در غرب الان محصول علم شده تکنولوژی، نتیجه ی معنوی تکنولوژی، استقلال از خداست
در غرب الان محصول علم شده تکنولوژی، به شکلی به علوم پرداخته شده که محصولش تکنولوژی است،تکنولوژی چیه؟برای رفاه انسان،رفاه انسان در شرایطی که مستقل از خدا میشه،نتیجه ی معنوی تکنولوژی، استقلال از خداست.
یکی از علل افزایش انواع بیماری های عجیب و غریب، پیشرفت تکنولوژی پزشکی است، تکنولوژی شریک در کار خدا
ببینید این نکته جالبه اگر بهش توجه کنید؛از موقعی که ابزارآلات در عرصه های مختلف رشد بیشتری کردند ،مسائل و مشکلات هم بیشتر شده.مثلا در پزشکی،وقتی ابزار آلات بیشتر شدند،تکنولوژی های پزشکی پیشرفته تر شدند،بیماری ها هم پیشرفته تر شدند.الان پیشرفت بیماری ها،انواع و اقسام بیماری ها،بیماری های پیشرفته،بیماری های عجیب و قریب،به نسبت قرنهای گذشته بیشتره.این عجیبه.یکی از عللش نوع پیشرفت این ابزار آلات است که در اون بحث کلی تکنولوژی نهفته است.یعنی تکنولوژی مستقل از خدا.تکنولوژی شریک در کار خدا.تکنولوژی ای که،انسانها به او بعنوان شریک در کار خدا نگاه می کنند.
اگر ما یه ابزاری رو انتخاب کنیم، که با اون ابزار یک فعلی در زندگیمون انجام بشه،اگر اون ابزار درش سلطان نباشه،این کار میشه شرک
چرا یه چیزی رو شریک در خدا قرار میدیم وقتی خدا برای اون سلطانی قرار نداده؟چرا یه چیزی رو ابزاری میگیرید برای اینکه یه کاری رو برای ما انجام بده وقتی در اون هیچ سلطانی نیست؟اگر ما یه ابزاری رو انتخاب کنیم،یه ابزاری رو پیدا کنیم،که با اون ابزار یک فعلی در زندگیمون انجام بشه،اگر اون ابزار درش سلطان نباشه،این کار میشه شرک.اگر سلطان باشه این کار اسمش شرک نیست.
اون آیه رو یادتون بیاد،مثلا درآیاتی که خداوند میفرماید که؛ شما یه چیزی رو شریک برای خدا قرار میدید در صورتی که»ما لم ینزل به سلطانا»؟خب این«ما لم ینزل به سلطانا» چیه؟ «ما لم ینزل به سلطانا» علت مشرک شدن است.این نکته رو دقت کنید؛اگر انسان شیئی رو،ابزاری رو بکار بگیره،از ابزار یک خواسته ای داشته باشه ،از یک ابزاری توقعی داشته باشه،انتظاری داشته باشه،در اون ابزار از جانب خدا سلطان قرار داده نشده باشه،اینکار شرک است.
در این آیات، «ما لم ینزل به علیکم سلطانا»،یا «ما لم ینزل به سلطانا» یعنی چی؟یعنی شما رفتید سراغ اشیائی که،سراغ ابزاری که من برای اونها سلطانی قرار ندادم،بخاطر این شما مشرک هستید.شما توقع اثر از شیءی دارید که من در اون سلطانی قرار ندادم،بخاطر این موضوع شما مشرک هستید.
مثلا ممکنه شخصی از شما سوال بپرسه(قبلا به این آیات اینطور نگاه کنه که؛پس اگر چیزی یا کسی که خدا براش سلطان قرار داده، میشه شریک خدا قرار داد؟)نه!اصلا موضوع این نیست،توع تعریف این نیست.اگر بری سراغ چیزی که خدا براش سلطان قرار نداده،این شرکه.
خدا یک نظامی قرار داده،یک نظامی اثر گذاری قرار داده،در این نظام اثر گذاری خودش اشیائی قرار داده،ابزاری قرار داده،برای این ابزارها سلطان قرار داده.نشانه است.شما میخوای بری سراغ ابزاری ازش اثر بگیری؟این ابزار یا در نظام تاثیر گذاری خدا هست یا نیست.از کجا بفهمیم.از اینجا که اون ابزار سلطان داره یا نداره؟اگر اون ابزار سلطان داشت؛در راستا و در درون نظام تاثیر گذاری خدا است،اگر سلطان نداشت؛اون شیء رو ما شریک نظام خدا قرار دادیم،پس مشرکیم.
تکنولوژی،نوع پرداختن به تکنولوژی در غرب الان مطابق این آیات است،به موضوعات،به ابزار ها بگونه ای میپردازند،سراغ ابزارهایی میرند به شکلی که در نظام سلطنت خدا نیست.چون در نظام سلطنت خدا نیست این نوع پرداختن به تکنولوی شرکه.شرک در قبال نظام سلطنت خدا.
محصول علم بایستی رسیدن به ابزار های سلطنت خدا باشه
پس اینجا چندتا مفهوم مطرح شد،یکی اینکه نظام سلطنت خدا،ابزار های سلطنت خدا.محصول علم بایستی رسیدن به ابزار های سلطنت خدا باشه.دستیابی و واجد شدن به ابزار های سلطنت خدا باشه.اگر ما به شکلی در علمی وارد بشیم که محصولش پرداختن به ابزار ها،واجد شدن به ابزار هایی باشه که در اونها سلطنت خدا مطرح نیست،اون شرکه.شرک در قبال نظام سلطنت خدا،در قبال نظام ابزار ها ی تاثیر گذار خدا، نظام اسباب خدا.
در نگاه قرآن و نگاه خدایی،علم اون علمی هست که خدایی باشه،علم خدایی قیمت داره،علم غیر خدایی قیمت نداره،محصول علم خدایی سلطان است،محصول علم خدایی دستیابی به ابزار هایی است که دارای سلطان از جانب خدا هستند.اگرانسانها به سراغ علمی برند اون علم، اونها رو به ابزار هایی برسونه که در اون ابزار ها سلطانی از جانب خدا نیست و اون ابزارها رو در زندگیشون بکار بگیرند ،اینها نه علمشون خدایی است و نه ابزارهاشون،اینها در زندگیشون مشرک هستند،اینها در زندگیشون همآهنگ با ابزارها و علوم غیر خدایی هستند،همآهنگ با اشیاء غیر خدایی هستند،یا به تعبیر آیه ی 71 سوره ی حج عبادت غیر خدا میکنند.اینها ظالم هستند،«وما للظالمین من نصیر»اینها ظالم هستند.
ظالم هستند در قبالش به تعبیرمعروف که هست،(حالا غیر از این باید بیشتر در مورد این صحبت بشه)به تعبیر معروف که هست یعنی چی؟یعنی موضوعات رو از جایگاهشون خارج میکنند،ظالم هستند دیگه،یعنی موضوعات رو از جایگاهشون خارج میکنند.به این خاطر مشمول نصرت خدا نمیشن،از نصرت خدا بی بهره میشن.
کسانی که میرن سراغ علوم خدایی وبا علوم خدایی به ابزار های خدا میرسند،و به سلطان میپردازند،اینها مشمول نصرت می شوند
کسانی که میرن سراغ علوم خدایی وبا علوم خدایی به ابزار های خدا ،ابزارهای تاثیر گذار از جانب خدا،ابزارهای دارای سلطان از جانب خدا میرسند،و به سلطان میپردازند،اینها مشمول نصرت میشن.ما در آیات دیگه هم داشتیم،با سلطان ،نصرت صورت میگیره.
ببینید شما االان اگر در مسیر غیر سلطان باشی،به شکلی به علوم بپردازی که بری و به ابزاری برسی که سلطان نیست،نتیجه ی علومت سلطان نباشه،نتیجه ی پرداختن به علوم سلطان نباشه،چه اتفاقی می افته؟یکی از موضوعاتش،علاوه بر شرک و عبادت غیر خدا،موجب میشه که شما دیگه آیات قرآن رو نپذیری،آیات خدا رو نپذیری،شما با آیات خدا مقابله میکنی،شما با آیات خدا مجادله میکنی.
میآی براش میگی که فلانی!این ماجرایی که در طبیعت داره اتفاق میافته،آیه ی خداست،آیه ی فلان موضوعه،آیه ای که بزرگتر و ماجرای عظیمترش در فلان موقع است،به شما میگه برو بابا این حرفا چیه؟بیا برات علمی بگم این موضوع چیه؟بیا دودوتا چهارتا کنم برات،بیا اینجوریه،اینجوریه....آیه چیه؟این حرفا چیه؟فرد به مجادله با آیات خدا دچار میشه.
سلطان یعنی ابزار هایی که اثر خدایی دارند.سلطان یعنی مسیر های اثرگذاری خدا.
پس با یه تعبیر خیلی مسامحتا اگر بخوایم صحبت کنیم در مورد سلطان،سلطان یعنی ابزارها،ابزار هایی که اثر خدایی دارند.سلطان یعنی مسیر های اثرگذاری خدا.سلطان یعنی مسیر های نشان دادن این موضوع.ابزارهایی که دارای این موضوع هستند یعنی چی؟یعنی «لا موثر فی الوجود الّا الله».
سلطان یعنی ابزار هایی که نشون میدن اگر در یک کار نتیجه ای هم بود،بشکلی نشون میدن که «وما توفیقی الّا بالله».سلطان ابزارهای سلطنت خداست.سلطان محصول علم خدایی و ابزارهایی است که علوم خدایی در اون جریان داره،خدایی خدا در اون جریان داره.
با سلطان،جبهه ی حق،حزب الله مشمول نصرت خدا میشه،با سلطان جبهه ی حق بردشمنان غلبه پیدا میکنه
ببینید مثلا «سلطان مبین»؛در سلطان مبین کلی حرف هست،اینکه خداوند به کسی سلطان مبین عطا میکنه،خیلی حرفه،یعنی بیاد با ابزار های خدایی، ابزار هایی از سلطنت خدا که آشکار هستند،این موضوع خیلی مهمه.ابزارهایی از نظام سلطنت خدا،ابزار هایی محصول علوم خدایی که دیگه کاملا پیدا شدند،آشکار هستند،و اثرگذاریشون هم آشکاره.بله پس با سلطان،جبهه ی حق،حزب الله مشمول نصرت خدا میشه،با سلطان جبهه ی حق بردشمنان غلبه پیدا میکنه،ابزار غلبه پیدا کردن سلطان است.
محصول سلطان، توکل به خداست.
ببینید محصول تکنولوژی های غربی که الان وجود داره بخش زیادی از اثرگذاری،یکی از نتایجش برای انسانها میشه«عدم توکل به خدا».(این درحالی است که)محصول سلطان، توکل به خداست.
یه نکته ی دیگه اینکه به تعبیری یکی از اشکالات اصلی علوم غربی و تکنولوژیی که محصول اون هست استقلال از خداست.درعلوم بنیادینشون هم مستقل از خدا حرکت میکنند. به شکلی میرن که اون علم مستقل از خدا دیده میشه،اون تاثیرات ،اون موضوعات، مستقل از خدا دیده میشه.خدا در اون علوم دیده نمیشه،اثر خدا در اون علوم دیده نمیشه،خدایی خدا در اون علوم دیده نمیشه.محصول این علم قطعا وقطعا تکنولوژی است که دورکننده ی از خداست.
در خاتمه ی آیه ی 11سوره ی ابراهیم (علیه السلام) خداوند میفرماید که (از قول رسولان که رسولان میفرمایند که)؛ «...وَ مَا كاَنَ لَنَا أَن نَّأْتِيَكُم بِسُلْطَنٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَ عَلىَ اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ(11)»؛اینکه سلطان ابزاری است که خدا باید عطا کنه،به اذن خداست و بر عهده ی خداست«وعلی الله»و برعهده ی خداست« فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ»پس مومنین به خدا توکل میکنند.
میدان علم، باید میدان به سوی خدا باشه.
در بدست آوردن سلطان، در پرداختن به سلطان،انسانها چشمشون به اذن خدا،و عمل خداست،و رفتار خداست و محبت خداست.لذا در راستا به خدا توکل می کنند.این جوری پرداختن به علم انسانهای موحد میسازه.اینجوری پرداختن به علم انسان رو رشد میده.
قطعا خدا علم روجوری قرار داده،جوری مسیر پرداختن به علم رو قرار داده که انسان ها مستقل از خدانشن،انسان ها رشد کنند«الی الله».اگر این همه توصیه و تشویق به علم وجود داره، نمیتونه میدا ن علم یه چیزی باشه و میدان رشد و به سوی خدا یه چیز دیگه باشه.میدان علم باید همون میدان به سوی خدا باشه.
از پیش نیازهای مهم در رسیدن به سلطان؛ « أَدْخِلْنىِ مُدْخَلَ صِدْقٍ وَ أَخْرِجْنىِ مخُْرَجَ صِدْقٍ»؛ و داشتن مسیر به سوی «جاء الحق و زهق الباطل» است.
یکی از بحثهایی که در مورد سلطان وجود داره بحث نحوه ی رسیدن به سلطانه،اینکه ما چه طور میتونیم به سلطان دست پیدا کنیم؟از چه راهی بریم که به سلطان نزدیک تر بشیم؟ در آیات زیادی از این موضوع صحبت میشه،در نقاط و جاهای مختلف از جمله؛آیات هشتاد و حول و هوش هشتاد سوره ی اسراء؛
اینکه چند آیه قبل از آیه ی هشتاد،و یکی دو آیه ی بعدازآیه ی هشتاد، توضیح دهنده ی مسیری است که انسان میتونه درخواست سلطان از جانب خدا داشته باشه،سلطانی نصرت کننده.یکی از شروط و پیش نیازهاش اینه که؛
« أَدْخِلْنىِ مُدْخَلَ صِدْقٍ وَ أَخْرِجْنىِ مخُْرَجَ صِدْقٍ»؛ یکی از پیش نیازهای مهمش هست،داشتن مسیر به سوی «جاء الحق و زهق الباطل» .
راه غلبه بر فرعون ها، داشتن سلطان مبین است
نکته ی دیگه در آیات حول و هوش 38سوره ی ذاریات،خداوند میفرماید که در ماجرای موسی ع که او رو به وسیله ی سلطان به سوی فرعون فرستادم آیه هست،یعنی چی؟یعنی آینده هم همین جوریه،یعنی فرعون ها هم همینجوری.
میخواید آینده به سوی فرعون ها برید و بر فرعون ها غلبه پیدا کنید بایستی به وسیله ی سلطان مبین برید.
میخواید برغرب غلبه پیدا کنید؟برید از خدا اذن سلطان مبین بگیرید،و برید به سمت غلبه بر فرعونهای غرب.اگر اینجور باشه خدا اونها رو بوسیله ی این ماجرا از پا در میآره(اگر بوسیله ی سلطان مبین برید خدا اونها رو از پا درمیآره« فَأَخَذْنَاهُ وَ جُنُودَهُ فَنَبَذْنَاهُمْ فىِ الْيَمِّ وَ هُوَ مُلِيمٌ(40ذاریات)»خداوند اونها رو به سختی گرفت و در دریا گرفتارشون کرد.