بله در بحث سفرنامهی کربلا یا داستان سفر اربعین خوبه که بچهها، دوستان با منظر قرآنی به این سفرنامه بپردازند، اونجوری که خداوند در قرآن داستان مطرح میکنه داستان مطرح کنند، یعنی میخواهیم در این داستان چی را بگیم، چیش برام مهم هست، آیا ذکر برامون مهم هست، بعد ذکر چی برامون مهم هست؟ تربیتها مهم هست، معارف مهم هست؟ هدایتها، ولایتها مهم هست؟ یعنی در بستر مطرح کردن وقایع تاریخی، وقایعی که اتفاق افتاد ما بایستی بتونیم خطوط هدایتها، ولایتها، معارف، تربیتها، رحمتها اینها را دنبال کنیم. برای این موضوع خوبه تمرین کنیم، آیا ما میتونیم ذیل، یا از دریچهی چند آیهی قرآن؛ یک آیهی قرآن سفرمون را ببینیم، این قیمت داره، کار ارزشمندی هست والا کار عبثی هست، خدایی نکرده ما نزدیک به لغو میشیم. من میخوام به سفر کربلا بپردازم خدایا همین قدر بلد هستم، میخوام از منظر "الحمد لله رب العالمین" به سفر کربلا بپردازم و وقتی هم این طوری میپردازم هم خودم استفاده میکنم و برای دوستانم انگار لحظه به لحظه در فضای "الحمد لله رب العالمین" هستند، این را حس میکنم، حس میکنم که الان من در کدوم نقطه از این آیه هستم. موضوع اینکه دوستان وارد بشید و سفرنامهی اربعین، داستان سفر اربعین را یادداشت بکنید، وارد بشید بایستی رشد کنیم. یک کلاس تمرینی هست برای این که رشد کنیم، مطلب این نیست که بشینیم ذکر خاطرات بکنیم، ذکر تاریخ بکنیم، اون موقع ما توی گذشته میمونیم و خدایی نکرده ممکنه یواش یواش به بعضی از بحثهای لغو هم بپردازیم، بحثهای بیفایده، لغو عرض میکنیم منظورمون بیفایده هست، مثلا فلان دوستمون مطالبی مطرح کنه که بدرد من نمیخوره، من برای چی باید به این مطالب گوش کنم؟ این را که عرض میکنیم مطلبمون ایراد به دوستان نیست، نگاهمون ارتقاع هست، بچهها بیایید جلو، قرار شد بریم این کار را انجام بدیم، خب بچهها اینجوری نه! بیاییم بالاتر. خدا محبت کرده با حال و هوای قرآنی آشنا هستیم، خدا توفیق داده در ما دغدغههای قرآنی قرار داده، خب بیاییم یک کلاس تمرینی، خدایا یک سفر نورانی به ما محبت کردی، یک سفر عالی، مرتفع. آیا میشه من این توفیق را پیدا کنم که از نگاه قرآن، از دریچهی آیات قرآن نگاه کنم؟ اگر ما برسیم به جایی که بعد از مدتی پرداختن به داستان این سفر توسط دوستان، مثال عرض میکنم از دریچهی آیهی قرآن به این ماجرا نگاه کرده باشیم اون موقع ما یه قدم جلو رفتیم و الا کارمون خیلی قیمت نداره.
محور سفرنامه اربعین، منظرهای دقیق قرآنی و معارفی
دوستان ببینید یه مثال عرض کنیم، برخی افراد را میبینیم، میرند سفر خداوند بهشون توفیق میده میرند سفر کربلا یا میرند سفر مکه، یا میرند سفر مشهد امام رضا(علیه السلام)، یه سفر زیارتی میرند، بعد بر میگردند نحوهی نقل قولشون را ببینید، یه سری موضوعات براشون پررنگ بوده، یه سری موضوعات براشون پررنگ نبوده، شما وقتی توجه میکنی به ذکر اینها از سفر میگی خیلی سطحش پایین هست، بهشون نمرهی چند میدی، نمرهی 5 از بیست. فلان دوستمون میاد سفر مشهد، وقتی ذکر میکنه بهش نمرهی چند میدی؟ نمرهی 4 از بیست، میگه آقا مطالب خیلی ارزشمندی نسبت به اون نفر دیگر داره ذکر میکنه، میگی خب اینها که به این ربطی نداره، تو سفر بود داره ذکر میکنه، ایشون که نقشی نداشته، یه سری موضوعات در سفر اتفاق افتاده از صد تا موضوع چهار تا موضوع برای ایشون جلب توجه و اون چهار تا موضوع دست و پا شکسته داره نقل میکنه. فلانی رفته سفر مکه در سفر مکش اتفاقی که براش افتاده کیفیت هتلش بوده، شما اتفاقی که برات افتاده یه جلسهی معارفی بوده، بخشی از اون را داری نقل میکنی. این که خود سفر هست، شما داری چکار میکنی؟ باید ارتقاع بدیم خودمون را، رفتار خودمون را، برای ارتفاعش چه خوبه که بریم سمت قرآن، مثلا نگاههای قرآنی و البته در نگاههای قرآنی که برامون مطرح بوده. مثال عرض میکنیم، یکی از دوستان میخواد سفر کربلا را بهش بپردازه، به ماجرای امام حسین(علیه السلام) شاید از منظر چندین آیه و منظر قرآنی نگاه شده و برامون مطرح شده، پیش خودش بگه آیا من میتونم برم در یکی از این منظر این ماجرای سفرمون را ببینم؟ و بره سعی کنه. یعنی برسیم به جایی که کسی از دوستان صحبت میکنه آدم احساس کنه که این چقدر دقیق صحبت میکنه، چقدر قرآنی صحبت میکنه، وقتی صحبت میکنه من حس آیات قرآن میگیرم، من کشیده میشم به سمت قرآن، وقتی صحبت میکنه من از اول تا آخر صحبتش انگار یک بار من را در این چند آیهی قرآن جلو بردند. برخی از مطالب هم در بین مطالبی که دوستان مطرح میکنند باشه به عنوان نقل و نبات، به عنوان ادویجات، ذکر برخی خاطرات، ذکر برخی خاطرات زیبا. ولی بدونیم جای مطالب کجاست؟ محور مطالب چیه، محور مطالب کجاست، این مطلب هم اگر مطرح میشه بخاطر این مطرح میشه. اگه سخته از منظر یک آیه نگاه کردن از منظر یک معرفت نگاه کردن، یک معرفت صحیح که برای آدم مطرح بوده و اون معرفت برامون پررنگ بوده و جا افتاده از منظر اون معرفت نگاه کنیم تا بتونه هم دستآوردها دقیق باشه و هم دوستانمون اون فضای معرفتی را درک کنند. ببینید، دیدها را دقیق کنیم، قرآنی، آیات قرآن، منظرهای قرآنی، معرفتهای قرآنی، از این نگاهها به سفرها بپردازیم
برخی پیشنهادات در مورد منظر سفرنامه اربعین
یکی ممکنه به سفر از منظر رحمت نگاه کنه، یکی ممکنه بگه که دستآورد از منظر رحمت چی بوده، از منظر هدایت چی بوده، از منظر معیت چی بوده؟ از منظر همراهی چطور بوده؟ باید بنویسه داستان سفر اربعین، ذیلش عنوان جزئیتر ثمرات همراهی. یکی بنویسه داستان سفر اربعین تحول در منظرها، یکی بنویسه داستان سفر اربعین ذیلش عنوان جزئی تر بنویسه ارتقاع حس نیاز به امام، این را دنبال کنه، در طول سفر از ابتدا این خط را پیدا کنه تا برسه به آخر. داستان سفر اربعین عنوان جزئیتر، داستان ملاقات رب، چی ازش در میاد، این را دنبال کنیم، داستان سفر اربعین، داخل پرانتز یا عنوان جزئیتر ذیل این عنوان کلی حس سربازی، داستان سفر اربعین، عنوان جزئیتر درخواست سربازی. داستان اربعین، ذیلش برنامهی مهدویت، داستان اربعین، برنامهی منتهای خدا بر مستضعفین، آغار پر شور و شکوه برنامهی منتهای خدا بر مستضعفین. سفر اربعین داخل پرانتز ذیلش(واعتصوا بحبل الله جمیعا)، از این منظر آدم دنبال کنه، منظرآیهی قرآن هست دیگه، یعنی شما بری از منظر آیهی قرآن نگاه کنی، «واعتصوا بحبل الله جمیعا» بعد بری تو این آیهی قرآن، تو چهار تا آیهی قبل چهار تا آیهی بعد را ببینه و بگه خدایا تو واقعا داری این کار را میکنی. بله شما میبینی در فضای همین آیه مطرح هست که شماها قبلا از هم فاصله داشتید و نسبت به هم دور بودید و نسبت به هم دشمن بودید، من شما را گرفتم، نجاتتون دادم از لبههای پرتگاه، کشوندمتون آوردم به شما محبت کردم، به شما نعمت دادم، از این منظر نگاه کنم، خدایا یه روز ما با این عراقیها داشتیم میجنگیدیم، دشمن بودیم، امروز اونها از ما پذیرایی میکنه، ما از اون پذیرایی میکنیم، خونش را رایگان در اختیارمون میده، غذای رایگان در اختیارمون قرار میده، همه هم حول یک محور حبل الله جمع شدند.خداوند در فضای این آیه مطرح میکنه که خدایا وقتی داریم میریم هنوز تو ایرانیم و داریم سر مرز رد میشیم آدمها چقدر قبلهاشون به هم نزدیک شده، چقدر به هم محبت دارند، ما احساس محبت به هم میکنیم، آیا این سفر تجلی این آیه از قرآن هست؟ تحقق این آیه از قرآن هست؟ حتی ما دوستانمون نسبت به هم احساس الفت بیشتری میکردیم. در ادامش مطرح هست که «و لا تفرقوا» خدایا یعنی این که ما از حول این ماجرا خارج نشیم؟ جدا نشیم؟ بله داستان سفر اربعین را میشه از منظرهای مختلف وارد شد، از منظرهای دقیق قرآنی، تربیتی، معرفتی. داستان سفر اربعین حس بیشتر مادری مادر مهربان، یکی اینجوری بنویسه داستان رو، بگه از روز اول که من میخواستم حرکت کنم همین بود. ببین، این، این، این، بیست تا موضوع برای شما میارم که داستنش اینه، اصلا سفر اربعین این بوده. داستان سفر اربعین، یه عنوان جزئی تر ذیلش، حسین و نور مادر مهربان. یعنی ذیل این داستان میتونه این فرد یک چیدمان انجام بده، حرم امام حسین(علیه السلام) بیت خدا، حسین(علیه السلام) رجال صاحب بیت خدا، نور مادر مهربان به سمت درون از این بیت و فوران از این بیت به بیرون به عنوان بیت خدا. بله عرضمون این نیست که در این زمینهها داستان نویسی کنیم، داستان پردازی کنیم، معارف نویسی کنیم، عرضمون اینه که سفر خودمون را به عنوان یک تجربه حول و هوش این معرفتها، این منظرها دنبال کنیم، با محوریت این منظرها و معارفها و آیات قرآن دنبال کنیم و این گونه برداشت کنیم از این منظرها برداشت کنیم از سفرمون. اگر ما معرفت نور بیوت خدا در بیوت خدا و صاحبان بیوت خدا را داشتیم آیا سفر ما با این معرفت ارتباطی داره؟