امیرالمؤمنین ع - ارتفاعات – اعتصام – حبل الله


امیرالمؤمنین ع - ارتفاعات – اعتصام – حبل الله

در نماز قانت باشیم،قائل باشیم به اینکه خدا باید در نماز ما اثر قرار بده

...در نماز قانت باشیم،قائل باشیم به اینکه خدا باید در نماز ما اثر قرار بده،در این عمل ما اثر خیری اگر هست،اگر قراره اثر خیری در رفتار نماز ما باشه،قائل یه این باشیم که این اثر از خداست،بایستی خدا این اثررو قرار بده.بعد با این معنا قانت باشیم در نماز.بگیم خدایا من رو آوردم به سمت تو،توجه ام رو به سمت تو آوردم؛«إنّی وجّهتُ وجهی للذی فطرَ السماوات ُ وَ الأرض؛از باب اهل بیت (علیه السلام )هم اومدم،از مسیر اهل بیت(علیه السلام)اومدم؛حنیفاً وَ ما أنا منَ المشرکین؛البته از این مسیر اومدم نه اینکه برای تو شریکی قرار بدم،این مسیر مسیری هست که خود خدا قرار داره،خب من به سمت تو آمدم،ای فاطر آسمانها و زمین و قانت هستم،امید به اثر از تو دارم.‌

به میزانی که ما به واسطه ی امیر المومنین(علیه السلام)امارت میشیم،مومن هستیم و إلّا محب هستیم

بله به میزانی که ما به واسطه ی امیر المومنین(علیه السلام)امارت میشیم،مومن هستیم.قبوله؟وإلّا محب هستیم،محبین لزوما در درجات ایمان جلو نرفته اند،یک کسی امیر المومنین(علیه السلام)رو دوست داره،بهش محبت داره.‌

وقتی مومن هست که به جای «امیر المومنین»بگه«امیر من»

مومن،وقتی مومن هست که به جای «امیر المومنین»بگه«امیر من».یعنی آیا میتونه مومنین رو برداره بگه من؟ امیر من؟ حالا میریم تو فضای امیر المومنین(علیه السلام)،من یک هفته در فضای امیر المومنین(علیه السلام)بودم؛آیامیتونم بگم ؛امیر من...علی (علیه السلام)کیه؟امیر من.إه!امیر شما؟بله،هیچ میلی در من ایجاد نمیشه،إلّا به امارت ایشون،هیچ چیزی در اخلاقم اثر نمیکنه إلّا به امارت ایشون،دنیا در چشمم کوچک هست.چرا؟چون در چشم ایشون کوچک هست،یک چند کلامی بود به بهانه این که شما یک هفته در فضا و حال و هوای امیر المومنین(علیه السلام) بودید...‌

محصول همه کارهای ما باید ارتفاع گرفتن باشه

ما نیاز داریم که ارتفاع بگیریم،همه ی موضوعاتی که بهش میپردازیم،کار ،بار ،زندگی،(بار هم البته هست)،زندگی،دوستان،جلسات،بایستی نتیجه اش بشه ارتفاع،ارتفاع گرفتن. سفر؛فلانی میگه رفتم سفر،خب محصولش چی شد؟ کیف کردم تفریح خوبی بود.از یک کسی اخیرا پرسیدم ؛(قبلش زنگ زد گفت میخام برم مشهد،گفتم خب باسلامتی ،رفتید ما رو هم دعا کنید رفت برای مشهد،برگشت اومد،)گفتم خب چه خبر؟گفت:رفتیم مشهد خیلی شلوغ بود،انقدر شلوغ بود ...فلان..اینجوری...اینجوری...اونجا موندیم...اونجا موندیم....برگشتنا رفتیم شمال دریا چه کیفی داد!!!!خیلی کیف کردیم دریا رفتیم.....محصول این سفر چیه؟محصول یک کاری که آدم انجام میده باید چی باشه؟باید ارتفاع باشه،ارتفاع روحی،ارتفاع اخلاقی،بایستی اخلاق انسان زیبا تر بشه،خب خدا محبت کرد در فضاهایی ماها رو رشد میده،ماها رو ارتفاع میده بدون اینکه خودمون تلاشی برای این موضوع داشته باشیم، شما بلند میشی میری سفر مشهد،(بعنوان مثال مشهد رو عرض میکنم )اصلا شما تصور نمیکردی، خدا شما رو ارتفاع میده،چی برامون مهم باشه حالا،خدا که داره ارتفاع میده،ارتفاع گرفتن برامون مهم باشه.‌

در ارتفاعات، عصمت برامون مهم باشه

در ارتفاعاتی که خدا ایجاد میکنه،برامون چی مهم باشه؟ چه رفتاری داشته باشیم؟جای چه رفتاری هست الان در ارتفاعاتی که خدا انجام میده،جای چی هست؟«واعتصموا بحبل الله»جای عصمت است.‌

در ارتفاعات انسانها با کوچکترین رفتار گاهی سقوط می کنند

مثال عرض کردم یکبار ظاهراخدمت دوستان،عصمت مثل چی هست؟شما تصور کنید روی دیواری با عرض یک متر و ارتفاع نیم متر ایستادید،ترسی دارید؟نه.میگیم رو این دیوار بدو! میدوید.حالا همین دیوار عرض یکمتر رو میکنیم ارتفاع سه متر،میگیم بدو!میگید نه بگذار من یواش یواش برم.ارتفاعش رو میکنیم صد متر؛میگیم حالابدو روی این دیوار!میگی ببخشید من اصلا نمیتونم از جام تکون بخورم.عرض دیوار فرقی کرد؟شما فرقی کردی؟چی عوض شد؟ارتفاع،شما ارتفاع گرفتی،این دیوار رفته در ارتفاعات،کوچکترین خطا موجب سقوطه،سقوطی بد. ارتفاع وقتی میگیری حسّاس تره،نگه داشتن انسان،اینکه انسان خودش رو در اون ارتفاعات نگه داره سخت تره،اینکه شما روی ارتفاع نیم متری بر روی این دیوار بدوی خیلی سخت نیست،اینکه ارتفاع این دیوار بشه صد متر،با ارتفاع صد متر شما روی این دیوار بایستی سخته،وقتی دیوار داره ارتفاع میگیره،وقتی زیر پای شما داره ارتفاع میگیره،شما برات چی مهم میشه؟ میگی یک کمربند ایمنی داشته باشم،یک چیزی داشته باشم من رو سفت اینجاها ببنده،نکنه بیفتم،یک طنابی از بالا باشه به یک جای محکم تری وصل باشه من سفت،دودستی این رو بچسبم ،نکنه بیفتم. حس اون آدم رو درک کنیم،تصور کنیم حس اون رو،او بر این ارتفاع بر ارتفاع این دیوار چه حسی داره؟خدا محبت میکنه در یک سفر دوستانی رو ارتفاع میده،آیا حس ما این میشه که کمربند ایمنی کو؟حبل الله کو؟یک چیزی بدید دست من که محکم بگیرم.چرا؟چی شده؟تو که الان باید کیف کنی؟ میگی کیف میکنم،امّا میترسم،نکنه بیافتم.در ارتفاعات انسانها با کوچکترین رفتار گاهی سقوط می کنند،ارتفاعشون کم میشه.‌

لحن صحبت، نوع نگاه و دغدغه شما می تونه باعث سقوط از ارتفاعات بشه

لحن صحبت مهمه،نوع نگاه مهمه،دغدغه ی شما مهمه،اگر در دیواری با عرض یکمتر و ارتفاع نیم متر یک آدمی سهل انگاری کنه،اصلا گاهی تلوتلو هم بخوره راه بره نمی افته همین رو دیوار میره،ولی اگر ارتفاع دیوار بشه صد متر بایستی خیلی دقت کنه،حواسش جمع باشه پاش رو دقیقا چه جوری داره بر میداره.اینجا احساس نیاز به حبل الله بیشتر میشه،لذا خداوند میفرماید که؛«واعتصموا بحبل الله»؛بوسیله ی حبل الله،عصمت بگیرید،الان شما نیاز به عصمت دارید،به وسیله ی حبل الله عصمت بگیرید،این خیلی سخته،کلاس فوق العاده مهمی هست.اهل بیت(علیهم السلام)اینجوری بودند،در هر ارتفاعی که قرار میگرفتند عصمت میگرفتد،یعنی یک بار هم از اون ارتفاع پایین تر نیومدند،در هر ارتفاعی که قرار میگرفتند،یک بار هم یک ذره پایین نیومدند؟(این پایین اومدنش سقوطه)چرا پایین نیومدند؟چون عصمت میگرفتند،چون چیزی رو میگرفتند تو دستشون،که نمیگذاشت هیچ وقت پائین بیان. لذا به این خاطر بهشون میگیم که معصوم هستند،یعنی این بزرگواران در ارتفاعاتی که هستند،کمربند های ایمنی شون خیلی محکمه.‌

چه چیزی میتونه من ور تنظیم کنه و به واسطه ی این تنظیم کردن من رو حفظ کنه در این ارتفاع؟

گاهی درارتفاعاتی یک ذره شرک،یک ذره توحیدی رفتار نکردن موجب سقوطه،چه چیزی میتونه همه ی رفتارهای من رو تنظیم کنه برای بودن ماندن در این ارتفاع،من نیاز دارم یک چیزی همه چیز من رو تنظیم کنه برای این ارتفاع،من تنطیم بودم برای ارتفاع نیم متری،دیوار(سطح زیر پام) اومده به ارتفاع صد متری،چه چیزی میتونه من ور تنظیم کنه و به واسطه ی این تنظیم کردن من رو حفظ کنه در این ارتفاع؟به فلان دوستمون آدم نگاه میکنه،میگه فلانی(نمیگه البته ها!همینجوری سعی میکنه هی با نگاهش با تذکرات جانبی و...بهش بفهمونه)فلانی!میگی ارتفاع گرفتیم،میگی خدا محبت کرده در سفر مشهد ارتفاع گرفتیم؟پس چرا تنظیمات تو،همون تنظیمات قبل از سفر هست،تنظیمات شما،تنظیمات تو تنظیم آدمی هست که روی ارتفاع نیم متری داره حرکت میکنه ،این خطرناک هست.تو در ارتفاع ده متری بودی ،یک طناب مثلا یک زنجیر،یک طناب با قطر نیم سانت رو یک سانت رو گرفته بودی دستت،خیالت هم راحت بود میگفتی این طناب محکم تو دستمه.ارتفاع شده صد متر،آدم نگاه میکنه میگه همون طناب و نخ رو گرفته دستش،به کمرش طنابی رو بسته که همون قطر نیم سانتی هست.میگی ؛فلانی!طناب کمرت رو کمر بند ایمنیت رو عوض کن.‌

«واعتصموا بحبل الله» حبل الله، قرآنه

ارتفاع گرفتی؟ نوع پرداختن شما به قرآن چه قدر عوض شده؟«واعتصموا بحبل الله» حبل الله، قرآنه یعنی در این ارتفاع هستی ؛اینجوری حالا به قرآن بپرداز که اینجا بمونی،که قرآن شما رو نگه داره،بشه کمربند ایمنی شما. آقا من مثلا همیشه اینجوری به امام حسین(صلوات الله علیه)میپرداختم،بعنوان مثال؛مثلا میرفتم هیئت،یک هیئتی یک هیئت مذهبی اینجوری به امام حسین(علیه السلام)میپرداختم،براش مثلااینجوری سینه زنی میکردم،عزاداری میکردم،میگیم خب خوبه،این هم خوبه،ولی اگر ارتفاعت بالا اومده کافی نیست،نوع پرداختن به امام حسین(صلوات الله علیه رو باید تغییر بدی باید محکم تر کنی.‌

هرآنکه ارتفاعش بیشتر التماسش برای عصمت بیشتر

اونایی که مرتفع تر هستند دغدغه ی عصمت شون بیشتره،این خودش یک معیاره،یک شاخصه.ارتفاع گرفتم یانه؟اگر ارتفاع گرفتم واقعا ،باید به همون میزان دغدغه ی عصمت داشته باشم،شما در کلام اهل بیت(علیهم السلام)ببینید،رفتارهاشون رو ببینید،رفتارهای امیر المومنین(علیه السلام)رو ببینید؛آقا!چرا ایشون،اینقدر در شبها به این شیوه با این لحن با این گفتار با خدا مناجات میکنه از خدا درخواست میکنه،نعوذبالله!یعنی ایشون هم خدای نکرده گناهی مرتکب شده؟ نه!ایشون مرتفع تر هست،تو بیخیال حرکت میکنی چون ارتفاعت نیم متره،رو یوار نیم متری،ایشون رو دیوار یک میلیون متری داره حرکت میکنه،مرتفه تره. امام سجاد(صلوات الله علیه)میفرماید که ؛خدایا!به اندازه ی یک چشم بر هم زدن یا حتی کمتر از اون،من رو به خودم وا مگذار.چرا اینجوری میخواد؟ چون مرتفع تره،ارتفاعش خیلی بالاست،خدا یک دیوار کشیده،با همون عرضی که همه روش هستیم ولی به ارتفاع عوالم،ایشون رو گذاشته اون بالا،ایشون اون بالا است،موندن اونجا چقدر سخته؟ هرآنکه ارتفاعش بیشتر التماسش برای عصمت بیشتر،نیازش برای عصمت بیشتر،غفلت نکنیم،نگیم ما که حالا هستیم دیگه ،الحمد لله،در این ارتفاع هستیم،بله هستی،حالا تا الان هم که بودیم کمربند ایمنی نمیخواست، باشه،تصادف یکبار اتفاق می افته،کمربند ایمنی نداشته باشی از شیشه میری بیرون،شیطان هست،هُلِت میده. اگر بر دیوار نیم متری کسی بیاد کنار شما مثلا یک صدایی دربیاره که شما رو بترسونه،شما ممکنه یک ذره بترسی اما نمی افتی،اگر بر دیوار صد متری یک کسی کنار شما یک صدایی دربیاره،شما میترسی و میافتی،همینجوری هست؟اگر مسیر محبت های خدا برای ما به ارتفاع گرفتن هست درخواستمون برای عصمت زیاد باشه،نیازمون برای عصمت زیاد باشه،التماس کنیم برای عصمت،تنظیماتمون رو تغییر بدیم،بوسیله ی آن چیزی که به آن عصمت پیدا میکنیم.‌

اگر ارتفاع گرفته میشه،بایستی این حبل اللهی که ازآسمان،از آسمانها،از خدا به سوی پائین آویزون هست همون ارتفاعش رو بگیری.

تصور کنیم(مثال از این جهتش خوبه)مثلا اون دیوار نیم متری زیر پای شما مثلا شما تو ارتفاع دومتری بودی،بادیوار دو متری، رفتید یک سفر مشهد اون دیوار اومد اومد اومد.....بالا تو ارتفاع پنجاه متری ایستاد،شما هنوز اون بالا هستی،اون موقعی که داشت می اومد بالا ما نگاه میکردیم؛بچه ها نگاه کنید داره میآد بالا،این سفر مشهد بود،؛بچه ها نگاه کنید چقدر جالب داره میآد بالا،همینجوری داره میآد بالا آآآآآآآآآآآآ!چه کیفی کردیم،خب اومد بال ،پنجاه متری ایستاد؟بله،خب چی شد؟خب جالا بلند شیم بریم دیگه،راهمون رو بریم رو دیوار، نه!بچه ها تو ارتفاع پنجاه متری هستیم، باید چه جوری بریم؟دستمون رو به چی بگیریم؟من اونجا اصلا دل شیر داشتم،دستم رو به هیچی نمیگرفتم،فلانی میگه اونجا من همین دست رفیقم رو میگرفتم بس بود،فلانی میگه اونجا من همینجوری یه نخی آویزون بود نخه رو نگه میداشتم تعادلم حفظ شه می دویدم. تو ارتفاع پنجاه متری چی؟کسی براش این سوال شده؟کسی گفته خب خدایا اومدیم اینجا باشه این دیوار اومد تو ارتفاع پنجاه متری، حالا من باید چه جوری برم؟یا من رو ببر پائین،این دیواره رو ببر پائین یا یه چیزی بده دستم،توکه نمیخای من رو بندازی،قصدت از بالا آوردن این دیوار انداختن من که نیست که،ارتفاع دادن منه،از این که زیر پای من رو میگیری و میآری بالا،قصد سقوط منرو که نداری،قصد صعود من رو داری،خب من دیکه میترسم،خب خدایا یه چیزی بده دستم،اصلا برامون سوال شده؟اصلا بهش فکر کردید؟میگیم ؛نه دیگه،حالا بلند شیم بریم دیگه،چه جالب الحمد لله خدا ارتفاع داد بچه ها بدوید. یکی یکی نگاه میکنی میبینی فلانی داری میدوی،حواست هست؟فلانی اون نخی که دستته خیلی ضعیفه ها!فلانی قبلا اونجوری به قرآن میپرداختی،اون برای شما یک حبل الله بود،الان اونجوری ضعیفه ها!اگر ارتفاع گرفته میشه،بایستی این حبل اللهی که ازآسمان،از آسمانها،از خدا به سوی پائین آویزون هست همون ارتفاعش رو بگیری.‌

دیوار شما تو ارتفاع پنجاه متری هست،شما نمیتونی مثلا ارتفاع یک متری اون طناب رو بگیری بیاری بالا نگه داری،بگی من طناب رو نگه داشتم،خب با این طناب می افتی تا همون پائین میری دیگه.درسته؟باید همین ارتفاع پنجاه متری رو بگیری نگه داری،نوع پرداختنمون به حبل الله باید ارتفاع پیدا کنه.امام حسین (صلوات الله علیه )حبل الله اند،خب،شما همونجوری میپردازی که ده سال پیش میپرداختی،ارتفاع گرفتی یا نگرفتی؟تکلیف رو معلوم کن، میگی ؛بله،خدا محبت میکنه ارتفاع گرفتیم،خب چرا اونجوری میپردازی؟نوع پرداختن ات رو ارتفاع بده،در موقعیت خطر هستی.‌

ذکر نعمت و شکر خودش اعتصام به حبل الله هست، ذکر و شکرمون از سر اضطراب باشه

پس برامون دغدغه باشه اعتصام به حبل الله،گاهی گفته میشه دوستان ذکر نعمت و شکر نعمت کنید،این رفتار خودش اعتصام به حبل الله هست،اگر طالب ارتفاع هستیم،رفتار اعتصام به حبل الله داشته باشیم،گاهی خداوند یکی رو ارتفاع نمیده،چرا؟ چون به نفعش هست،چون اعتصام به حبل الله او ضعیفه ،نکنه خدا به رفتار ما در اعتصام بحبل الله بگه همین قدر که ارتفاع گرفتی بس است....ارتفاع دادن برای خدا به آنی هست،رفتار اعتصام به حبل الله رو در خودت قوی تر و به روز تر کن،حواست جمع باشه تا خددا بهت ارتفاع بده. این چیزهایی هست که نسبت به دوستان برای من مهمه،آیا لحنش شبیه انسانی هست که در ارتفاع قرار گرفته؟نوع فکر کردن و پرداختن به موضوعات دیگه عوض میشه،اثرش باید سریع پیدا بشه نه با تاخیر،این چیز ها مهمه،چون اصلیات هست،اهل بیت(علیهم السلام)گاهی میفرمایند که :(شیعیان)با لحن کلامشون شناخته میشن،اینکه داره ذکر نعمت های ارتفاع رو میکنه باشه،اینکه لحن و حس شما چیه؟ این مهمه،این که تو این ارتفاع دغدغه ی شما چیه این مهمه،یک کسی خدا رو شکر میکنه که خدارو شکر ارتفاعمون بالا اومد،غفلت میکنه،یه کسی شکرش ناشی از اضطراب است..(نکته ی لازم) بر محمد و آل محمد صلوات ‌

حس و دغدغه که در رفتارها،نوع گفتار،درلحن صحبت ها پیداست، در اعتصام بسیار مهمه

سوای حرف و گفتگو و راهکارهای حرفی و...اینهاکه بعدش هم صحبت هست ها، ولی صحبت لازمه اش حسّه،این دغدغه هست؛که این در رفتارها،نوع گفتار،درلحن صحبت ها پیداست،هرکسی هم خودش میدونه،شما واقعا الان خود شما میدونی،بعد سفر مشهد تا قبل سفر مشهد،ضمن اینکه از سفر مشهد کیف کرده بودی چقدر احساس نیاز به عصمت داشتی،چقدر تری داشتی سر این موضوع،چقدر دغدغه داشتی.چقدر التماس کردی به خدا.قبوله آقا مهدی؟این باید در ما صفت باشه. در بخشی از نماز(نماز مغرب)توی توجه به این فضا بودم که ما چقدر میتونستیم رشد کنیم؟یعنی این نیاز رو(خودم رو دارم میگم)این نیاز رو کامل حس میکردم،که ماچقدر میتونستیم رشد کنیم؟ میتونستیم رشد کنیم نکردیم،بله إن شاء الله باید یک مقداری پاشنه ها رو محکم تر بالا بکشیم،با عزمی راسختر،با رفتارهایی دقیقتر.‌

در این دیوار مرتفع چه جوری پا بردارم؟با خوندن قرآن، با نماز شب، با تفکر در قرآن و ... این خیلی مهمه

یک موقعی شما روزی نیم صفحه قرآن میخونی،روزی یک صفحه قرآن میخونی،این میشه برای شما حبل الله،روزی ده دقیقه بیست دقیقه به قرآن فکر میکنی،این میشه برای شما حبل الله،توی یک ارتفاعی شما دیگه باید اوقات زیادی از روزت رو در قرآن زندگی کنی،این میشه برای شما حبل الله.شما رفتی مشهد حس شما انتهای سفر چیه؟(اینه؛)من باید به گونه ای به حبل الله بپردازم که همیشه حداقل تو این حس باقی بمونم،حداقل تو اون لحن گفتار بمونم،حداقل تو اون دغدغه بمونم،حداقل دیگه اونجا بمونم.نوع نگاهم چه جوری شد به امام (علیه السلام)؟نوع نگاهم به ولایت امام(علیه السلام)چه جوری شد؟درسته؟اون موقعی که مثلا آخرین باری که در صحن گوهرشاد بودم،نگاهم و منظرم به ولایت امام (علیه السلام)چه جوری بود؟حالا این ارتفاع بود دیگه،(بالاخره منظرمن این جوری نبود اینجوری شد الان دوستمون داره ذکر میکنه میگه اصلا اینجوری نمیرفتم سفر مشهد اینجوری شد،اصلا من به امام(علیه السلام)اینجوری نمیپرداختم اینجوری این دفعه پرداختم،اینجوری شد)چه جوری شد ؟...چگونه به حبل الله بپردازم که این بمونه؟اگر قراره نماز شب بخونم،بلند شم نماز شب بخونم،من با نماز شب میتونم این رو نگه دارم.من با روزی پنج صفحه قرآن خوندن میتونم این رو نگه دارم،قبلا نیم صفحه میخوندم یکروز در میون الان باید پنج صفحه بخونم،میتونم نگه دارم. بپردازم به حبل الله، حالا این راهکار ها جلو میره ها!بحثش جلو تر هست،فعلا داریم نقطه صفر رو صحبت میکنیم که شروع بشه،بپردازم به این موضوع،دغدغه ی این موضوع رو داشته باشم،بعد حبل الله اثر میگذاره،قرآن اثر میگذاره.در این دیوار مرتفع چه جوری پا بردارم؟خیلی مهمه،کی باید هدایت کنه؟قرآن.قرآن میگه من باید هدایت کنم شما رو،خب من بهش در سطحی بپردازم که این هدایت رو ازش بگیرم،این برام مهم باشه،با این دغدغه بهش بپردازم،با این منظر بهش بپردازم.یعنی طلب اینکه بادغدغه ی پرداختن به بحث اعتصام،و عصمت،به این ارتفاع که کشیده شدم،خودم رو اونجا نگه دارم،این برام پررنگ باشه،عادت کردیم به بالا اومدن و پائین، به بالا کشونده شدن و پائین آمدن(دقیقترش اینجوریه) عادت کردیم بکشونن مون بالا،بریم پائین.به ول بودن عادت کردیم،به بی دغدغه بودن عادت کردیم،به بی توجه بودن عادت کردیم.‌

در صحنه های جلوتر در عین اینکه کشیده میشی به این ارتفاع،اعتصامت به حبل الله همینجوری باید بره بالا

امام(علیه السلامی)که بقول شما و دوستان(واقعا هم همینجور بود)تو یک سفر مشهد شما رو میکشونه اینجا و نگه میداره(اذعان داری اینرو دیگه؟)آیا برای موندن من تو این فضا راهکاری نیست؟آیا من همیشه باید بیام اینجا بیام پائین،بیام اینجا بیام پائین....(البته عرضم این نیست که الان دوستان پائین اومدن ها،اصلا صحبتم این نیست الان)صحبتم اینه که آینده این بحث خیلی مهم تره،الان ما باید این رو تمرین کنیم،الان باید اینرو خیلی تمرین کنیم،توی آینده توی ارتفاعات بیشتر،تو فضاهای با شرایط دیگر،توی آخرالزمان تر،این رفتار مهمه،رفتار خیلی نمود داره.شما توی ارتفاع قرار میگیری و باید بدوی،ببین بلافاصله در حین اینکه دارن شما رو میآرن تو ارتفاع ،شما باید حبل الله توی اون ارتفاع رو بدست بیاری وإلّا سقوط میکنی. یعنی اصلا نباید بگی حالا من برم تو اون ارتفاع حالا بنشینم فکر کنم ببینم.... نه!چون فرصت نیست،شما در عین اینکه کشیده میشی به این ارتفاع،اعتصامت به حبل الله همینجوری باید بره بالا و در عین اینکه تو اون ارتفاع قرار گرفتی تو همون سطح به حبل الله اعتصام داشته باشی،چون قراره بدوی،چون فرصت نیست.‌

پسر نوح(علیه السلام) ،اعتصام رو اشتباه گرفت ،نتونست خودش رو هماهنگ کنه،اعتصام رو اشتباه نرفت،اعتصام ورزید،حبل الله رشد نکرد

ماجرای پسر نوح(علیه السلام)رو ببینید،بله،اعتصام رو اشتباه گرفت ،نتونست خودش رو همآهنگ کنه،اعتصام رو اشتباه نرفت،اعتصام ورزید،حبل الله رشد نکرد.بله در یک شرایط معمولی ،در یک صحنه ای ،وقتی الان سیل میآد شما بری بالای اون کوه سیل شما رو نمیگیره دیگه،درسته؟(امّا)تو اون شرایط اونجا دیگه جواب نمیده،...دقت میکنید؟اشتباه رفت،نتونست به سرعت اعتصام به حبل الله و رفتاراعتصام به حبل الله رو در خودش ایجاد بکنه،سقوط کرد،هلاک شد،در صحنه های آخر الزمان اینجوریه.إن شاءالله خدا همه مون رو کمک بکنه،به امید خدا.‌

یک صلواتی بفرستیم.‌

مطالب مرتبط
تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به بالقرآن است