سفینه ی امام حسین(صلوات الله علیه )هم أسرع است و هم أوسع،این سفینه رو شما در بعد ببینید نه صفحه
سفینه ی امام حسین(صلوات الله علیه )هم أسرع است و هم أوسع،این سفینه رو شما در بعد ببینید،اینجوری نباشه یک کشتی در یک صفحه که همه سوار این کشتی میشن،بله،یک کشتی با ارتفاعات متفاوت،هرکسی سوار این کشتی میشه در یک ارتفاع قرار میگیره.غلام امام حسین(صلوات الله علیه)یعنی «جُون»در کشتی امام حسین(صلوات الله علیه) در سفینه النجاه هست،از قبل هم بوده، در خواست ارتفاع میکنه،میگه در این سفینه به من ارتفاع بده،چرا؟ چون میدونه،اونا که رفتن خیلی ارتفاع گرفتند در این سفیه.
اینهایی که در این سفینه با امام حسین(صلوات الله علیه)،اینقدر ارتفاع گرفتند که الان دیگه ملوانان این کشتی هستند،یک ملوان خودش سزنشین هم هست.بله سرنشین که هست ولی ملوان هم هستند،یعنی خیلی ارتفاع دارند.اینا جایگاهشون نزدیک به ناخدا شده.(غلام امام حسین(صلوات الله علیه))این رو میبینه لذا اصرار میکنه؛آقا جان ! من هم باشم،من هم در این ارتفاع گرفتنه باشم.والّا در سفینه ی حسینیت انسانها به صرف یک گریه کردن هم سوار این سفینه میشن،انسانها به صرف یک توجه به اصحاب امام حسین سوار این سفینه میشن،به صرف یک قدم زدن به خاطر امام حسین سوار این سفینه میشن.مثلا از این جا حرکت کنند بقول یکی از دوستان به سمت تپه ی نور الشهداء،بخاطر امام حسین،سوار این سفینه میشن.سفینه ی امام حسین(صلوات الله علیه)خیلی وسعت داره،وسعت داره یعنی چی؟یعنی وسعت داره در بسیاری از اعمال ورفتار،بسیاری از اعمال و رفتار انسانها رو سوار این سفینه میکنه.
پیرو این صحبت نکته ای هم عرض کنم خدمت تون؛
در مقطع نابودی آسمان ها و زمین در آخرالزمان، خداوند چهارده فضا با ارتفاعات متفاوت قرار می ده،انسانها میتونند وارد این فضاها بشن.هر کی وارد این فضاها شد از این نابودی در امان است
حسینیت از ابتدا بوده،از دوران مثلا آدم (علیه السلام).انسانها با حسینیت مواجه میشدند،و به صرف رفتاری که داشتند(ساده ترین رفتارها)بهره میبردند.این تا الان هم هست تا آخر الزمان هم هست.
نکته ای که بخوام عرض کنم اینجاست؛در آخر الزمان یک دورانی داریم ،دروان نابودی آسمانها و زمین،دورانی که آسمانها و زمین نابود میشن.شما اینجا ایستادی نگاه میکنی آسمان ها یکی یکی داره نابود میشه،بعد یک دفعه نگاه میکنی میبینی زیر پات هم داره نابود میشه،(این قرآنیه دیگه) هم زیر پای شما داره نابود میشه،هم بالای سر تون.همه چی داره نابود میشه،همه چی داره پرت میشه به این ور و اون رو،دارن نیست میشن.این انسان در این فضا اصلا باید کجا بایسته؟
شما الان داره زیر پات نابود میشه،بالای سرت داره نابود میشه،همه جا داره نابود میشه،نابود میشه یعنی نبود میشه،داره به هم میریزه،در این به هم ریختگی داره نبود میشه،نبود از این جهت که اون چیزی که بود دیگه نیست،اصلا شما یک لحظه این فضا رو با فکرتون تصور کنید،،انسانها اصلا در این فضا باید کجا بایستند؟کجا در کدوم فضا یک لحظه درنگ کنند؟تا فرصت فکر کردن..فرصت فکر کردن از این جهت که یک فضایی که یک دقیقه بایستند یک فکری بکنند،اون فضا رو هم پیدا نمیکنند.یعنی کل فضا(فیزیکیش رو عرض میکنم) فضایی که انسانها در این فضا هستند،کل فضا در حال نابودی است،این ظرفی که انسانها در اون هستند در حال نابوددی است.خب این ظرف نابود بشه،ما انسانها کجا بایستیم؟در حین نابود شدن این ظرف،در حین نابود شدن آسمانها وزمین،چهارده فضا پیدا میشه،چهارده فضا باارتفاعات متفاوت،انسانها میتونند وارد این فضا ها بشن.هر کی وارد این فضاها شد از این نابودی در امان است،هر کی وارد این فضاها نشد صدمات جدّی میبینه،چه بسا نابود بشه.
کشتی امام حسین ع بسیار بزرگ است و به بهانه های مختلف در گذشته و یا در همان زمان، انسان ها می توانند وارد آن شوند
چهارده سفینه،چهارده کشتی چند بعدی بزرگ که انسانها در این چهار ده کشتی قرار میگیرند.بعضی از این کشتی ها ارتفاعشون بالاست،بعضی از این کشتی ها در دسترس تر هستند.از این کشتی هایی که در دسترس تر هستند،شما برخیشون رو نزدیک احساس میکنی ولی نمیتونی سوار شی.میگی آقا بذار من سوار بشم،میگن شما اجازه نداری.بعضی از این سفینه ها برای سوار شدن اذن میخواد.یک سفینه هست یک کشتی هست یک فضای بزرگ هست که بسیاری از انسانها به سرعت میدوند وسوارش میشن.و اون سفینه ی امام حسین(صلوات الله علیه)است.به بهانه ای چه در گذشته چه در همون زمان اتفاق بیفته.
یک بهانه ای در گذشته داشته، به او میگن یا بالا،یه بهانه ای همونجا ایجاد میکنه ؛بیا بالا.این کشتی ملوان های بزرگی داره،که انسانها رو به بهانه های مختلف سوار میکنند.ابالفضل ها داره.این فضا رو باید تصور کنیم واقعیته،واقعیتی است که قرآن داره ترسیم میکنه از آینده.
آیه ی هَلْ يَنْظُرُونَ إِلاَّ أَنْ يَأْتِيَهُمُ اللَّهُ في ظُلَلٍ مِنَ الْغَمامِ وَ الْمَلائِكَةُ وَ قُضِيَ الْأَمْرُ وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ (210بقره)این آیات شروع این ماجراست،این ماجرا جلوتر از این آیه است.
بالاخره شما نمیتونی زمین رو تصور نکنی زمین زیر پاته.نمیتونی اجرام آسمانی رو تصورنکنی،بالای سرت هستند،ما الان در یک ظرف هستیم،ما در این فضا هستیم،در این فضا یک دفعه همه چیز در حال از هم پاشیدن هست و به مرور زیر پات هم داره خالی میشه،شما اگر چیزی زیر پات نباشه،اگرجایی نداشته باشی،یک موجود معلق میشی در یک فضایی که به شدت در حال به هم ریختنه،باید یک جایی باشه که ساکن بشی،در اون فضا یک دفعه یک انسان توجه میکنه به حسینیت ،یک دفعه یک انسان یادش میاد که یک صحبتی بود از سفینه ی امام حسین،یادش میآد از یک قطره اشک.در این فضا که قرار میگیره یک دفعه میبینه یک کسی از اون بالا یک طنابی انداخت(حالا این طنابی که میگم مثال عرض میکنم)حالا با چه وسیله ای اونجا اون فرد رو نجات میدند...تا ببینیم خدا چی میخواد.یک دفعه میبینی با یک وسیله ای این فرد رو گرفتند و کشوندند به درون همین سفینه.اون ملوانهای سفینه این کار رو کردند.بله یکی از ظهورات جدی سفینه النجات بودن امام حسین(صلوات الله علیه)در این مقطع از آخرالزمان هست.
حالا اینکه مکانیزمش(سازوکارش)چه جوریه و به چه شکل این ماجرا انجام میشه......ولی این ماجرایی است که قرآن مطرح میکنه،ماجرایی است که از قرآن و روایات در میآد.
آیه ی هَلْ يَنْظُرُونَ إِلاَّ أَنْ يَأْتِيَهُمُ اللَّهُ في ظُلَلٍ مِنَ الْغَمامِ وَ الْمَلائِكَةُ وَ قُضِيَ الْأَمْرُ وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ (210بقره)این آیات شروع این ماجراست،این ماجرا جلوتر از این آیه است.
حالا الان بحثش رو نکنیم اما اولین سوال منطقی (در بحث هم عرض کردم)در نابودی آسمانها و زمین انسانها کجا قرار میگیرند؟نابودی آسمانها و زمین که قرآنیه و انسانها هم که در آسمانها و زمین هستند،کجا میرن؟آسمانها و زمین که داره نابود میشه یک جایی باید برن،باید در یک فضایی بایستند؟ این شامل همه ی انسانهاست شامل اموات در برزخ هم میشه.
بروز جدی «ولا یمکن الفرار من حکومتک» در مقطع نابودی آسمان ها و زمینه
عجیبه؛پهنه ای به وسعت آسمانها و زمین در حال نابودیه،شما حتی یک لحظه نمیتونی تصورش رو تحمل بکنی که در اون فضا باشی،(پهنه ای به وسعت آسمانها و زمین)وقتی میگه آسمانها و زمین دیگه شما هیچ جا نمیتونی در بری.«ولا یمکن الفرار من حکومتک» اصلا بروز جدیش همین جا میشه،کجا می خوای در بری؟کل فضایی که تو در اون هستی رو من نابود میکنم،اصلا تو چی هستی؟توی انسان چی هستی؟کل فضایی که در اون هستی رو نابود میکنم،کل فضایی که حتی به لخاظ فکری هم بعضی از ارتفاعاتش رو نرفته بودی،چه برسه به عملی!منتها فکرت به بعضی از این جنبه هاش هم نرسیده بود،اون جا ها رو هم نابود میکنم.
حالا بگو ببینم کجا میخوای بایستی؟همه چیزی که الان ما داریم درک میکنیم،شهود و دیدن همه ی اینها جزئی از آسمان اول هستند.چرا عرض میکنم جزئی ؟چون این فضایی که ما انسانها تا اینجا داریم درک میکنیم،همین فضا رو بیش از نود و پنج درصدش رو درک نمیکنیم.فضا ها نابود میشه و انسانها چهارده فضا بیشتر جلوی پاشون نیست.یک فضا هست بسیار نزدیک به انسانها هست،همه ی انسانها این فضا رو می بینند،میگن جلو پامون هست.الان پامون رو میتونیم برداریم بریم داخل اون فضا.
میخوان برن داخل اون فضا میبینند نمیشه،نمیذارن بره داخل.اصلا انگار نمیتونن برن داخل این جنس از فضا،این فضا «فاطمیت»است.بسیاری از انسانها نمیتونن وارد بشن.
(بعنوان مثال عرض میکنم:)به شما میگن چرا میخوای وارد این بشی؟میگی خب آسمانها و زمین داره نابود میشه،اگر وارد این فضا نشم کجا برم؟میگن خب این دلیل نمیشه بفرما برو(نمیتونی وارد بشی).
وعلم فیزیک هم تا مدت آینده احتمالا به این سوال جدی برسه که؛اگر نابودی آسمانها وزمین اتفاق بیفته(یا حداقل آسمان و زمین)انسانها بایستی کجا برن؟با زعم کوچکشون،با فکر کوچکشون حتی میبینی گاهی فیلمها و کتابهایی مینویسند مبنی بر اینکه اگر زمین نابود بشه کجا باید بریم؟ببینید انسان هست دیگه داره پیش بینی میکنه،داره فکر میکنه،ولی خب فکری که شیطان داره مدیریتش میکنه.شیطان داره بهش جهت میده چه جوری فکر کن.
برای ورود به دین اسلام، باید تسلیم شد و در فضای تسلیم وارد شد
«الاسلام هو التسلیم»؛یعنی یک دین داری ، این صفاتی که داره،مهمترین صفاتش که بروز هم داره اسلام هست،بهش میگیم دین اسلام،دین اسلام یعنی چی؟یعنی اینکه اونجا که میفرماید «الاسلام هو التسلیم»یعنی شما میخوای وارد دین اسلام بشی باید تسلیم گونه وارد بشی،اگر تسلیم نشی نمیتونی وارد بشی.اگر تسلیم شدی وارد میشی،بدون تسلیم نمیشه.
اینکه امیر المومنین در این روایت میفرمایند «...الاسلام هو التسلیم و التسلیم هوالیقین و الیقین هو التصدیق و التصدیق هو الاقرار و الاقرار هو الأداء و الأداء هوالعمل».آیا منظور ایشان اینه که اسلام همش به عمل بدست میآد؟
نه!منطقی هم هست دیگه شما فرض کنید در کنار سید ما رسول الله(صلوات الله علیه)هستی،ایشون یک مطلبی میفرمایند،شما اول باید تسلیم باشی، تسلیم شدی بعد میپذیری،تصدیق میکنی میگی قبول کردم بعد،اقرار میکنی بعد میری میری تا میرسی به اون مطلب هم عمل میکنی دیگه.اگر تسلیم نباشی که اصلا نمیری به اون عمل کنی.تسلیم صفتی است که به نوعی بخشی از این صفت برمیگرده به قلب.یعنی شما قلباً اون بحث رو میپذیری و تسلیم میشی،بعد اون وقت همون رو عمل میکنی،اگر تسلیم نشی که عمل نمیکنی که،(حال شاید ظاهرا عمل کنی اما بعدا دیگه عمل نمیکنی).
نماز در فضای تسلیم است و بروز تسلیم در قبال امام ع می باشد؛ مجرای تسلیم در قبال خدا،تسلیم در قبال اهل بیت(علیهم السلام)است
نماز در فضای تسلیم است چرا؟چون «الاسلام هو التسلیم» بعد میگه «بُنِیَ الاسلام علی خَمس»،این پنج تا یعنی این پنج تا در فضای تسلیم حاصل میشه،بروز تسلیم هم کجاست؟در قبال امام (علیه السلام).
یعنی شما نمیتونی بگی من در مقابل امام(علیه السلام)تسلیم نیستم اما در مقابل خدا تسلیم هستم.اینو نمیتوی بگی.هر تسلیمی که بگی من در مقابل خدا تسلیم هستم یعنی در مقابل امام تسلیم بودی، خارج از این فضا نیست.یعنی تو در فضای تسلیم در قبال امام(علیه السلام)در مقابل خدا تسلیم هستی.اصلا همه چی اینجا ختم میشه ها،حتی در معرفت هم میفرماید؛« معرفت الله=معرفت الامام زمانه»یعنی شما نمیتونی بگی من یک معرفتی به خدا دارم که ربطی به امام نداره.این اصلا در نظام عالم نشدنیست.کسی این حرف رو زد بدونید توهم داره میگه.
تسلیم هم همینطوره،مجرای تسلیم در قبال خدا،تسلیم در قبال اهل بیت(علیهم السلام)است.خب حالا این پنج عمل«بنی الاسلام علی خمس»در چه فضایی انجام میشه؟فضای«بنی الاسلام» دیگه یعنی تسلیم، میگیم بنیان اینکه تو میخوای تسلیم باشی،همون تسلیمی که به اون عمله میرسه،اینهاست،در فضای تسلیم نماز بخون.
ظهور تسلیم به سمت سلام هست،به سمت «دارالسلام»است.
)« إِنَّ اللَّهَ وَ مَلَئكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلىَ النَّبىِِّ يَأَيهَُّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ صَلُّواْ عَلَيْهِ وَ سَلِّمُواْ تَسْلِيمًا» نشان می دهد نماز به سمت «دارالسلام» است برای اهل بیت(علیهم السلام) در رأسشون سید ما رسول الله(صلوات الله علیه).
در باب اینکه نماز میخوانم برای پیامبر واهل بیت برای رضایت پیامبر و اهل بیت(صلوات الله علیهم أجمعین)و برای دفاع از حرم رسول الله(صلوات الله علیه)؛در قران میفرماید که(صلوات الله علیه)« إِنَّ اللَّهَ وَ مَلَئكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلىَ النَّبىِِّ يَأَيهَُّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ صَلُّواْ عَلَيْهِ وَ سَلِّمُواْ تَسْلِيمًا»(56الاحزاب)این « صَلُّواْ عَلَيْهِ »ادامه داره،صلاه برای او ادامه داره،صلاه برای او که چی؟« وَ سَلِّمُواْ تَسْلِيمًا»،که برید به سمت سلام که سلام برپا کنید.«سلموا»سلام برای او،فضای سلام ایجاد کنید در فضای تسلیمی که دارید برای او.تسلیم اصلا ظهورش به سمت سلام هست،به سمت «دارالسلام»است.
بله نماز هم به سمت «دارالسلام» است برای اهل بیت(علیهم السلام) در رأسشون سید ما رسول الله(صلوات الله علیه).وقتی میگی سید مارسول الله(صلوات الله علیه)یعنی اهل بیت هم هست.
بله نماز به سمت اونجاست،نمازی که برای اونجا خاصیت نداشته باشه،چه نمازیه؟خداوند میفرماید که فلانی «عبد شکور»بود.یعنی چی؟یعنی خیلی نماز میخوند؟اگر بگیم نماز یعنی شکر در قبال خدا،اگر فلانی هم عبد شکور بوده. پس باید حتما خیلی نماز میخونده.درسته؟چون نماز شکردر قبال خداست..وقتی هم خدا میگه فلانی عبد شکور بود پس باید بگی که این خیلی نماز میخونده.خب اگر خیلی نماز میخونده باید بگه این «مصلین» بوده دیگه،چرا میگه «عبد شکور»بود؟پس نتیجه میگیریم که «عبد شکور»همون «مصلین »هستند!اینکه نمیشه که،پس غلط شد،بله در نماز شکر هست،در نماز حمد هست ولی آیا نماز شکره؟نماز بخاطر شکره؟نماز بخاطر حمده؟یانه اینها بخشی از نمازه ؟شکر و حمد و اینها در نماز هست و همش بخاطر یک چیز دیگه ای هست.این جملات(عنوان این بخش)هم اگر در این فضا باشه اصلا نماز همینه.نماز بخاطر اینه که شما در فضای به سوی ظهور نماز شما خاصیت داشته باشه،بتونه یک اثری داشته باشه.
اهل بیت ع صفت خداوند هستند، مجرای خدایی خدا هستند
این سوال شاید پیش بیاد که نکنه دچار شرک باشه این جملات؟نه!چه شرکی؟چرا شرک؟میگیم آقا میریم بخاطر امام علی برای امام علی میجنگیم؟چه شرکی؟من میرم بخاطر امام علی میجنگم و کشته میشم.یکی میگه آقا شما داری دچار شرک میشی.جهاد فی سبیل الله رو آوردی در رکاب امام علی؟میگیم؛چه شرکی؟
مثال زدن جهاد برای اینه که ما جهاد برامون ملموس تر شده در طول تاریخ.اما اومدن خیلی چیزها رو جدا کردند انداختن کنار گفتند نه دیگه،اونها فقط خدا،اونها دیگه ربطی به اهل بیت (علیهم السلام) نداره.خب اونها جدا کردند برن خودشون جواب بدن چرا جدا کردند؟درسته؟مگه قرآن نمیگه جهاد فی سبیل الله؟شما چرا میری در رکاب امیر المومنین میجنگی؟برو در رکاب خدا بجنگ!برو خدا رو پیدا کن بگو خدایا!بیا اینجا من در رکاب تو میخوام بجنگم!شما در رکاب خلیفه الله میجنگی،بخاطر خلیفه الله میجنگی و برای ایشان میجنگی.هیچکدوم از این اقوال رو شما نمیگی شرکه،میگی؟نماز میخونیم بخاطر اینکه برای امام (علیه السلام)خاصیت داشته باشه،بخاطر اینکه بتونیم در حریم امام(علیه السلام)اثر مثبت داشته باشیم.امام (علیه السلام)کیه؟امام(علیه االسلام) صفت خداست.دوئیت نمی بینیم.نه اینکه خدا است ها!ولی اون مجرا رو میبینیم.نمیگیم یک شخص(اشاره به یک سو)،اون هم خدا(اشاره به سویی دیگر).این شخص- اون هم خدا، اینجوری نمیبینیم.چه جوری میبینیم؟میگیم خدا،تا امام(مجرای خدایی خدا)...
مشمول فاطمیت شدن اذن می خواهد اما حسینیت اذن نمی خواهد حتی دین هم نمی خواهد
در باب فاطمیت؛
فاطمیت هم بهانه ای شامل انسانها میشه،ولی اذن میخواد اینکه انسانها با یک رفتاری،مشمول فاطمیت بشن اذن میخواد،حسینیت اذن نمیخواد.حتی دین هم نمیخواد .یک ارمنی میتونه با توجه به حسینیت بهره ببره.
خداوند در دنیا میفرماید که«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسيلَةَ ...»به سوی او حرکت کنید . با یک وسیله به سوی او حرکت کنید این الان برای ما خیلی درک نمیشه،برای انسانها.
میگن بریم دیگه همینجوری بریم.در آخر الزمان وقتی به سمت مقطع نابودی آسمانها و زمین میریم کلا دیگه درک میشه، فقط سوار این چهارده تا وسیله بشی «إِلَیهِ»حرکت میکنی،وإلّا همینجا نابود میشی.
لعن بر دشمنان اهل بیت(علیهم السلام)بخصوص قاتلان امام حسین(صلوات الله علیه) انسانها رو خیلی کمک میکنه که به ارتفاع صفر برسند
بله ما بایستی ببیینم که در چه ارتفاعی هستیم،اکثر ما انسانها یا در ارتفاع زیر صفر هستیم یا در ارتفاع صفر هستیم.اکثر انسانها وضعیتمون اینجوریه.(البته جسارت به این انسانها که اینجا(جلسه)هستند نباشه،اینکه در کدوم ارتفاع هستند خودشون میدونند)بله بعضی ها در اتفاع پست هستند،بعضی ها فقط میدانیم،خیلی چیزها رو فقط میدانیم،ولی اتفاقی نیفتاد.این ارتفاع پست است.چرا اتفاقی نیفتاده؟چون در ارتفاع پستی هست،مثل ارتفاع پست مثل اون آیه ی سوره ی جمعه است که«خیلی میداند،او دانسته هایی رو داره حمل میکنه، كَمَثَلِ الْحِمارِ...».انسانی که مَثَلِش اینه یعنی ارتفاعش پست(زیر صفر) است.
ما سعی کنیم ارتفاعمون رو از ارتفاع پست به ارتفاع صفر برسونیم،این یکی از موضوعاتی که اینجا خیلی به ما کمک میکنه لعن بر دشمنان اهل بیت(علیهم السلام)است .لعن بر دشمنان اهل بیت(علیهم السلام)بخصوص قاتلان امام حسین(صلوات الله علیه) انسانها رو خیلی کمک میکنه که به ارتفاع صفر برسند.یعنی روی این موضوع بخصوص اگر مداومت داشته باشیم،مثلا زیارت عاشورا یکی از بهترین قالب های این مطلب هست.انسانها رو تزکیه میکنه.تزکیه میکنه از ارتفاع پست به سمت ارتفاع صفر.
حتی یک بخشی از زیارت عاشورا ،یک فرازش رو،یک فرازی یک لعنی رو داره انسان زمزمه بکنه.این او رو از ارتفاع پست به سمت ارتفاع صفر میبره.
بله ممکنه مدتی هم انسانی در ارتفاع صفر ذیل نور اهل بیت(علیهم السلام)زندگی بکنه و دلخوش به همین زندگیش باشه.ولی او ارتفاع نداره.
ارتفاع یک فرد فضایی است که او آن را کاملاً درک می کند، میزان بهره انسانها از اهل بیت ع با توجه به میزان ارتفاعشون است
یک مطلب عرض کنم؛ارتفاع داشتن یعنی چه اتفاقی میافته؟(خاطرم هست شاید سوال برخی از دوستان هم بود در چند جلسه ی گذشته،قبلا هم یک مقدار در موردیکسری ازنشانه هاش صحبت کرده بودیم).حالا الان یک مطلبی دقیقتر عرض کنیم با نکته ای هم که امشب گفته شد.
شما الان به لحاظ فیزیکی کجا زندگی میکنی؟میگی روی کره ی زمین،کجا؟در هوا،در جوی از هوا روی کره ی زمین زندگی میکنم. هرلحظه از شما این رو بپرسن شما همین پاسخ رو میدی.درسته؟هیچوقت نمیگی در «خَلأ»دارم زندگی میکنم.نمیگی در عمق آب اقیانوس ها دارم زندگی میکنم،نمیگی در زیر خاک دارم زنگی میکنم،هر لحظه همین فضات رو ترسیم میکنی. میبینی،کاملا میبینی این فضا رو،داری با تمام وجودت حسش میکنی ،میبینی ،میشنوی،این فضا رو.یک درک کاملا تنگاتنگ از این فضا داری،ارتفاع داشتن یعنی این.میگیم ارتفاع داشته باش در حسینیت،همیشه از کف و از صفر به حسینیت نپرداز.
ما الان درکمون از آسمون به چه شکله؟هر از گاهی.روی زمین هستیم هوای زمین رو حس میکنیم،ولی درکمون از آسمون به چه شکله؟هر از گاهی که نگاهش کنیم،هر از گاهی که حسش رو بگیریم،بالای سرمون هست همیشه،همیشه داریم ازش استفاده میبریم،فضای آسمون رو همیشه میتونیم درک کنیم از بالا.(درک ما به این شکل است)یه نگاه کنیم و بگیم چه آسمان زیبایی!من چقدر کیف میکنم امشب اینجا نشستم و به این آسمان نگاه میکنم.رفتارمون با حسینیت رفتار بسیاری از انسانها با ارتفاع گرفتن در حسینیت اینجوریه؛نگاه میکنیم، (میگیم)چقدر زیباست،من از اینکه زیر این آسمان هستم لذت میبرم،من از اینکه این نور حسینیت بالای سرم هست لذت میبرم.ولی درکمون از آسمان مثل اونی نیست که الان در آسمان هست.یک کسی چندین کیلومتر (ده هزار کیلومتر)رفته در فضا،و در اون معلق است و همونجا داره زندگی میکنه،درکمون اونجوری نیست.درسته؟
ما در حسینیت مانند همین مثالمون در رابطه با آسمان هستیم.ارتفاع نگرفتیم،اینکه بریم در ارتفاعات حسینیت ساکن باشیم نه در کفی که در معرض نور حسینیت باشیم.در کف هستیم مثل اون آسمانی که بالای مون هست و در معرض نور حسینیت هستیم.این یک چیزاست.اینکه درارتفاعات نور حسینیت ساکن باشی،یک مطلب دیگریست.
از اون انسان(دسته ی اول) وقتی بپرسی کجا هستی؟میگه روی زمین در این هوا.از اون موجود(انسان یاپرنده)وقتی بپرسی کجا هستی میگه درآسمان.هر لحظه که ازش بپرسی همین رو میگه.از این انسان وقتی بپرسی کجا هستی؟ میگه ذیل نور حسینیت.وقتی که حواس او رو به حسینیت جلب کنی وقتی به او بگی حسین.سرش رو میآره بالا و به آسمان نگاه میکنه و میگه چقدر زیباست.ولی از اون انسانی که در اون فضا ارتفاع گرفته بپرسی(به مکانی که در اون هست اشاره میکنه)و میگه شما از این فضا صحبت میکنی.
شما نیاز به یادآوری نداری که روی زمین داری زندگی میکنی،همیشه داری این فضا رو حس میکنی،ولی نیاز به یادآوری داری که گاهی به آسمان توجه کنی،اون انسانی که ذیل حسینیت ولی در کف، در سطح صفر زندگی میکنه نیاز به یادآوری داره که سرت رو بالا بگیر، بالا میگیره میگه حسین.وقتی بالا میگیره حسینیت رو میبینه.اون انسانی که در ارتفاعات حسینت است در ارتفاعات حسینیت هست دیگه.اون انسانی که در ارتفاعات اهلبیت(علیهم السلام)هست در اون ارتفاعات هست دیگه.
بعضی ها از قبل سوار بر این چهارده کشتی هستند بعضی ها هم همون موقع سوار میشن،ولی خب چه بهتر که انسانها از قبل در این کشتی ها سوار بشن و ارتفاع بگیرند،ارتفاعی که کشتی امام حسین(صلوات الله علیه)در روز عاشورا برای یاوران داشت ارتفاعی خارج از آسمانها و زمین بودخیلی عجیبه.اونجایی که داره اصرار میکنه بذار من برم،موضوع سوار شدن به این کشتی نیست. ارتفاعی از این کشتی رو امام(علیه السلام)نشون داده که اصرار میکنه بذار من هم ..(فضای کلام و جلسه در مورد غلام امام (علیه السلام)است).
در ارتفاعی که اعلی علییین است،امام(علیه السلام)میفرمایند که اینها(کاروانیان)میخوان در این ارتفاع از کشتی قرار بگیرند،اینها از الان میرن در این ارتفاع.اینها رو باید فیلم کرد،انیمیشن کرد خوب تجسم بشه،خوب تصویر بشه.آدمها دوبار این تصویر رو ببینند بگن أأأ اینجوریه؟براشون جا میافته که مثلا اینجوریه.
بله خب چه بهتر که از قبل سوار بشن و هستن کسانی که از پیش سوار بر این کشتی ها شدند.
إصرار کنیم که این إذن برای ما هم باشه.اینکه گفته میشه اصرار کنید برای اینه که اصرار کنیم که حالا که محبت فاطمیت بوده،این محبت مدام باشه،و من باشم.بله اصرار کنیم که بخشی از پیکرمون درون این کشتی باشه،به اون بهانه یه موقع گفتن شما اینجا(درون کشتی)چی میخوای؟میگی من میخوام بیام بالا دیگه.میگه برای چی میخوای بیای بالا؟قرار نبوده شما بیای بالا.میگی اگر قرار نبوده،پس چرا دست من درون کشتی هست؟اگر قرار نبوده پس چرا پای من درون کشتی هست؟همینکه پای من درون کشتی هست یعنی یک روز قرار بوده من اینجا باشم.چرا بخشی از من درون کشتی هست؟ اگر قرار نبوده پس چرا من اونجا هستم؟خیلی فرقی نداره کدوم سفینه.ولی خب خیلی از سفینه ها رو ما نمیشناسیم،چه جوری بریم؟محبت خداست که با یکی دو مورد از این سفینه های آشنا هستیم،با نحوه ی رفتن،با نحوه ی وارد شدن.حالا از این دوسه موردی هم که میشناسیم همشون إذن میخواد ا لّا یک مورد،در اون یک مورد هم باید ارتفاع بگیریم.
چهارده سفینه به نوعی یک سفینه هست که چهارده باب داره. اصرار بر ماندن داشته باشیم،اصرار بر ماندن در این سفینه.
شاید وقتی میگیم به نوعی چهارده سفینه،یک سفینه هستند،چهارده باب یک سفینه.
در سفینه ی برخی از اهل بیت(علیهم السلام)هم وارد بشی،یعنی از باب اونها هم وارد بشی،خیلی از رفتارها مثل گریه کردن ارتفاع ایجاد میکنه،ولی خب پیداش نمیکنی که وارد بشی،یعنی خودش ارتفاع دار هست پیدا نمیکنی که وارد بشی.ولی خب یک روزی خدا محبت کرده باب سفینه ی فاطمیت باز شده،ماها خیلی چشیدیم،خیلی دیدیم،با این سفینه یک مقدار پریدیم،اگر الان یکی بگه برو بیرون،میگیم برای چی؟میگه اینجا إذن باید داشته باشی،میگیم ما اگر إذن نداشتیم این تو چی کار میکردیم؟نه؟اگر إذن نبود پس چرا یکبار با هم پریدیم؟اون موقع شما دیگه میزنی زیرش میگی داری جِرَنبازی میکنی قبول نیست!!اصرار بر ماندن داشته باشیم،اصرار بر ماندن در این سفینه.حتی برفرض اگر اینرو بگن که آقا شما باید بری بیرون(که اینرو نمیگن)برفرض حتی اگر اینرو بگن،من قبول ندارم.إن شاءالله دعا کنید که همینجوری بمونه،بهتر بشه. بر محمد وآل محمد صلوای بفرستیم؛أللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.