برنامه داشتن، رفتار در قبال محبت‌های خداوند


برنامه داشتن، رفتار در قبال محبت‌های خداوند

پنجشنبه-23شعبان1436-حکیم‌

بسم الله الرحمن الرحیم توکلت علی الله‌

برنامه داشتن، یکی از رفتارهای در قبال محبت‌های خداوند

دوستان بیاییم برای خودمون برنامه بگذاریم. ما به محبت خدا از معارف زیادی بهره مند شده ایم و امروز آدم چند سال قبل نیستیم، معرفت پیدا کرده ایم ویا حداقل برامون مطرح شده است. با بینش های صحیح حداقل تا حدودی آشنا شده‌ایم. با معارفی از قرآن آشنا شده ایم، با دریچه هایی از قرآن آشنا شده ایم. با حس و حال هایی نسبت به قرآن آشنا شده ایم خب بیاییم رفتار داشته باشیم. براساس اینها رفتار داشته باشیم. یکی از رفتارها« برنامه داشتن» است. من میخواهم چه کار بکنم؟‌

بیاییم برای خودمون برنامه ریزی بکنیم. البته هر کسی در زندگی اش برنامه هایی در بخش های اجتماعی، مادی و حتی گاهی احتمالا در حوزه هایی از موضوعات اخلاقی برنامه هایی داره.( البته احتمال داره ها و ممکنه!!) ولی عمدتا در حوزه ی تفکر، تعقل، معارف بی برنامه هستیم.‌

فلان دوستمون برنامه ریزی میکنه و میگه من در حوزه ی تحصیل بایستی در چند سال آینده به این حد و حدود برسم. فلانی! در حوزه ی اخلاق میخواهی به کجا برسی؟ پنج سال آینده در حوزه ی اخلاق و تقوی کجا هستی؟ و در حوزه ی تفکر و معارف چه برنامه ای داری؟‌

اینها رو برای خودمون دسته بندی کنیم. هرکسی به امورات خودش آشنا تر هست. من برای« درس ام» چه برنامه ای دارم؟ برای« امورات اجتماعی ام» چه برنامه ای دارم؟ برای« اخلاقیات و تقوا» چه برنامه ای دارم؟ برای« معارف ام و تفکر» چه برنامه ای دارم؟‌

لزوم وجود خط پیشرفت و محوردر برنامه‌ها و پایبندی به آن؛ مثلا پایبندی به حسن خلق در اخلاقیات

مثلا در هر کدام از این زمینه های یک خط پیشترفت داشته باشیم. یک موضوعی داشته باشیم که حاکی از پیشرفت هست. به یک چیزی که حاکی از پیشرفت باشه پایبند باشیم و مدام پایبندی مون رو بیشتر کنیم.‌

مثلا یک کسی در حوزه ی اخلاق برنامه میریزه و میگه که من میخوام حسن خلق رو محور قرار بدم و در حسن خلق پیشرفت کنم. براساس این صله ی رحم داشته باشم. براساس این در برخورد با دیگران رفتارهای بهتری داشته باشم.‌

خب این یعنی این فرد در اخلاق برای خودش برنامه ریخته است. ما چه چیزی رو محور قرار بدیم؟‌

« بعثتُ لاتمّ مكارم‏ الاخلاق‏» در روایت پیامبر ص، نشان از برنامه داشتن ایشان در مورد اخلاق

در روایتی هست که رسول الله صلوات الله علیه و آله میفرمایند که« من مبعوث شدم برای اینکه مکارم اخلاق رو تمام کنم».‌

آیا« مکارم اخلاق رو تمام کنم» یعنی اینکه مکارم اخلاق رو برای شما مطرح کنم که بدونید؟ نه! این یعنی اینکه« مکارم اخلاق تامّه در من پیاده بشه، در وجود من پیاده بشه و بله بر اساس اون مطرح هم میشه و دیگران هم یاد میگیرند ولی مکارم اخلاق رو تمامش کنم». خیلی ها قبل از من آمده اند و نتونستند این رو تمام و کمال انجام بدن و در خودشون پیاده کنند و من مبعوث شده ام که این رو تمامش کنم.‌

بگم که هر کسی که حرف اول و آخر مکارم اخلاق رو میخواد، هر کسی که تمام مکارم اخلاق رو میخواد ببینه، بیاد و در من ببینه. این یعنی اینکه رسول الله صلوات الله علیه و آله برای اخلاقشون برنامه دارند.‌

خب ایشون الگوی ما هستند. ما هم بیاییم یک مسیر رو در هر کدوم از بخش های زندگی مون حداقل یک مسیر رو حداقل یک موضوع رو انتخاب کنیم و در اون پیش بریم.‌

فلانی در اخلاق و تقوی بعد از سی سال به کجا رسیدی؟ خدا توفیق بده که این فرد اگر خدای نکرده گفت که نقطه ضعف هایی داشتم حداقل بفرماید که من در این موضوع اخلاقی پیشرفت داشتم و در بین اطرافیانم به این موضوع شهره هستم و نسبت به ده سال پیش در این موضوع خیلی تغییر کردم.‌

یک کسی نماز رو محور قرار میده و انتخاب میکنه، یک کسی حسن خلق رو انتخاب میکنه و موضوعات دیگر اخلاقی و تقوایی ولی برنامه داشته باشیم.‌

حضور در جلسات معارفی، لزوما نشان از برنامه معارفی نیست

در موضوع تفکر و معارف هم همینطور برنامه داشته باشیم، برنامه پیشرفت. دوستان حضور در جلسات، اینکه یک کسی بفرماید که:" من پایبند هستم که جلسه ی معارفی برم و خیلی هم مایل هستم که جلسات معارفی برپا باشه" اسم این کار« برنامه پیشرفت» نیست. تو چه برنامه ی پیشرفتی داری؟ این معارف مطرح میشه، تو برنامه ی پیشرفتت چی هست؟ شما اینجا پیشرفتی نداری، یک چیز هایی میشنوی. یک چیزهایی از قرآن میشنوی، تو چه برنامه ی پیشرفتی داری؟ چه سرنخی رو گرفتی و از اون بالا میری؟‌

خروجی برنامه داشتن در معارف: تخصص و محل رجوع شدن در یک زمینه معارفی

ببینید در تفکر و معارف ما بایستی بعد از چند سال سعی کنیم که در یک موضوع متخصص باشیم. محور معارف« قرآن» هست. در یک موضوع مرتبط به قرآن، مرتبط به معارف، مرتبط به اهل بیت علیهم السلام پیشرفت کنیم.‌

فرض کنید پانزده سال آینده از فلانی پرسیده میشه که بعد از پانزده سال در معارف چه پیشرفتی داشتی؟ میفرماید که محبتهای خدا بسیار بود، خیلی استفاده بردیم ولی من در آشنایی با تاریخ اهل بیت علیهم السلام خیلی پیشرفت کردم.‌

یک فرد دیگری میفرماید که من در پایبندی به قرآن و مطالعه قرآن پیشرفت کردم.‌

بله دوستان در معارف و تفکر قائل به برنامه برای پیشرفت باشیم، برنامه ای برای متخصص شدن.‌

فلانی میگه:" آقا من کجا و تخصص کجا"؟ به او گفته میشه که: باشه، قبوله، شمای الان کجا و تخصص کجا؟ شما ده سال فرصت داری، نه، بیست سال فرصت داری. آیا میخواهی که ده سال دیگه، بیست سال دیگه هم همین حرف رو بزنی که:" آقا من کجا و تخصص کجا"؟‌

خروجی برنامه داشتن در رفتارها: الگو شدن برای دیگران در آن موضوع

در اخلاقیات، در تقوائیات و رفتار ها بیاییم حداقل یک موضوع رو چنان جلو بریم که الگو باشیم، آنچنان پیشرفت داشته باشیم که الگو باشیم طوری که مطرح بشه که:" دوستان اگر میخواهید حسن خلق رو ببنید، از فلانی الگو بگیرید. اگر میخواهید توجه به نماز رو ببینید، از فلانی الگو بگیرید". چرا اینطور گفته بشه؟ چون فلانی برنامه پیشرفت داشته و این موضوع بدون برنامه پیشرفت اتفاق نمی افته. یک برنامه ی« مداوم، پیوسته و بلند مدت»لازم هست.‌

در بحث معارف موضوعی رو بگیریم و در اون خوب کار کنیم، تخصص پیدا کنیم بطوری که در اون موضوع محل رجوع بشیم. طوری که گفته بشه:" فلانی! اگر در این موضوع معارفی، در این موضوع فکری سوال داری به فلانی رجوع کن چون ایشون در این زمینه تخصص داره، ایشون در این زمینه خوب کار کرده". پس در موضوعی از« اخلاقیات، الگو» بشیم و در موضوعی از« معارف، محل رجوع» بشیم.‌

یعنی این برنامه و هدف مون باشه و برای این برنامه ریزی کنیم. این موضوع رو در اخلاقیات و تقوائیات و در معارف برای خودمون« وظیفه» بدونیم. به خودمون بگیم که" من وظیفه دارم حداقل در یک موضوع از اخلاقیات و تقوائیات الگو بشم و در یک موضوع از معارف محل رجوع بشم".‌

شما این مطالبی که عرض شد رو مثل یک تقسیم کار بدونید و دعوت به اینکه دوستان! اینکارها هست، هرکسی مایل هست در بخشی یک کاری رو برداره و دنبال کنه.‌

عمر ما به سرعت خواهد گذشت، چشم به هم بزنیم چند سال دیگه میگذره و خدا توفیق داده باشه، در سفری یا در حضری دور هم دیگه نشستیم و یک جلسه ی معارفی داریم. اون موقع ما در این خط پیشرفت چه کاری انجام داده ایم؟ بله خودمون رو« ارزیابی» کنیم و به جست و جوی اینکه چند سال بعد میخواهیم چی بشیم؟ به جست و جوی این موضوع باشیم.ما نیازمند این هستیم که الگوهای اخلاقی و تقوایی داشته باشیم، نیاز داریم یکی از دوستانمون الگوی نماز شب باشه. نیاز داریم یکی از دوستانمون الگوی اخلاق در خانه باشه. نیاز داریم که یکی از دوستانمون الگوی اخلاق با دوستان باشه. نیاز داریم یکی از دوستانمون الگوی محافظت از چشم باشه.‌

خودمون هر کسی خودش انتخاب کنه، دوستان نیاز داریم که تک تک مون الگو باشیم، حداقل در یک موضوع الگو باشیم. خودتون انتخاب کنید که در چی میخواهید الگو باشید؟ در چه چیزی میتونید الگو باشید؟ همونی که براتون راحت تر هست رو انتخاب کنید اما برای همون موضوع برنامه پیشرفت داشته باش. اینقدر در اون موضوع پیشرفت کن که الگو باشی.‌

جلسات قرائت قرآن در راستای برنامه داشتن و محل رجوع شدن در قرائت

در همین راستا یک جلساتی عرض شد که دوستان برای« قرائت قرآن» گذاشتند. خب اون جلسات در همین راستا هست، حداقل این هست که در راستای کار معارفی کردن بریم در جلسات قرآئت قرآن و در« قرائت قرآن» محل رجوع بشیم. بله دوستان یک برنامه ای داشته باشیم.‌

« الأصدِقَاءُ کَنَفسٍ وَاحِدَة»؛ اگر هر کسی در موضوعی الگو و مرجع باشد مانند این است که همه دوستان در همه زمینه‌ها الگو و مرجع شده‌اند

در روایتی میفرماید که« الأصدِقَاءُ کَنَفسٍ وَاحِدَة» خب ما همه دوست هستیم، یک« نَفس واحد»هستیم و اگر یکی از دوستانمون تاریخ اهل بیت علیهم السلام رو خوب بلد باشه انگار که این« نَفس واحدة» تاریخ اهل بیت علیهم االسلام رو خوب بلد هست، همه مون استفاده میبریم، سایر افراد در این دوستی از این موضوع استفاده میبرند و بهره مند میشیم و به حساب ما هم نوشته میشه. یک کسی میتونه قرآن رو حفظ کنه، خب قرآن حفظ کنه و بگه که من در این پنج سال گذشته حافظ قرآن شدم.‌

دوستان یک برنامه ای داشته باشیم دیگه. یک کسی بیاد و بگه من میخوام چهل تا حدیث حفظ کنم، این یعنی یک برنامه‌ی معارفی. یک برنامه ی معارفی داره. ما اینهمه شنیدیم که حفظ کردن حدیث خیلی ارزش داره(در روایات گفته شده) حتی در مورد اینکه روایاتی در مورد قیمت اینکه چهل تا حدیث حفظ کنید داریم خب بارها این رو شنیده ایم خب چرا حفظ نیستیم؟ آیا شما الان میتونید چهل تا حدیث رو حفظ باشید و بگید؟ یکی از ما حداقل این رو بلد باشه، یکی مون حداقل اینجوری باشه.‌

عمر به معنای عمران و سازندگی؛ لزوم بدست گرفتن عَنان عمر با برنامه داشتن

انسان های بی خیال نباشیم. عمر مون یله نباشه، عمر مون رو به دست بگیریم. ببینید در طول دوره ی زندگی ما که چند سالی در دنیا زنده هستیم عمر برای همه اتفاق می افته، یعنی اینکه( اصطلاحا عرض میکنیم) یک چیزی ساخته میشه. اینکه همه عمری دارند یعنی اینکه بالاخره یک چیزی ساخته میشه. پنجاه سال، شصت سال، هفتاد سال در دنیا هستند، عمری میکنند، یعنی یک عمرانی میکنند، یکی چیزی بالاخره ساخته میشه، این ساخت و ساز رو به دست بگیریم، دست خودمون باشه، مهندس این ساخت وساز باشیم، مهندس عمر مون باشیم، طراح باشیم برای عمر مون، معمار باشیم برای عمرمون.‌

لزوم داشتن نظم و قانون در برنامه‌های گروهی

میتونیم گروهی این موضوع رو دنبال کنیم، مثلا چهار نفر، سه نفر، چند نفری میتونن با همدیگه یک برنامه ای داشته باشند و در برنامه ها نظم داشته باشیم، اگر برنامه هاتون گروهی هست منظم باشه. یک مسئول داشته باشید، نظم داشته باشید، قانون داشته باشید، مقررات داشته باشید، بهش پایبند باشید.‌

بر محمد و آل محمد صلواتی بفرستید‌

أللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم‌

مطالب مرتبط
تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به بالقرآن است