روز عاشورا برای بسیاری از دشمنان امام حسین علیه السلام روز ذبح شدن و از بین رفتن« نفس لوّامه» بود. روز عاشورا برای برخی همراهان امام علیه السلام این بود که اونها دیگه نه «نفس امّاره» دارن و نه« نفس لوّامه» بلکه هرچی هست« نفس مطمئنه» هست. بررسی این صعود و سقوط و تغییرات نفوس در صحنه ی عاشورا نکات بسیار جالبی داره.
خداوند توفیق بده یک موقعی فرصت بشه ماجرای امام حسین علیه السلام و عاشورا رو از منظر« نفوس» بررسی کنیم؛
« نفس امّاره» ، « نفس لوّامه» و « نفس مطمئنة» .
این خودش ماجرای خیلی جالبیه و اتفاقاتی که پیش از اون و بخصوص در روز عاشورا از منظر « نفوس» اتفاق افتاد، یعنی چی شد؟ چه بلایی یا چه اتفاقی یا چه اتفاقی یا چه نکته ی مثبتی برای « نفوس» اتفاق افتاد؟
بعنوان مثال روز عاشورا برای بسیاری از دشمنان امام حسین علیه السلام روز ذبح شدن و از بین رفتن« نفس لوّامه» بود. اونها دیگه از اون ساعت به بعد دیگه« نفس لوّامه ندارن»، هر چی هست« نفس امّارة» هست.
روز عاشورا برای برخی همراهان امام علیه السلام این بود که اونها دیگه نه «نفس امّاره» دارن و نه« نفس لوّامه» بلکه هرچی هست« نفس مطمئنه» هست.
بررسی این صعود و سقوط و تغییرات نفس در صحنه ی عاشورا خودش نکات جالبی داره.
یعنی چه اتفاقی برای « نفوس» افتاد؟ یک موقع مشخصاً از« ارواح» صحبت میشه، یک منظر هم بحث« نفوس» هست.
ببینید برخی از دشمنان امام حسین علیه السلام در روز عاشورا و تا قبل از جنگ با امام حسین علیه السلام یک کمی مُرَدَّد بودند ولی بعد از اون جنگ حاضر هستند دست به کار های فجیع تری بزنن، قبل از جنگ هنوز« نفس لوّامه» شون یک کور سویی میزنه، یک نَفَسَکی داره و بهشون تذکر میده، بعد از اینکه دیگه به اون تذکرات توجه نمیکنند دیگه« نفس لوّامة» ندارند، « نفس لوّامه» شون می میره و شما میبینید بعد از اون اتفاق که فرزند رسول خدا رو کشتند( به فجیع ترین شکل) اصحابش رو کشتند، متذکر نمیشن، دیگه متذکر نمیشن، بعد از اون حاضر هستند دست به اقدامات فجیح تری بزنند.