این ایام باقی مانده از ماه مبارک رو دریابیم و به اون توجه داشته باشیم ؛ مواظبت کنیم مراقبه کنیم، محاسبه کنیم ، بر اینکه حالا که داریم از ماه مبارک عبور می کنیم چه چیز برداشت کردیم؟آیا رمضان مثل یک نموداری در زندگی ماست که یک صعود بوده و بعد نزول بوده ؟ و یا رمضان برای ما مثل یک پله است ؟
دوستان این ایام باقی مانده از ماه مبارک رو دریابیم و به اون توجه داشته باشیم ؛ مواظبت کنیم مراقبه کنیم، محاسبه کنیم ، بر اینکه حالا که داریم از ماه مبارک عبور می کنیم چه چیز برداشت کردیم؟ آیا توشه یک سال رو برداشت کردیم ؟ آیا به بهانه ماه مبارک یک گام ارتفاع گرفتیم ؟ و به این بهانه در طول سال آینده از یک گام مرتفع تر مسیر رو طی خواهیم کرد ؟ آیا خاشع تر شدیم ؟ آیا روح ما لطیف تر شد ؟ آیا قلب ما رقیق تر شد ؟ آیا اهل تضرع شدیم ؟ آیا توجهمون به نماز بیشتر شد ؟
بله ، این چند وقت باقی مانده رو با این تفکر و افکار باشیم ، ماه مبارک رمضان عبور خواهد کرد ، و کسی در ماه مبارک باقی نخواهد ماند ، رمضان رو طی خواهیم کرد و از آن می گذریم ، آن چیز که مهمه اینه که حال و هوای ما چه خواهد شد ؟ آیا رمضان مثل یک نموداری در زندگی ماست که یک صعود بوده و بعد نزول بوده ؟ و یا رمضان برای ما مثل یک پله است ؟ مثلا شما اگه از یک پله بالا برید ، باز هم بالا هستید ولی اگر از یک تپه بصورت سعودی و نزولی بالا برید ، از لحاظ ارتفاع بر می گردید به نقطه اول !
آیا آنقدر ارتفاع گرفتیم و توشه برداشتیم برای قلبمون و روحمون و نمازمون ، که مثابه یک پله باشه برامون و بعد از ماه مبارک بگیم که قلب ما واقعا قلب شده نسبت به قبل از ماه رمضان ، بگیم روح ما لطیف شده ، توجه ما به نماز بیشتر شده ، اگه اینگونه شد رمضان برای ما یک پله است ، خداوند برای انسانها به بهانه های مختلف در طول زندگیشون پله هایی قرار می دهد ، حس و حال و لذت یک حرفه و ارتفاع گرفتن یک حرف دیگر ، ! البته در ارتفاع گرفتن هم حس و حال و حظ و لذت هست ، اما هر حس و حالی ارتفاع گرفتن نیست ! رمضان خوش حال و هوایی بود آیا ارتفاع هم بود ؟ اینو باید در صفاتمون ببینیم ، عرض کردم در احوالات در نماز و ...
برخی از اوقات سال پله هایی است که انسان باید خودش گام بردارد ، رمضان مثل یک پله های برقیه ، پلکانی بسیار لطیف و ساده برای ارتفاع گرفتن، البته این پلکان اصل نیست ارتفاع اصله
برخی از اوقات سال پله هایی است که انسان باید خودش گام بردارد ، رمضان مثل یک پله های برقیه ، پلکانی بسیار لطیف و ساده برای ارتفاع گرفتن ، وقتی ماه رمضان در حال اتمامه انسان حال و هوای وداع داره ، وداع با محجبتهای بزرگ ، وداع با بمباران نعمات و محبتها ، وداع با لیله القدر ، البته این بند آخر استثنا هم داره ! که میشه از لیله القدر خداحافظی نکرد ، که این رو هم عرض خواهم کرد به چه شکل ...
بله در این چند وقت باقی مانده از ماه مبارک رمضان ، مقداری حال و هوای تضرع داشته باشیم ، خدایا تو محبتهای زیادی کردی ، سفره ماه مبارک رو پیش ما پهن کردی ، به ما نوشاندی و خوراندی ، نکنه که من از این محبتها فا صله بگیرم !
باز هم مکررا عرض کنم ، ایام سال مثل رمضان ، مثل یک پلکان هستند ، پلکانی که انسانها رو به ارتفاعات و محبتهای سفره خداوند میرسونه ببینید این پلکان اصل نیست ارتفاع اصله ، اگر با رمضان ارتفاع بگیریم دلیل نداره بعد از رمضان از ارتفاع پایین بیاییم ، رمضان فضایی برای ساده تر ارتفاع گرفته ، با این فضا انمسان به ارتفاعاتی از محبتهای خداوند میرسه ، و تضرع کنه که خدایا ! اگه رمضان بگذره نکنه من از محبتها و سفره پهن تو فاصله بگیرم . صلواتی بفرستید .
رمضان میره، فاطمیت هست ، خدایا نکنه با رفتن رمضان من از فاطمیت فاصله بگیرم ! ثمرات ماه رمضان را حفظ کنیم
در رمضان حال و و هوامون حالو هوای فاطمیت شد ، به بهانه لیله القدر در فاطمیت، رشد کردیم، در فضای فاطمیت غرق شدیم ، رمضان میره، فاطمیت هست ، خدایا نکنه با رفتن رمضان من از فاطمیت فاصله بگیرم ! رمضان میره من بر سر سفرهایی که محصول رمضان بود باقی بمونم ، یک ماه دیگه که دوستمون رو ببینیم حد اقل محبتها و ارتفاعی که داره ، از محصولات رمضان باشه ، ارتفاع اونو می بینی به یاد رمضان و لیله القدر بیفتی، من این دوستم رو میبینم ، کلمات تو، حال و هوای تو و صفات تو، منو یاد رمضان و لیله القدر می اندازه ، انگار همه محصولات ماه مبارک رمضان رو می بینم، تو اون محصولات رو تباه نکردی ، بله در این چند وقته این موضوع دغدغمون باشه ، خدایا یک محصول و ثمره ای در من شکل گرفت ، خواه و ناخواه ، خودت منو کشوندی ، به بهانه یک افطار خوردن ، به بهانه دوستم ، منو کشوندی به یک مسیری ؛ محصول این کشوندن شد یک ثمره در وجود من ، قبوله ! من باید این ثمره رو حفظ کنم ، با حفظ اون، یک ماه پیمودن رمضان رو حفظ کنم ، وخدای ناکرده اینگونه نباشه که با تباه کردن این ثمره یک ماه رمضان رو تباه کنم ! بزرگترین ثمره ماه مبارک در وجودم چی بوده ؟ بزرگترین ثمره رمضان در قلبم چی بوده ؟ پیداش کنم ، اگر تقوا بوده حفظش کنم ، اگر زنجیری باز کردم و از پام باز شد ، این موضوع رو حفظش کننم ، اگر نوری در قلبم قرار گرفت حفظش کنم ، اگر انسی با قران ایجاد شد حفظش کنم ، اگر به فاطمیت نزدیک شدم ، حفظش کنم ؛
بر محمد و آل محمد صلواتی بفرستید .
این که در دوران ورود به رمضان و خود رمضان، معارف کاربردی زیادی و به موقع برامون مطرح شد ؛ اینها رو محبتهای بزرگ خداوند بدونیم و عظیم بشمریم
دغدغمون حفظ و محافظت از اثر رمضان در وجودمون باشه ، رمضان و لیله القدر در وجود همون اثر کرده ، حفظش کنیم ، قرآن می فرماید که فلانی ها که نماز خوندید حفظش کنید ، فلانی ها که از رمضان بهره برده اید حفظش کنید ، در دوران ورود به رمضان و خود رمضان، معارف کاربردی زیادی و به موقع برامون مطرح شد ؛ همه چیز به موقع و سرجاش ، تضرع چقدر به موقع مطرح میشه ، خاشع باش چقدر به موقع مطرح میشه ، فلانی قبل از اینکه وارد فضای لیله اتلقدر بشی ، فلانی خاشع باش ، درب قلبتت رو باز کن، نور لیله القدر رو بپذیر ، درب قلبتو باز کن نور فاطمیت رو بپذیر ، با این پذیرش قلبتو رقیق کن ، فرصتت کمه اگه از رمضان عبور کنی، میخواهی چی کنی ؟!
در ماه رمضان، سیلی از نور در وجودت قرار گرفته، اینو حفظش کن، براش بهانه بتراش، براش یادبود بتراش ، خاطره درست کن
اینها رو محبتهای بزرگ خداوند بدونیم و عظیم بشمریم ، البته این صحبتها اینگونه نباشه که یکی از دوستان بره دنبال این موضوع که من از رمضان کم برداشت کرده ام ، نه اینو بگذار کنار ! خیلی برداشت کرده ای ! خیلی خوراندن ، خیلی چشاندن ، در مواجه با سیلی از نور بودی، دغدغت این باشه که حفظش کنی ، البته اگر خدای ناکرده مشکلات کوچکی هست در تقوا و اخلاق اینو اصلاح کن ، ولی سیلی از نور در وجودت قرار گرفته ، اینو حفظش کن ، براش بهانه بتراش، براش یادبود بتراش ، خاطره درست کن ، تابلو درست کن ، محبت در خانواده رو بهانه ای برای حفظ حال و هوای ماه مبارک رمضان قرار بده ، رحمت با دوستان و اطرافیان و بهانه ای برای حفظ اثر رمضان قرار بده ،
فهم اینکه «من باید ثمره فاطمیت باشم»، بسیار مهم و اثرگذاره، یک جمله چند کلمه ای نیست ، یک حس درونیه ، یک مطلبیه که از درون قلب انسان خارج میشه، چه کسی اینو درون قلب من گذاشته ؟
این خودش ثمره بزرگیه که به ما فهمونده باشند که من باید ثمره فاطمیت باشم ، اگر در رمضان همین رو فهمیده باشیم ، همین رو حفظ کنیم ، من باید ثمره فاطمیت باشم ، من باید اینقدر در فاطمیت زندگی کنم که شخصیتم بشه محصول فاطمیت ، این که الان شده یا نشده ها یک حرف دیگه است ، اینکه انسان الان اینو بفهمه مهمه ، در طول تاریخ بسیاری از بزرگان شیعه این موضوع براشون یک آرزو هست ، که اینقدر من باید در فاطمیت زندگی کنم که شخصیتم بشه محصول فاطمیت ؛ این برای بسیاری یک آرزو هست ، شما وقتی این کلامو میگید ، یک کلام نیست برای شما حاکی از فهمه، یک جمله چند کلمه ای نیست ، یک حس درونیه ، یک مطلبیه که از درون قلب انسان خارج میشه، چه کسی اینو درون قلب من گذاشته ؟ هر چیزی به راحتی درون قلب آدم نمیره ، خیلی ها از مسلکهای مختلف ، سالها بر یک حرف مجاهده می کنند تا این موضوع بشه برای شما ملکه ، یعنی در وجود شما نقش ببنده !! ما چه کردیم ؟ ما تکرار کردیم ؟ این فهم چگونه در ما نقش بسته ؟ کی این کارو کرد ؟ شما وقتی الان میگی من میخواهم الان محصول فاطمیت باشم اینو با تمام وجودت می فهمی ، و بلکه یک کلام نیست و تازه درون قلبت داره میاد ؟ چرا این موضوع از قلب من میاد ؟ از کجا میاد ؟ خود این موضوع یک ثمره بزرگه ، خواسته ای که فکر به اون و یاد اون دل رو رقیق می کنه ، خواسته ای که توجه به این خواسته خودت ، شما رو سبک میکنه و توجه به اون سبب ارتفاع میشه ،
ارتفاع کجا هستند که ببینند ؟ آیا این به خودی خود بوده ؟ حتما اینگونه نیست آیا دست ولایتی نبوده ؟ که بوده، در هر لحظه در هر مکانی و در هر فضایی بد یا خوب ، به یاد این میلی که در قلبت قرار داده شده می افتی آرام میشی ، در همون لحظه بصورت آنی روبه بالا میشی ، ارتفاع میگیری ، رقیق میشی ، دقت میکنید این چه ماجرای عجیبیه ؟ این خیلی عجیبه ! در روایات هست که خداوند میگه اگر من کسی رو بخواهم به سمت خود بکشم اول میل خودم رو و جوشش خودشو میگذارم در قلبش ، روایت بود ؟
میل فاطمی شدن رو کی در ما قرار داده است ؟ این حرف نیست و بلکه میله ، ثمره ای بزرگه ؛ ثمره ای بدون سعی در خور
یک موقعی میل به خوب بودن به معنی عام ، خداوند در وجود خیلی ها قرار داده است ، خیلی ها میل دارند که خوب باشند ، میل توجه به ارتفاعات معارفی شیعه رو کی در ما قرار داده ؟ میل فاطمی شدن رو کی در ما قرار داده است ؟ این حرف نیست و بلکه میله ، ثمره ای بزرگه ؛ ثمره ای بدون سعی در خور ، ثمره ای من حیث لایحتسب ، اصلا گمان نمیکردند که اینگونه بشه ، اصلا فکر نمیکردند ، بیاید تو این فضا ، الان میگیم فلانی خیلی وقت پیش نه ! مدت کوتاه قبلتو نگاه کن ! آیا این میل با این وسعت و کشش در قلبت بود ؟ تو چه تلاشی کردی ؟ رفتی چله نشینی کردی ؟ رفتی نماز شب خوندی ؟ خیلی سعی کردی خودتو اصلاح کنی ؟!
اوج ثمرات ماه مهمانی خدا، نزدیک شدن به فاطمیت و قوطه ور شدن در فاطمیته
از ماه مهمانی خدا در حال عبور کردن هستیم ، از این مهمانی هرکسی توشه ای برداشته و ثمره ای گرفته خداوند هم به ما به همه ما ثمرات زیادی عطاکرده و در اوج این ثمرات نزدیک شدن به فاطمیت و قوطه ور شدن در فاطمیته ، که دو ستان این مطلب رو با تعابیر مختلفی مطرح کردند.
عید فطر یعنی؛ ، مسیری نورانی در فضایی از فاطمیت و به سوی آینده، فطر می کنیم،می شکافیم ،نقب میزنیم برای آینده ای(حد اقل یک سال) درفضایی از فاطمیت
با این ثمره از ماه مهمانی خداوند در حال عبور کردن هستیم ، ضمن اینکه قلب و دلمون برای مهمانی خداوند تنگ میشه ، به یک سال آینده نگاه می کنیم و پس از مهمانی خداوند و برای ورود به یک سال آینده ، با نوری از این مهمانی ، با نوری از فاطمیت ، مسیر یک سال آینده رو فطر می کنیم ، و این یعنی عید فطر ، مسیری نورانی در فضایی از فاطمیت و به سوی آینده ، در یک سال آینده می شکافیم ،نقب میزنیم برای آینده ای ؛ حد اقل یک سال ، درفضایی از فاطمیت.
یک ماه از دنیا به نشانه هایی از دنیا،( نخور، نیاشام و ... ، یعنی نشانه هایی از دنیا) که از اون دست میکشه که به مهمانی خداوند میره ؛، حالا میخواهد بر گردد و و زندگی رو ادامه بده ، حالا بر میگرده و. تاریکی رو شکاف میده و نوری از فاطمیت در زندگیش جریان میده ، و این یعنی عید فطر .
انشا الله خداوند به همه ما محبتهاشو بیشتر از این کنه و دستمونو بگیره که حافظ این ثمرات باشیم و در یک سال آینده در این فضا بتازیم ، و در یک سال آینده رومون به سمت بالا باشه و پلکان به سمت فاطمیت رو همین طور به سمت بالا بریم .