عجوز کسی است که به عجز در آمده و برطرف کردن عجز او از جانب خداوند معجزه است
در بحث معجزه، آیات از ریشه ی« عجز » رو بررسی کنیم؛ در آیات 72 هود و 29 ذاریات و 171 شعرا و 135 صافات ماجرای عجوز بودن دو فرد مطرح هست. در آیات" 72 هود و 29 ذاریات " عجوز بودن همسر حضرت ابراهیم علیهما السلام و در آیات" 171 شعرا و 135 صافات " عجوز بودن همسر حضرت لوط علیه السلام مطرح هست. دو فردی که به عجز در آمده اند و خداوند با این دو فرد رفتاری داره. در رفتار با همسر ابراهیم علیه السلام همسر ابراهیم علیه السلام عجوز هست یعنی به عجز در آمده است و خداوند در قبال او رفتاری انجام میده که اون رفتار« شیء عجیب » هست. رفتار میشه« معجزه » و خداوند در اینجا معجزه کننده است یعنی کسی که عجز رو از بین میبره، رفتار خدا میشه معجزه کردن. کسی که داره عجز رو از بین میبره. در ماجرای همسر لوط علیه السلام مطرح هست که« إِلَّا عَجُوزًا فىِ الْغَابرِينَ(171)» چرا از همسر ایشون به عنوان عجوز یاد شده است؟ در آیات قبل مطرح هست که« رَبّ نجَّنىِ وَ أَهْلىِ مِمَّا يَعْمَلُونَ(169)فَنَجَّيْنَاهُ وَ أَهْلَهُ أَجْمَعِينَ(170)» ما لوط علیه السلام و اهل ایشون همه رو نجات دادیم از همسر ایشون به عنوان عجوز یاد شده یعنی کسی که در اون ماجرای خدایی که در قوم لوط اتفاق افتاد در قبال عذاب خدا به عجز در آمد. همسر ایشون هم در زمره ی بقیه ی افراد اون قوم به عجز در آمد یعنی ویژگی و صفت اونها به عجز در آمدن است و همسر ایشون هم در زمره ی بقیه ی اون افراد به عجز در آمد. « ثمُ دَمَّرْنَا الاَخَرِينَ(172)» یعنی از اینجا به بحث این بحث مطرح هست که اون زن در بین بقیه به عجز دراومد، یعنی مثل بقیه« فىِ الْغَابرِينَ » و اون عذاب بر همه ی اون ها نازل شد. خب اگر او به عجز در آمده یعنی اینکه لوط علیه السلام بقیه ی اهل ایشون که با ایشون نجات پیدا کردند به عجز در نیآمدند. چه جوری به عجز در نیآمدند؟ در اینجا یک مفهومی از معجزه ی خدایی وجود داره، اونها به عجز در نیآمدند و دیگران به عجز در آمدند.
معجزه له و علیه چه کسی؟
اونها بهره برندگان از معجزه ی خدایی هستند، اونهایی که از معجزه ی خدا بهره میبرند به عجز در نمیآن و اونهایی که از معجزه ی خدا بهرهای ندارند به عجز در میآن یعنی یک جوری در مقابل معجزه ی خدا قرار میگیرند لذا به عجز در میآن. یعنی به تعبیری معجزه برای چه کسانی هست در مقابل چه کسانی هست، لَه و عَلَیه چه کسانی هست؟ در ماجرای همسر ابراهیم علیه السلام مفهوم معجزه چه چیزی هست؟ ببینید همسر ابراهیم علیه السلام مثل بقیه به دلیل کهولت سن یک فردی هست به نام" عجوزِ عقیم " و دیگه نمیتونه فرزند دار بشن و هر کسی هم که در این شرایط باشه نمیتونه فرزند دار بشه. خداوند میفرماید که من با یک رفتاری که همسر حضرت ابراهیم علیه السلام اون رفتار رو با عنوان" شیء عجیب " یاد میکنه، او رو از این حالت در میآرم و بقیه نسبت به درآمدن از این حالت عاجز هستند لذا این رفتار خدا که او رو از این حالت در میآره معجزه هست. رفتار خدا معجزه هست چون بقیه نسبت به این کار عاجز هستند و نمیتونن این رفتار رو انجام بدهند. معجزه ی خدا در اونجا یعنی فرزند دار کردن حضرت ابراهیم علیه السلام یعنی او رو از حالت عجزی که همه در اون حالت عجز هستند خارج میکنه، دیگران اگر خدا نخواد نمیتونن از این فضای عجز خارج بشن لذا مفهوم معجزه این هست که دیگران نسبت به در آمدن از این حالت عاجز هستند، دیگران نسبت به این رفتار خدا عاجز هستند و به تعبیری در عجز هستند.
آوردن معجزه، معیار سبقت و پیشی گرفتن
در آیه 59 سوره انفال میفرماید که«وَ لَا يحَسَبنَ الَّذِينَ كَفَرُواْ سَبَقُواْ إِنهَّمْ لَا يُعْجِزُونَ(الانفال 59)» یعنی کسانی که کافر هستند این گمان رو نداشته باشند که وقتی که سبقت میگیرند میتونن عاجز کننده باشند پس در این آیه مطرح هست که هرچقدر هم که کفار جلو تر برن، هرچقدر هم که از مومنین سبقت بگیرند( در تکنولوژی ها، در فنآوری ها و در انواع و اقسام قوا هایی که بخواهند بدست بیارن ) نمیتونن معجزه بکنند، نمیتونن کاری بکنند که دیگران و بخصوص مومنین رو به عجز در بیارن. از اونها اعجاز سر نخواهد زد، حالا مفهوم میتونه این جور باشه که کسانی که کفر دارند به معنای واقعی اصلا نمیتونن سبقت بگیرن. چرا ؟« إِنهَّمْ لَا يُعْجِزُونَ » چون اونها نمیتونن عاجز کنند. پس در این آیه خداوند میفرماید که« وَ لَا يحَسَبنَ الَّذِينَ كَفَرُواْ سَبَقُواْ إِنهَّمْ لَا يُعْجِزُونَ(59 الانفال )» در اینجا گمان کافرین این هست که سبقت گرفته اند و جلو افتاده اند، خداوند میفرماید که حساب نکنند که جلو افتاده اند. چرا؟ چون اونها نمیتونن معجزه کنند. جلو افتادن یعنی فعلی انجام بدید که از جنس معجزه باشه و دیگران رو به عجز در بیاره. معجزه کنندگان واقعی کسانی هستند که واقعا و از نظر خدا مهر تایید بخورند که سبقت گرفتند یعنی« السابقون السابقون » کافرین فکر نکنند که سبقت گرفتند شاید خودشون گمان میکنند که سبقت گرفته اند ولی سبقت نگرفته اند و معیار این موضوع این هست که اونها نمیتونن معجزه بیارن و بر اساس اون مومنین رو به عجز در بیارند. در ادامه در آیه بعد مطرح هست که«وَ أَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ» هر چیزی از قوّت ها( قواها ) که میتوانید بردارید، تهیه کنید برای اینکه در مقابل اونها بایستید. بله پس کافرینی که گمان میکنند که سبقت گرفتهاند اینجوری حساب نکنند چون اونها در واقع نمیتونن کاری انجام بدهند که مومنین از انجام اون کار عاجز باشند، مومنین میتوانند معادل اونها و بلکه بیشتر از اونها کار انجام بدهند و خداوند توصیه میکنه که بیایید و به خدا توکل کنید و خدا برای شما کافی هست و خدا میتونه در جبههی خدایی کاری انجام بده که کافرین از انجام آن عاجز هستند.
معجزه متعلق به خداوند است برای ایمان آوردن افراد
بله در آیه 44 سوره فاطر میفرماید« أَ وَ لَمْ يَسِيرُواْ فىِ الْأَرْضِ فَيَنظُرُواْ كَيْفَ كاَنَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَ كاَنُواْ أَشَدَّ مِنهُمْ قُوَّةً » آیا در زمین سِیر نکردند و ببینند( نظاره کنند ) که عاقبت کسانی که قبل از اونها بودند و قوّت( قوا شون ) بیشتر از اونها بود چی شده است؟ در اینجا یک نکته ای مطرح هست و اون این هست که" اقوامی، گروه هایی، افرادی در گذشته بوده اند که دارای قواهای زیادی، قواهای بسیار شدیدی بوده اند« الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَ كاَنُواْ أَشَدَّ مِنهُمْ قُوَّةً » قواهای شدیدی داشته اند. مخاطب این آیه افرادی در دوران اسلام و بعد از اسلام هستند. مشرکین در دوران اسلام و امت اسلام رو مطرح میکند. یعنی الان هم هستند( تا الان ). یعنی برن و ببینند که کسانی در گذشته بودند و دارای قوای بیشتری بودند عاقبت اونها چی شد؟ « وَ مَا كاَنَ اللَّهُ لِيُعْجِزَهُ مِن شىَءٍ فىِ السَّمَاوَاتِ وَ لَا فىِ الْأَرْضِ إِنَّهُ كاَنَ عَلِيمًا قَدِيرًا(فاطر 44)» هیچ چیزی در آسمان و زمین وجود نداره که بتونه خدا رو به عجز در بیاره. خب طرف مقابل هم برداشت میشه که خدا هر چیزی که در آسمانها و زمین هست رو به عجز در میآره و چیزی نیست که بتونه خدا رو به عجز در بیاره. معجزه کردن متعلق به خداست و خدا هست که میتونه معجزه کنه حتی کسانی که در گذشته بودند و دارای قوای شدید تری نسبت به همه ی کسانی که الان هستند بودند و نتوانستند خدا رو به عجز در بیارن. نه تنها اونها بلکه هیچ چیزی در آسمانها و زمین نیست که بتونه خدا رو به عجز در بیاره. چرا؟ چون خدا« إِنَّهُ كاَنَ عَلِيمًا قَدِيرًا » خدا به همه چیز آگاه است و همه چیز اونها رو میداند و بسیار قادر هست. در اینجا بحث معجزه به خدا تعلق پیدا میکنه و هیچ فرد دیگری در آسمان ها و زمین، با هر قوایی که باشه و هر برتری که نسبت به دیگران داشته باشه نمیتواند معجزه داشته باشد. با هر قوایی که باشد عاقبت اونها عجز در مقابل خداست«أَ وَ لَمْ يَسِيرُواْ فىِ الْأَرْضِ فَيَنظُرُواْ كَيْفَ كاَنَ عَاقِبَةُ » عاقبت اونها رو که ببینید، با اینکه قوای بسیار زیادی داشتند عاقبت اونها رو که بررسی کنی میبینی که مقابل خدا به عجز در آمدند چرا که خداوند این به عجز در آمدن رو در ادامه ی آیه توضیح میده« وَ مَا كاَنَ اللَّهُ لِيُعْجِزَهُ » اونها نتوانستند خدا رو به عجز در بیارن بلکه خدا اونها رو به عجز درآورد. یعنی خدا در قبال همه ی اونها معجزاتی انجام داد، افعالی انجام داد که اونها به عجز در آمدند. مثلا در ماجرای فرعون و فرعونیان دارای قوای بسیار زیادی بودند، بنایی که هامان میسازه برای اینکه فرعون از اون بالا بره، این بنا چه جور بنایی میتونه باشه؟ آیا فقط ارتفاع گرفتن بود که فرعون مثلا دویست متر بره بالاتر آیا این بوده؟ خب میرفت بالای تپه، بالای یک کوه، میرفت پشت بام قلعه ی خودش، اینکه هامان چنین بنایی رو میسازه و فرعون بالا میره.
به عجز در آمدن جنیان و ایمان آوردنشان، از معجزات رسول الله ص
بله در آیه ی 12 سوره جن هم بحث معجزه مطرح هست، از کلام جنیّانی که در آیات قبل به برخی از گذشته ها و خطاهای خود در گذشته دارند و در آیه 12 اقرار میکنند که ما به این نتیجه رسیده ایم که نمیتونیم خدا رو در زمین به عجز در بیاریم، هرگز قادر به این نخواهیم بود. یعنی جنیّان در دوره ی رسول الله صلوات الله علیه اقرار کردند که هرگز نمیتوانند که معجزه بیارن و هرگز نمیتونن که معجزه ای بیارن که اونها رو بر اساس فرار کردن، یعنی در قواهایی که در فرار کردن دارند، هرگز نمیتونند استفاده بکنند بگونه ای که خدا رو به عجز در بیارن یعنی حتما خدا اونها رو به عجز در میآره و اونها نمیتونن از دست خدا فرار کنند، اونها از فرار کردن در مقابل خدا، و در قبال رفتارهای خدا عاجز هستند. پس در دوره ی رسول الله صلوات الله علیه جنیّان اقرار به معجزه میکنند و اقرار به عجز در قبال خدا میکنند، در قبال اینکه نمیتوانند در زمین کاری بکنند که معجزه تلقی بشه بلکه خودشون نسبت به خدایی خدا عاجز هستند و نمیتوانند بگونه ای فرار بکنند که معجزه تلقی بشه بلکه خودشون از فرار کردن عاجز هستند لذا در ادامه مطرح میکنند که« وَ أَنَّا لَمَّا سَمِعْنَا الهُدَى ءَامَنَّا بِهِ » ما این هدایت ها رو شنیدیم و به رسول الله یا اون هدایت ها ایمان آوردیم لذا از آیات قبل از آیه 12 در بحث آیه 12 میشه برداشت کرد که اونها در زمین توانایی انجام کاری که بتونه در قبال معجزات خدایی قرار بگیره رو ندارند( وقتی یک چیزی در قبال معجزات خدایی قرار میگیره یعنی میتونه فرد رو از عجز در بیاره ) اینکه نمیتونه در قبال خدا از عجز در بیاید یعنی در قبال معجزات خدایی نمیتونه کاری انجام بده و خدا او رو به عجز در میآره و او نمیتونه در قبال رفتارهای خدایی کاری انجام بده که اون رفتارها رو به عجز وادار کنه لذا نه در زمین توانایی انجام چنین کاری رو دارند و نه در آسمان( نه در سماوات ) اونها خودشون مطرح میکنند که ما به آسمان ها رفتیم و دیدم که نمیتونیم و حراست های شدید انجام میگیره و شهاب های زیاد هست، به نوعی برخی از آیات قبل از آیه 12 معجزات خدا در دوران سید ما رسول الله صلوات الله علیه و آله هست برای جنیّان که ایمان بیآرن، به عجز در بیآن و جنیّان در آیه 12 اقرار میکنند که ما به عجز در آمدیم وقتی که به عجز در میآن میگن که ما ایمان آوردیم. هدایت ها رو شنیدیم و ایمان آوردیم. بله چون به عجز در میآن ایمان میآرن. خداوند در زمین و در آسمان افعالی انجام میده که جنیّان به عجز در میآن و نمیتونن در زمین کاری انجام بدهند، از دست اونها کار خاصی بر نمیآد و در آسمان هم نمیتونند کاری نجام بدهند از جمله اینکه اصلا نمیتونن فرار کنند، نمیتونن به جاهای مختلف آسمان سَرَک بِکِشَند لذا جنیان به عجز در میآن و این ماجرا در دوره سید ما رسول الله صلوات الله علیه و آله اتفاق می افته و این یکی از معجزات سید ما رسول الله صلوات الله علیه و آله هست« به عجز در آوردن جنیّان در زمین و در آسمان» که به شدت جنیّان رو محدود میکنند و این معجزه ی خدا از طریق سید ما رسول الله صلوات الله علیه برای جنیان هست.