أللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم بسم الله الرحمن الرحیم توکلت علی الله
حس دست محبت؛
نگاه سلسلهوار داشتن به محبتهای خداوند
در آیات سوره مبارکه احزاب خداوند میفرماید که أعوذ بالله من الشیطان الرجیم« يَأَيهَُّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ اذْكُرُواْ اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا(41) وَ سَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَ أَصِيلاً(42) هُوَ الَّذِى يُصَلىِّ عَلَيْكُمْ وَ مَلَئكَتُهُ لِيُخْرِجَكمُ مِّنَ الظُّلُمَتِ إِلىَ النُّورِ وَ كَانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيمًا(43) تحَِيَّتُهُمْ يَوْمَ يَلْقَوْنَهُ سَلَامٌ » ای مومنین! حواس تون باشه، خدا و ملائکه جریان محبت ها به سمت شما دارند برای اینکه شما رو از ظلمات به سمت نور خارج کنند. به این ماجرا به شکل ویژه توجه کنید. موضوع این نیست که فقط توجه کنید بلکه موضوع این هست که به شکل ویژه توجه کنید. در جریان زندگی محبت های زیادی، صله های زیادی، صله های خدایی زیادی برای انسان پیش میآید. ای مومنین! به شکل ویژه به این صله های خدایی توجه کنید. توفیقات زیادی در زندگی نصیب یک فرد مومن میشه، ای مومن! به شکل ویژه به شکل خاصی به این توجه کن. جوری توجه کن که مسیر توفیقات و محبتها رو ببینی. محبت ها رو نقطه ای نبین. سلسه وار ببین. « اذْكُرُواْ اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا » یک جوری ببین که سلسله ی محبت ها رو ببینی. چرا خداوند به این دعوت میکنه؟ ببینید اگر یک فردی از کسی محبت ببینه، یکبار محبت ببینه، خیلی به اون فرد محبت کننده توجه نمیکنه، اگر چندبار محبت ببینه ولی محبت ها رو جدا جدا ببینه باز خیلی به اون فرد محبت کننده توجه نمیکنه.
حس دست محبت خداوند با نگاه سلسلهوار داشتن به محبتهای او
اگر سلسله ی محبت ها ببینه، متوجه باشه که این فرد با یک نظام سلسله وار به او محبت میکنه اینطور نتایج دیگری برداشت میکنه. چرا او به من سلسله وار و پیوسته به من محبت میکنه؟ لذا مسیر و مقصد برای این فرد پررنگ میشه. و بعد ببینه که اون فرد محبت کننده در موقعیت های مختلف میآد و رفتارها رو به این مومن یاد میده که اینطور رفتار کن، اینطور حرف بزن، اینطوری عمل کن. با هدایت ها و ولایت های زیادی از جانب محبت کننده مواجه میشه و کار بجایی میرسه که در تمامی صله هایی که در پیش این فرد قرار میگیره اون فرد این محبت کننده رو حس میکنه. دست او رو احساس میکنه و حتی جلوتر گاهی حس میکنه که این محبت کننده بجای او وارد رفتار میشه، در کنار او به رفتارها میپردازه.
صحنههای محبت اهل بیت ع، صحنهی قرب و حضور، صحنه نزدیک شدن ایشان به مومنین
ببینید در پاره ای موارد میآد و به او یاد میگه و میفرماید که" من اینجوری میگم تو هم این رو بگو ". بخاطر این فرد مومن این رفتار رو انجام میده، این فرد مومن بایستی این مطالب رو مطرح کنه و بایستی این رفتار ها رو داشته باشه و اون فرد محبت کننده میآد کنار این فرد مومن و میفرماید" من اینها رو میگم تو هم همین ها رو بگو ". شما بسیاری از ادعیه ای که از اهل بیت علیهم السلام به ما رسیده است رو در این فضا ببینید. میآد کنار فرد و میفرماید" من اینها رو میگم تو هم اینها رو بگو، تو باید اینها رو بگی ولی من میگم تو هم بگو، من با خدا اینجور حرف میزنم تو هم از من یاد بگیر و پشت سر من همینجوری با خدا حرف بزن ". بله از این دید به ادعیه نگاه کنیم یعنی« نزدیک شدن اهل بیت علیهم السلام به مومنین و بجای مومنین کاری رو انجام دادن». مومنین بایستی اینجوری دعا میکردند ولی اهل بیت علیهم السلام میآیند و کنار مومنین قرار میگیرند و میفرمایند که ما اینجوری میگیم شما هم بگو. بله وقتی انسان صحیح ببینه دست محبت کننده رو بهتر و بیشتر حس میکنه و همیشه هرجا صله ای، هرجا محبتی، هرجا توفیقی بدست میآد اونجا رو« صحنه ی حضور » می داند، اونجا رو« صحنه ی قرب »می داند. این دست محبت کننده، این کسی که« كَانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيمًا » در این موقعیت به من نزدیک شده و به من این توفیق رو داده و اومده کنار من ایستاده است. اینطور ببینیم تا در پرداختن به اعمال و رفتارها، تا در پرداختن به توفیقات و صله های خداوندی حس حضور داشته باشیم.
«قد قامت الصلاة»، حس حضور در محضر صاحب محبتها که در کنار تو مشغول نماز شده
خداوند توفیق میده به نماز می ایستیم، نماز که عیناً واژه اش منطبق بر همین آیه ی قرآن هست« صلاة ». میخواهی به صلاة خدا بپردازی؟ ای مومن حس حضور داشته باش، دست محبت کننده را حس کن. در اقامه نماز که تاکید شده است بر اینکه حتما قبل از نماز بهش بپردازیم و ازش غافل نشویم مطرح هست که« قد قامت الصلاة » این رو اینجا معنا کنیم یعن« حس حضور ». یعنی یک کسی، یک دست محبت کننده ای، آمده است و به شما نزدیک شده است و به شما توفیق داده و شما رو کشونده و آورده درون نماز و کنار شما در نزدیکی شما به نماز ایستاده است. لذا برای شما گفته میشه که« قد قامت الصلاة » صاحب دست محبت کننده نماز رو شروع کرد، شما هم شروع کن. کسی که دست شما رو گرفت و الان در نماز آورد خودش نماز رو شروع کرد که شما در فضای نماز او نماز رو شروع کنی. با حس حضور او به نماز وارد بشی. بله دوستان! این یک معرفت هست، چرا از این معرفت غافل باشیم؟ چرا با این معرفت زندگی نکنیم؟
حس کردن همراهی اهل بیت ع با شیعیان در دعای ندبه و سایر اعمال
خداوند توفیق میده به دعای ندبه میپردازیم، چرا از این معرفت غافل باشیم؟ خدایا! یک دست محبتی دست من رو گرفته است و نشانده است که برای امام زمانم دعا کنم، با امام زمان حرف بزنم، و خودش اومده کنار من نشسته و با همین لحن، با همین زبان با امام علیه السلام حرف میزنه. ما انسان ها عموما از این معرفت غافل هستیم بخاطر همین در بسیاری از اعمال خوبی که بهش میپردازیم احساس یله گی میکنیم، احساس میکنیم به صورت رها در یک گوشه ای به عمل خوبی پرداختیم. اینطوری نیست، ای مومن! یک کسی یک دست محبتی تو رو به این عمل کشانده است و بالای سر تو خودش به این عمل میپردازد و عمل تو درون عمل او هست. در انجام اون عمل حس همجواری داشته باش، حس حضور داشته باش، حس معیت داشته باش. الان که نگاه میکنیم میبینیم خیلی جاها این معرفت به ما گفته شده است، توصیه شده است به نماز در معیت، بسیاری از اعمال در معیت. توصیه های زیاد این چنینی داریم، در آیات قرآن در روایات یعنی چی؟ یعنی اون موقعی که شما به اون عمل میپردازی یک کسی یک صاحب دست محبتی اومده کنار شما و داره به همون عمل میپردازه. حس کن، بدان که در معیت هستی و سعی کن به او، به حس و حال او نزدیک تر بشی. بله میشه اینطور به اعمال نگاه کرد، میشه اینطور به دعای ندبه نگاه کرد. همون طور که مادر مهربان سلام الله علیها تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها رو یاد داد برای اینکه ما رو به مسیر ذکر کثیر بکشونه آیا مومنین رو رها میکنه؟ آیا وقتی این مومنین توفیق پیدا میکنند بر یک عمل مثل دعای ندبه رها هستند؟ همینطوری توفیق پیدا کردند؟ بدون هیچ دلیلی؟ دست محبتی نبوده؟ اون دست محبت کنار اینها نیآمده است؟ اون دست محبت کنار اینها نیست که به اینها یاد بده؟
دعای کمیل از امیرالمومنین علیه السلام نقل هست که دعای کمیل رو به کمیل یاد دادند. کمیل یعنی چه کسی؟ یعنی من، یعنی تو، یعنی ما. این رفتار امیرالمومنین علیه السلام یعنی چی؟ یعنی من اومدم کنار شما نشستم و با شما دارم اینجوری با خدا حرف میزنم، فلانی! ای کمیل! ای مومن! بیا کنار من بنشین، ببین من چه جوری دارم با خدا حرف میزنم، همینطوری حرف بزن، اینها رو بگو، این صفات رو در وجودت ببر. شفاعت یعنی چی؟ شما این مفهوم رو ببرید ذیل شفاعت. در زندگی عادی و اجتماعی ما بارها اتفاق می افته بعنوان مثال شما میخواهی بروی پیش یک فرد بزرگی، یک کسی که پیش اون بزرگ آبرو و خیلی قیمت داره و خدا نکرده شما هم خطایی داشتی و در حریم اون بزرگ خطایی از شما سرزده است، این فردی که آبرو داره میآد به شما میگه که شما با من بیا، میریم اونجا مینشینیم و هرچی که من میگم تو هم بگو. او خودش این رفتار رو انجام میده و میگه هر کاری من انجام میدم تو انجام بده، هرچی من میگم تو بگو. امیرالمومنین علیه السلام میآد کنار مومنین و میفرمایند هرچی من میگم شما بگید. دوستان!« امیرالمومنین » هست، میآد کنار مومنین مینشینه و میگه من با خدا حرف میزنم تو هم حرف بزن، امیرالمومنین شروع میکنه به حرف زدن و میفرمایند« یا رَبِّ إرحَم ضَعفَ بَدَنی » امیرالمومنین به مومن میفرمایند تو هم بگو. امیرالمومنین شروع میکنند به صدا کردن و میفرمایند« یَا غیاثَ المُستَغیثین » و به مومن میفرمایند تو هم بگو، اینها رو بگو. و بالاتر از این آنقدر زیبا امیرالمومنین علیه السلام رفتار میکنند که هرکسی که دعای کمیل میخونه این عمل در درون عمل امیرالمومنین علیه السلام قرار میگیره. مثال عرض میکنیم؛ اگر ملائکه بخواهند نگاه کنند یک فردی که داره دعای کمیل میخونه اینقدر زیبا امیرالمومنین این فضا رو پوشش داده اند که وقتی ملائکه به دعای کمیل یک فرد نگاه میکنند این فرد صدا میزنه« یَا غِیَاثَ المُستَغیثین »ملائکه میگن چقدر شبیه امیرالمومنین صدا میزنه« یَا غِیَاثَ المُتَغیثین ». چقدر شبیه او صدا میزنه« یا کَرِیمُ یَا رَب ».
بله مومن بایستی به این معرفت توجه داشته باشه، حس حضور، اگر توفیقی هست پس حضوری هست، پس دست محبت کننده ای هست، پس محبت کننده ای حضور داره.
دعای ندبه در فضای ندبه مادر مهربان س
خدایا! میشه توفیق بدی عمل من درون عمل این محبت کنند باشه؟ مومن بایستی برای این موضوع عزم کند. میشه توفیق بدی من از این ماجرا غافل نشم؟ خدایا! به من توفیق بده وقتی دعای ندبه میخونم دعای ندبه ی ما درون ندبه ی مادر مهربان باشه. وابسته به ندبه ی مادر مهربان باشه. مادر مهربان صدا کنه« أینَ الحَسَنُ و أینَ الحُسَین » من بدنبال ایشون بگم« أینَ الحَسَنُ و أینَ الحُسَین »، ایشون بفرمایند« أینَ ابنَاءُ الحُسَین » من بدنبال ایشون بگم« أینَ ابنَاءُ الحُسَین ». ایشون بفرمایند« أینَ صَالِحٌ بعدَ صَالِح » من پشت سر ایشون بگم« أینَ صَالِحٌ بَعدَ صَالِح ». ایشون بفرمایند« عَزِیزٌ عَلَیَّ أن أرَی الخَلقَ وَ لَا تُرَی » من به ایشون نگاه کنم، به حس ایشون توجه کنم و در حس ندبه ی ایشون بگم« عَزِیزٌ عَلَیَّ أن أرَی الخَلقَ وَ لَا تُرَی ». بله با این معرفت به دعای ندبه بپردازیم؛« حس حضور در جوار مادر مهربان ، حس حضور در ندبه ی مادر مهربان ».