برای ورود به سرزمینهای قرآنی بایستی با قرآن مأنوس شد، برای مأنوس شدن بایستی در آیات قرآن در بخش هایی از قرآن، در اتاقهایی از خانه ی بزرگ قرآن ساکن بود و این سکونت رو تجربه کرد
إن شاء الله اگر خداوند توفیق بده، برنامه داریم که خودمون رو در وهله ی اول و دوستان رو سوق بدیم به سمتی که بریم در فضای آیات قرآن ساکن باشیم، یک مدتی این فضا رو جمعی با هم تجربه کنیم ودر این فضا کیف کنیم و رشد کنیم.
سکونت در آیات قرآن ؛
برای ورود به سرزمینهای قرآنی بایستی با قرآن مأنوس شد، برای مأنوس شدن بایستی در آیات قرآن در بخش هایی از قرآن، در اتاقهایی از خانه ی بزرگ قرآن ساکن بود و این سکونت رو تجربه کرد. حالا إن شاء الله اگر خدا توفیق بده برای اینکار برنامه داریم و دوستان بصورت گروهی و فردی هرکدوم بِیان و یک فضایی از آیات قرآن رو یک مدتی در اونجا ساکن باشن( غیر از پروژه های تحقیقاتی و کاری که دستشون هست) اون پروژه ها جای خود، بعنوان یک گام به سوی قرآن، بیاییم در میدان سکونت در آیات قرآن، بعنوان مثال بخشی از دوستان رو ببریم به سمت سوره های کوچک قرآن، مثلا فلان دوستمون یا چند تا دوستمون، دوتا دوستمون با هم بِیان در میدان یکی از سوره های قرآنی. روی اون سوره کار کنند، بحث کنند، لازم شد در جلسات در موردش صحبت کنیم ولی اون دوستان در اون سوره باشند.
تجربه اش رو در گذشته داریم مثلا سوره ی« عادیات». خب ما خیلی زود از سوره ی عادیات عبور کردیم، ناچاریم، چون همه مون نمیتونیم در سوره ی عادیات بمونیم، باید بریم، خیلی کار داریم( نه اینکه اون کار، کار مهمی نیست ولی خب کارهای دیگری هم هست) خب اگر همه ی ما میریم، چرا دو از دوستامون اونجا نمونن؟ اصلا در فضای سوره ی عادیات ساکن باشن. ازشون بپرسی چه مدتی اونجا ساکن هستی؟ بگن که یکسال هست که من اینجا هستم.
ما به سوره ی عادیات فقط یک نوک زدیم، از یک دریا فقط یک جرعه خوردیم، در حد اینکه رسیدیم کنار دریا، یک جرعه برداشتیم خوردیم و حرکت کردیم. دوتا از دوستانمون رو تشویق کنیم بِرن در این دریا، شما مدام در این دریا شنا کنید.
میرسیم به سوره ی مثلا« ذاریات» خب! اگر خدا توفیق داد جمعی یک جرعه ای مینوشیم و دوتا دیگر از دوستانمون در این سوره ساکن بشن.
مثلا خدا محبت کرد کوچکترین سوره ی قرآن به ظاهر سوره ی« کوثر» . خب همه دو سه مقطعی اومدیم در کنار سوره ی کوثر، در کنار دریای کوثر، یک جرعه نوشیدیم و رفتیم، با اون جرعه هم خیلی کیف کردیم و هنوز هم از اون یک جرعه سرشار هستیم. خب چرا دوتا دوست در این دریا شنا نکنند؟ خب دو نفر اونجا بمونن، آیا معارف سوره ی کوثر تمام شده؟ نه! ما در حد یک سرنخ وارد شدیم، واقعا در حد یک جرعه از یک دریا از این سوره بهره بردیم، خب دو تا از دوستامون بِرَن در این میدان.
قرآن مثل یک سرزمین بزرگ هست، قرآن مثل یک ساختمان چندین طبقه ی بزرگ هست، ببینید باید از یک جایی وارد شد، اگر شما وارد سوره ی کوثر بشی، وارد قرآن شدی، اگر وارد در سوره ی عادیات بشی، وارد قرآن شدی، بالاخره از یک دری وارد شدی.
از فلان دوستمون میپرسیم در طول یک سال گذشته، شش ماه گذشته غیر از پروژه هایی که دستت بوده برای این گام های به سوی قرآن در چه فضایی بودی؟ میگه من در این شش ماه در سوره ی کوثر بودم.
به چی رسیدی؟ به خیلی چیزها.
قرآن مثل یک سرزمین بزرگ هست، قرآن مثل یک ساختمان چندین طبقه ی بزرگ هست، ببینید باید از یک جایی وارد شد، برای وارد شدن به قرآن باید از یک جاییش وارد بشی. اگر شما وارد سوره ی کوثر بشی، وارد قرآن شدی، اگر وارد در سوره ی عادیات بشی، وارد قرآن شدی، بالاخره از یک دری وارد شدی.
گام اول در برنامه کلی« گام های به سوی قرآن»؛ « سکونت در قرآن، سکونت در بخشی از آیات قرآن، سکونت در برخی از سوره های قرآن» است. این رو به محبت خدا شروع کنیم و به محبت خدا توفیقات زیادی به دست خواهیم آورد.
بله اگر خدا توفیق بده ما این برنامه رو دنبال کنیم، یعنی در برنامه کلی« گام های به سوی قرآن» در گام اول« سکونت در قرآن، سکونت در بخشی از آیات قرآن، سکونت در برخی از سوره های قرآن» رو به محبت خدا شروع کنیم و به محبت خدا توفیقات زیادی به دست خواهیم آورد.
اینکه دو نفر از دوستانمون، یک نفر از دوستانمون در یک آیه ای، در یک سوره ای ساکن بشن بهره اش به همه ی ما میرسه.
برای رفتن بیشتر به سوی قرآن هرکدوم بریم در بخشی از قرآن ساکن بشیم، اگر یک کسی با یک چشم قرآن بین به جمع ما نگاه کرد، بگه اینها هرکدومشون یک جایی از قرآن ساکن هستند.
یک موقعی یک فضای تربیتی داریم و مثلا از دوستان خواهش میکنیم که بچه ها! حال و هوای کلی مون سوره ی حمد آیه ی« الحمد لله رب العالمین» باشه، این کلی هست، در عین اینکه در این فضا هستیم، بچه ها برای رفتن بیشتر به سوی قرآن هرکدوم بریم در بخشی از قرآن ساکن بشیم، اگر یک کسی با یک چشم قرآن بین به جمع ما نگاه کرد، بگه اینها کجا هستند؟ نگاه کنه و بگه اینها هرکدومشون یک جایی از قرآن ساکن هستند. مثلا پنجاه نفر در پنجاه سرزمین، در پنجاه منطقه ی قرآنی ساکن هستند، شش ماه هست من نگاه میکنم میبینم هر کدومشون در یک قسمتی از قرآن ساکن هستند، حال و هواشون اونجاست، فکر و ذکر شون اونجاست و از اونجا دارن بهره برداری میکنند.
یکی از محصولا این رفتار علاوه بر حال و هوای های روحی و معنوی، معارف هست.
حالا اینکار رو که انجام میدیم ضمن بهره بردن و رشد کردن روحی، خب یکی از محصولاتش میشه معارف و سعی میکنیم این معارف رو مکتوب کنیم و به محبت خدا بعد از مدتی ما اگر ما بخواهیم رفتار هر یک از دوستان رو به جمع نسبت بدیم، جمع ما در بخش زیادی از قرآن وارد شده، ضمن برداشت حال و هوای های روحی و معنوی برداشت های معارفی زیادی هم داشتیم.
این نکته ای که عرض خواهم کرد بعنوان مثال هست؛
ببینید عرض شد در یکی از آیات قرآن که وقتی میخواهید وارد یک خانه ای بشید اول سعی کنید یکی رو اونجا پیدا کنید و با او مأنوس بشید، خب ما میخواهیم وارد خانه ی قرآن بشیم، سعی کنیم یک بخشی از قرآن رو پیدا کنیم و با اون مأنوس باشیم. وقتی فلان دوستمون در سرزمین به سوی قرآن حرکت میکنه، وقتی قرآن یا صاحب قرآن به او نگاه میکنه با تعجب بگه این فرد که داره به سوی قرآن حرکت میکنه چقدر شبیه سوره« کوثر» هست، چقدر شبیه معارف سوره« کوثر» هست، این فرد از جنس سوره« کوثر» هست، این فرد از جنس سوره« عادیات» هست.
إن شاء الله که خدا توفیق بده که بتونیم در این موضوعی که عرض شد پیش بریم و استفاده ببریم.
ذکر عملی سفر کربلا یعنی اینکه « محصول سفر چی شد؟ » سفرهای زیارتی بخصوص سفرهایی مثل سفر زیارتی کربلا برای ما یک خاطره ی زیبا نشن، بلکه برای ما یک نقاط عطف و شروع یک مسیر باشن، با سفری مثل سفر کربلا حد اقل آدم( نمیخوام بگم پنجاه سال ولی) برنامه ی پنج سال زندگیش رو جلو رفته باشه.
إنشاء الله که خدا توفیق بده ما به ذکر عملی سفر کربلا بپردازیم البته ذکر شفاهی و ذکر محبتهای خدا و حال و هوا و معارفی که در سفر بوده رو داشته باشیم، بنشینیم دور هم صحبت بکنیم ولی ذکر عملی بکنیم،
ذکر عملی یعنی اینکه « محصول سفر چی شد؟ »
بعد سفر برنامه چی هست؟ حالا در چه مسیری هستیم؟ میخواهیم چی کار بکنیم؟
سفرها، سفرهای زیارتی بخصوص سفرهایی مثل سفر زیارتی کربلا برای ما یک خاطره ی زیبا نشن، بلکه برای ما یک نقاط عطف و شروع یک مسیر باشن، البته از ذکر خاطراتش لذت ببریم، کیف کنیم، ولی فقط یک خاطره نباشه. با سفری مثل سفر کربلا حد اقل آدم( نمیخوام بگم پنجاه سال ولی) برنامه ی پنج سال زندگیش رو جلو رفته باشه.
خداوند توفیق بده که محصول انس گرفتن با قرآن، نزدیکی به قرآن این باشه؛ « به سوی اهل بیت علیهم السلام». و خداوند توفیق بده که محصول حرکت به سوی اهل بیت علیهم السلام، سعی به سوی اهل بیت علیهم السلام بشه« معرفت به قرآن، حرکت دقیق تر در سرزمین قرآن» .
خداوند توفیق بده که محصول انس گرفتن با قرآن، نزدیکی به قرآن این باشه« به سوی اهل بیت علیهم السلام» .بشه قرب به اهل بیت علیهم السلام، بشه معرفت دقیق و صحیح نسبت به اهل بیت علیهم السلام و خداوند توفیق بده که محصول حرکت به سوی اهل بیت علیهم السلام، سعی به سوی اهل بیت علیهم السلام بشه« معرفت به قرآن، حرکت دقیق تر در سرزمین قرآن» .
محبت به اهل بیت علیهم السلام و پرداختن صحیح به قرآن دو بال پرواز یک شیعه هستند
محبت به اهل بیت علیهم السلام و پرداختن صحیح به قرآن دو بال پرواز یک شیعه هستند، شیعه دو بال داره برای پرواز؛ 1) محبت به اهل بیت علیهم السلام
2) رفتار درست در قبال قرآن
البته ما از قرآن طلبکار نیستیم، تا همینجا قرآن به محبت خدا محبت های زیادی به همه ی ما داشته، ما سر سفره ی قرآن نشستیم، از چند ماه قبل آماده شدیم برای رفتن به زیارت امام حسین علیه السلام. وقتی در مسیر رفتیم با فرهنگ قرآنی رفتیم؛ خداوند توفیق داد. وقتی رفتیم برداشت کنیم با قرآن برداشت کردیم؛ به توفیق خدا.