یکشنبه 8 ربیع الاول 1437 –حکیم-( شب سالگرد آغاز امامت امام زمان)
بسم الله الرحمن الرحیم توکلت علی الله
چند کلامی در مورد ذکر نعمت سفر اربعین در کربلا؛
باطن سفر اربعین، لقاء الحسین ع، آیهای از لقاء الله
ما وقتی قبل از سفر به دنبال سفر بودیم حال و هوا مون و درخواست و منظرمون به سفر« لقاء الله و لقاء الحسین علیه السلام » بود. ذیل ماجرای لقاء الله، لقاء الحسین علیه السلام( در سفر لقاء الحسین علیه السلام بعنوان آیه ای از لقاء الله در قیامت هست ). برای این ماجرا، یعنی این صحنه ی اربعین رو« لقاء الحسین » میدانستیم و میدانیم که اونهایی وارد این صحنه میشوند باطن این صحنه«لقاء الحسین ع» هست، به صحنه ی« لقاء الحسین علیه السلام، لقاء خلیفة الله » وارد شده اند.
استغاثه در سفر اربعین به مادر مهربان س برای همراهی با ایشان در صحنه لقاء الحسین ع
خب ما این تصور رو داشتیم، این منظر و باور رو داشتیم و مطمئن بودیم به این داستان که این صحنه، صحنه ی لقاء الحسین هست.قبل از سفر خداوند توفیق داد آمدیم در مسیر«استغاثه، استغاثه از مادر مهربان سلام الله علیها». خب سفر«لقاء الحسین» هست و استغاثه ی قبل از سفر و در سفر« از مادر مهربان سلام الله علیها » هست. این چه مفهومی داره؟ ارتباط شون با هم چی هست؟ یک مثال عرض کنیم؛ فرض کنید کسی خداوند به او توفیق داده است که بره بیت رهبری، خدمت آقا بره. خب هزار نفر، ده هزار نفر جمعیت دارند به دفتر آقا میروند و ایشون هم داره میره. میره در یک جلسه ای مینشینه و چند ساعتی اونجا هست و استفاده هم میکنه و بعد میآد. خب خیلی استفاده کرده، میبینی تا یکسال این آدم اون لذت رو همراه خودش داره. در همین جمع شما میبینی که وقتی ده هزار نفر دارند میروند یک کسی هم داره میره بر فرض همراه سردار سلیمانی داره میره، در همون جلسه سردار سلیمانی به اون فرد میگه شما بیایید با من بریم، جلسه ی دیدار با آقاست ولی شما همراه من بیایید. این رو مثال عرض کردیم، خیلی ها دارند به لقاء الحسین علیه السلام میروند، یک کسانی هستند که محضر مبارک حضرت زهرا سلام الله علیها استغاثه میکنند که ما باور داریم این لقاء الحسین هست، خدایا! ماجرای لقاء الحسین برای ما در پیش هست، با این باور به استغاثه کشیده میشن، میرن محضر مبارک مادر مهربون سلام الله علیها و شروع میکنند خدمت ایشون استغاثه کردن، ماجرای لقاء فرزند شما برای ما در پیش هست، یک کاری کن ما با شما بریم اونجا، ما از مسیر شما وارد این لقاء بشیم، شما جای ما رو در این لقاء مشخص کن، شما نحوه ی حضور ما در این لقاء رو مشخص کن. خب شما ماجرای استغاثه ی قبل از سفر و در سفر رو اینگونه ببینید، ارتباط این« استغاثه »با« لقاء »چی هست؟ الان معلوم شد، اینجوری هست. خیلی ها در طول تاریخ نقل هست که خیلی ها بر فرض یک درجه از لقاء رو ملاقات و دیدار بگیریم، خیلی ها به ملاقات امام زمان صلوات الله علیه رسیده اند، ولی شما وقتی به مکالمات و درخواست ها و نحوه ی برخوردشون، نحوه ی حضورشون، جایگاه حضور شون در اون صحنه ی ملاقات نگاه میکنی میبینی خیلی سطح پائین هست، چرا اینها این رفتار رو انجام دادند؟ چرا اینکار رو کردند؟ اصلا دنبال چی بودند؟ آدم با یک کار بلد به اینجا باید بره، نه تنها کار بلد بلکه باید با یک صاحب بزرگ به صحنه ی ملاقات بره. یک صاحبی که اون ملاقات شونده خیلی برای این صاحب ارزش قائل هست، نه تنها اون صاحب برای اون ملاقات شونده ارزش قائل هست، بلکه بسیار بیشتر اون ملاقات شونده برای این صاحب ارزش قائل هست. با چنین فردی آدم به صحنه ی ملاقات، به صحنه ی دیدار بره و بعد از این فرد درخواست کنه که ما از مسیر شما وارد این صحنه ی ملاقات بشیم، شما معلوم کنید که ما چه جوری وارد بشیم، شما جایگاه ما رو معلوم کنید، اصلا شما بگو ما در صحنه ی ملاقات چی بگیم، شما بگو اونجا اعلام کن ما برای چی اومدیم، ما اعلام نکنیم، ما بریم خراب کاری میکنیم، ما اونجا چی بگیم؟ شما بگو ما برای چی به اونجا اومدیم، شما به اون ملاقات شونده بگو که اینها بخاطر این موضوع آمده اند.
دست ولایت مادر مهربان س در بیان خواسته «سربازی برای امام ع» در سفر اربعین
ما قبل از سفر نه تنها قبل از سفر بلکه در سفر خداوند توفیق داد ابتدای سفر به کاظمین رفتیم، بعد رفتیم نجف، اون دو شبی که در نجف بودیم، ماجراهایی که در نجف بود، در مسیر تا رسیدیم به کربلا حتی اون مسیر پیاده روی که در کربلا داشتیم تا اینکه رسیدیم به بین الحرمین نمیدانستیم که برای چی اومدیم، فقط میدانستیم که صحنه ی لقاء الحسین هست، چی بگیم اینجا؟ چی بخواهیم؟ الان اومدیم و اینجا ملاقات هست، اینجا لقاء هست، امام حسین علیه السلام اونطرف ایستاده اند و شما اینطرف ایستاده ای. چی میخوای؟ برای چی اومدی؟ جایگاهت چی هست؟ شما میبینی یک دستی ولایت میکنه« اینها برای سربازی آمده اند ». ما اگر به خودمون بود میتونستیم هر چیز دیگری هم بخواهیم، هرچیز دیگری هم بگیم، اونجا به امام علیه السلام بگیم که ما اصلا دلمون برای شما تنگ شده بود، بخاطر دلتنگی مون اومدیم یا هر مطلب دیگری اما شما میبینی یک دستی ولایت میکنه« اینها برای سربازی آمده اند ». خداوند توفق میده، به سوی« لقاء الحسین ، استغاثه ی مادر مهربان » رو پیش روی ما قرار میده. در این مسیر استغاثه رشد میکنیم و جلو میریم، جلو جلو، بالا بالا تا کاظمین. در کاظمین دوباره در مسیر استغاثه میریم حرکت میکنیم میریم بالا بالا تا ایوان طلای امیرالمومنین علیه السلام. از اونجا خداوند توفیق میده یک دستی این جوان ها رو برمیداره و میبره در کربلا تحویل میده و میفرماید« اینها برای این موضوع آمده اند ». حتی اگر ما خودمون این حرف رو میزدیم اینقدر قیمت نداشت. دوباره برمیگردیم سراغ همون مثال؛ شما فرض کنید یک موقعی میری خدمت آقا، در سیل جمعیت در دفتر آقا هستی، صدا میزنی" ما همه سرباز توایم، ما همه اومدیم سربازی کنیم " و اصلا وقتی همه ساکت هستند شما بلند میشی و داد میزنی که من اومدم سرباز شما باشم. قیمت داره ولی یک قیمتی داره. یک موقعی کنار دست آقا بر فرض عرض میکنیم که سردار سلیمانی ایستاده و به آقا میگن:" آقا! این چند نفر آمده اند سربازی ". این یک قیمت دیگری داره. حالا نسبت سردار سلیمانی با آقا که نسبت پائین به بالا هست. یک موقعی مادر مهربان در یک صحنه ای به امام علیه السلام میفرمایند که« اینها آمده اند سربازی ».دوستان! این مطلب رو باید بفهمیم، باید وارد این مطلب بشیم، خیلی قیمت داره. یک موقعی اون آدم های در دفتر آقا صدا میکنند که" آقا ما سرباز توایم " یک موقعی سردار سلیمانی کنار دست آقا به آقا میگه آقا! شما به این چند نفر به چشم سرباز نگاه کنید. خیلی فرق داره. شما تصور کنید اونجا نگاه آقا به اون چند جوان چگونه خواهد بود؟ نگاه سایر سرداران کنار دست آقا به اون چند جوان چگونه خواهد بود؟
از عالیترین صحنههای سفر اربعین: «معرفی بچه های شهر غریب به عنوان سرباز، از جانب مادر مهربان س به خدمت امام حسین ع در حضور اباالفضل ع در بین الحرمین»
با این فضا یک دستی از سمت مادر مهربان سلام الله علیها چند جوان رو میبره در کربلا و معرفی شون میکنه و میگه اینها رو با نگاه سرباز ببینید. شما وقتی در بین الحرمین ایستاده ای و یک کسی معرفی میکنه که« اینها رو با نگاه سرباز ببینید ». فرض کنید خدمت امام حسین علیه السلام معرفی میشوند« اینها رو با نگاه سرباز ببینید » در اون لحظه« نگاه سردار بزرگ امام حسین علیه السلام چگونه خواهد بود؟ » این رو تصور کنید که یک لحظه یک نگاه زیرچشمی به این چند نفر... اگر از خود بنده بپرسید که یکی از عالتیرین صحنه های سفر کجا بوده است؟ عرض میکنم که« همون روز اول در بین الحرمین، همون چند ساعت بین الحرمین ». لحظه های اول، صحنه های اول دیدار، نگاه های اول در صحنه ی دیدار خیلی حرف دارند، همه ی حرف ها در همون نگاه اول هست. ببینید تصور کنید در اون صحنه یک چنین معرفی ای انجام میشه« آقا! اینها اومدن برای سربازی، شما اینها رو به چشم سرباز ببین». مثال عرض میکنیم؛ حتی در صحنه ی ملاقات با امام زمان صلوات الله علیه یک موقعی خداوند توفیق میده یک کسی با امام زمان صلوات الله علیه دیداری پیدا میکنه، میره خدمت ایشون و بر فرض که چیز های بزرگی هم بخواد، مثلا خدمت ایشون عرض کنه که آقا ما میخواهیم سرباز شما باشیم. خب امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف به ایشون میگن که خیلی خوب هست، اینکارها رو بکنید، اینکار ها رو بکنید، اینکار ها رو نکنید. مثال عرض میکنیم. یک موقعی هم در همین صحنه ی دیدار امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بر فرض، فرض کنید که جبرئیل بیاد خدمت امام زمان صلوات الله علیه و به ایشون عرض کنه که شما چند نفری که آمده اند رو با نگاه سرباز ببینید. چقدر قیمت داره؟ بالاتر از جبرئیل فرض کنید روح القدس بیاد خدمت امام زمان صلوات الله علیه و خدمت ایشون عرض کنه که شما این چند نفر رو با نگاه سرباز ببینید و بالاتر، در صحنه ای مادر مهربان خدمت ایشون بفرمایند که این چند نفر رو با نگاه سرباز نگاه کن، اینها رو در این صحنه ی ملاقات به عنوان سرباز ببین، در زمره ی سرباز ها قرار بده. در اون صحنه ی بین الحرمین( این رو باید تصویر کنیم )؛ اونجا چند نفری به عنوان سرباز معرفی میشوند و گفته میشه« اینها رو بعنوان سرباز ببینید » اینجا این تصویر رو داشته باشیم و از این تصویر یک عمر برای انسان حرکت میجوشه، در این تصویر یک لحظه شما نگاه اباالفضل علیه السلام رو داشته باشید، خیلی ها اونجا سروصدا میکنند که ما هستیم، ما سرباز هستیم( یک نگاه عمومی به همه میشه اما ) قیمت این نگاه فرق داره. یعنی در صحنه ی بین الحرمین در آنروز آیا اینطور بود؟ اباالفضل علیه السلام یک نگاه خاصی به ما کرد؟ یک لحظه یک جلب توجه خاص به ما کرد؟
برمحمد و آل محمد صلواتی بفرستیم أللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم