فرهنگ صحیح ذکر نعمت


فرهنگ صحیح ذکر نعمت

یکشنبه 1 ربیع الاول 1437 -حکیم‌

أللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم‌

لزوم ذکر قله‌های محبت‌های خدا به ویژه در سفرها

فرهنگ صحیح در ذکر نعمت و شکر نعمت؛ عموما در جامعه ی شیعه فرهنگ صحیحی نسبت به ذکر نعمت وجود نداره، در ذکر نعمت بایستی اوج ها رو دید و اوج ها رو نقل کرد. ببینید مثلا یک گروهی توفیق پیدا میکنند و میروند زیارت سفر کربلا. اوج های سفر کجا بوده؟ اونها باید دیده بشه، پررنگ بشه و نقل بشه و رفتار صحیح در قبال اون قُله ها، اون اوج ها انجام بشه. عموما در شیعیان در اینچنین سفرهاشون اینطور نیست. ‌

پرداختن به موضوعات حاشیه‌ای مانع ذکر صحیح محبت‌های خدایی

مثلا یک کسی تشریف بده مکه، میری و در کنار او مینشینی اولین چیز هایی که شروع میکنه به صحبت کردن( عموم آدم ها اینجوری هستند ) شروع میکنه از کاروان شون صحبت میکنه، از هتل شون صحبت میکنه، از هم‌کاروانی‌هاش صحبت میکنه. شاید یک ساعت صحبت کنه پنجاه و پنج دقیقه اش این مطالب هست. ممکن هست به صورت گذری و فرعی یکی دوتا نکته هم از حس و حالی که داشته یا ایجاد شده یا فضای عالی که اونجا بوده رو هم ذکر بکنه. ممکن هست این فرد در قله های خوبی در سفر بوده اما اینجا ذکر نعمت او صحیح نیست. ‌

لزوم آموزش دادن فرهنگ ذکر نعمت صحیح در اجتماع

ذکر نعمت او صحیح نیست. چرا؟ چون ما برای ذکر نعمت آموزش ندیده ایم. برای ذکر نعمت، فرهنگ درست نکرده ایم. برای ذکر نعمت کجا آموزش میدن؟ در مدارس به بچه ها برای ذکر نعمت آموزش میدن؟ در رسانه ی ملی برای ذکر نعمت آموزش میدن؟ شما این موضوع رو نمیبینید، این موضوع کم رنگ هست، به عبارتی اصلا مقوله اش مطرح نیست. خب وقتی مقوله اش مطرح نیست بالتبع فرهنگش هم وجود نداره، فرهنگش نیست بالتبع موضوعات عالی ذکر نعمت، رفتارهای صحیح و عالی در ذکر نعمت هم اصلا مطرح نیست و جایگاه نداره. ما باید این رو در خودمون بوجود بیاریم و پررنگ کنیم. فلانی میره در اربعین به سفرکربلا و یک دوستی میآد و کنار او مینشینه و میگه خب خدا رو شکر کربلا تشریف برده بودید؟ اون فرد میگه بله رفته بودم، میگه خب چه خبر؟ تعریف کن. اون فرد میگه رفتیم وسایل امکاناتی بود ماشین راهت پیدا کردیم و رفتیم اونجا جا هم بود، موکب های مختلف استراحت کردیم و مردم زیادی هم اومده بودند و الحمد لله عراقی ها هم خوب پذیرایی میکردند، پذیرایی ها خیلی عالی بود و از اینجور بحث ها. میبینی نیم ساعت چهل دقیقه در شروع بحثش با فرد مقابل صحبت میکنه. باید از این فرد پرسید که فلانی اوج سفرت کجا بود؟ اون اوج ها رو ذکر کن، ذکر کن برای اینکه؛ اول- خودت فراموش نکنی. دوم- در وجودت جا بیفته. سوم- به اون موضوعات بها داده باشی. بها بدی برای اینکه خدا نسبت به ایجاد چنین اوج هایی، چنین قله هایی به تو بها بده. چهارم- اون شیعه ی مخاطب متوجه بشه که واقعا چه چیزی از دست داده، چه قله هایی میتونه در یک سفر وجود داشته باشه . من نمیدانم که چرا در جامعه مسئولین اینقدر غافل هستند. آقا! چرا برای ذکر نعمت که اینقدر در قرآن تاکید شده برنامه ریزی نمیکنیم؟ چرا جامعه رو به این سمت نمیکشانیم؟ حتی شما گاهی عکس این رفتار رو هم میبینید، در رسانه ی ملی ذکر بسیاری از موضوعات جامعه رو شما عکس اون رو برداشت میکنی یعنی نه تنها ذکر نعمت نیست بلکه کفران نعمت هست. مثلا ببینید ماجرای انقلاب اسلامی؛ خب خدا یک ماجرایی رو جلو برده، اون ماجراها، قله های این ماجرا کجاست؟ اون رو بشناسیم و ذکر کنیم و جوری تربیت کنیم که آدم ها اهل ذکر این قله ها باشند. فلانی! خداوند توفیق داده و بعد از بیست سال در نوبت موندن رفتی به سفر مکه، چرا نحوه ی پذیرایی فلان هتل برای تو جلب توجه میکنه؟ نحوه ی پذیرایی اون هتل ایراد داره؟ باشه اما اصلا چرا برای تو جلب توجه میکنه؟ چرا دنبال قله های این سفر نیستی؟ این یک فرهنگ هست و بایستی در ما بوجود بیاد. بله بعد اگر این مهم بشه اون موقع میشه بعنوان مثال دو تا سفر زیارتی رو با هم مقایسه کرد. دونفر که به سفر زیارتی رفته اند رو با هم مقایسه کرد، سفرشون رو با هم مقایسه کرد و إلّا که در ظاهر دو نفر رفته اند کربلا و هردوی اونها ده روز هم در سفر زیارتی اربعین بوده اند. خب در ظاهر هردوشون بوده اند و از همه ی این مقولات ظاهری که مطرح میشه هردوشون استفاده کرده اند، اگر بریم در فرهنگ ذکر نعمت؛« فرهنگ ذکر نعمت یعنی جستجوی قله ها ». اون موقع شما نگاه میکنی در سفر فلانی چند قله، چند اوج وجود داشته است. در سفر فرد دیگر هم چند قله و چند اوج وجود داشته است. نسبت به هم ارتفاعشون چه جور هست؟ فلانی میآد میگه من رفتم سفر زیارتی بعنوان مثال رفتم مشهد مقدس، چند روزی اونجا بودم و خیلی استفاده کردم، عرض میکنیم چه استفاده ای کردی؟ میگه استفاده کردیم، اونجا حال و هوای خوبی داشتیم. عرض میشه که خب همه ی موجودات از جن و پری و گاهی برخی از احشام و وحوش و پرندگان و چرندگان و درندگان اگر در حرم امام رضا علیه السلام بروند حال و هوای خوبی دارند اینکه نشد ذکر نعمت قله رو مطرح کن. بگو قله چی بوده؟ عرض نمیکنیم که سفر این فرد قله نداره، الان بحث ما بر سر فرهنگ ذکر نعمت هست. گاهی فرهنگ این ذکر رو نداره و بخاطر این فراموش میکنه حتی ممکن هست که قله ای در سفر برای او اتفاق افتاده باشه اما چون اصلا توجه نمیکنه، این فرهنگ رو نداره بلافاصله بعد سفر اون موضوع از ذهنش رفته است. محبت های ویژه؛ اگر در مورد حال و هوا هم میخواهید صحبت کنید حس و حال ویژه و خاص رو مطرح کنید. اگر حس و حال هست اوج حس و حال کجا بوده؟ اگر معرفت هست اوج معرفت کجا بوده؟( که همه ی اینها باید باشه). اگر تغییر هست، تحول هست، اوج تغییر و تحول کجا بوده؟ چه جوری بوده؟‌

مطالب مرتبط
تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به بالقرآن است