محقق و گروه تحقیقاتی بشید از این جهت که بگن آقا این موضوع، برید انجام بدید و بردارید بیارید،برید انجام بدید و بردارید بیارید، 90درصد انجام شده باشه.این میشه گروه تحقیقاتی.
... ما الان بانک آیات و بانک روایات خانواده را باید شروع کنیم، اینکار ها رو انجام بدیم،یعنی محقق ما بایستی همه ی این آیات و روایات رو جمع آوری کنه، دسته بندی کنه،نکته برداری کنه.عنوان گذاری کنه.همه ی اینکار ها باید انجام بشه. ما در مورد همه ی اینها صحبت کردیم،مثلا در مورد اون واژه ها صحبت کردیم و آقای گرامی هم نوشته در اون دفتر که ما روی واژه هایی که کار میکنیم بایستی چه چیزهایی رو برداریم.خب الان اینکارها باید انجام بشه.با مدیریت زمانی هم باید انجام بشه.
هنوز وارد بانک روایات نشدیم،بانک احادیث خودش خیلی مفصله و از بانک آیات هم خیلی بیشتر کار میبره. ما ظرف آینده ای نزدیک از بانک آیات یه چهارچوب در میآریم،الان یواش یواش باید شروع کنیم از همین الان بانک احادیث رو جمع آوری کنیم،که اون چهارچوب رو در آوردیم،حالا براساس اون چهارچوب بانک احادیث رو هم بچینیم،بانک احادیث جامع و چهارچوب مندی رو هم براساس اون دربیاریم. بانک احادیث خیلی مفصل هست.
این که چه کار میکنیم باید بریم روی چارت،الگوریتم باشه که ببینم داریم چه کار میکنیم، روی کاغذ این رو آورده باشیم، بعنوان یک برنامه بدونیم داریم چی کار میکنیم،بعدا قراره چی انجام بدیم.
ببینید قشنگ پیش روی ما هم باید روشن باشه،نیایید پس فردا بگید ما یک گروه هستیم،این آیات رو جمع آوری کردیم این هم مکتوبش. و همین بدون هیچگونه توضیحی که میخواهید چی کار بکنید؟
یکی از کارهایی که بایستی انجام بشه؛کل کارهایی که در بانک آیات باید انجام بشه رو بنویس.زمان بندی،اهم و مهم ها،همه ی اینها رو مشخص کن،ترتیب کاملا مشخص باشه میخواهیم چی کنیم.؟
مثلا مشخص باشه اول باید مفاهیم و واژه ها رو کار کنیم؟اول باید نکته برداری از کل آیات بکنیم؟یا باید موازی انجام بشه؟بعد ارتباط بین این دو تا چه جوری هست باید روشن بشه؟بعد ارتباط بین خود این واژه ها چه جوری باید روشن بشه؟بعد یکی یکی همه ی اینها رو کار کنیم،داریم انجام میدیم ها!من خودم فکر دارم در موردش،من بارها گفتم شما باید بشید یه گروه تحقیقاتی.
بهتر نیست شما بشید یه گروه تحقیقاتی؟مثلا الان شما رهابشید،تا یکسال آینده میتونید یک تحقیق انجام بدید بیارید؟
ببینید اگر تعریف شما از تحقیق اینه که روزی شش ساعت بنشینید پای کامپیوتر،اگر تحقیق اینه...ولی از نظر من تحقیق و محقق این نیست شش ساعت روزی بنشینی پای کامپیوتر و با یک فایلی سر و کله بزنی.
شما ممکنه بگی ما که داریم همین کار رو میکنیم، عرض میکنم شما ممکنه دوسال همین کار رو بکنی هیچ نتیجه ای نگیری.
محقق و گروه تحقیقاتی بشید از این جهت که بگن آقا این موضوع، برید انجام بدید بر دارید بیارید،برید انجام بدید بردارید بیارید، 90درصد انجام شده باشه.این میشه گروه تحقیقاتی.
من خودم هم دربحث خانواده سیاستم با بچه ها همین بود،که یک جوری جلو بیام که اینها یواش یواش یاد بگیرن، یعنی منتقل بشه یاد بگیرید،محقق بشید،کمتر ...میدن بچه ها برای اینکارها ولی الان داره بهتر میشه.
مثلا آقای فاضل اومده بود؛ میگفت این روشی که در تحقیق خانواده تا الان جلو اومدیم،خیلی روش خوبیه،میتونه «مِتُد» باشه.
خب این خوبه،شما میتونی با یک روشی جلو بری با یه کسی جلو بری که نفهمه با چه روشی جلو رفتی؟ولی میشه با یک روشی هم جلو رفت که که روشمند باشه و طرف مقابل بفهمه روش کار چی بوده و بدونه باید چی کار بکنه روش رو، یواش یواش یاد بگیره.
هر چی دل بدیم به تحقیق،صفا وصمیمتمون بیشتر باشه، و توکل مون به خدا زیاد باشه ،تحقیق مون رو برای خودمون ندونیم.نگاهمون که اینجوری باشه فهممون بیشتر میشه،به محقق بودن نزدیکتر میشیم.از توهم یه کم دور میشیم.
یکی از بچه ها یکبار دید یکی از بچه ها فایل بانک آیات قرآن داره،همین فایلی که صحبت کردیم زحمتش رو کشیدید،دید این بانک رو داره. وگفت یشه این بانک رو بدید به من؟اون هم گفت بیا.
به نظر من کار الکی بود،هردوشون غیر دقیق رفتار میکنند،اون برای چی این بانک رو میخواد؟اون یکی برای چی میگه بیا بگیر،بنظر من اون که میگه این فایل رو بده داره غیر دقیق رفتار میکنه،شما باید بگی نه!نمیتونم،مؤدبانه بگی ها! به قباشون برنخوره.برهم بخوره قباشون که بلنده.باید بهش میگفت؛نه!اگر تحقیق میکنی، اگر مسئول تحقیقاتی داری،از مسئولت بگیر،با کی همآهنگی؟اگر با کسی همآهنگی چیزی رو صلاح بدونه بهت میده،میگه.درسته؟اگر هم نیستی و همین جوری افتادی این ور و اون ور از این و اون چیزی بگیری چه بدردت میخوره؟این چه مسیریه داری میری آخه؟غیر از اینه؟
کار کوچکی هست ها،زیاد مهم نیست از لحاظ حجم کارش ولی غیر دقیقه،آدم به بهانه ی این چیزهای غیر دقیق و کوچک میتونه تذکر به فلانی بده که کلا داری ناصحیح و غیر دقیق رفتار میکنی.
هر چی دل بدیم به تحقیق،صفا وصمیمتمون بیشتر باشه، ،در ظاهر هم که باشه،در قلبمون هم باشه،صفا و صمیمیتمون بیشتر باشه، و توکل مون به خدا زیاد باشه ،تحقیق مون رو برای خودمون ندونیم.نگاهمون که اینجوری باشه فهممون بیشتر میشه،به محقق بودن نزدیکتر میشیم.از توهم یه کم دور میشیم.
واقعا تحقیق رو مال خودمون ندونیم،واقعا من نباشیم،یه موقع هایی من نیستم،ولی من بزرگتر هست. میگه بابا من که چیزی نیستم هر عنایتی هست از خداست(با لحنی که من بزرگتردر این کلام هست)
