صله - تسبیح


صله - تسبیح

در سفره رحیمیت جریان صله های خداوند پیوسته است

رودخانه ای از صله ها به سمت شما در جریان هست. همه اش صله هست. یصلی درش پیوستگی وجود داره. خداوند پیوسته نظامی قرار داده برای عطاهایی که شبیه صله هستند.در اینجا رحیمیت خدا را می فهمیم. شما یک وقتی به یکی هدیه می دهیم می گیم حس کردم نیاز داره یا صدقه می دهیم یا زکات می دهیم. ولی یه موقع کل نیازها غیر نیازها ، رشد و همه چیزها رو در نظام صله قرار می دهم در رودخانه ای از صله ها . یکی یه روز به شما یه هدیه بده صفا میکنی . یکی بیاد پیوسته به شما هدیه می ده. اون قدر که حس می کنی نه تنها تمام نیازهات از این صله ها مرتفع می شه بلکه انبوهی از این صله ها شما رو داره بالا میبره. شما هدیه رو درخواست نمی کنی. بهت میدن. نیاز رو درخواست می کنی. خدایا این رو به من بده. خدا هم اجابت می کنه. شما هدیه رو درخواست نمی کنی بهت میدن. ولی هدیه رو سالی یا ماهی یک بار میدن. تو ما انسانها اینجوریه. بمباران هدایا. آدم اینجا سفره رحیمیت رو حس می کنه. ‌

جریان صله ها اینقدر زیاد بشه که موجب « لیخرجکم من الظلمات الی النور» بشه

اینقدر صله زیاد بشه اینقدر عطای صله زیاد باشه که موجب بشه لیخرجکم من الظلمات الی النور. شما وقتی در خانه کریم رحیمی نشستی که به شما هدیه نمیده بلکه رودخانه جوشانی از هدایا ، پیوسته به شما عطا میکنه. شما دیگه اصلا روت نمیشه بگی من درخواستی دارم . اگر یه کسی روزی یکبار به شما هدیه بده دیگه درخواستی ازش نمیکنی. چه کسی ؟ کسی که بسیار بالاست کسی که بسیار رحیم عالم و کریم و عالم به همه موضوعات شما ست. روزی یه بار به شما هدیه بده. شما دیگه هیچ وقت بهش نمیگی که من نیازی دارم.کسی که پیوسته جریان هدایا به سمت شما جاری کنه.خودش هم بگه . خودش هم بگه من کسی ام که هو الذی یصلی علیکم. رودخانه از هدایا به سمت شما جاری کرده یعنی چیزهایی که شما اصلا فکرش رو هم نکرده بودی درخواست هم نکرده بودی. برای چی این رودخانه هدایا رو به سمت شما جاری کرده لیخرجکم من الظلمات الی النور یعنی با هدیه دادن با عدم درخواست شما برنامه خروج شما رو از ظلمات به سمت نور چیده. و در انتها می فرماید که خدا این گونه است . و کان بالمومنین رحیما. می خوای رحیمیت رو بشناسی اینه . می خوای بدونی پادشاه عالم چگونه رفتار می کنه . اینگونه معارف به شما میده هدیه است . صله هست. هدیه رو عرض می کنم مسامحتا هدیه می نامیم. البته صحیح هم هست ولی همه بحث نیست. شما به دنبال معارف نیستی معارف به شماهدیه می شه. شما به دنبال ایمان نیستی ایمان به شماهدیه میشه . نه یک بار ، جریان هدایای ایمانی جریان هدایای اخلاقی جریان هدایای تقوایی.‌

سبحوه یعنی او رو منزه بدونید از اینکه حتی درخواست کنید

خداوند در این آیات نمی گه که تو بخواه و بلکه می فرماید ذکر کن. یعنی متوجه باشید . ای کسانی که ایمان آورده اید متوجه باشید خدا داره این طوری رفتار می کنه. یه لحظه در فکرت نیاید خدایا می شه اونم بدی. سبحوه یعنی او رو منزه بدونید از اینکه حتی درخواست کنید. فراوان داره هدیه میده یه لحظه تو ذهنتون نیاد خدایا به چه بهانه ای داری به من می دی؟! نکنه هدایا کم بشه ؟! نکنه دیگه هدیه ندی؟! سبحوه، او رو منزه بدونید از این افکاری که ممکنه در ذهن بیاد. چرا سبحوه ؟ چون کان بالمومنین رحیما. سفره سفره رحیمیته. ‌

خدا این نظام را برای «تحیتهم یوم یلقونه سلام» چیده است؛ زندگی از جنس لیله القدر

خدایا چرا داری این رفتار و با ما میکنی ؟ چرا این نظام رو برای ما چیدی ؟ چرا میخوای ما رو با این نظام از ظلمات به سوی نور خارج کنی ؟ چون «تحیتهم یوم یلقونه سلام». می خوام به شما زندگی بدم. زندگی از جنس لیله القدر. در این دوره به سوی صاحب لیله القدر می خوام به شما زندگی بدم از جنس لیله القدر. هنوز شما به صاحب لیله القدر نرسیدی ولی خوب نیاز هست که زندگی کنی نیاز هست که رشد کنی. این رشد و این زندگی شما رو از جنس لیله القدر قرار میدم در دورانی که شما به سمت لقاء حرکت می کنید نوع زندگی شما نوع برخوردم با شما رو ازجنس لیله القدر قرار می دهم. ‌

خداوند بچه های شهر غریب رو به هر صورتی شده می خواهد به سمت کوثر ببرد

خداوند تو این آیات و در این روش برخوردش بااین گروه از مومنین میفرماید که اصلا شما هر چه باشید من شما رو بالا می برم. می خوای اخلاقت رو درست نکنی من بالا می برمت. می خوای ایمانت درست نشه من بالا میبرمت . در این رودخانه جوشان به سمت کوثر دستت رو می اندازی یه چیزی می گیری که نری با همان چیز میبرمت. فضا رو برای تو حرکت می دم. خداوند داره اینجوری رفتار می کنه . زنجیر از پات باز نمی کنی. با زنجیر می برمت. اینقدر می برمت که زنجیر یه جایی ذوب می شه. خدا این طوری رفتار می کنه.این مومنین همونایی هستند که خدا می فرماید یا ایها الذین آمنوا اذکرو الله ذکرا کثیرا.‌

مومنین کیا هستن؟ ای کسانی که به شما محبت شد و بواسطه محبت شما احساس آرامش کردید. ای کسانی که دست نوازشی بر سر شما کشیده شد. گرد و غباری از روی شما ریخته شد و شما گفتی که این همان خانه آرامش ماست. اینا کیا بودن ؟ بچه های شهر غریب. بچه هایی که آواره بودن و با یک نوازش احساس آرامش کردن. احساس آرامش کردی ؟ خدا با شما با رحیمیت برخورد می کنه خدا شما رو بالا می بره . خدا با شما اینطوری برخورد می کنه. ‌

بازکردن زنجیرها به خاطر این است که در فضای این همه نعمت احساس شرمندگی نکنیم

اینکه گاهی بین خودمون صحبت می کنیم ، بچه ها این زنجیر رو از خودمون باز کنیم ، بچه ها اینجوری باشیم ، اونجوری نباشیم ، اینا از روی چیه ؟ این که آدم احساس شرمندگی میکنه ، آدم حس میکنه و میبینه این رو میگه من که این زنجیر رو از پام باز نکردم ولی توداری منو همین جوری میبری ، من که عزمی نکردم ولی تو داری منو همین جوری میبری ؛ پس بیام و از خودم عزمی نشون بدم . من که مستحق این همه محبتی که انجام دادی و انجام میدی و انجام خواهی داد نیستم ، به من گفتی اصلا لحظه ای به ذهنت اینو خطور ندی که این محبت ها لحظه ای کم میشه ، رو مو کم کردی ، بیام و یک کار مثبت انجام بدم . ‌

شدیدتر این رفتار رحیمانه رو خداوند در قیامت انجام میده

خیلی عجیب برخورد میکنه ؛ اگه تو ذهنت هست .... ! باشه ! من این زنجیر رو اصلا از پات باز نمیکنم ، ببینم میبری یا نه ! می برم ! بالا خره روت کم میشه ! بچـــه های شهر غریــب ! این بچه هر چقدر هم حرف گوش نکنه ! او این برنامه رو گذاشته تا او رو ببره . این مفهومی که درش هستیم ، خداوند چند جا در قرآن داره مطرح میکنه ، خداوند در قیامت چند جا مطرح میکنه ، اِ ، خداوند داره در قیامت با گروهی به گونه ای برخورد می کنه که با اینکه ما تصور می کنیم همخوان نیست ! انسان به این نتیجه میرسه که این رفتار باید یک جایی در دنیا باشه ، یک سرنخی رو باید در قرآن باشه ، میام در سوره احزاب میبینیم که خداوند از اینجا با این افراد شروع کرده . و قیامت میبینیم که شدت این رفتار خداوند بیشتر میشه .صلواتی بفرستید ‌

مطالب مرتبط
تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به بالقرآن است