بله یکی از کارهایی که میشه دنبال کرد و پیشنهاد هم داریم اگر دوستانی مایل به این کار بودن و فرصت داشتن و حقیقتا فرست داشتن و برنامه ی جدی داشتن، بحثی با عنوان (بردار محمد) این بحث رو میشه دنبال کرد، کارای تحقیقاتیش رو انجام داد ، یه بحث مغفول در جامعه ی اسلام هم هست، اون جوری که باید بهش پرداخته نشده. بحث قرآنی، بحث تاریخی، بر اساس آیات قرآن و بر اساس تاریخ، هم تاریخ تشیع ، هم تاریخ اهل تسنن، موضوع دنبال بشه با عنوان برادر محمد صلوات الله علیه، از جمله بحث های مغفول هم هست.
دسته‌بندی دوران امیرالمومنین ع: 1-از ولادت امیرالمومنین ع تا بعثت رسول الله ص 2-از بعثت تا رحلت رسول الله ص 3-از رحلت رسول الله ص تا خلافت 4-از خلافت تا شهادت امیرالمومنین ع
چه خوب که این بحث کار بشه، شروعش از ولادت امیر المومنین علیه السلام باشه، ما وقتی به ماجرای امیر المومنین می پردازیم عمدتا به اون چهار، پنج سال آخر می پردازیم و یه چند سال محدود یا چند واقعه ی معدودی که در دوران رسول الله صلوات علیه وجود داشته، چند دوره رو غافل میشیم، از ولادت امیرالمومنین علیه السلام تا رسالت رسول الله صلوات علیه، این دوره از دوره های خیلی مهم هست، از رسالت رسول الله صلوات علیه تا رحلت رسول الله صلوات علیه، یعنی زندگانی امیر المومنین علیه السلام رو بایستس در این چند دوره تقسیم بندی کرد، از ولادت امیر المومنین علیه السلام تا رسالت رسول الله صلوات علیه، از رسالت رسول الله صلوات علیه تا رحلت رسول الله، ار رحلت رسول الله صلوات علیه تا خلافت امیرالمومنین علیه السلام و دوران چهار، پنج ساله ی خلافت امیرالمومنین علیه السلام. البته اینا سر فصل های کلی باشه ذیلش مقاطع جزئی تری دسته بندی خواهد شد. دو تا مقطع خیلی مهم تو تاریخ بهش کم پرداخته شه، یعنی در تاریخ وجود داره، در آیات قرآن هم وجود داره، ولی در عمل بهش کم پرداخته شده و کم باز شده و جزء دو مقطع بسیار مهم زندگی امیرالمومنین علیه السلام هست. اساسی هست ، پایه هست، خیلی بحث ها رو روشن می کنه، یکیش از ولادت امیرالمومنین علیه السلام تا رسالت رسول الله صلوات علیه هست، و دیگریش هم از رحلت رسول الله صلوات علیه تا خلافت امیر المومنین علیه السلام. یه دوره ی حدود بیست و چند ساله که تقریبا کم بهش پرداخته میشه،
پرداختن بیشتر به دوران ولادت امیرالمومنین ع تا بعثت رسول الله ص در تحقیق برادر محمد ص
حالا این که عرض کردیم بردار محمد اون بخش که خیلی مهم هست همون بخش ابتدایست، از ولادت تا رسالت، از ولادت علی علیه السلام تا رسالت رسول الله صلوات علیه، حتی اگر یه نگاه تاریخی داشته باشیم و متکی به تاریخ عامه، خیلی بحث درش هست، امتیازات ویژه ای برای امیرالمومنین علیه سلام وجود داره، خط مشی ویژه ای رسول الله صلوات علیه نسبت به ایشون دنبال کرده، اختصاصی نسبت به ایشون رفتار شده، رفتارهای اختصاصی که برای هیچ کسی انجام نشده، همه ی تاریخ این رو قبول دارن، نیاز نیست سر نقطه ای آخر سر عید غدیر، سر ماجرای غدیر خم، سر بعدش بحث و دعوا بشه، شما اولش رو بچین،
لزوم معرفی امیرالمومنین ع، تا قبل از غدیر
این داستان رو از اول باید باز کرد. امیرالمومنین علیه السلام رو بایستی از اول معرفی کرد، ما عموما از آخر معرفی می کنیم، همین اولی که به کسی می رسیم می گیم که ایشون ولی الله اعظم هست قبول کن، خب ولی الله اعظم چی شد!؟ اصلا نیاز نیست بگی ایشون ولی الله اعظم هست، نیاز نیست بگی ایشون امام هست، بیا بگو ایشون کیه؟ چجوری تربیت شد در دامن چه کسی بزرگ شد؟ چه رفتار هایی با ایشون انجام شد؟ چه مسیری رو جلو اومد؟ یه مدتی مسیر حرکت ایشون رو معرفی کن، بِرِس به مثلا یه دو هفته قبل از عید غدیر، اونجا قطع کن، بگو که دیگه من ایشون رو معرفی نمی کنم ولی یه چیزی رو شما بدونید رسول الله صلوات الله علیه اواخر عمرشون هست، شما اگه خوب جلو اومده باشی، خوب معرفی کرده باشی و طرف مقابلت هم مقداری درش انصاف باشه، میگه باید یه ماجرایی مثل غدیر اتفاق بیافته، ما امیرالمومنین رو از بدو ولادت تا غدیر، تا قبل از غدیر معرفی کنیم، گاهی در شیعیان عمده معرفی امیرالمومنین علیه السلام در همون نقطه ی غدیره، او نجا محکم می‌ایستیم میگیم اینجا ما می‌خوایم ایشون رو معرفی کنیم، بیشتر در قبل معرفی کنیم. بخصوص از ولادت تا رسالت رسول الله صلوات الله علیه. شکل گیری برادر محمد.
پیگیری موضوع برادر محمد ص در داستان‌های دیگر قرآن از جمله موسی ع و هارون ع
ببینید این روابط، رابطه‌ی برادر رسول در قرآن وجود داره، اختصاصا در مورد رسول الله صلوات الله علیه میشه بحث هایی رو در قرآن دنبال کرد و در مورد سایرانبیاء و رسل ، بحثش وجود داره، مثلا در ماجرای موسی و هارون، در ابتدای اون رسالت جدی موسی علیه السلام، یکدفعه موسی کسی رو معرفی می کنه به نام هارون، موسی معرفی میکنه، از کجا اوردی؟ این کی بود؟ چی بود؟ پس موسی علیه السلام کسی رو آماده کرده برای این لحظه، همین طوری نیست که یکدفعه موقعیت رسالت ایشون شده بعد ایشون بگه که خب خدایا صبر کن من برم یکی رو پیدا کنم، بالاخره یک کسی بیاید کمکم کنه اصلا خدایا تو خودت میشه بگی کی باشه، چرا موسی از خدا نمی خواهد خدایا تو بگو کی باشه؟ آیا این ضعف رفتار موسی هست؟ موسیِ رسول ، موسیِ کلیم الله، موسی یی که الان در کنار اون درخت نورانی ایستاده، با خود خدا داره حرف میزنه، اینقدر متوجه نیست که به خدا بگه خدایا تو بگو وزیر من کی باشه، اصلا تو یکی رو معرفی کن. چرا اینگونه رفتار نمی کنه؟ چرا میگه خب خدایا باشه، رسالتت قبول، هارون برادر من وزیر من، اینجوری بیاد جلو، چرا این رو میگه؟
