دوستان در ایام لیالی قدردرفضای شکر نعمت باشیم،در فضای بزرگ شمردن نعمات خدا باشیم،بزرگ شمردن محبت های خدا باشیم،خودمون رو غرق محبت های خدا بدانیم،در اقیانوسی از محبتهای خدا از جانب خدا خودمون رو تصور کنیم،عظیم بشمریم محبتهای خدا رو،محبتهای عطا شده بر خودمون رو محبتهای گذاشته شده بر سفره ی یک سال گذشته رو ،محبتهایی که غرقش شدیم،به ما خورانده شد،بزرگ بشمریم. حال و هوامون در امشب این باشه،بزرگ شمردن محبتهای خدا،غرق بودن،خودمون رو غوطه ور دانستن در محبتهای خدا،کلاممون،نگاهمون،فکرمون،هر صادره ای از ما هست،حاکی از این باشه که؛ما محبتهای خدا رو بزرگ میشمریم،محبتهایی که به ما شد و دَرِش هستیم،و دَرِش غوطه وریم. بله،بایستی شاید قبل از ماه رمضان بایستی مقدماتی رو میدیدیم،موضوعاتی رو رعایت میکردیم،در فضاهایی میبودیم،نمیدونم هرکس چقدر توفیق داشته،هر چی بوده دیگه مال اون فضا بوده دیگه به اون فضا نپردازیم.
فضالی لیالی قدر، فضای نورافشانی و افتتاح قله است
فضای این شبها رو فضای نور افشانی قله بدانیم،فضای افتتاح قله بدانیم،در گذشته در قبل از ماه مبارک اگر بنا بوده به موضوعاتی بپردازیم به هر نحو که بوده دیگه فرصتش نیست به پرداختن به اون موضوعات،در محبتها خودمون رو غرق بدونیم،در انواری که ازقله ی این کوهستان ما تابیده خودمون غرق بدونیم،و شاکرش باشییم.یکسال از این قله جوشیده و به ما اصابت کرده ،مارو بهره مند کرده،بهره ها بردیم از این محبتها،امروز و این شبها درفضایی که افتتاح این قله است،نصب پرچم فتح قله هاست،خودمون رو غرق محبتها بدونیم،نه کاستی ای رو تصور کنیم،نه سستی ای رو بشمریم نه کم کاری ای رو ببینیم.پیرامون شما چی هست،اگر از شما پرسیدند؛پیرامون شما چی هست ؟در طول زمان گذشته ی شما چیه؟در مکان پیرامون شما چیه؟هرچی هست محبته،هرچی هست نعماتی بسیار بزرگه،غرق بدونیم،دریایی از محبت که ساحلی براش متصور نیستیم،هرموضوعی بایستی قبلا رعایت میکردیم،اگر درش سستی ای بوده دیگه بهش نپردازیم،تو این فضا باشیم،این فضا جبران میکنه همه چیز رو،قبوله محمد آقا؟بله ما که شاکر محبتهای خدا هستیم و الطاف و نعمات خدا رو در طول سال گذشته خیلی چشیدیم،خوردیم،بهره ها بردیم،از محبتهای معارفی،محبتهای بسیار بزرگ معرفتی گرفته،تا اخلاقی رفتاری،دوستان،اجتماعی،خدا خیلی محبت کرده،آقا مهدی قبول داری؟خودت رو غرق محبتها میدونی؟این موضوع رو درخودمون امشب خیلی پررنگ بکنیم،یعنی به شدت در خودمون پررنگ کنیم محبتهای خدا رو،عظیم بشمریم،و تقدیس کنیم،دنبال متر زدن فاصله هامون نباشیم،از اون فضا بیایم بیرون،دنبال این نباشیم که گفته شد،قبل از ماه رمضان این کار رو بکنید،اون کار رو بکنید،این جوری باشیدآماده شید،از اون فضا بیایم بیرون،تقدیس کنیم،صاحب قله ی رمضان،صاحب قله ی لیله القدر رو تقدیس کنیم.یک صلواتی بفرستیم.
با تقدیس از قله لیله القدر بهره ببریم
از مصادیق بزرگ رحمت خدا؛این که شما یک مدت زیادی زحمت میکشی کم و بیش،سعی میکنی که برسی به قله،خدا به احوال شما نگاه میکنه ،میگه هر کجا که هستی،تقدیس کن ،تقدیس کن به تو از قله بهره برسونم،این رحمت خداست.نمیگه وایستا حساب کتاب کنیم،ببینم تو در دامنه هستی؟اصلا اومدی تو کوهستان؟نیومدی؟کجای راهی؟ وسطی؟آخری؟هر کجا هستی تقدیس کن،تقدیس کن تا از قله ی لیله القدر بهره ببری،این خیلی محبته،اصلا خود این خیلی محبته،که شما هرکجا که هستی تقدیس کن،محبتهای خدا رو بزرگ بشمر،به این واسطه میخوام به تو محبت کنم،به این واسطه از قله ی لیله القدر بهره ببری،این خیلی محبت بزرگیه.بالاخره این فرد سر یک کلاس بوده،توی یک کلاس بهش درس داده شده،توی این کلاس جلو اومده،شاید ظاهر این موضوع این باشه که باید بهش بگن که ؛خب حالا امتحان گرفتیم ازت دیگه،هرچی نتیجه ات میشی.(نه!)هر املایی که نوشتی هر جوری که نوشتی ،تقدیس کن،تقدیس کن میخوام بهت بیست بدم،تقدیس کن میخوام بهت بهره ها برسونم از صاحب لیله القدر،اهل شکر نعمت باش،کیف کن،لذت ببر،خودت رو در محبتها ببین.قبوله...؟اگر غیر از این بود،واقعا کی میتونست تو این جلسه بنشینه،اگر غیر از این بود کی اصلا توان این رو داشت،جسارت این رو داشت که بیاد در این جلسه بنشینه،برای چی میخای بنشینی اینجا،برای چی اصلا ؟اصلا دنبال چی هستی؟اگر فضا یکجور دیگه ای بود سخت میشد کار.یک صلواتی بفرستیم.
از شب دفن دویدیم تا لیله القدر به مادر مهربان س برسیم
همه ی این نشستن دور همدیگر و صحبت کردن ،همه اش یک حسه،آدم باید حس کنه،همه ی دوستان هم ذهنم میآد که حس میکنند،ببین شما حس یک فرزند رو داری به سوی یک مادر در نوک یک قله،مدتها دویدی،حالا رسیدی به یک نقطه ای،حالا در هر نقطه ای که هستی،بر سر این قله مراسم نورافشانی آغاز شده،چشمت اونجاست،این حس رو هرکی باید خودش داشته باشه،قابل گفتن نیست،توصیف نیست،فقط اون بحث شکر نعمت و تقدیس دور هم قابل گفتن هست.این انسان بهش حرف نمیخاد ،از یک شب دفنی مادری را دنبال کردی،مدتها روزها،چشم ازش برنداشتی...این یک حسّه،در قلبت ممکنه حس هایی داشته باشی،زبان حالی داشته باشی،حرفهایی داشته با این از مادر مهربانتر،در قلبت...لیله القدری که در چنین شبی ما دور هم هستیم، مثل لیله القدر ها نیست که( مثل اون مراسماتی که یک مراسمی هست و دورهم هستیم،یک شب یک مراسم تا صبح دعای جوشن کبیر)اصلا این نیست،دو ماه سه ماه دویدنه،چند ماه نگاه به یک آدمه،چند ماه نگاه کردن از پشت سر به از مادر مهربانتری،هاج و واجی شب دفن یادتون میآد،بیچارگی شب دفن یادتون میآد؟دست و پا زدن در شب دفن یادتون میآد؟دنبال مادر مهربان دویدن در شب دفن یادتون میآد؟لیله القدر اینه،از اونجاست.یک صلوات بفرستیم.
در حسرت رفتن مادر در شب دفن هستیم
بله،یادمون نرفته،یادمون میآد،تو فضاش هستیم،بودیم،حفظ کردیم،از مادر مهربانتری،در شب دفنی رفت،شما پشت سرش میدویدی،شما التماس میکردی،این از مادر مهربانتر،امروز بر فراز ای قله مراسمی بزرگ برپا کرده و این بچه ی یتیم غریب،با همه ی نگاهش داره حرفش رو میزنه.یادتونه،صحبت این بود که چرا مادر مهربان وقتی داشت میرفت یکبار برنگشت،به عقب نگاه کنه،این بچه ها حسرت به دلشون مونده،الان در قلبشون صدا میزنن،آیا میشه این مادرمهربان یکبار از فراز این قله نگاه کنه،روش رو برگردونه،نگاه کنه،صدا کنه، بگه فلانی... صلواتی بفرستیم
حس لیله القدر نزدیک حس شب عاشوراست
این حس نزدیک حس شب عاشوراست،امام (علیه السلام)یک سری آدم ها رو جمع کرد،یواش یواش آوردآورد ،بعد شب عاشورا بهشون گفت هرچی که هستید هستید،دور من مباشید خوش باشید،به من فکر کنید،به فضای من بپردازید،به محبتها فکر کنید،من شما رو به اعلی علییّن میبرم.
با ذکر و شکر نعمتها و محبتها خودمون رو در موقعیت همون فضایی که مطرح میکنیم،قرار بدیم
اینها (شفا گرفتن)محبتهای امام کریمه،محبتهای مادر مهربان بر سر سفره هست،قبوله؟ دوستان با ذکر،با بیان شکر نعمت و شکر محبتها خودمون رو در موقعیت همون فضایی که مطرح میکنیم،قرار بدیم،شب قدر ما اینجوری جلو میره. شما میخای بری دعا کنی،حالا احتمالا چند ساعت چند صفحه دعا بخونی،یا احتمالا گریه و زاری کنی،چهارتا گناهت بخشیده بشه،توبه کنی از یه نقطه ای به یک نقطه ی دیگهای برگردی،با شکر نعمت،شکر محبتها خودمون رو در موقعیت این محبتها و نعمات قرار بدیم،این خیلی محبت بزرگیه. مفهوم هست مطلب؟بله با شکر محبتها،وقتی شکر میکنی خدایا به من محبت کرد ی من رو متصل به مادر مهربان قرار دادی با بیان این موضوع،خودت رو در این موقیت قرار بده و در این موقیت قرار میگیری،به این میگن شب قدر. خدایا به من محبت کردی مادری مادر مهربان رو به من چشاندی،به من فهموندی،با بیان این خودت رو دراین موقعیت قرار بده،حالا آدم اینجوری چه جوری شکر نعمت بکنه؟ خدا إن شاء الله،در اوج عافیت و خوشی و ...نعماتش رو بر ما جاری کنه إن شاءالله،به دور از هر سختی و مشقت و رنج و غصه و از این جور حرف ها. دوستان من دیگه دوستان رو دنبال نکنم کی صحبت کنه،خودشون پیش قدم بشن و صحبت کنند. خداإن شاء الله شکر نعمت هایی که دوستان داشتند رو برای همه قرار بده،به حساب همه ی دوستان این جمع که در اینجا حاضر هستند یا در این جلسه نیستند،به هر دلیلی برای همه شون قرار بده
یک ندایی ما را به سمت لیله القدر کشونده، ندای مادری مهربان س
خدا ان شاء الله همه رو در موقعیتی بسیار فرا تر از اون شکر نعمتهایی که گفته شد یا برخی از دوستان فرصت پیدا نکردند که بگن یا در دلشون بود و به زبان نیاوردند،خدا همه رو در موقیتهایی فراتر از اون قرار بده،در موقعیتی در جوار مادر مهربان،اونچیز که دوستان رو به این جلسات میکشونه،یا در این لیله القدر به این جلسه آورده،توبه نیست،دعا برای مقدرات سال آینده نیست،نیومده اینجا امضابگیره برای پنج تا موضوعش،چهار تا مشکلش در آینده یا در مقدرات سال آینده،بلکه یک صداست،بلکه یک ندا در درون قلبش مدتهاست او رو به اینطرف و اونطرف طرف میکشونه،مدتهاست او رو به دنبال خودش میکشونه،یک ندایی که مدام به او میگه،ای کسی که من به او بارها به تو چشاندم،ای کسی که تو بارها محبت های من رو دیدی،یعنی همون؛«یا ایتها النفس المطمئنه؛ای کسی که بارها چشیدی،ای کسی که بارها دیدی،ای فرزندم،إرجعی الی ربک،بیا به سمت رب خودت،بیا به سمت مربی خودت،بیا به سمت مادر خودت»اون چیزی که دوستان رو ،ماهارو میکشونه اینه،لیله القدر مفهومش در اینه.فرقی نداره کدوم دوست از دوستان کجاست،اینکه جای دیگه ای هم هست د ر قلبش این صداست که داره او رو میکشونه،قبوله؟این هم مال امشب نیست،مال مدتهاست،مال سالهاست،امشب چیه؟
لیله القدر مراسم بزرگ صاحب نداست
امشب صاحب این صدا مراسمی بزرگ برپا کرده،کسی که سالها قلب تو رو مورد اشاره قرار داده،کسی که سالها رشته ی قلب ما رو گرفته و میکشونه،به دنبال خودش،امشب مراسمی بزرگ بر پا کرده،برای خودش،ما هم به مراسم او خوشحالیم،امشب یک قدم،به سمت ظهور امام(علیه السلام)تقدیر میکنه ما هم به این مراسم خوشحالیم.خوشحالیم از این مراسمی که ایشون برپا کرده و امید داریم به ملاقات؛«ألذین یظنون أنهم ملاقوا ربهم و أنهم الیه راجعون»؛گمانشون،گمانمون،ظن مون فکرمون بر اینه که او رو ملاقات خواهیم کرد.کسی که یک عمر قلب انسان رو میکشونه،بالاخره برای یک منظوریه دیگه،بالاخره آخرش ملاقات دیگه،کسی که ندا میگذاره بر قلب کسی که«یا ایتها النفس المطمئنه إرجعی الی ربک»خب فکراینجاش رو هم کرده حتما،که وقتی این ندا رو بر قلب انسان میگذاره،این انسان ظنش بر این میره که«ملاقوا ربهم»حتما او رو ملاقات خواهد کرد. مثل چیه؟ مثل این که خدا ابراهیم(علیه السلام)رو مطمئن کرد به قیامت،حالا آیا میشه خدا قیامت رو بر پا نکنه؟ خدا به او اطمینان داد،نمونه گذاشت اثر گذاشت کلی برنامه چید،او رو مطمئن کرد به قیامت آیا میتونه قیامت رو بر پا نکنه؟آیا میشه؟ خب این فرزند به این مادر میگه: شما هم،خود شما من رو مطمئن کردید،شما این اطمینان روبه من دادید،شما بارهه چشاندید،بارها محبت کردید،آیا میشه این دیدار نشه؟آیا میشه این ملاقات نشه؟آیا میشه این رجعت نشه؟اگر میخواست نشه،چرا مطمئن کردید؟ درسته؟چون خدا میفرمایدکه«یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک؛ای کسی که مطمئنت کردم رجعت کن به سمت رَبِّت».با این همه شکرمحبتها و شکرنعمت هایی که هست خب آدم مطمئن هست دیگه. یک محبت برای این که آدم اطمینان پیدا کنه کافیه،کسی که غرق محبتهاست میتونه مطمئن نباشه؟اینها رو از باب شکرنعمت عرض میکنم ها،اینجور که دوستان همش صحبت کردند ما هم یه مقدار صحبت کردیم،....یه صلواتی بفرستید.
فرق بچه های شهر غریب بابقیه اینه که دنبال خود مادر مهربان س هستند، با این نگاه از همه محبتها برای رفتن استفاده می کنیم .
شب قدری که آدم در فضایی در امواجی از محبتها و نعمتها با شکر نعمت با تقدیس ارتفاع میگیره و نزدیک تر میشه،خدا فاصله ی ما رو تا قله با شکر نعمت جبران بکنه،به این میگن یک شب قدر اساسی،شب قدری که از چند ماه زودتر شروع بشه،بچینه،بیاره جلو،هدف و برنامه این نیست که یک شب قدری باشه،شما هم یک جایی یک دعایی بکنی ویک مطلبی رو.... بلکه هدف کشاندن شما و بردن ما به ارتفاعات لیله القدر هست.مثال عرض کنم؛یک موقعی یه خونه ای نذری میدن،یک مهمونی ای هست،یک مهمانی بزرگ،بعد دم درش غذای بیرون بر هم میدن،خیلی ها غذای بیرون بر میگیرند،بعضی ها این وسط هستند که تلاش میکنند که برند توی مهمونی،برن سر سفره بنشینند،بعضی ها هم هستند که تلاش میکنند همه همّ و غمشون و دغدغه شوناینه که صاحب خانه کجاست؟من به دنبال صاحب خانه هستم.آقا!در لیله القدر قدریات انجام میدن،مقدر میکنند بعضی از امورات ما رو برای سال آتی،بعضی ها میگن؛إه!بدویم بریم بگیریم،امشب بدویم بریم یه چیزی به ما بدن،این هم خوبه.بعضی ها میگن چه فضای خوبیه،بریم تو اون فضا ببینیم چه جوریه؟بعد تو اون فضا بشینیم شاید یک چیزی هم خودمون برای خودمون تصویب کردیم.قشر اول بسیاری از مردم هستند،قشر دوم برخی از مردم و در اوجشون ملائکه هستند،یه قشر سومی هم هستند،(میگن)که صاحب این مراسم کجاست؟میگن آقا!مراسمه.مراسم رو کی برپا کرده؟من میدونم کی برپا کرده،یک کسی که یک روزی یک دری رو باز کردو رفت،دری رو نیمه باز گذاشت،به ما هم گفت ئایستید پشت سر من بیاید،این مراسم اگر برای من جلب توجه میکنه،از این جهت هست که نشانه ای از او هست،رفت،الان مراسم برپا کرده،مثل این که رفت توی خانه یک چراغی روشن کرد،(اون شخص)خوشحال میشه،از چی؟از این که چراغ روشن شده؟این هم هست، ولی از چی خوشحال میشه؟از این که صاحب خانه هست،اگر اصلا چیزی برای آدم میفرسته،اگر تقدیری خوب اگر محبتی به سمت آدم میفرسته،اون دسته ی سوم چه برداشتی میکنند؟اینکه حواسش به ما هست،ما رو فراموش نکرده،اگر برنگشت به عقب نگاه کنه دلیل دیگه ای داشت،اینجوری نبود که به ما بی توجه باشه،ما رو فراموش نکرده.اگر محبتی به این انسان ها میرسه،نمیگن؛آخ جون!یک محبت.چه نعمت خوبی،بگیریم بریم.میگن حتما منظوری داره،حتما میگه «پاشو بیا».این یعنی«یا ایتها النفس المطمئنه»کسی که محبت میچشه،مطمئن میشه،مطمئن میشه به چی؟«إرجعی الی ربک»؛ پاشو....بله اوضاع و احوال ما اینجوریه،شکر نعمت میکنیم،شکر محبتها میکنیم،یعنی این که شما اینهمه محبتها رو گذاشتی،ما رو غرق محبتها کردی،که بگی پاشو بیا،نه اینکه محبتها رو بگیر،برو...به بچه های شهر غریب که در پشت در شب دفن نشستند،خیره به این در دارند نگاه میکنند،هنوز گیج هستند،هنوز هاج و واج هستند؛«چرا این از مادر مهربانتر رفت؟»این محبتها براشون این دلخوشی رو داره که حواسش به ما هست،به تلنگر میزنه با محبتها؛یک دفعه حواست یه جای دیگه نره ،یادت نره که باید بیای،یک دفعه چشمت رو از این در برنداری،قبوله اینجوری؟ این قیمت داره.اگر در این فضا اشتیاقی به محبتهای بیشتر هست ن به خاطر اینه که به کا یک محبتی بکنید،یه نعمتی بدید،نه! اینجوری نیست،اگر اشتیاقی به محبت هست(برا ی اینه)چون میگه وقتی محبت میشه؛یعنی توجه،یعنی اطمینان،یعنی یک مسیر برای رفتن،این قیمت داره.قبوله؟وإلّا این که آدم بره التماس کنه یک غذایی بگیره بره خونش بنشینه بخوره که ارزشش از ملائکه هم پائینتر هست،ارزش اینکار ا ز رفتار ملائکه هم پائینتره،چون ملائکه خدمت گزارند در لیله القدر،در این مراسم ملائکه کارگزار هستند.فرق بچه های شهر غریب چیه؟ اینکه به دنبال خود مادر مهربان هستند. صلواتی بفرستید.