انسانهایی تلاشگر بر اساس افکار خودمون نباشیم. قرآن ما را دعوت میکنه به تلاش، به پشتکار بر اساس هدایت، مدام مترصد هدایت باش ، هدایت را بگیر، در تبعیت از هدایت سعی کن ، بخاطر تبعیت از هدایت تلاش کن.
در زندگی بنای خودمون را بر یافتن هدایتها بگذاریم ، بنا کنیم که بیشتر از پیش و بیشتر از دیگران هدایتها را پیدا کنیم و ازش بهره ببریم ، سعی بدون هدایت قیمت نداره . سعی بدون در فضای هدایت بودن نتیجه نداره .
گاهی انسان ها به سعی زیاد بسنده میکنند ، دغدغشون میشه سعی زیاد ، وقتی شما مسیر زندگی یا دوره ای از زندگیش را نگاه میکنی، میبینی در این دوره از زندگیش، هدایتی وجود نداشته . سعیی هست در تاریکی ها ، در ظلمات و بدون نتیجه ، بدون رشد . آدم سعی بکنه ، خیلی هم سعی و تلاش داشته باشه، ولی دغدغه ی هدایت خدا داشته باشه . «فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدىً فَمَنِ اتَّبَعَ هُداي فلا خوف علیهم و لا هم یحزنون» (بقره 38)، مدام مترصد این باشه که آیا هدایتی هست ؟
انسانها در طول تاریخ به مرور که گذشته، همین طور جلو اومده، شاید الان بیشتر شده باشه ، به فکر خودشون بسنده میکنند . انسانهایی تلاشگر بر اساس افکار خودشون . قرآن ما را دعوت میکنه به تلاش، به پشت کار بر اساس هدایت ، مدام مترصد هدایت باش ، هدایت را بگیر در تبعیت از هدایت سعی کن ، بخاطر تبعیت از هدایت تلاش کن.
ما این را باید برای خودمون فرهنگ کنیم ، یک مطلب و کلام ساده هست در ظاهر ولی بسیار راه گشا و موضوعی که تقریبا بسیاریمون نسبت بهش غفلت داریم یا تازه اگر هم بهش توجه داریم اون جوری که باید نیست .
سعی و عجله در تاریکی قیمت نداره، اما سعی و عجله در نور هدایت، قیمتی است
گاهی اوقات فرهنگ انسانها و لذت انسانها به دویدن شده . دویدن قیمت نداره ، اگر هدایتی نباشه تلاش و دویدن قیمت نداره . شتاب زدگی قیمت نداره ، عجله قیمت نداره ، دویدن به کجا ؟ بر اساس چی ؟
ببینید مثلا در مورد همین عجله کردن ، گاهی گفته میشه که عجله کار شیطان هست . خب این حرف درسته ، گاهی گفته میشه «عجلوا بالصلاۀ» . از یک طرف گفته میشه عجله نکن ، اصلا در برخی از آیات گفته میشه که عجله نکن ؛ از عجله مذمت میشه . از یک طرف داریم که عجله کن . اون عجله ی اول در تاریکی و ظلمات هست ، این عجله ی دوم در نور هدایت هست ، بر اساس هدایت بجنب .
در کلیات و جزئیات زندگیمون، در جست و جوی هدایت باشیم
این را بیاریم در جزئیات و کلیات زندگیمون پیاده کنیم . در خانواده ، در شغل ، در درس ، در تحقیق معارفی . به جست و جوی هدایت باشیم ، رقابتمون بر سر این باشه که چه کسی بیشتر هدایت میگیره ؟ چه کسی بیشتر حواسش به هدایت جمع هست . چه کسی بیشتر مترصد هدایت هست . تحقیق معارفی میکنند ، یکیشون می دوه ، چندین ساعت و چندین روز تلاش میکنه ، بر اساس چی ؟ بر اساس افکار خودش و ارائه ای هم که داره، ارائه ی افکار خودش هست . آیا این بده ؟ هم میتونه بد باشه و هم میتونه خوب باشه . بده وقتی که فقط همینه . وقتی که شما در ارائه ی او، هیچ طلب هدایت نمیبینی ، هیچ مترصد بودن برای هدایت نمیبینی . این کارش قیمت نداره . انگار براش هدایت مهم نبوده ، آن چیز که مهم بوده سعی خودش بوده . آن چیزی را که تمام کننده می دونسته سعی خودش بوده.
خب ما بیاییم سعی کنیم که این جوری نباشیم . ما بیاییم در موضوعات مختلف زندگیمون طالب هدایت باشیم . طالب هدایت باشیم ، رقابت کنیم بر سر این که چه کسی میتونه بیشتر هدایت جلب کنه .
فلان دوستمون در یک کاری هست ، دو تا دوستمون ، بر فرض دو نفر در یک موضوعی ، حالا این موضوع میتونه تحقیق معارفی باشه ، در یک شغل باشه ؛ بر مسیر زندگی باشه ولی مشابه هم ؛ اولین چیزی که قیمت داره این هست که کدومشون بیشتر تونستند هدایت جلب کنند ، از هدایت بیشتر استفاده کنند .
فرض کنید یکیشون ده بار تونسته هدایت پیدا کنه ، ده بار چراغ هدایت روشن شده ، یکشون یه بار هم روشن نشده . ولی این دومی سه برابر اون تلاش کرده . قیمت اولی بیشتر هست ، اولی بیشتر نتیجه میگیره .