بررسی «يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ» در آیه 54 مائده، حُب به خدا در فضای محبتهای او
1394/05/29
بررسی «يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ» در آیه 54 مائده، حُب به خدا در فضای محبتهای او
پنجشنبه – 5 ذی القعده 1436 – حکیم
وقتی خداوند کسی را دوست دارد یعنی آن فرد در موقعیتی قرار دارد که محبت خدا در آن فضا جاری است
بعنوان نکته این رو عرض کنیم؛ یک نکته ای که در آیه 54 سوره مائده مطرح هست در اون بحث« يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ » هست که یکی از صفات اون قومی هست که خداوند میفرماید که اگر شما از دین تون برگردید، اگر شما از دین تون مرتد بشید من یک قومی رو میآرم که این ویژگی ها رو داشته باشه.
یک نکته ای که در این بحث« يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ » وجود داره این هست که خداوند میفرماید که اول خدا اونها رو دوست داره و اونها خدا رو دوست دارند.
خب خدایا! چرا ما رو دوست نداری؟ میخوای یک قومی رو بیاری که خودت اونها رو دوست داری و بعد اونها هم تو رو دوست دارند دیگه. خب ما رو دوست داشته باش.
نه! در آیات قرآن مطرح هست که خدا یک سری افراد رو دوست داره، یک سری ویژگی ها رو دوست داره، حب خدا به سمت یک سری موقعیت ها هست. وقتی میفرماید که« يُحِبُّهُمْ » یعنی این افراد یک ویژگی هایی دارند، در یک موقعیت هایی هستند، در یک جایگاه هایی هستند در یک موقعیت های رفتاری هستند که خدا اون موقعیت ها رو دوست داره لذا خداوند میفرماید که« يُحِبُّهُمْ ». بطور مثال « إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابينَ( 222 البقرة ) » خدا توابین رو دوست داره، این ها در موقعیت توبه هستند،« إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنينَ ( البقرة 195) » لذا این افراد در فضاهایی قرار میگیرند که خدا اون فضا ها رو دوست داره.
فلانی میره مشهد. چرا؟ چون خدا کل مرقد امام رضا علیه السلام رو و همه ی کسانی که در اون مکان هستند رو دوست داره. از اون فرد پرسیده میشه که چرا میخوای بری مشهد؟ میگه میخوام برم در موقعیتی که حداقل چند ساعتی یک جایی باشم که خدا اونجا رو و اون آدم ها رو دوست داره، برای اینکه برم ذیل« يُحِبُّهُمْ »، یک جوری بشه ، خدا توفیقی بده که من هم چند ساعت، چند روز در یک فضایی باشم که برم ذیل« يُحِبُّهُمْ ؛ خدا اونجا رو دوست داره ».
برم اونجا و یک کارهایی بخاطر دوست داشتن خدا انجام بدم، بخاطر اینکه من خدا رو دوست دارم، بخاطر محبت به خدا یکسری رفتارها انجام بدم.
لذا این قوم یک ویژگی دارند. شما در آیه میخونید که« يُحِبُّهُمْ » میگه خدا اونها رو دوست داره، ظاهرا ممکن هست که بفرمایید که این موضوع که به اون قوم ربطی نداره،« يُحِبُّونَهُ » به قوم ربط داره. عرض میکنیم که نه!« يُحِبُّهُمْ » هم به اون قوم مربوط هست، اونها میرن در موقعیت هایی که خدا اون موقعیت ها رو دوست داره، اونها میرن در جاهایی، در فضاهایی، در موقعیت های رفتاری که خدا اون موقعیت ها رو دوست داره، خدا اون فضاها رو دوست داره. پس اون« يُحِبُّهُمْ » هم به اون قوم برمیگرده.
فلانی! چرا به فلان جلسه قرآن میری؟ میگی چون خدا اون جلسه قرآن رو دوست داره.من میرم اونجا.
« يُحِبُّهُمْ » خدا دوست داره، این دوست داره رو اصطلاحا فارسی عرض کردیم، یعنی خدا به اونجا« حب » داره، یعنی اینکه خدا اونجا محبت میکنه. یعنی چی؟ یعنی محبت های خدا اونجاست یعنی این آدم ها میرن در موقعیت هایی که محبت های خدا اونجاست.
چشم شون به دنبال محبت های خداست، خدایا! محبت های تو کجاست؟ میگه اونجاست. میریم اونجا. چرا میریم اونجا؟ چون اگر بریم اونجا میشه« يُحِبُّهُمْ »، ما میریم ذیل« يُحِبُّهُمْ »، جایی که خدا« حب » داره، یعنی محبت میکنه.
چرا میری زیارت امام رضا علیه السلام؟ چون محبت های خدا اونجاست، اونجا معدن محبت های خداست، اونجا بمباران محبت های خداست، میرم اونجا که برم ذیل« يُحِبُّهُمْ؛ خدا به من محبت کنه »، از محبت خدا استفاده کنم. به تعبیری خدا به من محبت کنه یعنی چی بشم؟ یعنی« مورد حب خدا » بشم.
حُب به خدا بعد از دریافت محبتهای خدا قیمتیتر از حُب به خدا بدون قرار گرفتن در فضای محبت خدا
بله ممکنه یک فردی بره به دنبال محبت خدا براساس حب باشه، حُبّی که به خدا داره ولی اگر همین فرد بره بر سر سفره محبت های خدا، حبش فرق میکنه، حبی که به خدا داره قیمتی تر میشه.
حب بعد از محبت خدا قیمت داره، حب به خدا بعد از اینکه آدم بره بر سر سفره ی محبت های خدا، بعد از این هست که حب این فرد نسبت به خدا قیمت پیدا میکنه لذا خداوند اول میفرماید که« يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ » خدا به اونها محبت میکنه و اونها به خدا حب دارند.
ببینید در آیه 31 سوره آل عمران میفرماید که« قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُوني » ببینید از این شما نتیجه میگیرید که خدا این حب به الله رو خیلی تحویلش نگرفت« قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُوني يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ » یعنی اگر به الله حب دارید( با اما و اگر خدا مطرح میکنه ) اگر به الله حب دارید بیایید و یک کاری انجام بدید و با اون کار بیایید در یک موقعیتی که خدا به شما محبت کنه، ذیل محبت های خدا قرار بگیرید.
معیار بودن حضور در فضای محبتهای خدا
این یک معیار هست که یک فرد چقدر بر سر سفره محبتهای خدا هست، چقدر در موقعیتی هست که خدا به او محبت داره، خدا به اون حب داره؟
فردی میگه که آقا من خیلی خدا رو دوست دارم. گفته میشه که خب باشه، ببین که چقدر در موقعیتی هستی که خدا به تو محبت داره؟ این یک معیار هست.
حب تو بعد از این ماجرا، بعد از اینکه تو در موقعیتی باشی که خدا اونجا را سرشار از محبت میکنه، حب تو به خدا بعد از اونجا تازه قیمتی میشه.
یک کسی خیلی خدا رو دوست داره، به خدا حب داره، همین فرد بلند میشه و میره کربلا زیارت امام حسین علیه السلام، چند روزی اونجا می مونه، اونجا بسیار محبت میبینه، این فرد بعد از اون هم به خدا حب داره اما قیمت این حب با حب قبلی اش خیلی فرق داره.
خدا این حب او رو تحویل میگیره. ببینید در آیه 54 سوره مائده خدا حب اون افراد نسبت به خودش رو تحویل گرفته. میگه« يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ » اونها هم به من حب دارند، خدا این حب رو تحویل گرفته است. ولی در آیه 31 سوره آل عمران می فرماید که« قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ » اگر شما حب دارید« فَاتَّبِعُوني يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ » یک مسیری رو بیایید که بیایید بر سر سفره محبت های خدا.
ببینید دو تا حرف هست ها! یک موقعی گفته میشه که حب به الله داشته باشید( که باید هم همین باشه ) و یک موقعی گفته میشه که برید به جست و جوی فضایی باشید، به جست و جوی موقعیتی باشید، به جست و جوی رفتارهایی باشید که مورد محبت خدا قرار بگیرید.
این باید برای ما مهم باشه که آیا من در موقعیتی هستم که محبت های خدا اونجا هست؟ إن شاء الله که خداوند توفیق بده که بیشتر از اونی که الان هستیم مورد محبت های خدا قرار بگیریم. اینقدر خدا به ما محبت کنه، محبت کنه که آخرش بگیم که خدایا! واقعا دوستت داریم، واقعا به تو حب داریم.
یک کسی میگه من اهل بیت علیهم السلام رو دوست دارم، امام حسین علیه السلام رو دوست دارم، به ایشون محبت دارم. خب این خوب هست ولی یک کسی میگه آقا من اینقدر زیاد از امام حسین علیه السلام محبت چشیدم، امام حسین رو دوست دارم، به ایشون حب دارم. این دوتا با هم فرق دارند.
حُب به خدا و اهل بیت ع بر اساس محبتهایی خدا و اهل بیت ع
به نوعی باید بر اساس محبتی که به ما میشه به خدا حب داشت. بر اساس محبتی که از اهل بیت علیهم السلام میچشیم به اونها حب داشته باشیم( باید به این موضوع توجه داشته باشیم ). این خیلی دقیق هست. اینکه به اهل بیت علیهم السلام حب داشته باشید یک حرف بی پایه و اساس نیست. چرا حب داشته باشید؟ چون به شما خیلی محبت دارند.
فلانی میگه که نه! کو محبت؟ پاسخ داده میشه که:" خب جایی که هستی رو عوض کن، برو یک جایی بایست که محبت بچشی ". یک رفتاری، در موقعیتی از رفتار ها قرار بگیر که مورد حب قرار بگیری. تازه بعد از اون هست که آدم متوجه میشه حب داشتن یعنی چی؟
آیا شما دیدید که کسی بره کربلا زیارت امام حسین علیه السلام و برگرده و بیاد و حب او به امام حسین علیه السلام کمتر بشه یا اینکه همون حُبّی بمونه که قبلا بوده؟ نه! حب اون فرد بعد از رفتن به کربلا به امام حسین علیه السلام بیشتر میشه. چرا؟ چون رفته و محبت ها چشیده، محبت ها دیده لذا حُبّ او ارتقاء پیدا کرده. اصلا بعد از اینکه شما بری بر سر سفره امام حسین علیه السلام و محبت های ایشون رو بچشی تازه اون موقع حبی که شما به امام حسین علیه السلام داری رو بهتر تحویل میگیرند، به نوعی اصلا اون موقع هست که تحویل میگیرند، اون موقع هست که برای حب شما قیمت قائل هستند.
امام حسین علیه السلام پادشاه هستند، مَلِک هستند. رفتار در قبال مَلِک باید اینجور باشه. اینکه عرض میکنیم که این دقیق هست، رفتار در قبال یک مَلِک باید اینجوری باشه.
شما فرض کنید از دور پادشاه روصدا میکنی که:" من خیلی شما رو دوست دارم ". ایشون یک نگاهی به شما میکنه و میگه که واقعا؟ یک مدتی میگذره و به بهانه هایی برای شما توفیقی درست میکنند که بری و بر سر سفره ی محبت ها بنشینی. اینقدر محبت میکنند، اینقدر محبت میکنند که شما از این محبتها تعجب میکنی. یعنی به شما یاد میدن که حب یعنی چی. میدونی دوست داشتن یعنی چی؟ بهت یاد میدن. چون قبلش میگفتی من شما رو دوست دارم، یک آدم ناشی بودی، یک حرف بود. این حب داشتن عمق نداشت. شما را میبرند به یک جایی، اینقدر محبت میکنند، اینقدر محبت میکنند که این فرد تازه میفهمه که حب یعنی چی؟ یک نگاهی به این پادشاه میکنه و میگه تو خیلی من رو دوست داری و بعد اینجا میگه که من هم تو رو دوست دارم، من به تو حب دارم. تحویلش میگیرند، میگن:" بله تو هم ما رو دوست داری". چون این فرد تازه فهمیده که دوست داشتن یعنی چی؟ تازه فهمیده که حب یعنی چی؟
بله وقتی این فرد از زیارت کربلا برمیگرده وقتی میخواد از کربلا بیاد بیرون یک نگاهی به حرم امام علیه السلام میکنه ومیگه:" آقا! من واقعا شما رو دوست دارم". ببینید این حرف او با قبلش خیلی فرق میکنه. این حرف محبت به امام علیه السلام حرف قبل از سفر نیست.
ارتقاء محبت به اهل بیت ع با بیشتر قرار گرفتن در معرض محبتهای ایشان
پس دوستان چشم محبت بین داشته باشیم. بریم به دنبال موقعیت هایی که اونجا محبت هست. من میخوام که دوست داشتنم به امام حسین علیه السلام رو ارتقاء بدم. برم در موقعیت هایی، به دنبال موقعیت هایی باشم که محبت های امام حسین علیه السلام اونجا بیشتر هست، برم اونجا، خودم رو بندازم در دریای محبت های امام حسین علیه السلام و به اون محبت ها توجه کنم. بعد حب من به امام علیه السلام ارتقاء پیدا کنه، حُبّی میشه که قیمتی میشه، تحویلش میگیرند.
خدای نکرده کسی فکر میکنه که محبتش نسبت به امام رضا علیه السلام کم شده و یا اینکه خدای نکرده غافل شده. سریع برنامه ریزی میکنه که بره حرم امام رضا علیه السلام. چرا؟ چه اتفاقی می افته؟ « اونجا سفره ی محبت های امام علیه السلام هست، این فرد میره اونجا و مورد محبت قرار میگیره و نتیجه ی این مورد محبت قرار گرفتن این میشه که حب این فرد به امام علیه السلام ارتقاء پیدا میکنه».
إن شاءالله خداوند توفیق بده که همیشه در موقعیت هایی باشیم که اونجا محبت های خدا، محبت های اهل بیت علیهم السلام زیاد هست، بمباران محبت های خداست و متوجه این محبت ها باشیم.
بر محمد و آل محمد صلواتی بفرستیم أللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم