بررسی آیات قبل از بحث عبادالرحمن در سوره فرقان


بررسی آیات قبل از بحث عبادالرحمن در سوره فرقان

چهارشنبه 7 محرم الحرام 1437 -حکیم‌

بررسی آیات قبل از بحث عباد الرحمن، اجر رسول الله ص در قبال رسالتشان: اراده اتخاذ سبیلی به سوی رب

بله، نگاه کردن و دیدن ماجراهایی از کاروان امام حسین(علیه السلام) از منظر برخی از آیات انتهایی سوره‌ی فرقان بخصوص از آیه‌ی 63 به بعد: بله در این آیات که ازشون صحبت میشه، "عباد الرحمان" هستند، پس موضوع یه نفر نیست، موضوع یه جمع هست، موضوع یه گروه هست. در ادامه از ویژگیهای مختلفی از این "عباد الرحمان" صحبت میشه، از ویژگیهای اخلاقیشون، از ویژگیهای رفتاری و عملیشون، از ویژگیهای معرفتیشون و از ویژگیهای رفتاریشون بسوی آینده و بسوی عالیترین مقصدهایی که در امت میتونه وجود داشته باشه و از اهداف بلندشون. مثلا وقتی مطرح هست «وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقينَ إِماما» یعنی اهداف بسیار بلند، نگاههای بسیار عالی. بله یه چند کلامی این آیات را بررسی کنیم، قبل از آیه‌ی 63 چند نکته در مورد برخی نکاتی که در آیات قبل وجود داره را مطرح بکنیم که یک ذهنیت پیدا کنیم، در آیه‌ی 57 خداوند می‌فرماید که «قُلْ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلاَّ مَنْ شاءَ أَنْ يَتَّخِذَ إِلى‏ رَبِّهِ سَبيلا»، ای رسول الله بهشون بگو که من ازشون اجری نمی‌خوام، بله بهشون بگو که در قبال رسالتی که برای شما دارم از شما اجری نمی‌خواهم الا این که شما بیایین و بسوی رب سبیلی اتخاذ کنید، نمی‌خوام از شما اجری مگر این که کسی از شما بسوی رب سبیلی اتخاذ کنه، یعنی چیزی نمی‌خوام مگر این که این را می‌خوام. ببینید « ما أَسْئَلُكُمْ» قبلش هست، در « إِلاَّ» شما به قرینه یک « أَسْئَلُكُمْ» داشته باشید، نمی‌خوام از شما اجری مگر این که می‌خوام کسی از شما اتخاذ کنه، کسی از شما بخواد که بسوی رب سبیلی اتخاذ کنه. اینجا یکی از معناهایی که میشه مطرح کرد اینه که من از شما در قبال اون رسالتی که دارم اجری نمی‌خوام الا این را می‌خوام که کسی بخواد که بسوی ربش سبیلی اتخاذ کنه. خب اینجا که این مطرح میشه در ادامش پس « وَ تَوَكَّلْ عَلىَ الْحَىِّ الَّذِى لَا يَمُوتُ وَ سَبِّحْ بحَمْدِهِ» پس رسول الله توکل کن بر کسی که حی هست، بر « الْحَىِّ» توکل کن، کسی که نمی‌میره و تسبیح او کن، «وَ كَفَى‏ بِهِ بِذُنُوبِ عِبَادِهِ خَبِيرًا» « الَّذِى خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ وَ مَا بَيْنَهُمَا فىِ سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى‏ عَلىَ الْعَرْشِ الرَّحْمَانُ فَسَئلْ بِهِ خَبِيرًا» خداوند آب پاکی را تا اینجا بر دست رسول الله(صلوات الله علیه) میریزه، میگه رسول الله! به اونها بگو که من از شما اجری نمیخوام الا اینکه بیایین یه سبیلی به سمت رب اتخاذ کنید، میتونست اینجوری بگه که بیایید سبیلی به سمت رب اتخاذ کنید، اون نوع گفتار آیه یه نشانه هم درش هست، این که گفته که«إِلَّا مَن شَاء»، چرا کلی و عمومی نگفته که الا این که بیایید یه سبیلی به سمت رب اتحاذ کنید، یک نشانه درش هست که این کار را نمی‌کنند، تعداد معدودی این کار را میکنند. در ادامه هم آب پاکی را بر دست رسول الله(صلوات الله علیه) میریزه، خداوند می فرماید که تو توکل کن بر"حی"، تو توکل کن بر خدایی که حی هست و اهل تسبیح باش و بدان و همین برات کافی باشه که خدا به ذنوب این بندگان آگاه هست. خدا کیه؟ کسی که آسمان و زمین و آنچیز که بینش هست را خلق کرده و همین خدایی که اینها را خلق کرد رو به پایین اینجوری همین خدا «ثُمَّ اسْتَوَى‏ عَلىَ الْعَرْش‏» سپس بر عرش نشست، اون کیه؟ الرحمان هست، پس « فَسْئلْ بِهِ خَبِيرًا»، ببینید « قُلْ مَا أَسْلُكُمْ» میخواهی از اونها یه سوالی داشته باشی دیگه، به اونها بگو که من هیچ سوالی ندارم، این جا « فَسْلْ بِهِ خَبِيرًا» از خدایی که آگاه هست مسئلت داشته باش، از خدایی که خبیره مسئلت داشته باش. اگه از اونها مسئلت داشته باشی که بیایید این کار را بکنی اونها این کار را نمی‌کنند. چرا خداوند اینجا مدام بحث خبیر بودنش را مطرح میکنه، میگه ببین من میدونم اینها نمی‌کنند، ادامه میده داستان را « وَ إِذَا قِيلَ لَهُمُ اسْجُدُواْ لِلرَّحْمَانِ قَالُواْ وَ مَا الرَّحْمَانُ» بهشون میگی که بیایید اهل تسلیم و سجده باشید برای رحمان میگند که اصلا رحمان چیه؟ «أَ نَسْجُدُ لِمَا تَأْمُرُنَا وَ زَادَهُمْ نُفُورًا» آیا سجده کنیم به چیزی که تو به ما دستور میدی؟ این مسیری هست که نفرت اینها زیاد میشه، ببینید کلید را پیدا کنید، اینها افرادی هستند در دوران رسول الله(صلوات الله علیه) که امیدی به این که اینها به سوی رب سبیلی اتخاذ کنند نیست، رسول الله! اینها این کار را نمیکنند. بله اینها نه تنها سبیلی به سوی رب اتخاذ نمی‌کنند و من از این موضوع آگاه هستم که اینها این کار را نمی‌کنند بلکه تسلیم آنچیز که تو دعوتشون کنی نمی‌شند، رسول الله(صلوات الله علیه) اونها را دعوت میکنه که « وَ إِذَا قِيلَ لَهُمُ اسْجُدُواْ لِلرَّحْمَانِ قَالُواْ وَ مَا الرَّحْمَانُ» رحمان چیه؟ «أَ نَسْجُدُ لِمَا تَأْمُرُنَا وَ زَادَهُمْ نُفُورًا» رحمان چیه تو داری میگی؟ تو داری ما را دعوت می‌کنی به چیزی که خودت امر میکنی؟ بعد این را میذاری به سجده کرده به رحمان؟ و این نفرتشون را زیاد میکنه. یکی از مصداقهای این آیه ماجرای غدیره، این را داخل پرانتز داشته باشید. «تَبَارَكَ الَّذِى جَعَلَ فىِ السَّمَاءِ بُرُوجًا وَ جَعَلَ فِيهَا سِرَاجًا وَ قَمَرًا مُّنِيرًا» خدا ماجرا را جلو می‌بره، خدا ماجرا را این جوری رها نمی‌کنه، خدا کیه؟ اهل برکت دادن، « تَبَارَكَ الَّذِى»، چکار می‌کنه؟ «جَعَلَ فىِ السَّمَاءِ بُرُوجًا» در آسمان بروج قرار میده «وَ جَعَلَ فِيهَا سِرَاجًا وَ قَمَرًا مُّنِيرًا» خدا ماجرا را اونجا رها نمیکنه، در آسمان، در بالا مسیرهایی برای بالا رفتن قرار میده، در آسمان یه جاهایی قرار میده که بشه به اونجا رفت، اونها منزلگاه باشند، بالا سر را رها نمی‌کنه، بالاسر بروج قرار میده، بروج یعنی منزلگاه، یعنی محل استقرار و در اونجاها سراج قرار میده و قمر، خب این ظاهر آیه ماجرا آسمانه ولی چه ربطی به این داستان داره، خدایا شما به رسول الله می‌فرمایی که یه گروهی را دعوت کن به این که به سمت رب سبیل اتخاذ کنند و در ادامه می‌گی که اونها این کار را نمی‌کنند، و حتی نفرتشون زیاد میشه، بعد یه دفعه می‌فرمایی که خدا در آسمان بروج قرار میده، بله این در آسمان هست ولی آیات از این مطلب تو منظوری داری؟ «وَ هُوَ الَّذِى جَعَلَ الَّيْلَ وَ النَّهَارَ خِلْفَةً لِّمَنْ أَرَادَ أَن يَذَّكَّرَ أَوْ أَرَادَ شُكُورًا» و او کسی هست که شب و روز را پشت سر هم قرار میده، شب و روز را پشت سر هم قرار میده، یعنی اگر شب را قرار میده پشت سرش روز را هم قرار میده، برای چی این جوری قرار میده؟ برای کسی که اراده کنه که اهل ذکر بشه، متذکر بشه و یا کسی که اراده کن که اهل شکر بشه. بله پس ببینید ما قراره از این آیات به ماجرای امام حسین(علیه السلام) نگاه کنیم، از کی شروع میشه؟ یکی از ریشه‌ها زمانی هست که رسول الله(صلوات الله علیه) از قومش می‌خواد که بیایید به سمت رب سبیلی اتخاذ کنید، در این مسیر سبیل اتخاذ کردن از اونها می‌خواهد که بیایید اهل سجده باشید، نه تنها اونها اهل سجده نمی‌شند بلکه بر نفرتشون اضافه میشه، اهل تنفر می‌شند، عقده‌ای می‌شند، عقده به دل می‌گیرند، این ماجرای دعوت به سجده‌ی رسول الله جوری هست که اونها را عقده‌ای می‌کنه. می‌فرماید که «و تَوَكَّلْ عَلىَ الْحَىِّ الَّذِى لَا يَمُوت‏»، چرا نمی‌فرماید « و تَوَكَّلْ عَلىَ الله»؟ چرا وجه حی بودن خدا را مطرح میکنه؟ نگران نباش، اونها اهل کشت و کشتار می‌شند، شما دعوت کردی که بیایید، اجر نمی‌خوام، بیایید یه مسیری انتخاب کنید به سمت رب، خدا مسیر را نمی‌بنده، خدا در آسمان بروجی قرار میده و در اون بروج ستارگان و ماه زیبا و روشنی قرار میده. ‌

عباد الرحمن، کسانی که تسلیم رحمانند

از این جا به بعد بحث وارد "عباد الرحمان" میشه، کسایی که میاند پای الرحمان بایستند، کسایی که تسلیم می‌شند و پای الرحمان می‌ایستند، به الرحمانی که دعوت کردند، اونها میاند سجده می‌کنند و عید الرحمان می‌شند. ‌

مطالب مرتبط
تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به بالقرآن است