بررسی برخی از آیات مربوط به موضوع« مَا اُنزِلَ إلَیک»


بررسی برخی از آیات مربوط به موضوع« مَا اُنزِلَ إلَیک»

بر اساس آیه 4 سوره بقره، محصول« يُؤْمِنُونَ بمِا أُنزِلَ إِلَيْكَ» میشه« بِالاَخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ» میشه یقین به آخرت، به تعبیری اگر« يُؤْمِنُونَ بمِا أُنزِلَ إِلَيْكَ » نباشه، بقین به آخرت نخواهد بود.

بررسی برخی از آیات مربوط به موضوع« مَا اُنزِلَ إلَیک».‌

اولین آیه، آیه 4سوره ی بقرة:‌

در آیات اول سوره ی بقرة خداوند میفرماید که؛ أعوذ بالله من الشیطان الرجیم« الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَ يُقِيمُونَ الصَّلَوةَ وَ ممِّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ(3)» در اینجا ترتیب مطرح هست، اول ایمان به غیب، بعد اقامه نماز بر اساس ایمان به غیب، یعنی بر اساس این ایمان، اقامه صلاة و بعد انفاق رزق« وَ ممِّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ». در آیه بعد« وَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بمِا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَ مَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ وَ بِالاَخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ(4)» اگر ما در این آیه قائل به نظم باشیم ترتیب آیه چهارم چگونه خواهد بود؟ اول« يُؤْمِنُونَ بمِا أُنزِلَ إِلَيْكَ» بر اساس اون" یُومِنُونَ بِما اُنزِلَ مِن قَبلِک» و بر اساس اینها« بِالاَخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ» . پس محصول« يُؤْمِنُونَ بمِا أُنزِلَ إِلَيْكَ» میشه« بِالاَخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ» میشه یقین به آخرت، به تعبیری اگر« يُؤْمِنُونَ بمِا أُنزِلَ إِلَيْكَ » نباشه، بقین به آخرت نخواهد بود.‌

یک نکته عرض کنیم؛ در ماجرای ابراهیم علیه السلام یقین بعد از کلاس ملکوتی حاصل میشه. بعد از کلاس ملکوتی یقین حاصل میشه، زمانی که او با رب ملکوتی آشنا میشه یقین حاصل میشه، بحث یقین بعد از آشنایی با رب ملکوتی هست. این رو بعنوان یک نکته عرض کردیم( حالا جای بررسی داره) .‌

با توجه به آیه 285 سوره بقره، رسول الله ص و برخی از مؤمنینی که ایمانیاتی در حد «ءَامَنَ بِاللَّهِ وَ مَلَئكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ لَا نُفَرِّقُ بَينْ‏ أَحَدٍ مِّن رُّسُلِهِ» دارند، به « بِمَا أُنزِلَ إِلَيْهِ مِن رَّبِّهِ » ایمان دارند.

آیه 285 سوره بقره:‌

در آیه285 سوره بقره خداوند میفرماید که؛ « ءَامَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْهِ مِن رَّبِّهِ وَ الْمُؤْمِنُونَ » رسول الله به آنچیزی که به او از جانب ربش نازل شده ایمان میآره و مؤمنون هم ایمان میآرن، پس اینجا مؤمنون هست. آیا رسول الله قبل از اون به چیزی ایمان نداشت؟ اصلا خودش که رسول هست، اینجا خداوند او رو خطاب به رسول میکنه، او رسول هست، « و مؤمنون» یعنی اونها هم ایمان داشتند. خداوند توصیف رسول الله و مؤمنینی که قراره« بِما اُنزِلَ إِلَیه» ایمان بیارن رو مطرح میکنه، اینهایی که الان« بِما اُنزِلَ إِلَیه» ایمان میآرن چه کسانی هستند؟ « كلُ‏ ءَامَنَ بِاللَّهِ وَ مَلَئكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ لَا نُفَرِّقُ بَينْ‏ أَحَدٍ مِّن رُّسُلِهِ» یعنی اینها کسانی هستند که ایمان میآرن به الله و ملائکه و کتب او و رسولان. و اعتقادشون این هست که« لَا نُفَرِّقُ بَينْ‏ أَحَدٍ مِّن رُّسُلِهِ وَ قَالُواْ سَمِعْنَا وَ أَطَعْنَا» میگن که مامیشنویم و اطاعت میکنیم« غُفْرَانَكَ رَبَّنَا وَ إِلَيْكَ الْمَصِيرُ» .‌

آیا اینجا بحث« بِمَا أُنزِلَ إِلَيْهِ مِن رَّبِّهِ» که رسول الله و مؤمنون به آن ایمان میآرن همین ماجرای ایمان به الله و ملائکه و کتب و رسل هست؟ چون چهار موضوع ایمانی بعدش مطرح هست«ایمان به الله، ایمان به ملائکه، ایمان به کتب، و ایمان به رسولان» البته ذیل ایمان به رسولان این موضوع مطرح هست که« بین رسولان هم هیچ فرقی نیست».‌

آیا اون ایمان به« بِمَا أُنزِلَ إِلَيْهِ مِن رَّبِّهِ» همین ماجراهای ایمانی هست که بعدش مطرح شده یا بینشون فرق هست؟ یعنی آیه نیاز به بررسی داره که آیا« ءَامَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْهِ مِن رَّبِّهِ» تا اینجا بخش اول آیه تمام میشه و آیا اینجوری هست که« وَ الْمُؤْمِنُونَ كلُ‏ ءَامَنَ بِاللَّهِ وَ مَلَئكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ لَا نُفَرِّقُ بَينْ‏ أَحَدٍ مِّن رُّسُلِهِ» و از مؤمنون به بعد بخش بعدی آیه هست؟ یا اینکه مؤمنون هم« بِمَا أُنزِلَ إِلَيْهِ» ایمان میآرن و بعد همه شون به« الله و ملائکه و کتب و رسولان» ایمان آورده اند، ایمان دارند.‌

آیه285 رو چه جوری معنی کنیم؟ اگر بخواهیم یک جمع بندی ای داشته باشیم، شاید بشه گفت که آیه این هست« ءَامَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْهِ مِن رَّبِّهِ وَ الْمُؤْمِنُونَ» رسول به آنچیزی که بر او نازل شده ایمان داره و مؤمنون هم ایمان دارند« كلٌ» کلشون. این« کل» به کی برمیگرده؟ به« مؤمنون»به چند دلیل. یک اینکه در اینکه کلشون ایمان دارند به اینها یک بحث مطرح هست و آن هم« رُسُلِه» است. یعنی اون« کلٌ» حتما به کل رسولان ایمان دارند و هیچ فرقی بین اونها قائل نیستند و یکی از رسولان سید ما رسول الله صلوات الله علیه هستند.‌

دوم اینکه« قَالُواْ سَمِعْنَا وَ أَطَعْنَا» از چه کسی شنیدند؟ از رسول الله و از رسول الله اطاعت میکنند.‌

اگر اینطور بود که از «والمؤمنون» به بعد بخش دوم آیه بود، در اینصورت نیازی به گفتن بحث« کُلٌ» نبود یعنی اینطور میشد« ءَامَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْهِ مِن رَّبِّهِ» و " ءَامَنَ الْمُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ مَلَئكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ" شاید در ظاهر اینطور آیه سلیس تر بود، بخش اول و بخش دوم هم کاملا همخوانی داشتند، خداوند میفرماید« ءَامَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْهِ مِن رَّبِّهِ» و " ءَامَنَ الْمُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ مَلَئكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ" اگر جدا بود یعنی« مؤمنون» به بخش اول آیه ارتباطی نداشتند، این سوال مطرح میشه که خب چرا اینجوری خداوند مطرح نکرد؟ خب خیلی راحت میگفت: " رسول به« ما اُنزِلَ إلَیه» ایمان داره و مؤمنون به اینها( بِاللَّهِ وَ مَلَئكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ) ایمان دارند" .‌

حالا این رو بعنوان یک احتمال در نظر بگیرید این رو داشته باشید تا ببینیم در آیات دیگری ما شاهدی و قرینه ای پیدا میکنیم ولی اگر این احتمال رو صحیح بدونیم اون وقت میشه گفت؛ بین ایمان« بِاللَّهِ وَ مَلَئكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ» و ایمان« بِمَا اُنزِلَ إِلَیه» فرق هست( اگر این احتمال رو درست بدونیم) .‌

اگر حتی این احتمال رو درست ندونیم و بگیم که« ءَامَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْهِ مِن رَّبِّهِ» بخش اول آیه هست و« وَ الْمُؤْمِنُونَ كلُ‏ ءَامَنَ بِاللَّهِ وَ مَلَئكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ» بخش دوم آیه بدونیم یعنی آیا مؤمنون دعوت به« ما اُنزِلَ اِلَیه» نشدند؟ طبق برخی از آیات مثل آیات ابتدایی سوره ی بقره همه دعوت شدند به« یُومِنُونَ بِمَا اُنزِلَ اِلَیک» دعوت شدند که به او هم ایمان بیارن، پس اون کجاست؟‌

علامه ی طباطبایی رحمة الله علیه هم همین مطلب رو میگه، پس ما هم به تبعیت از علامه( ره) میگیم که این آیه اینطوری هست« ءَامَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْهِ مِن رَّبِّهِ وَ الْمُؤْمِنُونَ» تا اینجا یک بخش آیه که رسول الله به آنچیزی که ربش بر او نازل کرده ایمان داره« وَالمُؤْمِنُونَ» و مؤمنون هم ایمان دارند، به چی؟ « بِمَا اُنزِلَ اِلَیه» . کدوم مؤمنون؟ ببینید چرا نمیگه و دیگران. خیلی جالبه! پس اصلا شرط اینکه بیای در میدان ایمان آوردن به آنچیزی که بر رسول الله نازل شده، شرطش مومن بودن هست، باید مومن باشی و بعد بیای در این میدان. بعد این مؤمنینی که ایمان دارند به الله و ملائکه و کتبه و رسله و بر این باور هستند که هیچ فرقی بین هیچ یک از رسولان نیست، یعنی چی؟ یعنی به شجره نبوت ایمان دارند، یعنی ارتباط بین نبوت ابراهیم علیه السلام، نوح علیه السلام، موسی علیه السلام، عیسی علیه السلام رو میدونند، به یک شجره نبوت قائل هستند.‌

« لَا نُفَرِّقُ بَينْ‏ أَحَدٍ مِّن رُّسُلِهِ» یعنی اونها رو در یک مسیر، در یک نظام و در یک شجره میبینند، بین رسالت نوح ع و رسالت ابراهیم ع و رسالت موسی ع و رسالت عیسی ع ارتباط قائل هستند،

زمانی که میگن که یک رسولی اومد« لَا نُفَرِّقُ بَينْ‏ أَحَدٍ مِّن رُّسُلِهِ» اینجا منظور چی میتونه باشه؟ کسی تا حالا درست اینر و معنی نکرده ترجمه میکنند" هیچ فرقی بین اونها قائل نیستند" درصورتی که بین ابراهیم و نوح فرق هست( فرق به مفهوم اصطلاحی ما)، کی گفته فرق نیست؟ اینکه گفته میشه« لَا نُفَرِّقُ بَينْ‏ أَحَدٍ مِّن رُّسُلِهِ» یعنی اونها رو در یک مسیر، در یک نظام و در یک شجره میبینند، بین رسالت نوح ع و رسالت ابراهیم ع و رسالت موسی ع و رسالت عیسی ع ارتباط قائل هستند،این ارتباط رو میدونن، میشناسن، و به این ارتباط ایمان دارند، و بر اساس این ارتباط به رسولان ایمان دارند، بعد اینها پس از این ایمان ها در میدانی نسبت به رسول الله هستند که« وَ قَالُواْ سَمِعْنَا وَ أَطَعْنَا» در میدان حرف شنوی هستند، در میدان اطاعت هستند. این مؤمنون تازه میآن سر خط ایمان به« مَا اُنزِلَ اِلَیه» .‌

پس الان متوجه میشیم که قیمت آیه4 سوره ی بقرة چی هست« وَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بمِا أُنزِلَ إِلَيْكَ» .‌

چه بسا بحث« وَ قَالُواْ سَمِعْنَا وَ أَطَعْنَا» بعد از بحث ایمان به« مَا اُنزِلَ اِلَیه» هست، یعنی مؤمنونی که به الله و ملائکه و کُتُبِه و رُسُلِهِ ایمان دارند میآن در بحث ایمان به« مَا اُنزِلَ اِلَیه». بعد وقتی وارد بحث ایمان به« مَا اُنزِلَ اِلَیه» میشن، بر اساس این ایمان میگن« وَ قَالُواْ سَمِعْنَا وَ أَطَعْنَا» . پس اینجا یک مطلب هست« بِمَا اُنزِلَ اِلَیه» چیه؟ « بِمَا اُنزِلَ اِلَیه مِن رَبِّه» چیه که مومنینی که در این سطح یعنی ایمان به الله و ملائکه و کتب و رسل هستند و مومنینی که با شناخت دقیق از رسل هستند، مومنینی که نگاهشون به رسولان اینطور هست« لَا نُفَرِّقُ بَينْ‏ أَحَدٍ مِّن رُّسُلِهِ» هیچ یک از رسولان از نظام و شجره ی رسالت فاصله نداره، همه در یک نظام هستند، اگر ازشون بپرسی داوود علیه السلام؟ اون مومنین میدونن جای او کجاست، یعنی هر کدوم از رسولان رو در جای خودشون میشناسند و جایگاه رسولان رو در شجره ی نبوت می دونند، اونی که جایگاه رو ندونه یعنی پرت و پلا، یعنی تفرقه. پس این مومنین میدونن که جای داوود علیه السلام کجاست؟ جای یوسف علیه السلام کجاست؟ جای سلیمان علیه السلام کجاست؟ جای ابراهیم علیه السلام کجاست؟ این مومنین باید بیان در میدان ایمان« بِمَا اُنزِلَ اِلَیه مِن رَبِّه» . « مَا اُنزِلَ اِلِیه مِن رَبِّه» چیه؟‌

ببینید ما در مورد رسول الله در آیه ی غدیر( آیه67 سوره مائده) داریم که ای رسول الله! « يَأَيهُّا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ» پس اینجا باید رفتار رسول الله چی باشه؟ ابلاغ« مَا اُنزِلَ اِلَیک» . در آیه285 سوره ی بقرة بحث ایمان رسول« بِمَا اُنزِلَ اِلیه مِن رَبِّه» مطرح هست، پس یکبار در قبل از اون« بَلِّغ»، رسول الله خودش« بِمَا اُنزِلَ اِلَیه مِن رَبِّه» ایمان آورده، اول بهش ایمان آورده و در ماجرای غدیر دعوت شده که اون رو ابلاغ کنه. و مؤمنون هم طبق آیه 285 سوره ی بقرة از قبل، دعوت به ایمان « بِمَا اُنزِلَ اِلَیه» شدند ( چون نزول این آیه قبل از نزول آیه ی غدیر هست، چون آیه ی غدیر از آخرین آیاتی هست که نازل شد لذا احتمالا باید زمان نزول آیه 285قبل از نزول آیه غدیر باشه) .‌

در غدیر مؤمنون دعوت به چی شدند؟ اصلا در آیه ی غدیر مؤمنون دعوت به چیزی شدند؟ در آیه غدیر( آیه67سوره مائده) که خدا به مؤمنون هیچ چیزی نمیگه. چرا هیچ مومنی در آیه ی غدیر مخاطب نیست؟ چرا هیچکس دیگری مخاطب نیست؟ آیه ی غدیر یک رفتار برای رسول الله در قبال« ما اُنزِلَ اِلَیه مِن رَبِّه »هست.‌

بله! پس احتمالا آیه 286 هم در ادامه ی آیه ی 285 و در ادامه ی بحث« وَ قَالُواْ سَمِعْنَا وَ أَطَعْنَا غُفْرَانَكَ رَبَّنَا وَ إِلَيْكَ الْمَصِير» باید بررسی بشه.‌

در برخی آیات میفرماید: «وَ مَا اُنزِلَ اِلَیک وَ مَا اُنزِلَ مِن قَبلِک؛ آنچیزی که بر تو نازل شده و آنچیزی که بر قبل از تو نازل شده» لذا حداقل فرق درجاتی هست، فرق در میزان، فرق در شدت نزول هست، هرچی هست این دو یک تفاوتی با هم دارند.

آیه 84 آل عمران:‌

در آیه84 سوره ی آل عمران خداوند میفرماید: « قُلْ ءَامَنَّا بِاللَّهِ وَ مَا أُنزِلَ عَلَيْنَا وَ مَا أُنزِلَ عَلىَ إِبْرَاهِيمَ وَ إِسْمَاعِيلَ وَ إِسْحَاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ الْأَسْبَاطِ وَ مَا أُوتىِ‏ مُوسىَ‏ وَ عِيسىَ‏ وَ النَّبِيُّونَ مِن رَّبِّهِمْ لَا نُفَرِّقُ بَينْ‏ أَحَدٍ مِّنْهُمْ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ(84آل عمران) » .‌

در اینجا خداوند میفرماید« قل» یا رسول الله! تو بگو که« ءَامَنَّا بِاللَّهِ» به الله ایمان آوردیم، « وَ مَا أُنزِلَ عَلَيْنَا» پس در این آیه هم بحث ایمان رسول الله مطرح هست.‌

یک نکته؛ چرا در آیات میفرماید« وَ مَا اُنزِلَ اِلَیک وَ مَا اُنزِلَ مِن قَبلِک» آیا بین اینها فرق هست؟ باید فرق باشه، حداقل فرق درجاتی، و إلّا اگر هردو یک چیز بود خداوند میفرمود:" مَا اُنزِلَ اِلَیک وَ مِن قَبلِک" اما خداوند میفرماید:« وَ مَا اُنزِلَ اِلَیک وَ مَا اُنزِلَ مِن قَبلِک؛ آنچیزی که بر تو نازل شده و آنچیزی که بر قبل از تو نازل شده» لذا حداقل فرق درجاتی هست، فرق در میزان، فرق در شدت نزول هست، هرچی هست این دو یک تفاوتی با هم دارند.‌

بر اساس آیه 60 سوره نساء، یک دسته از افراد در ماجرای غدیر کسانی هستند که: « الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ ءَامَنُواْ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَ مَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ» گمانشون این هست که به آنچیزی که به تو نازل شده و به آنچیزی که قبل از تو نازل شده ایمان دارند و اینها حکمرانی رو به سوی طاغوت می برند.

آیه 60 نساء:‌

در آیه60 از سوره ی نساء خداوند بحثی رو مطرح میکنه با این عنوان که؛ یک کسانی هستند که گمان میکنند، زعم این رو دارند که« بِمَا اُنزِلَ اِلَیک وَ مَا اُنزِلَ مِن قَبلِک» ایمان دارند اما اونها گمانشون این جوریه که ایمان دارند، ام اونها واقعا ایمان ندارند و برای اینکه خداوند بگه که اینها واقعا ایمان ندارند بلکه گمانشون این هست که ایمان دارند، چندتا رفتار مطرح میکنه: اینکه« يُرِيدُونَ أَن يَتَحَاكَمُواْ إِلىَ الطَّغُوتِ» اونها اراده شون این هست که حکمرانی رو بدن به طاغوت.‌

دوستان! در غدیر چه اتفاقی افتاد؟ اونها حکمرانی رو دادند به طاغوت در صورتی که امر شدند که به طاغوت کافر باشن« وَ قَدْ أُمِرُواْ أَن يَكْفُرُواْ بِهِ» اونها گمانشون این هست که« بِمَا اُنزِلَ اِلَیک وَ مَا اُنزِلَ مِن قَبلِک» ایمان دارند، در زعم خودشون فکر میکنند که ایمان دارند، اگر ازشون بپرسی ایمان داری؟ میگن بله. ولی این گمان اونهاست و شیطان اراده کرده که اینها رو به ضلالت، ضلالتی بسیار طولانی بکشونه. آیا طولانی شده؟ ضلالت بعد از غدیر، ضلالت بعد از سقیفه چقدر طولانی شده؟ آیا شما میتونی بگی که اون ضلالت اینطور بوده« ضَلالاً بَعِیداً» ؟ میگی بله. ‌

پس یک دسته از افراد در ماجرای غدیر کسانی هستند که: « الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ ءَامَنُواْ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَ مَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ» گمانشون این هست که به آنچیزی که به تو نازل شده و به آنچیزی که قبل از تو نازل شده ایمان دارند و اینها حکمرانی رو به سوی طاغوت می برند.‌

در آیه61 خداوند میفرماید که: « وَ إِذَا قِيلَ لهَمْ تَعَالَوْاْ إِلىَ‏ مَا أَنزَلَ اللَّهُ وَ إِلىَ الرَّسُولِ» وقتی به اونها گفته میشه بالا بیایید به سمت« إِلىَ‏ مَا أَنزَلَ اللَّهُ» بیایید به سمت اون چیزی که الله به رسول الله نازل کرده( این ذیل بحث« ما اُنزِلَ اِلَیک» هست) و« وَ إِلىَ الرَّسُولِ» و به سوی رسول،« رَأَيْتَ» میبینی که( اونجا« قِیلَ لَهُم» به چه کسی اشاره داره؟ به« الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ ءَامَنُواْ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَ مَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ» ) و زمانی که به اونها گفته میشه بالا بیایید« تَعَالَوا» به سوی« إِلىَ‏ مَا أَنزَلَ اللَّهُ وَ إِلىَ الرَّسُولِ» میبینی که؛« رَأَيْتَ الْمُنَافِقِينَ يَصُدُّونَ عَنكَ صُدُودًا» میبینی که منافقین راه رو می بندن. این ها دو دسته هستند، یکی منافقین و دیگری« الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ ءَامَنُواْ» هستند، یک دسته اونجا هستند که گمان میکنند که« بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ» ایمان آوردند و دسته ی دیگری هم هستند که منافق هستند، وقتی به اونهایی که گمان میکنند ایمان آوردن تذکری داده که حواستون باشه، شما ایمان نیآوردید، بالا بیایید.‌

وقتی تو دعوتشون میکنی که ببینید! شما ایمان نیآوردید، پس بیایید، بیایید به سوی« ما اُنزِل اِلَیک» بیایید به سوی آن چیزی که خدا نازل کرده و به سوی رسول، منافقین جلوی اونها رو میگیرن و میگن که نرید، نرید به اون سمت.‌

اونهایی که در ماجرای غدیر از« أُوْلىِ الْأَمْرِ» یعنی از امامت و ولایت و حکمرانی امیر المومنین علیه السلام فاصله گرفتند، در ایمان" بِما اُنزِلَ الی الرسول" ضعف داشتند.

ببینید درآیه 60 خداوند میفرماید که آیا نمیبینی؟ یک کسانی چون که گمان میکنند« بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَ مَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ» ایمان دارند« يُرِيدُونَ أَن يَتَحَاكَمُواْ إِلىَ الطَّغُوتِ» حکمرانی رو میبرن به سمت طاغوت، در صورتی که خداوند در آیه قبل میفرماید: « يَأَيهُّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَ أَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَ أُوْلىِ الْأَمْرِ مِنكمُ‏» یعنی اینها بواسطه ی عدم ایمان درست" بِمَا اُنزِلَ اِلَی الرسول" از« أُوْلىِ الْأَمْرِ» فاصله گرفتند، این ماجرا ایمان به« أُوْلىِ الْأَمْرِ» نیست بلکه اون افراد به دلیل نقص در ایمان، از« أُوْلىِ الْأَمْرِ» فاصله میگیرن و میرن به سمت« يُرِيدُونَ أَن يَتَحَاكَمُواْ إِلىَ الطَّغُوتِ» میرن به سمت حکمرانی طاغوت، از« أُوْلىِ الْأَمْرِ» فاصله میگیرن.‌

اونهایی که در ماجرای غدیر از« أُوْلىِ الْأَمْرِ» یعنی از امامت و ولایت و حکمرانی امیر المومنین علیه السلام فاصله گرفتند، چرا فاصله گرفتند؟ چرا رفتند سراغ طاغوت؟ در ایمان" بِما اُنزِلَ الی الرسول" ضعف داشتند، اونها در این ایمان ضعف داشتند.‌

در آیه 162 سوره نساء برای اینکه مؤمنون و راسخون فی العلم از اهل کتاب بیان به« مقیمین الصلاة» ایمان بیارن، باید دو کار کنند؛« يُؤْمِنُونَ بمِا أُنزِلَ إِلَيْكَ» اول به آنچیزی که بر رسول الله نازل شده ایمان بیارن، « وَ مَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ» و به قبل از اون ایمان بیران برای اینکه بتونن به « المْقِيمِينَ الصَّلَوةَ» ایمان بیارن.

آیه 162 نساء:‌

آیه ی بعد آیه162سوره ی نساء است که خداوند میفرماید: أعوذ بالله من الشیطان الرجیم«لَكِنِ الرَّاسِخُونَ فىِ الْعِلْمِ مِنهْمْ وَ المْؤْمِنُونَ يُؤْمِنُونَ بمِا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَ مَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ وَ المْقِيمِينَ الصَّلَوةَ وَ الْمُؤْتُونَ الزَّكَوةَ وَ المْؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الاَخِرِ أُوْلَئكَ سَنُؤْتِيهِمْ أَجْرًا عَظِيمًا(162)» این آیه در مورد بحث اهل کتاب هست، خداوند در سه آیه قبل میفرماید که از اهل کتاب همه شون به او ایمان میارند « وَ إِن مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ إِلَّا لَيُؤْمِننَ‏ بِهِ قَبْلَ مَوْتِه» کسی از اهل کتاب نیست مگر اینکه قبل از موتش به او ایمان میآره یا به آن ایمان میآره« وَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكُونُ عَلَيهْمْ شهَيدًا(نسا159) » بحث از اینجا ادامه پیدا میکنه تا اینکه میرسه به« لَّكِنِ الرَّاسِخُونَ فىِ الْعِلْمِ مِنهْمْ» راسخون در علم از اهل کتاب« وَ المْؤْمِنُونَ» و مؤمنون از اونها. چی میشن؟ « أُوْلَئكَ سَنُؤْتِيهِمْ أَجْرًا عَظِيمًا» .‌

ببینید بخش اول این آیه بحث« راسخون فی العلم» هست و از« وَ المؤمنون» تا بحث آخرش بحث« مؤمنون» هست. حالا یک بحث اینجا مطرح هست که این« والمؤمنون» اونها چه کار میکنند؟ چی میشن؟ در پاسخ گفته میشه« يُؤْمِنُونَ» یعنی اون مؤمنون یک کاری الان میکنند، نمیفرماید که« المؤمنون» مؤمنون اونها کسانی که ایمان دارند.‌

پس« والمؤمنون» این مؤمنون چه کسانی هستند؟ " مؤمنون از اهل کتاب" .این مؤمنون اهل کتاب چه کار میکنند؟ « يُؤْمِنُونَ بمِا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَ مَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ وَ المْقِيمِينَ الصَّلَوةَ وَ الْمُؤْتُونَ الزَّكَوةَ وَ المْؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الاَخِرِ» .‌

این بحث« يُؤْمِنُونَ بمِا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَ مَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ وَ المْقِيمِينَ الصَّلَوةَ وَ الْمُؤْتُونَ الزَّكَوةَ» به چی برمیگرده؟ در پاسخ گفته میشه« به مؤمنون و احتمالا به« الرَّاسِخُونَ فىِ الْعِلْمِ مِنهْمْ» یعنی« الرَّاسِخُونَ فىِ الْعِلْمِ مِنهْمْ» و" مؤمنون" یعنی" الرَّاسِخُونَ فىِ الْعِلْمِ از اهل کتاب" و " مؤمنون از اهل کتاب" اینها باید بیان و ایمان بیارن، ایمان به چی؟« يُؤْمِنُونَ بمِا أُنزِلَ إِلَيْكَ» یعنی ایمان بیآرن به آنچیزی که بر تو نازل شده« وَ مَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ وَ المْقِيمِينَ الصَّلَوةَ» یعنی اونها به سه چیز ایمان میآرن:‌

« بمِا أُنزِلَ إِلَيْكَ» به آنچیزی که بر تو نازل شده« وَ مَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ» و به آنچیزی که قبل از تو نازل شده و به « وَ المْقِيمِينَ الصَّلَوةَ» و بر اساس این ایمان، « الْمُؤْتُونَ الزَّكَوةَ» اهل زکات میشن.‌

یک نکته در این آیه عرض کنیم و اون اینکه، اون افراد ضمن اینکه باید« بمِا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَ مَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ » ایمان بیارن باید به« المْقِيمِينَ الصَّلَوةَ» هم ایمان بیارن، ایمان به« المْقِيمِينَ الصَّلَوةَ» .‌

در این آیه خداوند یک نقص رو در ماجرای« الرَّاسِخُونَ فىِ الْعِلْمِ» و« المؤمنون» از اهل کتاب مطرح میکنه؛ اونها راسخون فی العلم از اهل کتاب هستند و مؤمنون از اهل کتاب هستند، خب" مؤمنون از اهل کتاب" هستند یعنی چی؟ یعنی به رسول خودشون ایمان دارند و به کتاب رسول خودشون ایمان دارند و به الله ایمان دارند. نمیشه که" مؤمنون از اهل کتاب" باشن اما به الله ایمان نداشته باشن.‌

مثلا نمیشه که مؤمنون از نصاری باشن اما به الله و به عیسی علیه السلام ایمان نداشته باشن، پس به اینها ایمان دارن. درسته؟ اونها به کتاب عیسی علیه السلام ایمان دارند، اما یک ضعف دارن و اون« ایمان بِما اُنزِلَ إلَیک و ایمان بما اُنزِلَ مِن قَبلِک و ایمان به المْقِيمِينَ الصَّلَوةَ » هست. بر اساس این ایمان ها« ایمان به المْقِيمِينَ الصَّلَوةَ».‌

پس اینها بایستی این ضعف ایمانیشون رو جبران کنند، هرچند مومن از اهل کتاب باشن ولی باید« بمِا أُنزِلَ إِلَيْكَ» ایمان بیارن. اگر« بمِا أُنزِلَ إِلَيْكَ» بحث قرآن باشه یعنی کتاب رسول الله، پس باید بیان به کتاب رسول الله ایمان بیارن، یعنی باید بیان به دین اسلام در بیان، پس چرا خداوند گفته« وَ مَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ» . اگر« وَ مَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ » کتاب انبیاء باشه اون وقت کسی که مسیحی باشه « بمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ» که ایمان داره. پس این« ما أُنزِلَ إِلَيْكَ» یک چیزی هست که اون افراد حتی به قبلش هم ایمان ندارند، « ما أُنزِلَ إِلَيْكَ» چیزی هست که قبل از رسول الله هم نازل شده و این مؤمنون از اهل کتاب به اون ایمان ندارند و باید بیان و به اون ایمان بیارن.‌

بله! ببینید آیه« يَأَيهُّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَ أَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَ أُوْلىِ الْأَمْرِ مِنكمُ‏» چه زمانی نازل شده؟ قبل از غدیر، در آیه ی بعدش خداوند میفرماید که اونهایی که گمان میکنند که« بمِا أُنزِلَ إِلَيْكَ» ایمان دارند اونها چون فقط دارند گمان میکنند لذا اون افراد حکمرانی رو به طاغوت خواهند سپرد، به طاغوت می سپرن، اراده شون این میشه که حکمرانی رو بسپرن به طاغوت. یعنی چی؟ یعنی از« أُوْلىِ الْأَمْرِ» اطاعت نخواهند کرد، اونها از« أُوْلىِ الْأَمْرِ» اطاعت نمیکنند. چرا؟ ضعف کار کجاست؟ چرا اینها نمیآن از« أُوْلىِ الْأَمْرِ» اطاعت کنند؟ و چرا میرن حکمرانی رو میسپرن به طاغوت؟ میگید بخاطر عدم ایمان« بمِا أُنزِلَ إِلَيْكَ» .‌

چرا بعد از غدیر اون ماجراها اتفاق افتاد؟ چرا سقیفه اتفاق افتاد؟ بخاطر عدم ایمان « بمِا أُنزِلَ إِلَيْكَ» .‌

در بحث آیه162سوره نساء مطرح هست که« راسخون فی العلم و مؤمنون از اهل کتاب» یعنی این دو دسته ای که از اعتباری نزد خدا در اهل کتاب برخودار هستند، یعنی اینها از اهل کتابی هستند که نزد خدا اعتبار دارند، اینها میآن دعوت میشن و میآن در میدان ایمان« بمِا أُنزِلَ إِلَيْكَ» ، ایمان به« وَ مَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ» و بعد از این دو ایمان، ایمان به« المْقِيمِينَ الصَّلَوةَ» .‌

چرا خداوند اینجا مطرح میکنه که« وَ المْؤْمِنُونَ يُؤْمِنُونَ بمِا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَ مَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ وَ المْقِيمِينَ الصَّلَوةَ» و در ادامه میفرماید« وَ الْمُؤْتُونَ الزَّكَوةَ» . چرا اینجا مطرح میکنه؟‌

میگیم اگر شما این بحث« يُؤْمِنُونَ بمِا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَ مَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ وَ المْقِيمِينَ الصَّلَوةَ» رو یک بحث ببینی....‌

پس در آیه 162 سوره نساء برای اینکه مؤمنون و راسخون فی العلم از اهل کتاب بیان به« مقیمین الصلاة» ایمان بیارن، به اقامه کنندگان نماز ایمان بیارن، چه مسیری رو باید حرکت کنند؟ « يُؤْمِنُونَ بمِا أُنزِلَ إِلَيْكَ» اول به آنچیزی که بر رسول الله نازل شده ایمان بیارن، « وَ مَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ» و به قبل از اون ایمان بیران برای اینکه بتونن به « المْقِيمِينَ الصَّلَوةَ» ایمان بیارن.‌

در آخرالزمان، در زمان ظهور امام علیه السلام اهل کتاب نمیتونن به امام علیه السلام در اون صحنه ی نماز، ایمان بیارن مگر اینکه قبلش به« ما اُنزِلَ إلَیک» ایمان بیارن وبعد به« وَ مَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ» ایمان بیارن، پس این« بِمَا اُنزِلَ» پررنگ میشه.اگر به اقامه کننده ی نماز ایمان آوردند بعد خودشون میآن در صف نماز می ایستند نماز اقامه میکنند، پس خودشون میشن اقامه کننده ی نماز.

محصول این سه ایمان میشه اینکه خود اهل کتاب( یعنی اون کسانی که اومدن و این سه ایمان رو بدست آوردن) خودشون میشن اهل اقامه نماز، به چه استناد؟ به این استناد که در ادامه میفرماید« وَ الْمُؤْتُونَ الزَّكَوةَ» یعنی اینها اهل ایتاء زکات میشن و این زمانی انجام میشه که قبلش باید اهل اقامه نماز بشن تا بتونن اهل ایتاء زکات بشن.‌

پس محصول« يُؤْمِنُونَ بمِا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَ مَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ وَ المْقِيمِينَ الصَّلَوةَ» یعنی محصول ایمان به« ما اُنزِلَ إلَیک» و ایمان به« وَ مَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ» و ایمان به« المْقِيمِينَ الصَّلَوةَ» میشه اقامه نماز، میشه اینکه خود اینها اهل اقامه نماز میشن که بعدش اهل ایتاء زکات میشن.‌

ببینید در آخرالزمان، در زمان ظهور امام علیه السلام اهل کتاب نمیتونن به امام علیه السلام در اون صحنه ی نماز، ایمان بیارن مگر اینکه قبلش به« ما اُنزِلَ إلَیک» ایمان بیارن وبعد به« وَ مَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ» ایمان بیارن، پس این« بِمَا اُنزِلَ» پررنگ میشه. اون چیزی که نازل شده پررنگ میشه، باید به اون ایمان بیارن و بعد از این ایمان به اقامه کنندگان نماز ایمان بیارن، اگر به اقامه کننده ی نماز ایمان آوردند بعد خودشون میآن در صف نماز می ایستند نماز اقامه میکنند، پس خودشون میشن اقامه کننده ی نماز.‌

مطالب مرتبط
تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به بالقرآن است