بحث تکامل در دین در چند جهت هست، در ظاهر احکام و دستورات دینی تکامل وجود داره، تکامل در ظاهر حج، تکامل در ظاهر نماز، تغییر و تکامل در ظاهر سایر موضوعات دینی، مثل روزه.
محور و نخ تسبیح تکامل در ظاهر احکام از جمله حج
یه موضوع جالب حداقل در مورد یکی از این مقولات میتونه دنبال بشه و پیدا بشه که نخ تسبیح این تکامل چیه، محوری که این تکامل بخاطر اون اتفاق بیفته چی هست؟ آیا خداوند نمیتونست ظاهر حج را در ابتدای خلقت، دوران آدم(علیه السلام) به همین شلکی که الان هست اون جا قرار بده؟ مگه اون موضع صفا و مروه نبود؟ بود، خیلی از موضوعات دیگه هم اون موقع بود، یعنی امکان تعریف اون رفتار وجود داشت ولی قرار داده نشد، سعی صفا و مروه از کی به بعد انجام میشه؟ شما میبینید که از ماجرای هاجر(سلام الله علیها) به بعد. یه کسی به نام هاجر باید بیاد و یک رفتاری را انجام بده و به یک دلیلی این رفتار را انجام بده و این رفتار در زمرهی رفتارهای حج قرار بگیره. بخشی از رفتارهای حج در دوران سید ما رسول الله(صلوات الله علیه) کامل میشه. خب آیا نمیتونه که زودتر کامل بشه؟ چرا؟ چه چیزی کمه که باید در زمان انجام بشه؟ ما مدام این را شنیدیم که شریعت تکامل پیدا کرد، خب بخشی از شریعت هم همین حج هست، رفتارهای درون دین، چه ضرورتی به این تکامل هست؟ آیا انسانهای ابتدایی، مثلا افراد دوران نوح(علیه السلام)، خود آدم(علیه السلام)، سایر مومنین که در اون دوران بودند، سایر انبیاء و رسل(علیهم السلام) نمیتونستند حجی به شکل حج امروزی به بجا بیارند؟ چی کم بوده، خب همهی امکانات که سر جاش هست، میشه چنین حجی را بجا بیارند، چرا بجا نمیارند؟ چرا بخشی از این رفتارها در حج تعریف نشده و باید در زمان و سر جای مشخصی تعریف بشه؟
این مسالهای هست که میشه دنبالش کرد که حالا انشاء الله در بحث حج این مطلب قابل دنبال شدن هست، وقتی که ما ظاهر حج را دنبال بکنیم تکامل ظاهر حج را هم دنبال خواهیم کرد و نقاط عطف و تغییر را پیدا خواهیم کرد. بر اساس اون به این میپردازیم که چرا در این زمانها این تغییرات انجام شده.
ما همین طور ساده میگیم که شریعت انبیاء(علیهم السلام) کامل شده، انبیاء و رسل(علیهم السلام) دارای شریعت بودند و رسول بعدی شریعتش کاملتر بوده. چرا؟
خب بعضی رفتارها را الان در شریعت میبینیم که قبلا هم میتونسته تعریف بشه، چرا تعریف نشده؟
قبل از ارتفاع قواعد بیت توسط ابراهیم ع، کعبه، بیت الله و محل رجوع مردم بوده
در آیات قرآن هست که ابراهیم(علیه السلام) وقتی که هاجر و اسماعیل(سلام الله علیهما) را میارند در وادی "غیر ذی زرع" میفرمایند که خدایا من از ذریهام را آوردم اینجا ساکن کردم «عند بیتک المحرم»، معلوم میشه که اون موقع بیت خدا اون جا بوده،« بِوادٍ غَيْرِ ذي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ» درسته که اونجا بیابون بوده ولی بیت خدا اونجا بوده، خب قبل از اون ابراهیم( علیه السلام ) نسبت به این بیت خدا رفتاری داشته، دوران میگذره تا زمانی که اسماعیل (علیه السلام) بزرگتر میشه، ابراهیم(علیه السلام) به نزد این فرزند و مادر میاد و بعد از دورانی خانهی خدا را ارتفاع میدند. قبل از این که ابراهیم و اسماعیل (قواعد من البیت) را ارتفاع بدند، قبل از این کعبه، بیت الله، محل رجوع مردم بوده. « وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثابَةً لِلنَّاسِ وَ أَمْنا» این قبل از اون داستانه، « وَ عَهِدْنا إِلى إِبْراهيمَ وَ إِسْماعيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ لِلطَّائِفينَ وَ الْعاكِفينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ». « وَ إِذْ قالَ إِبْراهيمُ رَبِّ اجْعَلْ هذا بَلَداً آمِناً وَ ارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَراتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُمْ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِر». خب خداوند از ابراهیم(علیه السلام) و از اسماعیل( علیه السلام ) عهد میگیره که بیت الله را برای طائفین( طواف کنندگان)، عاکفین( اعتکاف کنندگان) مطهر کنند.
«وَ أَرِنَا مَنَاسِكَنَا» در دعای ابراهیم ع ، برای اکمال حج
بعد از این داستان در آیه 127 خداوند میفرماید که« وَ إِذْ يَرْفَعُ إِبْراهيمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَ إِسْماعيلُ...(127 البقرة» ابراهیم و اسماعیل علیهما السلام" قواعد من البیت" رو ارتفاع دادند« رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّميعُ الْعَليمُ (127) رَبَّنَا وَ اجْعَلْنَا مُسْلِمَينْ لَكَ وَ مِن ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُّسْلِمَةً لَّكَ وَ أَرِنَا مَنَاسِكَنَا » اینجا بحث تکمیل هست، قبل از این موضوع« طائفین، عاکفین و رُکَّعِ السُجُود» رفتارهایی در جوار بیت الله مطرح هست، بحث« طواف » مطرح هست، بحث« اعتکاف» مطرح هست، بحث« انواع نماز های در خانه ی خدا مطرح هست( رُکَّعِ السُجُود)» . بعد از این ماجراها و بعد از ارتفاع قواعد بیت ابراهیم علیه السلام میفرماید که« وَ أَرِنَا مَنَاسِكَنَا »مناسک ما رو به ما نشون بده. آیا اینجا بحث همون طواف ها هست؟ اونها که مشخص بود. اینجا بحث تکمیل ماجرای حج هست به نوعی بحث اکمال این موقوله از دین هست؛" خدایا! اینجا میشه کاملتر شده ی این مقوله ی رفتاری در دین رو به ما نشون بدی؟« وَ أَرِنَا مَنَاسِكَنَا »" خداوند هم این موضوع رو نشون میده چرا این رو میفرماید؟ چرا قبلا این رو نمیفرمود؟ اینها باید بحث بشه. این ماجرا بعد از ارتفاع« الْقَواعِدَ مِنَ الْبَيْتِ» هست. بعد از اینکه این اتفاق افتاده نیاز به یکسری رفتارهای جدیدتر هم هست.
سه مرحله از مراحل کامل شدن حج در زمان ابراهیم ع: 1- مرحلهای قبل از امامت ابراهیم ع 2- مرحلهای بعد از امامت ایشان 3- مرحلهای بعد از رفعت قواعدی از بیت
پس تا اینجا چند مرحله ماجرای"خانه ی خدا" برای ابراهیم علیه السلام مطرح هست. یک مرحله بعد از« رفعت قواعدَ منَ البیتِ ». یک مرحله بعد از امامت ابراهیم علیه السلام. حداقل یک مرحله هم قبل از امامت ابراهیم علیه السلام در موقعی که ابراهیم علیه السلام از ذریهی خودش رو« عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ »قرار میده. حداقل یک ماجرای بیت الله هم در اون زمان برای ابراهیم علیه السلام مطرح هست. اونجا خداوند از ابراهیم علیه السلام اون رو نمیخواد که« وَ طَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطَّائِفينَ وَ الْقائِمينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ (26 البقرة)» ولی در اینجا میخواد، اینجا از ابراهیم و اسماعیل علیهم السلام این رو میخواد که اینکار رو بکنند ولی اونجا ابراهیم علیه السلام میفرمایند که:" من از ذریه ام رو« عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ» قرار دادم".
ثمره قرار گرفتن ذریه ابراهیم ع در سرزمینی لم یزرع برای اقامه صلاۀ، استجابت دعای ابراهیم است برای روی آوردن مردم به سوی بیت الله
ببینید در زمانی که ابراهیم علیه السلام از ذریه اش رو در« بِوادٍ غَيْرِ ذي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ » قرار میده و براساس برخی روایات و داستانهایی که در این زمینه وجود داره، رفتارهایی که هاجر سلام الله علیها در تهیه ی آب داشته اند معلوم میشه که اون اطراف تا فرسنگ ها خالی از سَکَنه بوده است. اگر سَکَنه ای اطراف بود مشکل تهیه ی آب وجود نداشت، اگر سکنه ای بود دویدن در بین صفا و مروه برای اینکه آبی تهیه کنیم وجود نداشت. فرض کنید هزار متر اونطرف تر یک روستایی بود خب میرفتند و از اونجا آب میآوردند یا اصلا بچه رو برمیداشتند و میرفتند اونجا. معلوم میشه که« بیت الله» در یک بیایانی متروک بوده و ابراهیم علیه السلام میخواد که این« بیت الله » رو از متروک بودن در بیاره، همسر و فرزندش رو اونجا قرار میده« لِيُقيمُوا الصَّلاة » که رفتار اقامه ی صلاة داشته باشن و نتیجه اش چی میشه؟ استجابت یک دعا. ابراهیم علیه السلام دعا میکنند و نتیجه ی اون رفتار این هست که این دعا جایگاه داشته باشه که استجابت بشه؛« فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوي إِلَيْهِمْ وَ ارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَراتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ (37 ابراهیم) » یک جوری بشه که مردم بیایند به اینجا. پس معلوم میشه که تا اون موقع نمی آمدند. یک جوری بشه که مردم بیایند به اینجا دوباره مردم به سوی بیت الله الحرام روی بیاروند.
پس اینجا ابراهیم علیه السلام خانه ی خدا رو دوباره زنده کرده، دوباره مردم رو به سمت اونجا کشونده.چرا میگیم" دوباره "؟ چون وقتی ابراهیم علیه السلام میآن در« وادی غیر ذی زرع» اونجا رو به نام« عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ» یاد میکنند. معلوم میشه که اونجا« بیت الله» بوده است ولی کسی اونجا نبوده. ابراهیم علیه السلام با سکونت از ذریه ی خودش در جوار« بیت الله الحرام» و با رفتاری که ذریه ی او در اونجا انجام میدن« بیت الله الحرام» رو از متروک بودن خارج میکنند. متروک بودن به این مفهوم هست که اونجا دیگه ترک شده بوده، مردم اونجا رو دیگه ترک کرده بودند.
ایجاد تغییر در حج منوط به رفتار بزرگان خوبان عالم
یکی از نکات جالب اینکه اسماعیل علیه السلام در زمانی به ابراهیم علیه السلام از جانب خداوند عنایت شد که ابراهیم علیه السلام پیرمرد بود، در کهنسالی بود. تمام ماجراهای مربوط به کعبه، از اینکه" اسماعیل علیه السلام اونجا ساکن بشه"،" ابراهیم علیه السلام بعدا امام بشه و بره اونجا"،" از ابراهیم و اسماعیل علیهما السلام عهد گرفته بشه که بیت الله الحرام رو برای بخشی از مردم مطهر کنند و بعد از اون« قَوَاعِدَ مِنَ البَیت» رو ارتفاع بدهند و بعد مناسک حج" اینها همه در دوران کهنسالی ابراهیم علیه السلام هست. تغییر یک رفتار در حج، زمینه سازی برای تغییر یک رفتار در حج« پیرمرد رسولان » رو میطلبد یعنی یک آدم کهنه کار میطلبد. از خوبان کهنه کار میتونه درگیر چنین ماجرایی بشه. اینطور نیست که به راحتی بشه گفت که:" خب بیاییم این موضوع رو هم در حج قرار بدیم، این ماجرا رو از حج حذف کنیم". ابراهیم علیه السلام در دوران کهنسالی، در دوران پیرمردی تازه درگیر ماجرای ارتقاء رفتارهای حج میشن. اینها قیمت رفتارهای حج رو میرسونه و در راستای اون بحث ابتدای عرائض هست در این رابطه که:" چرا شریعت در مقولات مختلف در زمان کامل میشن".
سعی بین صفا و مروه، رفتار هاجر س با زمینهسازی، معلمی و مربیگری ابراهیم ع
بحث« سعی بین صفا و مروه» رفتار چه کسی هست؟ رفتار هاجر سلام الله علیها است. زمینه سازی این رفتار رو چه کسی ایجاد کرده است؟ ابراهیم علیه السلام. رفتار هاجر سلام الله علیها است ولی با معلمی و مربی گری ابراهیم علیه السلام، شرایط رو ایشون فراهم کرده، ایشون این صحنه رو ساخته است تا اینکه یک رفتاری در اون صحنه انجام بشه و اون رفتار بیاد در رفتارهای حج.
تکمیل ظاهر مقولات دینی بواسطه انجام رفتارهای بزرگ توسط خوبان عالم
پس ظاهر مقولات دین در طول تاریخ( تاریخ ادیان )و به طور دقیقتر" تاریخ دین" اینطوری دقیق تر هست از آدم علیه السلام تا دوران سید ما رسول الله صلوات الله علیه و دوران اهل بیت علیهم السلام یعنی دوران امامان دچار تغییر و تکمیل میشه. یکی از دلایلش میتونه این باشه که بر اساس یک سری ماجراهای بزرگ، رفتارهای بزرگ، یک اتفاق بزرگ، یک مقوله ی بزرگ« خاص » که که توسط فردی از خوبان انجام میشه، ظاهر بسیاری از مقولات دینی با اون ماجرا منطبق میشن.
امامت ابراهیم ع برای انجام عهدی از جانب خداوند، عهدی مشتمل بر انجام موضوعاتی در حج
اینکه عرض میکنیم:" اهل بیت علیهم السلام هم میتوانند ظاهر دین رو ارتقاء بدن و تغییر بدهند و تکمیل کنند این بحث استنادات قرآنی داره. چرا؟ چون در آیه 124 سوره بقرة مطرح هست که که ابرهیم علیه السلام امام شدند. وقتی امام شدند بعد از اون ظاهر رو هم تغییر دادند. بعد از امامت ابراهیم علیه السلام بحث تغییرات جدی در ماجرای حج مطرح هست. آیا خداوند نمیتونست که بحث« عهدی که در آیه 125» مطرح هست«... وَ عَهِدْنا إِلى إِبْراهيمَ وَ إِسْماعيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ لِلطَّائِفينَ وَ الْعاكِفينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ (125 البقرة)» قبل از ماجرای امامت ابراهیم علیه السلام بگیره. این عهد قبل از این ماجرا گرفته بشه. نه! در آیه 124 سوره بقرة مطرح هست که« وَ إِذِ ابْتَلى إِبْراهيمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً» تایاینجا بحث امامت مطرح هست. در ادامه چی مطرح هست؟« قالَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتي قالَ لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمينَ ( البقرة124)».ابراهیم علیه السلام اینجا میفرماید که؛" آیا امامت رو به ذریه ی من هم میدی؟ از ذریه ی من هم مشمول امامت میشن؟"خداوند در ادامه میفرماید که« قالَ لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمينَ» ما عهدمون رو به ظالمین نمیدیم. معلوم میشه که چه عهدی مطرح هست؟ اینجا معلوم میشه که عهدی مطرح هست که مربوط به امامت هست، خداوند قبلش امامت رو مطرح میکنه. ابراهیم علیه السلام میفرماید که:" آیه از ذریه ی من امامی قرار میدی؟ خدا میفرماید که:"من عهدم رو به ظالمین نمیدم. یک نتیجه گرفته میشه و اون این هست که:" خدایا! چرا ابراهیم علیه السلام رو امام قرار دادی؟ یکی از دلایل اصلی، یکی از موضوعاتی که در این آیه پررنگ هست این هست که« امام قرار دادم که یک عهدی به او بدم». ایشون امام شد برای اینکه یک عهدی رو به عهده بگیره. اینکه از ذریه اش رو هم امام قرار بدم برای این هست که میخوام عهد رو به او بدم ولی اگر از ذریه اش ظالم باشند این عهد رو بهشون نمیدم پس اونها رو امامشون نمیکنم چون ظالم هستند پس من این عهد رو نمیتونم به ظالمین بدم پس اصلا امامشون نمیکنم. جواب ابراهیم علیه السلام داده میشه، ابراهیم علیه السلام میفرمایند که« آیا از ذریه ی من رو امام قرار میدی؟» خداوند میفرماید که« ما عهد رو به ظالمین نمیدیم» پس معلوم میشه که اگر اونها( از ذریه ی حضرت ابراهیم علیه السلام) ظالم بودند اصلا امام نمیشن که عهد به اونها داده بشه. ابراهیم علیه السلام جوابش رو میگیره یعنی پاسخ اینجا کامل هست. وإلّا شما اینجا میفرمایی که ابراهیم علیه السلام پرسیدن که آیا از ذریه ی من رو امام قرار میدی اونوقت خداوند میفرماید که ما عهد رو به ظالمین نمیدیم و از این پاسخ خدا تعجب میکنید. پس معلوم میشه که« عهد »مربوط به امام هست و نه فقط مربوط هست بلکه موضوع اصلی در این ماجرا هست، موضوع اصلی مربوط به امام ناس هست. چرا« امام ناس» بخاطر« عهد». آیا ذریه ی ابراهیم علیه السلام امام ناس میشن؟ اونهایی که ظالم باشن نمیشن. چرا؟ چون نمیشه عهد رو داد به اونهایی که ظالم باشن. چون نمیشه عهد رو بهشون داد پس اصلا امام ناس قرار نمیگیرن. اگر امام ناس قرار بگیرن عهد بهشون داده میشه. در ادامه میفرماید که« وَ عَهِدْنا إِلى إِبْراهيمَ وَ إِسْماعيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ لِلطَّائِفينَ وَ الْعاكِفينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ ( البقرة 125)» اون «عهد »و یا« اون عهد در این مقوله ی حج » اونجا میتونه عهد شاملتری باشه و اون عهد در مقوله ی حج این باشه« طَهِّرا بَيْتِيَ لِلطَّائِفينَ وَ الْعاكِفينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ ». این عهد رو خداوند به چه کسی سپرده؟ به« امام ناس ».
فقط امام میتواند متولی حج باشد نه یک نبی، رسول یا خلیفه!
یک رسول نمیتونه این عهد رو داشته باشه، یک نبی نمیتونه این عهد رو داشته باشه. باید حداقل« امام ناس »باشه، باید« امام » باشه. اگر یک کسی بعد از رسول اله صلوات الله علیه ادعا کنه که من« نبی » هستم ما میگیم که باشه نبی باش، اون فرد مدعی نبوت نمیتونه بیاد و متولی ماجرای حج و بیت الله الحرام بشه. باید« امام » باشه که بتونه متولی بشه، این عهد فقط مخصوص« امام » هست. رسول الله صلوات الله علیه متولی ماجرا حج هستند چرا؟ آیا چون نبی هستند؟ نه! بخاطر اینکه« امام » هستند. این یک استناد قرآنی هست.
یک کسی که میخواد تولیت ماجرا حج رو به عهده بگیره و تولیت کعبه رو به عهده بگیره باید کسی باشه که قابلیت این رو داره که از جانب خدا به او عهد داده بشه چون این ماجرا یک عهد خدایی است و باید به اون فرد از جانب خدا عهد داده بشه. به چه کسی داده میشه؟ یک نباید« ظالم » باشه و دو باید« امام » باشه. هم ظالم نباشه و هم امام باشه. ما شیعیان مدعی هستیم که اهل بیت علیهم السلام بعد از رسول الله صلوات الله علیه امام هستند. جالبش این هست که سُنّی ها این ادعا رو ندارند، ادعا ندارن که خلفاء امام هستند و فقط میگن که خلفا خلیفه هستند. آقا! تولیت حج به خلفاء نمیرسه، به« امام » میرسه. شما که حداقل در ظاهر ادعا هم نکردید و نگفتید که امام هستید. طبق ظاهر قرآن تولیت حج به امام میرسه به خلافء نمیرسه.
تبعیت ظاهر موضوعات دینی از باطن و مفاهیم آن؛ ارتقای مفاهیم با تکامل ظاهر مقولات دینی؛ مطرح شدن بحث «ارنا مناسکنا» ظاهری است در مواجهه با بیتی که قواعدش ارتفاع یافته
یک نکته معلوم میشه و اون اینکه: " اگر ظاهر مقوله ای از مقولات دین تکامل پیدا میکنه، تغییر پیدا میکنه و تکامل پیدا میکنه معلوم میشه که مفاهیم جدیدی مطرح هست. اون مقوله به لحاظ مفهومی هم ارتقاء پیدا کرده است و فقط ظاهر نیست. اگر در ماجرای ابراهیم علیه السلام از یک زمانی بحث« وَ أَرِنا مَناسِكَنا » مطرح هست، اون موقع شما با« بیتی» مواجه هستی که بیت قبل نیست؛ قواعدش رفعت پیدا کرده. مقوله ی« بیت الله و حج » رفتار در قبال بیت الله بلحاظ مفهوم ارتقاء پیدا کرده، مقوله، خود مقوله، مفهوم مقوله تغییر کرده. لذا ظاهر تغییر کرده است. ظاهر از باطن تبعیت میکنه،ظاهر از مفاهیم تبعیت میکنه. اینطور نیست که فقط یک ظاهری بگذارن و ظاهری تغییر کنه بلکه مفهوم هم ارتقاء پیدا کرده است.
ارتقاء و کامل شدن حج به حج اکبر در اواخر عمر رسول الله ص توسط ایشان
مفهوم حج در مسیر تاریخ ارتقاء پیدا کرده، تا دوران سید ما رسول الله و در دوران سید ما رسول الله صلوات الله علیه در اواخر عمر شریف ایشون مفهوم حج تبدیل میشه به مفهوم حج اکبر و شما حج اکبر رو اونجا پیدا میکنید. کسی در دوران انبیاء و و رسول علیهم السلام کسی نتونسته به حج اکبر برسه. رسول الله صلوات الله علیه و آله مقوله ی مفهوم حج، مقوله ی حج رو تا حج اکبر میرسونند
یعنی تغییر ظاهر خودش یک سرنخ هست. آدم اگر بتونه تغییر ظاهر یک مقوله ی دینی دنبال بکنه به شرط اینکه این تغییر ظاهر رو صحیح دنبال بکنه، این تغییر یک سرنخی هستند برای مفاهیم جدید در اون مقوله.
رسیدن به ولایت و غدیر بعد از تبدیل حج به حج اکبر
وقتی میفرماید« دین کامل شد یعنی حج هم کامل شد». مقوله ی حج با رسیدن به حج اکبر کامل شد لذا شما بعد از رفتار حج کامل یعنی حج اکبر شما میتونی به مقوله ی« ولایت» برسید، به مقوله ی « غدیر» برسید. « غدیر» بعد از « حج اکبر». یک تاریخ باید حج رو کامل کنند تا بشه حج اکبر و غدیر پس از حج اکبر.