مسیر رشد، مسیر عبودیت، استعانت و طلب هدایت است


مسیر رشد، مسیر عبودیت، استعانت و طلب هدایت است

جمعه - 27 ذی القعده 1436 – حکیم-جلسات عمومی‌

هر چند کسی در عبودیت سرافراز باشد می‌تواند ولی باید وارد استعانت شود

بله چند نفر از ما در عبادت پرونده ی خوبی داریم؟ چند نفر از ما به معنای واقعی عبد هستیم؟ پرونده ی ما در عبادت خیلی قوی نیست. تازه بعد از عبادت خداوند استعانت رو میفرمایند یعنی اگر عبادت داشته باشی تازه باید وارد استعانت بشی یعنی کوچک بشی، خودتون رو بیارید پائین و خاشع باشید( نه اینکه خودتون رو بیارید پائین( این اصطلاح غلط هست‌ ) بلکه واقعا به این درک برسید که پائین هستید، واققعا به این درک برسیم که ضعیف هستیم.‌

شروع عرصه استعانت، با باور کوچک بودن در مقابل خداوند

یک موقعی یک فردی میفرماید که من در مقابل خدا خودم رو کوچک کردم، تواضع کردم. این غلط هست، این قیمت نداره، باید به این باور برسه که کوچک هست. ضعیف و ذلیل هست. به این باور برسه که حتی یک ذره هم نیست. سجده کردن در نماز به این مفهوم نیست که خدایا! ما در مقابل تو خودمون رو کوچک میکنیم، ببین اومدیم و سجده کردیم نه! بلکه بایدبه این مفهوم باشه که خدایا! من کوچک هستم، من یک ذره هستم، حتی یک ذره هم نیستم.‌

مسیر رشد، مسیر عبودیت، استعانت و طلب هدایت می‌باشد‌

بله مسیر عبادت، استعانت و طلب هدایت، هنر کنیم و این مسیر رو پیش بریم. بعد از چه چیزی مطرح هست؟ در آیات سوره حمد بودن در صراط مستقیم مطرح هست و اونجا نعماتی خاص«‌صِراطَ الَّذينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِم‏ » آقا! اونها چی هست؟ نمیدونیم. آقا! این نعماتی که خداوند به ما عطا کرده، نعمات« صِراطَ الَّذينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِم‏‌» هست؟ بعید میدونیم( با احتیاط عرض کردم یعنی خواستم به دوستان بَر نَخوره وإلّا به خودم باشه که میگم نه! اصلا فاصله اش خیلی زیاد هست و هیچ ربطی به اونجا نداره. صراط مستقیم کجا وما کجا و راه ما کجا؟ من به عبودیت خودم نگاه کنم و بعد حرف بزنم، من به استعانت خودم نگاه کنم و بعد حرف بزنم.‌

فاصله زیاد بین محبتهای خاصی که به جمع ما شده تا نعمات صراط مستقیم‌

یک کسی ممکن هست که بگه که آقا! محبت های خاصی شده ها! شما کفران نعمت میکنید، عرض میکنم که بله این موضوعات محبت های خاص بوده، قائل به محبت های خاص هستیم ولی عرض میکنیم که شما اینجوری فکر کن، این محبت هایی که فکر میکنی محبت های خاص هست، هنوز تا صراط مستقیم خیلی فاصله داره، حالا ببین اون« أَنْعَمْتَ عَلَيْهِم‏ » چی هست؟ و اگر هم محبتی بوده از سر رحمانیت و رحیمیت خدا بوده نه اینکه فردی چون من در صراط مستقیم بوده است.‌

شناخت جایگاه فرد با معیار عبودیت، استعانت و طلب هدایت

بله جایگاه واقعی خودمون رو بشناسیم، چه جوری بشناسیم؟ با معیار عبودیت، با معیار استعانت و با معیار طلب هدایت به صراط مستقیم. نسبت من با عبودیت خدا چی هست؟ من عبد چه کسی هستم؟ میفرمایید که خدا، ما هم که در احوال شما کنکاش نمیکنیم و میگیم که باشه ولی عرض میکنیم که باید این مسیر ادامه پیدا بکنه، باید اهل استعانت بشیم. ‌

مشکل شیطان در استعانت او بود و نه در عبودیت

شیطان( خود ابلیس ) از بزرگترین عبد ها بود ولی ایرادش در این بود که اهل استعانت نبود.« إِيَّاكَ نَعْبُدُ » بود ولی« وَ إِيَّاكَ نَسْتَعين‏ » رو نداشت.‌

پیوسته طالب هدایت به صراط مستقیم باشیم

در زندگی چقدر طالب هدایت به صرط مستقیم هستیم؟ آیا واقعا شده که یک نماز مون از اول تا آخرش طلب هدایت به صراط مستقیم باشه؟ به فلانی که مجرد هست نگاه میکنی و میبینی که طالب ازدواج هست این رو میفهمی. به فلانی نگاه میکنی میبینی که طالب یک زندگی فلان جور هست، به فلانی نگاه میکنی و از سکنات و چهره اش کاملا پیداست که طالب مثلا خریدن یک خونه است یا طالب فلان موضوع هست، آیا شده که یکبار یک کسی به من نگاه کنه و از چشمان من طلب هدایت به صراط مستقیم رو بفهمه؟ در طول عمرم در زندگی ده دقیقه پشت سر هم طالب هدایت به صراط مستقیم باشم. بله خداوند سه تا معیار برای ما قرار داده است« عبودیت، استعانت و طلب هدایت به صراط مستقیم ». بیاییم خودمون رو در این مسیر قرار بدیم.‌

تکبر به خاطر داشتن معارف قیمتی عامل دور شدن از فضای استعانت

خدای نکرده یک طور رفتار نکنیم که حاکی از غرور و تکبر باشه، نگیم که بله خداوند به ما توفیق داده که ما با معارف عظیمی آشنا شده ایم پس حتما یک خبری هست، پس حتما ما دیگه کارمون حل هست. نه! هیچ ربطی نداره. اصلا به استناد این فکر اگر به ذهن کسی خطور بکنه یعنی اینکه هیچ پیشرفتی نبوده، هیچ رشدی نبوده است. نباید بگذاریم که حتی فکری در قلب و ذهنمون خطور بکنه که ما رو از استعانت دور بکنه یا حتی شبهه ی دور کردن از استعانت رو داشته باشه.‌

عبادت و استعانت دو بال پرواز و رشد

عبادت و استعانت دو بال پرواز هستند، نمیتونید و نباید از هم جدا کنید. هرچقدر که عبادت بیشتر باشه استعانت هم باید بیشتر بشه. به هر دلیلی محبت خدا بیشتر بشه( محبتهای خدا، نعمات خدا، هدایت خدا‌ ) بایستی استعانت بیشتر بشه.‌

آیه 30 سوره آل‌عمران در وصف اولوالالباب ذیل استعانت به خدا

ببینید خداوند احوال برخی از خوبان( اولوالالباب ) رو در قرآن در آیات اواخر سوره آل عمران میفرماید. در اواخر سوره آل عمران خداوند توصیفی از اولوالالباب میفرماید. خب همین جا خودش برای ما تذکر هست که اصلا ما در حد اولوالالباب هستیم؟ کسانی که خداوند اونها رو بعنوان اولوالالباب معرفی بکنه و بعد تایید کنه که اینها اولوالالباب هستند.‌

خب خداوند در وصف اولوالالباب میفرماید که« إِنَّ في‏ خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ لَآياتٍ لِأُولِي الْأَلْباب‏ ( 30 آل عمران )» در خلقت آسمانها و زمین و اختلاف شب و روز آیاتی برای اولی الالباب هست. حالا با این قسمتش کاری نداریم، در ادامه توصیف احوالات اولی الالباب هست« الَّذينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى‏ جُنُوبِهِمْ وَ يَتَفَكَّرُونَ في‏ خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَكَ فَقِنا عَذابَ النَّارِ (191 آل عمران)» ببینید اینجا توصیفشون بود که اینها چه ویزگی هایی دارند؛« يَذْكُرُونَ اللَّهَ »اهل ذکر خدا هستند، هم« قِياماً » هم« وَ قُعُوداً » هم« وَ عَلى‏ جُنُوبِهِمْ » یعنی در همه ی احوالات. اهل تفکر در خلقت آسمانها و زمین هستند. ما اصلا میدونیم آسمانها چی هست؟ با مقوله ی آسمانها آشنا هستیم تا بهش فکر کنیم؟ « رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً » به این نتیجه رسیده اند که این ماجرای خلقت در مسیر باطل نیست. از اینجا به بعد دیگه بحث احوالشون هست؛« سُبْحانَكَ فَقِنا عَذابَ النَّارِ » خدایا! تو خیلی بزرگ هستی، تو خیلی پاک هستی، تو منزه هستی( از زبان اولی الاالباب هست ها!‌ ) ما رو از عذاب آتش نگه دار، حفظ مون کن. « رَبَّنا إِنَّكَ مَنْ تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَيْتَهُ » خدایا! اگر تو کسی رو وارد آتش کنی ضایع شده، بیچاره و بدبخت میشه. « وَ ما لِلظَّالِمينَ مِنْ أَنْصارٍ » کسی که وارد این عرصه ها بشه دیگه کسی رو نداره که او رو نصرت کنه. خدایا! نکنه ما رو اینجا ببری. این رو چه کسی میگه؟ اولی الالباب. « رَبَّنا إِنَّنا سَمِعْنا مُنادِياً يُنادي لِلْإيمانِ » ما شنیدیم که یک منادی صدا میزد که بیایید ایمان بیارید.« أَنْ آمِنُوا بِرَبِّكُمْ » بیایید ایمان بیارید« فَآمَنَّا » ما هم ایمان آوردیم.‌

در ادامه اینطور نیست که بگن پس ما رو تحویل بگیر، پس بیا به ما بهشت بده،پس بیا فلان کار رو بکن، ببین ما چقدر آدم های خوبی هستیم، پس ما دیگه اولی الالباب هستیم. از این حرف ها نیست بلکه احوال اولی الالباب رو ببینیم «رَبَّنا فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ كَفِّرْ عَنَّا سَيِّئاتِنا وَ تَوَفَّنا مَعَ الْأَبْرارِ» ما رو ببخش، هوای ما رو داشته باش، دست ما رو بگیر، ما رو یک جوری از دنیا ببر که در زمره ی ابرار باشیم، در زمره ی کسانی باشیم که آدمهای خوبی بودند. « رَبَّنا وَ آتِنا ما وَعَدْتَنا عَلى‏ رُسُلِكَ وَ لا تُخْزِنا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّكَ لا تُخْلِفُ الْميعادَ (194 آل عمران )» دوستان این احوال اولی الالباب است، این احوال رو قرار بدیم ذیل« استعانت به خدا‌«.‌

مطالب مرتبط
تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به بالقرآن است