محصول روش ظاهری و روش باطنی در حرکت به سوی بیوت
(بررسی آیاتی از سوره حدید)
1393/08/11
بسم الله الرحمن الرحیم توکلت علی الله
محصول روش ظاهری و روش باطنی در حرکت به سوی بیوت
(بررسی آیاتی از سوره حدید)
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
ورود به بیت اگر ذیل «مَنِ اتَّقى» باشه قیمیتیه و الا « تَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ ظُهُورِها» حساب میشه
خداوند در آیه ی 189 سوره ی بقره می فرماد که؛ «يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ قُلْ هِيَ مَواقيتُ لِلنَّاسِ وَ الْحَجِّ وَ لَيْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ ظُهُورِها وَ لكِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقى وَ أْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوابِها وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» ای رسول الله از تو سوال می پرسند در مورد «أهِلَّةِ» بگو که؛ اون تعیین موقعیتهاست برای ناس و برای حج .
خب تا این جا خداوند بحث را می فرماد که در مورد هلالهای ماه از تو سوال می پرسند ، بگو که این برای تعیین وقت هست ، تعیین موقعیتها برای مردم . خب بحث تمام هست. در ادامه می فرماد که «وَ الْحَجِّ» پس از این، از « وَ الْحَجِّ» توضیح ماجرای حج شروع میشه ، « وَ الْحَجِّ» ، « وَ لَيْسَ الْبِرُّ» ، «بّر» نیست ، در چه ماجرایی ؟ در ماجرای حج «بِأَنْ تَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ ظُهُورِها» به این که از ظهور بیوت وارد بیوت بشیم ، «وَ لكِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقى» بلکه «بّر» کسی هست که تقوا داره ، پس این رفتاری که شما انجام میدید ، رفتن در بیوت « مِنْ ظُهُورِها» ، «برّ» نیست بلکه «برّ» یک فرد هست ، یک فردی که تقوا داره . فهمیدید این را ؟ پس «وَ أْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوابِهاـ» از ابوابش وارد بیت بشید «وَ اتَّقُوا اللَّهَ» و سعی کنید که تقوا داشته باشید ، تقوا داشته باشید ؟ شبیه بشید به « مَنِ اتَّقى» ، «لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» امید هست که به فلاح برسید .
خداوند در آیه ی 189 ماجرای بیوت را مطرح میکنه ، در دو وجه ، در دو عرصه . در دو وجه و در دو عرصه بیوت خدا مطرح میشه و در قالب حرکت بسوی بیوت خدا مطرح میشه ، «تَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ ظُهُورِها» ، «وَ أْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوابِها» .
آیا اونهایی که مصداق «تَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ ظُهُورِها» هستند از دری وارد بیت نمیشند ؟ ممکنه که بشند ولی قیمت نداره ، لذا خداوند میفرماد که؛ «تَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ ظُهُورِها» خداوند اون را وارد شدنی قیمتی حساب نمیکنه و لذا می فرماد که « لَيْسَ الْبِرّ» ، «برّ» نیست . قیمتیش چیه ؟ « وَ أْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوابِها» این قیمتی هست . چرا قیمتی هست ؟ چون که ذیل «مَنِ اتَّقى» هست .
حج یعنی؛ حرکت به سوی بیوت خدا و رفتار در قبال به سوی بیوت. حرکت بسوی بیوت خدا بخاطر رسیدن به نور خداست که درون بیوت است.
خب چرا باید بسوی بیوت رفت ؟ چرا «تَأْتُوا الْبُيُوتَ» و یا « وَ أْتُوا الْبُيُوتَ» ؟ چرا حرکت بسوی بیوت ؟ چرا رفتن بسوی بیوت ؟ چرا باید این ماجرا مطرح باشه تا اصلا بهش پرداخته بشه که این «تَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ ظُهُورِها» یا « وَ أْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوابِها» هست ؟ بله! چرا باید بسوی بیوت خدا رفت ؟ چرا اصلا موضوع حرکت بسوی بیوت خدا مطرح هست ؟ خداوند این حرکت بسوی بیوت خدا، رفتار در قبال بسوی بیوت را چی مطرح میکنه ؟ حج . عنوان کلی این حرکت حج هست . سوال این جاست که چرا حج ؟ چرا حرکت بسوی بیوت خدا ؟ پاسخش در آیات سوره ی نوره . بخاطر آن چیزی که در بیوت خدا هست ، بخاطر نور خدا ، برای رسیدن به نور خدا ، چون که نور خدا در بیوت خداست . حرکت بسوی بیوت خدا بخاطر رسیدن به نور خدا .
« تَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ ظُهُورِها» کسانی هستند که ثمره رفتارشون میشه نرسیدن به نور خدا ، بهره نبردن از نور «فی بیوت». «وَ أْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوابِها» کسانی هستند که ثمره رفتارشون میشه بهره بردن از نور ، پیدا کردن نور ، رسیدن به نور
فلانی! میری حج برای چی ؟ حج رفتاری برای رفتن بسوی بیت خداست . پس حج برای رفتن بسمت نور خدا . دو تا بخش رفتار در این حرکت بسمت بیت خدا وجود داره ، « تَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ ظُهُورِها» ، «وَ أْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوابِها» ، اونهایی که « تَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ ظُهُورِها» هستند ثمره ی رفتارشون چی میشه ؟ نرسیدن به نور خدا ، بهره نبردن از نور «فی بیوت» . دسته ی دوم «وَ أْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوابِها» کسانی هستند که ثمره رفتارشون میشه بهره بردن از نور ، پیدا کردن نور ، رسیدن به نور .
وقتی که گفته میشه که « وَ لَيْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ ظُهُورِها» ، « وَ لَيْسَ الْبِرُّ» یعنی رفتاری نیست که ثمره اش نور باشه . « وَ لكِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقى» همه ی نور این جاست ، « وَ أْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوابِها» چشم از او برنداریم و با ولایت او از مسیری که او مشخص میکنه وارد بیوت بشیم ، که چی بشه ؟ که از او بهره ببریم ، «وَ اتَّقُوا اللَّهَ» از او بهره ببریم و به او شبیه بشیم تا از نور بهره ببریم ، تا ثمره ی رفتارتون بشه نور . پس یکی حج میره نور برداشت میکنه، میشه فردی نورانی ، میشه حاجی نورانی ، یکی حج میره نور برداشت نمیکنه ، حاجی ای میشه که درش نور نیست . جوری به بیت خدا رفته که ثمره اش نور نیست .
یکی از جاهایی که محصول به سوی بیوت رفتن افراد دیده میشه روز قیامت هست، روزی که میبینی مومنین و مومنات دارای نور شدند و نورشون در پیش رو و پشت سرشون و چپ و راستشون هست و از اون نور بهره میبرند . و منافقین و منافقات هیچ نوری ندارند.
این افراد محصولشون کجا دیده میشه ؟ یکی از جاهایی که محصول رفتار این افراد دیده میشه قیامت هست . در دوره هایی در آینده محصول بسوی بیت رفتن این افراد دیده میشه و از اون محصول بهره می برند . ماجراش در کجا مطرح هست ؟ آیات 12 و 13 سوره ی حدید .
خداوند می فرماد که «اعوذ بالله من الشیطان الرجیم يَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ يَسْعى نُورُهُمْ بَيْنَ أَيْديهِمْ وَ بِأَيْمانِهِمْ بُشْراكُمُ الْيَوْمَ جَنَّاتٌ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظيم» یک روزی که میبینی که مومنین و مومنات دارای نور شدند و نورشون در پیش رو و پشت سرشون و چپ و راستشون هست و از اون نور بهره میبرند .
در ادامه می فرماد که « يَوْمَ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الْمُنافِقاتُ» در اون روز میبینی که منافقین به این مومنین میگند که «انْظُرُونا» به ما هم توجه کنید ، به ما یک فرصت بدید ، دست ما را بگیرید ، که چی بشه ؟ «نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِكُمْ» ما از نور شما یک استفاده ای بکنیم ، ما از نور شما یه چیزی برداریم «قيلَ ارْجِعُوا وَراءَكُمْ» بهشون گفته میشه که برگردید به عقب اگر میتونید «فَالْتَمِسُوا نُوراً» و تمنای نور داشته باشد ، تا این جا کلامی هست که بین منافقین و مومنین رد و بدل میشه ، در یه دوره ای که چی دستگیره ؟ چه چیزی به اونها کمک میکنه ؟ تمایز این افراد با هم چیه ؟ بهره داشتن از نور یا بهره نداشتن از نور ، از کجا آوردند ؟ از « وَراءَكُمْ» از گذشته ، از رفتارهایی که گذشته داشتند .
در قیامت میان مؤمنین و منافقین یک حائل بزرگ ، یک دیوار بزرگ زده میشه که دو وجه داره؛ «باطِنُهُ فيهِ الرَّحْمَةُ» که مربوط به مؤمنین است و«وَ ظاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذاب» که مربوط به منافقین است
«فَضُرِبَ بَيْنَهُمْ بِسُورٍ» بین اونها یک حائل بزرگ ، یک دیوار بزرگ زده میشه ، «لَهُ بابٌ» براش بابی هست . خب تا این جا بحث تمام هست ، براش بابی هست ، خب این بحث چیه که در ادامه مطرح شده ؟ این را شما بذارید ذیل بابهای بسمت بیوت ، یک بابی قیمت داره ، یک نوع رفتن بسمت بیوت قیمت داره ، یک رفتن به سمت بیوت ارزش و قیمتی نداره پیش خدا ، رفتاری که اونها در گذشته انجام دادند « وَراءَكُمْ» ، در گذشته داشتند ، یه رفتار در اون زمان قیمت داشت و یه رفتاری قیمت نداشت . اون رفتاری که قیمت داشت را خداوند مطرح میکنه «باطِنُهُ فيهِ الرَّحْمَةُ» ، کدوم بخش باب مربوط به مومنین هست ؟ باطن ، «وَ ظاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذاب» و ظاهر آن ، از قِبَلِ آن عذاب هست . این مربوط به کیه ؟ مربوط به منافقین . چه بخشی از باب هست ؟ ظاهر آن .
پس باب دو وجه داره ، باطن باب ، ظاهر باب . باب باطن ، باب ظاهری ؛ باب باطنی ، باب ظاهری . منافقین در دنیا رفتارشون چی بوده ؟ باب ظاهری ، مومنین چی براشون پررنگ بوده در دنیا ؟ باب باطنی . اونهایی که از باب ظاهری رفتند و همین براشون پررنگ بوده از نور بهره ای ندارند ، اونهایی که باب باطن براشون پررنگ بوده بهره مند از نور هستند ، لذا این رفتارشون در دنیا براشون در آینده تجلی پیدا میکنه .
5 گام منافقین در بدون نور شدن؛«فَتَنْتُمْ أَنْفُسَكُمْ» ، «وَ تَرَبَّصْتُمْ»، «وَ ارْتَبْتُمْ»، «وَ غَرَّتْكُمُ الْأَمانِيُّ حَتَّى جاءَ أَمْرُ اللَّهِ» و «وَ غَرَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُور».
در اونجا منافقین مومنین را صدا میزنند « يُنادُونَهُمْ أَ لَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ» مومنین را صدا میزنند که مگه این طور نبود که ما هم همراه شما بودیم ؟ با هم نماز میخوندیم ، با هم روزه میگرفتیم ، با هم وارد بیت شدیم ، در حجه الوداع با هم وارد بیت شدیم ، در حج سال 60 هجری با هم وارد بیت الله شدیم ، مگه این طور نبود که همه با هم بودیم ؟ «قالُوا بَلى» بله شما درسته که در ظاهر کنار ما بودین «وَ لكِنَّكُمْ فَتَنْتُمْ أَنْفُسَكُمْ» شما خودتون را دچار فتنه کردید . ببینید این جا چند گام اون افراد مطرح میشه ؛ «فَتَنْتُمْ أَنْفُسَكُمْ» ، «وَ تَرَبَّصْتُمْ» و تعلل میکردید ، صبر کردید ببینید که چی میشه ؟ «وَ ارْتَبْتُمْ» و تو تردید بودید «وَ غَرَّتْكُمُ الْأَمانِيُّ حَتَّى جاءَ أَمْرُ اللَّهِ» و آمال و آرزوهای شما ، شما را غرّه کرده بود تا این که امر الله اومد ، حتّی این که امر الله اومد ، هر دو معنا درسته «وَ غَرَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُور» و توجه نداشتید شیطان شما را مغرور کرده بود و فقط میگفتید خدا ، « غَرَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُور» ، این جمله ی آخر رفتار کیه ؟ رفتار ابلیس هست درماجرا آدم (علیه السلام) «و غَرَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُور» .
« فَالْيَوْمَ لا يُؤْخَذُ مِنْكُمْ فِدْيَةٌ» پس امروز دیگه از شما جایگزینی پذیرفته نیست «وَ لا مِنَ الَّذينَ كَفَرُوا» و از کافرین هم جایگزینی پذیرفته نیست ، «مَأْواكُمُ النَّارُ» جایگاه شما نارّ هست ، شما از نور بهره ای ندارید ، جایگاه شما نارّ هست «هِيَ مَوْلاكُمْ» نارّ مولای شماست «وَ بِئْسَ الْمَصيرُ» .
پس دوستان! کسانی که رفتارشون در قبال بیوت خدا صحیح نیست اینها از نور در بیوت بهره ای ندارند ، اینها کسانی هستند که فقط به ظاهر میپردازند « بِأَنْ تَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ ظُهُورِها» به ظاهر می پردازند . پس این افراد که رفتارشون در قبال بیت خدا ، بیوت خدا صحیح نیست و یک رفتار ظاهری دارند اینها از نور بهره ای ندارند و یک روزی میرسه که نتیجه ی عملشون را به چشم میبینند ، کسانی که بیت خدا به معنای واقع و باب بیت خدا به معنای باطن براشون مهم بوده . کسانی که وقتی که به سمت بیت خدا می رفتند توجه میکردند که باطن این بیت کیه؟ باطن این باب چیه ؟ اینها از نور بهره میبرند .
ماجرای امام حسین ع از مهمترین مصادیق آیات 12 تا 19 سوره حدید است
از مصداقهای این آیات، ماجرای امام حسین (علیه السلام) هست، از مهمترین مصادیق . یه کسانی به سمت بیت الله رفته بودند و در حج بودند و حجشون یک ظاهری بود ، کل اعمال ظاهر بود ، بیت براشون باطنی نداشت ، باب بیت خدا براشون باطنی نداشت ، فقط به ظاهر توجه داشتند ، فقط اون در و دیوارها براشون مهم بود . اینها نتونستند از نور درون بیت بهره ای ببرند ، نه اون موقع بهره بردند که ثمرش شد همراهی نکردن با امام (علیه السلام) و نه در آینده بهره ای از نور دارند لذا در آینده التماس میکنند که آیا میشه یک نوری به ما هم داده بشه ؟
چرا اینها به اینجا رسیدند ؟ چون اینها یکسری ویژگی هایی داشتند ، ویژگیهاشون چی بود ؟ «فَتَنْتُمْ أَنْفُسَكُمْ» نفسشون را به فتنه انداخته بودند «وَ تَرَبَّصْتُمْ» میگفتند که این حسینه ، داره میره ، یزید احتمالا بنای جنگ داره ، بهشون وقتی که این گفته میشد حرفشون این بود که حالا صبر کنیم ببینیم که چی میشه؟ یک کم باید صبر کرد تا ببینیم که چی میشه؟ «تَرَبَّصْتُمْ» صبر کردند ، یک کم تعلل کردند . مصداق این «تَرَبَّصْتُمْ» خیلی ها هستند ، خیلی از بزرگان در دوران امام حسین (علیه السلام) تعلل کردند . «وَ ارْتَبْتُمْ» و دچار شک و تردید شدند و دچار یکسری آرزوها شدند هر .چند که امر الله اومده بود و کنار خانه ی خدا موندند به امید این که خدا کمکشون کنه ، به امید این که فقط خدا ، به امید این که ما در خانه ی خدا هستیم « و غَرَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُور» ، «الغرور» اونها را بوسیله الله فریب داد .
این آدمها یه روزی میرسه که به دست و پا می افتند که خدایا ! وضع ما خیلی بده . ما به سمت آتش رفتیم ؛ آیا میشه فدیه ای از ما بپذیری ؟ « فَالْيَوْمَ لا يُؤْخَذُ مِنْكُمْ فِدْيَةٌ» اونجا دیگه فدیه ای ازشون پذیرفته نیست ، فدیه از کیا پذیرفته است ؟ اونهایی که به همراه حسین (علیه السلام) رفتند ، چه در گذشته و چه در آینده ، اونهایی که جهت حرکتشون با حسین (علیه السلام) یکی هست ، فدیه از اونها پذیرفته هست ، خداوند می فرماد که «وَ فَدَيْناهُ بِذِبْحٍ عَظيم» . حسین (علیه السلام) میشه فدیه ی اونها و فدیه از اونها پذیرفته هست .
پس این منافقین ، یعنی کیا ؟ یعنی کسایی که فقط ظاهر براشون مهم هست ، در ماجرای امام حسین (علیه السلام) و در دوران امام حسین (علیه السلام) فقط ظاهر براشون مهم بود ، در ظاهر نماز می خوندند و روزه میگرفتند، حج می رفتند و زکات میدادند ولی ظاهر بود ، حسین در باطن اعمالشون نبود . در رفتارهایی که اونها به عنوان «برّ» انجام میدادند «منِ التّقَی» جایگاهی نداشت . یک سر رفتارهاشون به حسین (علیه السلام) وصل نبود . یعنی کسانی که در ظاهر همه ی رفتارها را انجام میدادند ولی در باطن رفتارهاشون حسین (علیه السلام) نبود و کافرین . از اینها فدیه ای پذیرفته نیست . «مَأْواكُمُ النَّارُ » جایگاهشون میشه آتش «هِيَ مَوْلاكُمْ» این ماجرا اونها را ولایت می کنه ، نارّ اونها را ولایت میکنه یا به تعبیری نارّ به اونها اولی است «وَ بِئْسَ الْمَصيرُ» .
رفتار اهل بیت (علیهم السلام) در قبال شیعیان و محبان خودشون مثل یک فدیه از جانب اونهاست .
یه نکته این جا داخل پرانتز عرض کنیم ؛ رفتار اهل بیت (علیهم السلام) در قبال شیعیان و محبان خودشون مثل یک فدیه از جانب اونهاست . دعای کمیل را می خونید ؟ دعای کمیل یک جهتش مثل یک فدیه هست . امیر المومنین (علیه السلام) می شینه میگه که خدایا چه جوری می خواهی من را بندازی تو آتش ، من را بنداز تو آتش ، می خوای بندازی تو آتش ؟ بنداز تو آتش ، ببر تو جهنم . این جا چه نقشی داره امیر المومنین (علیه السلام) ؟ فدیه. فدیه ای ، جایگزینی برای شیعیان . خدا از موالی امیر المومنین (علیه السلام) این فدیه را می پذیره و چون که فدیه ی اونها امیر المومنین هست، امیر المومنین را که به نار نمیبره .
خداوند از محبان و شیعیان امام حسین (علیه السلام) ، از کسانی که باطن زندگی و اعمالشون ، باطن رفتارهاشون حسین (علیه السلام) هست فدیه ی حسین (علیه السلام) را میپذیره و حسین (علیه السلام) که جاش نارّ نیست . شیعیان امام حسین (علیه السلام) بخاطر امام حسین تبرئه میشند ، بخاطر امام حسین (علیه السلام) بخشیده میشند ، بخاطر امام حسین (علیه السلام) جایگاهشون میشه بهشت . امام حسین (علیه السلام) هم که چون امام حسینه جایگاهش در ارتفاعات هست .
خداوند تا این جا در این آیات این بحث را مطرح میکنه و بعد خطاب به همه ی ما می فرماد که : ای مومنین (خطاب با مومنین هست) ای مومنین ! «أَ لَمْ يَأْنِ لِلَّذينَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَ ما نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ» آیا وقت اون نشده برای مومنین ، برای کسایی که ایمان آوردند، قلوبشون خاشع بشه ؟ قلویشون بخاطر ذکر الله و « ما نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ» خاشع بشه ؟ این ماجرا را شنیدید ؟ ماجرای امام حسین (علیه السلام) را شنیدید ؟ آیا وقت اون نشده که قلوبتون خاشع بشه ؟ حواستون باشه دوران زندگی، شما را به غفلت نکشونه «وَ لا يَكُونُوا كَالَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلُ فَطالَ عَلَيْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ كَثيرٌ مِنْهُمْ فاسِقُون» حواستون باشه که مثل کسانی از اوتوالکتاب نباشید که قبل از شما بودند و خداوند یه دوره ای به عنوان « أَمَد» برای اونها قرار داده ، یه دوره ای مثل دوره ی غیبت و اونها قسی القلب شدند و اکثرشون فاسق شدند . اگر امروز امام شما در بین شما نیست ، اگر امروز دوران غیبت امام شماست، حواستون باشه ، جوری رفتار نکنید که قسی القلب بشید ، آیا این ماجراهای خدایی که در گذشته بوده ، آیا ماجرای امام حسین (علیه السلام) کافی نیست که شما قلبتون خاشع بشه ؟
« اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها » خداوند ماجرای ظهور را بر پا خواهد کرد ، خداوند زمین را بعد از این موت بشه حی خواهد کرد «قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآياتِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُون» آیات برای شما تبیین شد ، امید هست که تعقل کنید .
بر محمد و آل محمد صلواتی بفرستید .
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
در آیه 21 سوره حدید، ماجرا دقیقتر به ماجرای ظهور کشیده میشه، «سابِقُوا إِلى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُها كَعَرْضِ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ» ماجرای حرکت بسوی ظهور از دل دنیا
این آیات سوره ی حدید خیلی بحث داره ، ان شاء الله خدا توفیق بده که یک بار از ابتدای سوره ی حدید شروع کنیم به بررسی کردن تا انتها ، آیاتش هم زیاد نیست احتمالا بیست و نه آیه هست .
ببینید! در ادامه ی همین آیاتی که بررسی شد ماجرا دقیقتر به ماجرای ظهور کشیده میشه ، یکی از آیاتی که در ادامه مطرح هست میرسه به آیه ی 21 سوره ی حدید که مطرح هست «سابِقُوا إِلى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُها كَعَرْضِ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ» ماجرای حرکت بسوی ظهور از دل دنیا چرا که در آیه ی قبلش می فرماد «اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَياةُ الدُّنْيا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زينَةٌ وَ تَفاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَ تَكاثُرٌ فِي الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلاد» بدونید حیات دنیا بازی و سرگرمی و زینت و تفاخری در بین شما و زیاد کردنی در اموال و اولاد هست و در انتهای آیه می رسه به این موضوع که «وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلاَّ مَتاعُ الْغُرُور» . توی این فضا می فرماد که ««سابِقُوا إِلى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُها كَعَرْضِ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ» حالا بشتابید ، بجنبید ، سبقت بگیرید بسوی ماجرای ظهور .
حالا ان شاء الله خدا توفیق بده که یک بار از ابتدا به این سوره با محوریت این چند آیه ای که بررسی شد بپردازیم که نکات زیادی وجود داره . مثلا اون بحث آیه ی 14 که می فرماد « وَ لكِنَّكُمْ فَتَنْتُمْ أَنْفُسَكُمْ وَ تَرَبَّصْتُمْ وَ ارْتَبْتُمْ وَ غَرَّتْكُمُ الْأَمانِيُّ حَتَّى جاءَ أَمْرُ اللَّهِ وَ غَرَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُور» یکی از مصادیق این ترتیب در صدر اسلام در دوره ی سیدمان رسول الله (صلوات الله علیه) هست و یکی از مصادیق « حَتَّى جاءَ أَمْرُ اللَّهِ» ماجرای امیر المومنین در دوره ی سید ما رسول الله (صلوات الله علیه) هست . این آیه وقتی که مصداقش میره در دوره ی سید ما رسول الله (صلوات الله علیه) این ها چند مرحله گذروندن « فَتَنْتُمْ أَنْفُسَكُمْ وَ تَرَبَّصْتُمْ وَ ارْتَبْتُمْ» بعد «وَ غَرَّتْكُمُ الْأَمانِيُّ حَتَّى جاءَ أَمْرُ الله» آمال و آرزوهای اونها، اونها را مغرور کرده بود تا این که امیر المومنین (علیه السلام) اومد یعنی ماجرای غدیر خم اتفاق افتاد و البته مصداقهای قبلی هم داره که بزرگترینش ماجرای غدیر خم هست . « غَرَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُور» ، «الغرور» اونها را به فتنه انداخت و فریبشون داد ، بوسیله ی چی ؟ بوسیله این که «لا حکم الا لله» فقط خدا ! رسول الله که رفته ؟ اشکال نداره خدا که هست ، کتاب خدا که هست .