدویت در لیله القدر ارتفاع بگیریم. ارتفاع بگیریم تازه «إذن رب» برامون معلوم بشه، تازه محضر رب برامون روشن بشه، تازه موضوعات اصلی شروع بشه. تازه معلوم بشه که قدم به قدم باید چه کار کرد؟
با عزم به مهدیت، به سوی صاحب شب قدر گام برداریم
هرکس به سوی مهدویت عزم کنه، به سوی صاحب لیله القدر بالا کشیده میشه. به سوی صاحبان امور در لیله القدر بالا کشیده میشه. هرکس به مهدویت عزم کنه، از صاحبان امور در لیله القدر دعوتنامه میگیره.
اگر میخوای یه کسی در لیله القدر، یکی از بزرگان در لیله القدر صدا کنه: فلانی! بیا ، تو بیا، تو که اونجا ایستادی، تو بیا اینجا. عزم کنیم به سوی مهدویت.
دوستان! باید بالا بریم باید عزم کنیم به مهدویت و به واسطه ی این در لیله القدر بالا کشیده بشیم، اگر بالا نریم، در دنیا می مونیم، در دنیا شیاطین هستند، فردای شب لیله القدر به سراغ مون میآن، نَه، ده روز بگذره به سراغمون میآن، ما رو غافل میکنن. همون حال و هوا و حس سطحی ای هم که وجود داشت اون رو میبرن.
خداوند می فرماید که آیه 65 تا 72 سوره انعام دعوت به مهدویت هست؛ در بخشی از آیه 71 میفرماید که :« یک جوری رفتار نکنید، یک دینی نداشته باشید، رفتارهاتون یک جوری نباشه که هیچ خاصیتی براتون نداره، نه نفعی داره، نه ضرری. هیچ خاصیتی نداره. یک جوری نباشه که این رفتارها بی خاصیت باشه و شما رو از هدایت ها، از مهدویت برگردونه. اون موقع میشید مثل کسی که« كاَلَّذِى اسْتَهْوَتْهُ الشَّيَاطِينُ فىِ الْأَرْضِ حَيرَْانَ» مثل یک فردی میشید که در زمین بخاطر اینکه شیاطین دورش رو میگرن او حیران میشه، مثل اون نشید.
دوستان! در ادامه آیه میدونید چی میفرماید؟« لَهُ أَصْحَابٌ يَدْعُونَهُ إِلىَ الْهُدَى » برای او یک صاحبانی هستند که دعوت میکنند او رو به هدایت، میگن بیا سراغ مهدویت بعد از اینکه اومدی سراغ مهدویت« اِئْتِنَا» بیا پیش ما. به مهدویت بپرداز« اِئْتِنَا» بیا پیش ما.
بله دوستان، عزم کنیم به مهدویت.با عزم به مهدویت و اصرار به بودن در مسیر مهدویت در لیله القدر، ارتفاع بگیرم، این ارتفاع گرفتن هم به واسطه ی خود صاحبان لیله القدر هست، خودشون بالا میبرن، کسانی که در عزم به مهدویت هستند دستشون رو میگیرن میگن تو بیا بالا، تو باید بیای بالاتر. تو نباید عرض این حاجت رو به دربان داشته باشی، تو نباید عرض این حاجت رو به فلان مَلَک و اینها داشته باشی.
با امیر المؤمنین در فضای عزم به مهدویت نجوا کنیم
اگر در ایام لیله القدر، در ایام شهادت امیرالمومنین( عله السلام) میخواهیم در حرم مولا ساکن باشیم و با مولامون رازونیاز کنیم و نجوا کنیم توجه داشته باشیم مولامون چه کسی هستند. مولامون یک فرد کریمی است که هرچی ازش بخوای میده، مولامون یتیم نوازه، مولامون دست فقرا رو میگیره، اگر حاجت کوچکی داریم بریم ازش بگیریم، مولامون برای یتیم ها غذا میبره، حالا ما که چنین مولایی داریم، مولاجان من اونجا در زندگیم اون گیر رو دارم، اونجا در زندگیم این گیر رو دارم، این مسئله رو دارم، آیا میشه اینها رو حل کنی؟
عرض میکنم خدمت شما که این رفتار با مولا چه رفتاریه؟ اصلا اگر میخواستیم این رفتار داشته باشیم چرا این روزها و شبها سعی کردیم، بنا کردیم با روحمون و قلبمون در حرم مولا ساکن باشیم؟ این موضوعات رو که از همین دور هم میشد صدا کرد و گفت :یا امیرالمومنین! میشه اینها رو حل بکنی؟ میشه اینها رو توجه داشته باشی؟ شما امیر هستی. با همین دوتا جمله مولا حل میکردند.
ما که به محبت خدا با قلبمون سعی کردیم بریم درحرم مولا ع، خب بدونیم مولا چه کسی هستند؟ مولا جان! شما امیر به سوی ظهور هستید، شما امیر مهدویت هستید، شما معلم خوبان به سوی مهدویت هستید، مولاجان! شما معلم انبیاء و رسل هستید.
آیا میشه اینجوری به مولا توجه کنیم؟ مولا جان! من اومدم اینجا در حرم شما چندین شبانه روزساکن شدم بخاطر مهدویت.
دوستان سحر گاه شب قدر هست، ایام شهادت مولا امیر المومنین( علیه السلام) ، شب قدر روح و قلبمون در حرم مولا؛ مولا جان شما امیرالمومنین هستی، امور انسان ها، امور مومنین، امور جزئی و کلی مومنین دست شماست، قبول، اون امور شون هست، شما امیر امور مومنین هم هستی، ولی امیر المومنین هستی، خود من رو امارت کن، به سوی مهدویت.
من به شما ایمان دارم، مومن به شما هستم، مومن به فضائل شما، مومن به جایگاه شما، مومن به ولایت شما در مسیر به سوی مهدویت، در مسیر مهدویت. آیا میشه این مؤمن رو امارت کنی؟