توفیقات بسیار خداوند بر ما


توفیقات بسیار خداوند بر ما

دوشنبه-16محرم1436-دفتر( حکیم)‌

آن چیزی که مهم هست « توفیقات خداست»، نه اون مختصر اعمال ما.

بخاطر محبتهای خدا و نعمتهای فراوان خدا سرمون رو بالا بگیریم، افتخار کنیم، خدای نکرده در ما ناامیدی، یأس نباشه. نگیم: " ای آقا ما که ضعف داریم، ما که خطا داریم، ما دستمون کوتاهه" . اصلا این حرف ها در ما نباشه، سرمون رو بالا بگیریم. آن چیزی که مهم هست« توفیقات خداست»، نه اون مختصر اعمال ما.‌

خدا توفیق داده یا نداده؟ در پاسخ عرض میکنیم که خیلی. خب نتیجه گرفته میشه پس سرمون رو بالا بگیریم. ‌

شما فرد موفقی بودی یا نبودی؟ میگی خیلی. چرا؟ چون موفق یعنی کسی که دارای توفیق شده، توفیق بدست آورده. بعضی ها سعی میکنند خودشون توفیق بدست بیارن، با تلاششون در ظاهر میرسن به توفیقاتی و اسم خودشون رو میذارن موفق. خوشا بحال اون کسانی که خداوند بهشون توفیق عطا میکنه و اون هم توفیقات بسیار.‌

بخاطر این موضوع افتخار کنیم، سرمون رو بالا بگیریم. خدا نکرده ناامید و مأیوس نباشیم بخاطر دوهزار( منظور یک قِران دو هزار هست) عملی که منفیست، اگر اون دوهزار عمل منفیت، مثبت بود انتظار داشتی بخاطر اون مثبت عمل شما خدا توفیقاتش رو بیشتر کنه؟ یا چون الان فکر میکنی اون دوهزار، دوتا عمل شما منفیست بخاطر اون شما یه کم توفیقات رو کمتر کرده وإلّا خیلی بیشتر بود.‌

آیا خدا به اعمال ما نگاه کرده؟‌

البته عرضم این نیست که یاغی بشیم، عرضم اینه که ناامید نباشیم و تکیه بر اعمال خودمون نداشته باشیم، چه مثبت و چه منفی.‌

خوشا بحال اونهایی که خدا به سوی اونها توبه میکنه، خدا بر اونها توبه میکنه.

اونی که فرض کنید چندتا عمل منفی داره، چند صفت منفی داره و میخواد اونها رو اصلاح کنه، جبران کنه، اسمش میشه چی؟ « توبة» . توبه ی به سوی خدا. این یک مفهوم در قرآن هست، یک مفهوم دیگر از توبه در قرآن « توبه خدا» هست.‌

خوشا بحال اونهایی که خدا به سوی اونها توبه میکنه، خدا بر اونها توبه میکنه.‌

این مفهوم در چند جای قرآن هست، مثلا ببینید؛ در آیه بیست سوره زمر میفرماید« إِنَّ رَبَّكَ يَعْلَمُ أَنَّكَ تَقُومُ أَدْنىَ‏ مِن ثُلُثىَ‏ الَّيْلِ وَ نِصْفَهُ وَ ثُلُثَهُ وَ طَائفَةٌ مِّنَ الَّذِينَ مَعَكَ وَ اللَّهُ يُقَدِّرُ الَّيْلَ وَ النهَّارَ عَلِمَ أَن لَّن تحُصُوهُ فَتَابَ عَلَيْكمُ‏ فَاقْرَءُواْ مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْءَان» که شما بایستی بخشی از شب( حالا یک سوم، یا این محدوده) رو به خواندن قرآن مشغول باشید، بعد در ادامه میفرماید که نه! نمیخواد، شما نمیتونید، خدا این موضوع رو براتون راحت گرفت، ساده کرد، هر چقدر که میتونید انجام بدید. چرا این مطرح شد؟ اینها که هنوز یا شروع نکرده بودن، یا شروع کرده بودند و اینکار رو میکردند و دارای خطا شده بودند، چرا این جوری شد؟ خداوند حلقه ی اتصال و انتقال از اون فضا به این فضا رو« توبه ی خدا» مطرح میکنه؛ « خدا توبه کرد بر شما» ، نمیخواد اون کار رو انجام بدید، هرجور که راحتی انجام بده.‌

در آیه بیست سوره مزمل میفرماید« إِنَّ رَبَّكَ يَعْلَمُ أَنَّكَ تَقُومُ أَدْنىَ‏ مِن ثُلُثىَ‏ الَّيْلِ وَ نِصْفَهُ وَ ثُلُثَهُ وَ طَائفَةٌ مِّنَ الَّذِينَ مَعَكَ وَ اللَّهُ يُقَدِّرُ الَّيْلَ وَ النهَّارَ عَلِمَ أَن لَّن تحُصُوهُ فَتَابَ عَلَيْكمُ‏ فَاقْرَءُواْ مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْءَان» ؛ خداوند از رفتاری که رسول الله صلوات الله علیه و« الذین معه» بایستی انجام بدن و انجام میدن صحبت میکنه و میفرماید که؛ این رفتار برای ما روشن هست، برای خدا روشن هست، بعد تمام این رفتار در یک برنامه ی خداست« وَ اللَّهُ يُقَدِّرُ الَّيْلَ وَ النهَّارَ» . و ممکنه شما با همه ی تلاشی که میکنی نتونی براساس این برنامه ی خدا و مشرف به اون رفتار کنی و اون رفتار باید و شاید رو داشته باشی، لذا خدا جبران میکنه« فتابَ عَلَیکُم» پس خدا برشما توبه میکنه. خب محصول توبه ی خدا چی میشه؟ «‏ فَاقْرَءُواْ مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْءَان» حالا اون قدر که براتون میسر هست قرائت قرآن کنید.‌

بله پس تکیه بر اعمال خودمون نباشه، به محبتهای خدا افتخار کنیم. یعنی در فضای کیف و شادی و لذت باشیم، خدا خیلی محبت کرده پس کیف کنیم، شاد باشیم، لذت ببریم.‌

در زندگی انسانها محبتهای زیادی به اونها میشه، کسی که این محبتها به او شده باید بهترین و عالیترین موضوع( مقوله، موقعیت، مکان یا افراد یا فرد) پیرامونش رو پیدا کنه که در اون دوره با او ارتباطی داشته و اون محبتها رو به او نسبت بده.

یک نکته اینکه در زندگی انسانها محبتهای زیادی به اونها میشه، در مقاطع مختلف، در جایگاه های مختلف از جانب خدا به اونها محبت میشه. یک رفتاری که این افراد باید داشته باشن این هست که؛ وقتی از اونها پرسیده میشه که چرا این محبت به شما شد؟ علت این محبت چی بوده؟ رفتار صحیح و دقیق این هست که نگاه کنند بهترین و عالی ترین موضوع یا فضا یا موقعیت پیرامونشون چی هست؟ ( پیرامون همون زمان یعنی حول و حوش زمانی اون محبتی که به اونها شده و هم موقعیت مکان) ببینند بهترین موضوعات و مقولات کدوم هست؟ عالیترینش کدوم هست که این فرد با اون موضوع ارتباطی داشته؟ و این محبت رو به اون نسبت بِدَن.‌

مثلا فردی در چند روز محرم به مجالس عزاداری امام حسین علیه السلام رفته، بعد از اون فرض کنید در فاصله ی یک ماه در خلوتهاش دعا و ذکر و نیاز داشته و یک مسئله ای داشت و اون مسئله اش حل شد. خداوند یک محبتی در زندگیش کرد، محبتی ویژه.‌

اگر از این فرد بپرسی که چرا این محبت به تو شده؟ این فرد باید نگاه کنه و بگه که من نماز خوندم( یکی از موقعیت های خوبم نماز بوده، یکی از موضوعات و مقولات عالی پیرامونم نماز بوده)، قرآن هم خوندم بعنوان مثال خوندم، دعا هم کردم، اینکار رو هم کردم، اونکار رو هم کردم و چند روز پیش مجلس ذکر امام حسین علیه السلام هم رفتم. و نتیجه بگیره بخاطر اون مجلس به من محبت شده.‌

لذا بهترین و عالیترین موضوع( مقوله، موقعیت، مکان یا افراد یا فرد) پیرامونش رو پیدا کنه که در اون دوره با او ارتباطی داشته و موضوع رو به او نسبت بده.‌

فرض کنید در اون دوره یکی از اولیاء خدا رو یک جایی زیارت کرده. از او بپرسی چرا خدا این مسئله( محبت) رو در زندگیت قرار داده؟ میگه احتمال زیاد من فکر میکنم بخاطر اینکه اونجا دقیقه ای که در محضر فلانی بودیم بخاطر اون هست.‌

در هر صورت خداوند همه محبت ها را از مجرای اهل بیت علیهم السلام عطا کرده، موضوع تعیین بهانه ی عطا کردن هست

لذا آدمها کمتر اینطور رفتار میکنند، حالا بخاطر این ثمراتشون کم هست. اونهایی که بصیرت داشته باشن دقیقا به اون موضوع اصلی که باعث حل مسئله شده ارتباط میدن، خب بصیرت دارند و میبینند و متوجه هستند، ماها که اون بصیرت رو نداریم چه کار کنیم؟ عرض میکنیم خطاب به خدا؛ خدایا! ما که بصیرت نداریم، یا بصیرتش رو بده یا اینکه ناچاریم بخاطر اینکه رفتار دقیق داشته باشیم سعی کنیم به بهترین مقوله، عالیترین مقوله ی پیرامونمون نسبت بدیم.‌

این کلام، به مفهوم تعیین اینکه چه کسی این محبت رو عطا کرده نیست؟ در هر صورت خداوند از مجرای اهل بیت علیهم السلام عطا کرده، موضوع تعیین بهانه ی عطا کردن هست، وقتی به این بهانه ها بصیرت نداریم پس به عالیترین بهانه ای که در پیرامونمون موجود بوده نسبت بدیم. یا اینکه اگر واقعا نسبت به بهانه ای که اون محبت عطا شده گنگ بودیم بگیم که: نمیدونیم چرا ولی خداوند عطا کرد( البته این رفتار خیلی دقیق نیست ها! درجه ی رفتاریش از اون رفتار اولیه چند درجه ای پائین تر هست) .‌

دعا کنیم خدا محبتهاش رو زیاد کنه. این دعا به خاطر سفره ی رحیمیت خداست. خدا توفیق بده وارد قرآن بشیم. بریم« درون» قرآن.

دعا کنیم خدا محبتهاش رو زیاد کنه. ممکنه یکی از دوستان سوال کنه" خدا خیلی محبت کرده آیا از این بیشتر؟ " عرض میشه که بله. اگر محبتهای خدا مثل یک اقیانوس باشه ما جرعه آبی از این اقیانوس خوردیم. قصدم ناشکری نیست، این جرعه آب از سرمون هم زیادی بوده، قصدم توصیف سفره ی رحیمیت خداست. خدا توفیق بده وارد قرآن بشیم. آیا بیشتر از این؟ بله . بریم« درون» قرآن.‌

مطالب مرتبط
تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به بالقرآن است