... وکاری نکنه نمازش رو از دست داده...دوستمون داره نماز میخونه جا داره ازش بپرسیم که نماز میخونی که چه کار کنی؟اگر جوابی برای این سوال نداره فکر کنه داره یک عملی انجام میده که خیلی چیزی در اون نیست هیچ خاصیتی نداره،حالا نمیخوام بگم داره وقتش رو تلف میکنه،ولی نزدیک به همین موضوع.
در نماز شما خیلی با خدا صحبت نمیکنی«بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین....قل هوالله احد الله صمد...»کجا با خدا صحبت میکنی؟ با خدا صحبت میکنیم مثلا در قنوت شاید یک مقداری با خدا صحبت کنیم،درسته مثلا اونجایی که میگی ربنا ...درسته؟مثلا میگی سبحان ربی الاعلی و بحمده...خب باشه ،مگه مخاطب رو خدا قرار دادی؟شما میگی پاک ومنزه است خدایی که بلند مرتبه است(معنی تحت اللفظیش)و ستایش مخصوص اوست.خب اینو گفتی خدا؟خب همین جور صاف بشین ا ینجا بگوخدا دیگه با خدا صحبت کن،نه؟حتی در نماز خیلی هم با خدا صحبت نمیکنی،یعنی خیلی خدا رو مخاطب قرار نمیدی،شما ببینید در نماز خدا خیلی مخاطب مستقیم نیست،هست؟در صلوات ها هست که اونها رو هم میتونی نفرستی اصلا،تازه اون مستحبه ما خدا رو مخاطب مستقیم قرار میدیم،هرچند داریم که نماز صحبت با خداست،قرآن صحبت خدا با بنده است...
بله در نماز به دنبال انجام یه کار باشیم.اولین کار این که بریم در حرم اهل بیت(علیهم السلام)بریم به سوی اهل بیت(علیهم السلام)واقعا بریم، اینکه نماز می خوانیم برای قرب، خیلی مفهوم نیست، با یک مقصد روشن، نمز بخونیم
بله در نماز به دنبال انجام یه کار باشیم.اولین کار این که بریم در حرم اهل بیت(علیهم السلام)بریم به سوی اهل بیت(علیهم السلام)واقعا بریم،میگن نماز میخونی که چی کنی؟میخونم که برم حرم،این یه کاره،یکی از مهمترین و اولین کارها،گام اول کارها.میخونم که برم حرم.نمازمیخونم که برم حرم، حرم اهل بیت(علیهم السلام)،برم نزدیکتر،حرف مفت نمیزنم ها!حرف مفت نباشه که نماز میخونم برای قرب،نه!این نه خودمون میفهمیم،نه نماز مون ما رو میفهمه،نه ما میفهمیم چی شد؟نه بقیه میفهمن چی شد؟نه اونی که قراره به او نزدیک بشیم میفهمه چی شد؟
نه!واقعا با یک مقصدی روشن،نماز میخونم که برم حرم،یعنی ابتدای نماز که شروع میکنم به نماز ،میگم مثلا من میخوام برم حرم امام رضا(علیه السلام) سه هفته ی دیگه مسافرت میخوام برم و یکی از دوستام قراره بعضی ها رو ببره،نمیدونم حالا به ما هم گفته شاید شما رو هم ببریم،بعد مثلا میخوایم بریم حرم امام رضا(علیه السلام)بگم خب من شروع کنم در نماز هام برم،واقعا وقتی نماز میخونم حس داشته بشم،که رفتم،بعد نماز که نشستم با دوستانم صحبت میکنم،آیا حس اینو دارم که مثل اون حسی که از حرم میآیم،بیرون در مثلا صحن گوهرشاد میشینیم،صحبت میکنیم،آیا اون حس رو دارم؟میبینممثلا دارم،من همون حس رو دارم،پس من در حرم بودم.
واقعا نماز یک عالم هست یک عالم بی پایان، یک فضای بسیار بزرگ با قوانین خاص خودش. شیعیان،مومنین وقتی نماز میخونن قوانین براشون عوض میشه،در یک قوانین جدید قرار میگیرند،قوانیین دنیا در نماز بریک شیعه حاکم نیست،قوانین برزخ هم حاکم نیست،یک قوانین خاصی حاکم هست،یعنی یک عالم جدید.
حالا صحبت در مورد نماز خیلی زیادهست،واقعا نماز یک عالم هست یک عالم بی پایان.عالم بی پایان رو الان به زعم خودمون میگم ها!یک فضای بسیار بزرگ با قوانین خاص خودش ،شیعیان،مومنین وقتی نماز میخونن قوانین براشون عوض میشه،در یک قوانین جدید قرار میگیرند،قوانیین دنیا در نماز بریک شیعه حاکم نیست،قوانین برزخ هم حاکم نیست،یک قوانین خاصی حاکم هست،یعنی یک عالم جدید.
سفره ی جلوی رویمون رو، اول تقدیس کنیم (بزرگ بشمریم)، بعد شکر کنیم، «ومن یعظم شعائر الله فإنها من تقوی القلوب»این از تقوای قلبه که انسانها شعائر خدا رو بزرگ بشمرن.
بله حالا در این فضا صحبت خیلی زیاده،ما باید شروع کنیم صحبتها اگر گفته نشه یا کمتر صحبت بشه بهتره،چون اون موقع به صحبت ختم میشه،وصحبتهای گفته شده ممکنه قیمتش مثلا خدای نکرده کمتر بشه،ما همیشه این صحبتهای ،سفره ی جلوی رویمون رو ،پیش رو مون رو سعی کنیم بزرگ بشمریم،شکر نعمت کافی نیست،اینکه ما شکر نعمت کنیم بگیم الحمد لله خدا چه نعمتی داد،نه!اول بزرگ بشمریم بعد شکر کنیم،اگر میخوایم قلبمون رو تربیت کنیم،اگر میخوایم قلبمون درست اثر بگیره اگر میخوایم قلبمون ازبدی ها محفوظ بمونه بزرگ بشمریم ،«ومن یعظم شعائر الله فإنها من تقوی القلوب»این از تقوای قلبه که انسانها شعائر خدا رو بزرگ بشمرن.
کسی بره حج بعد شکر کنه قیمت نداره قیمت چندانی نداره،بگه الحمد لله چقدر مناسک زیبایی،چقدر فضای خوبی،خدا رو شکر،خدارو شکر خدایا!خیلی برسر ما منت گذاشتی،ما یک عمرباید شکر خدا رو بکنیم.این قیمتش خیلی پائینه،باید بزرگ بشمره،اینقدر بزرگ باشه که دیگه نتونه نهایت برای این موضووع ببینه،اگر میخواد شکر کنه تازه بعد از این بزرگ شمردن شکر کنه.
اولین شکرش شکر مبهوت بودن باشه برای اینکه خدایا چقدر بزرگه،من شکر میکنم از اینکه چقدر بزرگه،و من اصلا نمیتونم نهایتش روبفهمم.بله ما اول بایستی تقدیس کنم بعد شکر کنیم،تقدیس کردن یعنی بزرگ شمردن مقدس دانستن یعنی بزرگ شمردن.
لذا اول باید اهل تقدیس باشیم،یعنی بزرگ بشمریم،خدا نعمتی که به ما داده بزرگ بشمریم تقدیسش کنیم،سفره ای که ازش نعمت میخوریم رو بزرگ بشمریم،بعد شکر کنیم.
این حرف انتهایی با اون حرف ابتدای جلسه ارتباط داره ها!که قلبمون رو در فضا قرار بدیم اینم یه راهکارش،یه راهکارش بزرگ شمردن هست،تقدیس هست«فإنها من تقوی القلوب»این موجب تقوی قلب هست.
بله نماز خیلی ...خیلی عظیمه،انتها نداره،ولی خب کمتر به بحثهای آینده اش بپردازیم،چرا؟چون میخوایم همین بحثهایی که باهاش مواجه هستیم رو بزرگ بشمریم خدای نکرده اینطور نشه که این بحثها در نظرمون کوچک باشه،اون موقع قلبمون به این فضا راه پیدا نمیکنه.بزرگ بشمریم با بزرگ شمردن با تقدیس کردن قلبمون رو روانه ی این فضا کنیم،درون این دریا قرار بدیم بعد اونوقت شنا کنیم،به سمت جلو والّا رفتن بی فایده است صحبت از دور دست ها بی فایده است.
اگر یه کسی همه ی مستحبات عمرش رو جمع کنه، جبران یک قضا شدن نماز صبح نمیشه، سلیمان(علیه السلام)ابر و باد و مه و خورشید رو به کار میگیره،که یه نماز قضا نخونه، حالا آفتاب رفت دیگه چی کار کنیم؟باید آفتاب برگرده این نماز، نباید قضا بشه.
من یه بار خدمت یکی از دوستان عرض کردم ما اگر بخواهیم در مورد نماز صحبت کنیم هر بخش نماز رو میتونیم چند ماه در موردش با توکل بر خدا صحبت داشته باشیم (یعنی صحبت میبره)هر بخشش یک عظمته،اینقدر فضا داره که ما هنوز نسبت به اون خیلی جاهل هستیم.یه بار خدمت یک بار دوستان عرض کردم که ما،مثلا در مورد اوقات نماز؛یک دنیا مطلب میبره.اگر یه کسی همه ی مستحبات عمرش رو جمع کنه ،همه ی مستحبات رو،چقدر فعل مستحبی انجام میدی؟ خیلی زیاد،مثلا شما حج عمره میری،میشه یه مستحب دیگه،یه کار مستحبی انجام میدی،و... خیلی از مستحباتی که انجام میدی ،همه رو همه ی مستحبات عمرش رو جمع کنه جبران یک قضا شدن نماز صبح نمیشه،ببین چقدر،این چیه؟یعنی بعدا در صحنه های آینده وقتی میخواد اینا رو بذاره در یک کفه و ازشون اثر ببینه میببینه همه ی اونها رو(مستحبات)گذاشته جبران یک قضا شدن نماز صبحش رو نکرده.این رو بعنوان کد عرض کردم ها!ببینیم چقدر بزرگه.
سلیمان(علیه السلام)ابر و باد و مه و خورشید رو به کار میگیره،که یه نماز قضا نخونه.درسته؟چه نیازیه اصلا؟دنیا رو به هم میریزی که یه نماز قضا نخونی؟ حالا آفتاب رفت دیگه چی کار کنیم؟باید آفتاب برگرده این نماز نباید قضا بشه. این جوری نگاه کنیم.
حالا انتهای بحث اینکه دل بدیم به بحثها.امروز یک چیزی رو فهمیدیم،بارها میگفتیم دل بدیم به یک بحث.چه جوری دل بدیم؟بزرگ بشمریم،«إنها من تقوی القلوب»این تقوای قلبه.بزرگ بشمریم تقدیس کنیم .