دروه لقاء - تقدیس


دروه لقاء - تقدیس

لقاء یک دوره است از يَظُنُّونَ أَنهَُّم مُّلَاقُواْ رَبهِِّم تا عِندَ مَلِيكٍ مُّقْتَدِر

معرفت يوم لقاء معرفت دوره ي لقاء دوره ي ملاقات ، اين خيلي جالبه ، لقاء يك نقطه نيست يك لحظه نيست يك دوره است ، از زماني كه يَظُنُّونَ أَنهَُّم مُّلَاقُواْ رَبهِِّم آغاز مي شه تا خيلي جلوتر ها ادامه داره ٍ عِندَ مَلِيكٍ مُّقْتَدِر اين دوره دوره ي لقاست ، حالا شايد از اين جا يك كم عقب تر باشه اين دوره است يك دوره ي لقاست .‌

محبت بزرگيه كه فردي قرآنيه اهل بيتي تربيت بشه و در فضاي ما ترك رسول الله صلوات الله عليه باشه

بله دوستان در فضاي ذكر نعمت و شكر نعمت تا بدين جاي سفر ؛ ذكر نعمت كنيم و شكر نعمت كنيم و به چراغ كمربند توجه كنيم و كمربند را ببنديم .اين عرفا و شعرا ميگن كه اگر با من نبودش هيچ ميلي چرا ظرف مرا بشكست ليلي ، ميگن تازه اگه ظرف تو را شكست تازه يعني اين كه بيا ، ما كه ظرفمون را نشكست ، ميگيم اگر با من نبودش هيچ ميلي چرا ظرف مرا نشكست ليلي ، چرا همش تو ظرف من آب ريخت چرا محبت كرد چرا ظرفهاي همه شكستست وظرفهاي من نشكسته . محبت بزرگيه كه فردي قرآنيه اهل بيتي تربيت بشه ، اهل بيتيه قرآني تربيت بشه ، اين محبت خيلي بزرگه گاهي بعضي آدمها نام يك انسان را مي گذارند آدم قرآني ميگن اهل قرآنه آدم وقتي چند دقيقه اي باهاش صحبت مي كنه مي بينه كه با اهل بيت عليهم السلام خيلي فاصله داره بعضي آدمها اينجوري هستند با اهل بيت عليهم السلام خيلي فاصله داره ، هر چند نام او انسان قرآنيه حالا اسم گذاشتند روش ؛ يا برخي را ميگن مثلا اين آدم خيلي اهل بيتيه ، اهل هيئته اهل فلانه ولي بهش نزديك كه مي شي مي بيني كه از قرآن خيل فاصله داره . اين محبت خيلي بزرگه ، انساني خدا محبت كنه قرآنيه اهل بيتي بشه ، اهل بيتيه قرآني باشه ، با قرآن چنگ به اهل بيت بزنه تمسك به اهل بيت داشته باشه با اهل بيت سراغ قرآن باشه ، تو فضاي هر دوي اينها غرق باشه در فضاي ما ترك رسول الله صلوات الله عليه باشه ، اين خيلي محبت بزرگيه ؛ من دارم اين جوري صحبت مي كنم به دوستان كمك كنم كه ذكر نعمت شكر نعمت كنيم .در فضاي شكرنعمت و ذكر نعمت سفر تا بدين جا دوستان صحبت كنيم ، هواپيمايي كه درونش نشستيم براي پرواز كردن هواپماي خوبي هست اگه مطمئنه اگه خوبه پرواز كنيم وگرنه پياده بشيم بريم يه هواپيماي ديگه .‌

بر سر سفره اي مي نشينيم آداب سفره را نگه داريم

برا نوشتنش از نكات معارفي كه استفاده شده تا منظر ها، رفتارها و چيزهايي كه فكر ميكنند درشون اثر گذاشته يا مي تونه اثر بگذاره ؛ به عنوان مثال عرض مي كنم به محبت خدا يك درس برامون گذاشته شد اينكه بر سر سفره اي مي نشينيم آداب سفره را نگه داريم ولو اون سفره سفره ي مادي باشه شاكر نعمت هاي بر سر سفره باشيم وقتي شاكر باشيم خدا محبتهاشو بيشتر مي كنه .خب چند كلامي اگر دوستان مايل باشند در خصوصه چگونه ارتفاع بگيريم ، دوستان صحبت كنند اگر خدا خواست همينطوري صحبت كنيم بريم جلو . چگونه ارتفاع بگيريم ؟ چگونه بيشتر ارتفاع بگيريم ؟‌

منظر صحیح دشتن و تقدیس محبتها و نعمات از موضوعات مهم در ارتفاع گرفتنه

پس يكي از موضوعات براي ارتفاع گرفتن همانجوري كه دوستان ذكر كردند منظر صحيح داشتنه منظر مرتفع ، نگاه به ارتفاعات و به دنبال اون تقديس كردن محبتها ، تقديس كردن نعمات و صاحب نعمات ، يعني بزرگ شمردن ، يعني عظيم دونستن ، يعني تك دونستن ، يعني ويژه دانستن .‌

تقدیس و خشیت فقط باید برای خدا و در مقابل خدا باشد

آدم گاهي اوقات ناخدا گاه يا بنابر تربيتهاي اشتباه بعضي موضوعاتي را كه نبايد تقديس كنه تقديس ميكنه ، نبايستي بزرگ بشماره بزرگ مي شماره ، در قلبش برخي از موضوعات بزرگ هستند ، برخي از افراد اشخاص مقولات كه در مسير خدا نيستند براشون بزرگند ، اين يعني تقديس اونها ، تقديس فقط بايد براي خدا باشه ، تقديس فقط براي خدا در مسير خدا باشه ، كسي كه موضوع غير خدايي را بزرگ ميشماره نمي تونه اهل تقديس باشه اهل تقديس خدايي باشه ، كسيكه فلان موضوع فلان ماجرا را در زندگيش بزرگ مي شماره و ارتباطي بين آن ماجرا و موضوع با خدا قائل نيست اين نمي تونه اهل تقديس باشه ، اهل تقديس خدايي .يك آيه به ذهنم رسيد اونو بگم بله يه سه چهار آيه قبل از آيه ي 43 سوره ي احزاب آيه ي 39 مي فرمايد كه الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَلَتِ اللَّهِ وَ يخَْشَوْنَهُ وَ لَا يخَْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا الله خشيتشون در مقابل خداست نه در قبال احدي غير از خدا . حالا انشاء الله يه موقعي بحث خشوع را تو همين يكي دو روز بيشتر اگر صحبت كنيم بحث خشيت را هم كنارش صحبت مي كنيم بيشتر ، خشيت به مفهوم فقط اين ترس نيست ، گاهي مي گن خشيت يعني ترس ، از خدا مي ترسند ، اون بحث خوفه ، اينكه خوفه از خدا دارند . بله اونها خشيتشون فقط در قبال خداست و در قبال احدي غير از خدا خشيت ندارند وَ لَا يخَْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا الله در قبال احدي غير از الله خشيت ندارند . تقديسشون در قبال احدي غير از الله نيست . خدايا فلان مقوله ، موضوع ، در فلاني چقدر بزرگه و در نگاهش خدا نيست .‌

به عنوان مثال اجتماعي عرض كنم گاهي مثلا مي گن غربي ها چقدر در علم پيشرفته هستند . لحن صحبتشون نوع صحبتشون حاكي از تقديسه اون ماجرا در قلبشون بزرگ جلوه كرده ، در دلشون بزرگ جلوه كرده ، اين انسانها نميتونند اهل تقديس خدايي باشند . بله دشمنان خدا در مثلا منطقه ماجراهايي را دنبال مي كنند ، چند ساليست كه جولان ميدهند و ماجراهايي را دنبال مي كنند . يه فرد تو ذهنش اگر بگذره كه اينها چقدر قدرتمندند اين لحن صحبت ، اين نوع فكر ، ديگه نمي تونه اهل تقديس خدايي باشه . ‌

تقوای قلب یعنی این که قلب بقيه ي چيزها راكوچك ببينه ، اصلا نبينه

بله پس يكي از موضوعاتم همينطوري كه دوستان فرمودند براي ارتفاع گرفتن ، انحصار تقديس براي خداست ، تقديس منحصرا براي خدا ، تقديس فقط و فقط براي نعماتي كه سر اين سفره گذاشتند ، براي فضايي كه انسان را درش قرار دادند . اين مي شه بزرگ شمردن ، ميشه تقديس كردن ، همينكه به تبع آن ميشه تقواي قلب ، تقواي قلب توي اين فضا ، توي اين صحبت ، يعني اين كه قلب را بپوشانيم حائل بگذاريم بين قلب و ساير چيز ها . قلب بقيه ي چيزها راكوچك ببينه ، اصلا نبينه ، اين تقواي قلبه ، اين قلب داره فقط اين محبتها را بزرگ مي بينه ؛ نه اينكه خب اينم بزرگه اونم بزرگه اونم بزرگه اونم بزرگه اين چه تقديسي شما مقل مورچه اي هستي كه همه چيز را بزرگ مي بينه . لذا اگر هزار مقوله در موضوعات مختلف چه مقولاتي كه در مسير خدايي پيش روي شما هستند چه مقولاتي كه اصلا شما اونها را خدايي نميبيني برايشما بزرگ جلوه كنن ديگه اون موقع بهتره به اين فرد بگيم كه مثل مورچه هستي كه همه چيز را بزرگ مي بيني . خب اينهم يك مطلب ، ديگر دوستان اگر در فضاي ارتفاع گرفتن چگونه ارتفاع گرفتن ... .‌

نوع نگاه به تقدیس بسیار مهمه، عدم دقت می تونه انسان رو به شرک بکشونه

(سوال در مورد تقديس) خدمت شما عرض كنم كه نوع فكر شما موقعي كه اين صحبت را مي كني و نوع لحن گفتار شما تعيين كننده است . يه موقع شما مي خواهي بگي كه نه اينها خيلی سعي كردند تلاش زيادي كردند ، سالها زحمت كشيدند ، تمام توانشونو به كار گرفتند ، خيلي تلاش كردند ، اگر اينه اين اشكال نداره . يه موقعي آدم نوع فكرش اينجوري كه در مورد تقديس صحبت كرديم نيست ، اونها را ميكشونه بالا اينجوري (نگاهي به سمت بالا) به اونها نگاه مي كنه اين نمي تونه تقديس كننده ي خدا باشه . فقط شجره ي طيبه را بايست اينجوري(نگاهي به سمت بالا) نگاه كرد ، كلمه ي خبيثه را باييست (نگاهي به سمت پايين) اينجوري نگاه كرد . شرك مثل حركت موريانه بر سنگي سياه در دل تاركيه شبه ، اين توي روايات هست ديگه ، گاهي انسانها در تقديس خدا مشرك هستند ، فكر مي كنه داره خدا را تقديس مي كنه فكر مي كنه اهل تقديسه ولي مشركه ، با همون توضيحاتي كه عرض كرديم . بله ديگه ، اگر دوستان مطلبي دارند .‌

با اطمينان در فضاي صلاه خدا همراه باشيم

يعني دل به فضاي صلاته خدا بديم ، اگه باور داريم كه مشمول صلاته خدا هستيم خودمون را غرق اين فضا كنيم ، با اطمينان در فضاي صلاه خدا همراه باشيم ، خدا خودش داره لِيُخْرِجَكمُ مِّنَ الظُّلُمَتِ إِلىَ النُّور ، خداوند خودش داره ارتفاع مي ده ، درسته به واسطه ي صلاه ، فضاي صلاه ، ما ساكن فضاي صلاته خدا باشيم ، به اين جمله دقت كنيم ، ما ساكن فضاي صلاته خدا باشيم .‌

ذکر نعمت و شکر نعمت باید در فضای تقدیس باشه

بله آدم مثلا وقتي ذكر نعمت مي كنه و شكر نعمت مي كنه به خاطر تقديس اين كار را ميكنه ، يعني تو فضاي تقديس كردن ذكر نعمت كنه و شكر نعمت كنه ، میگه خدا محبت كرده اين را به ما داده بالاخره اينم يه چزيه ديگه اگه اين را نمي داد كه ؛ آخه ما خيلي نيازمند اين بودم و خدا محبت كرده و اين را بر سر سفره ي ما گذاشته البته ما كه بخيل نيستيم بر سرسفره ي همه هست خيلي جاها داده به ما هم داده ؛ اين هم ذكر نعمته ولي ذكر نعمت در فضاي تقديس نيست ، ذكر نعمت و شكر نعمتمون را درفضاي تقديس انجام بديم .‌

ارتفاع گرفتن، در اين مدت از ظلمات به سمت نور رفتنه

موضوع ارتفاع گرفتن بيشتر به مفهوم حالا توي اون فضايي كه داريم صحبت ميكنيم ، در اين مدت از ظلمات به سمت نور رفتنه . ‌

مفاهیم قرآنی نورانی هستند اما با هم متفاوتند

اين روخواني قرآن كه ما داريم با قرائت قرآن متفاوته . قرائتي كه كه مد نظر قرآنه ترتيل و تحقيق و اينها با قرائت قرآن فرق داره.سعي كنيم قرآني صحبت كنيم كجا در قرآن گفته مي شه كه انابه مي كنيد محصولش اينه كه لِيُخْرِجَكمُ مِّنَ الظُّلُمَتِ إِلىَ النُّورفرق داره لِيُخْرِجَكمُ مِّنَ الظُّلُمَتِ إِلىَ النُّور خيلي ماجراي بزرگيه خيلي فرق داره با اينكه شما قلب را بفرستي در يك فضاي نور ساكن كني ، اين دو تا مفهومه ،اصلا نه اين كه اون نيست ها بله اون هم موثره اينجا ، اون هم جزئي از اينه ، ولي اگه اين بود خدا اينو يه جا ميگفت ديگه ، اين كه يك فردي امي ميشه يعني لِيُخْرِجَكمُ مِّنَ الظُّلُمَتِ إِلىَ النُّور خدا اينو نمي گه ، درسته وقتي امي ميشه تازه به فردي امي براي اميها ميگه من يه رسول مي فرستم تلاوت آيات كنه بر اونها تزكيشون كنه تعليمشون بده آيا امي شدن يعني از ظلمات به سمت نور رفتن ؟ امي شدن اين نيست بله درسته همه ي موضوعات بالاخره موضوعاتين از جنس نور ، دقت ميكنيد ولي اين ماجرا نيست كه خروج از ظلمات به سمت نوره .‌

مطالب مرتبط
تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به بالقرآن است