خداوند ما رو دعوت کرده به عمل صالح، در اوج اعمال صالح« نماز» هست و خداوند بعد از نماز ما رو دعوت کرده به حفاظت از نماز.
عمل صالح داشتی؟ نماز بجا آوردی؟ مرد میدون هستی ازش حفاطت کن. این مطلب به همین صورت در مورد سایر اعمال هم هست.
حج رفتی؟ خداوند توفیق عطا کرد تشریف بردی حج؟ بهره بردی؟ مرد میدون باشید حفاظت کنید.« حافظوا علی الصلوات» . از نماز ها تون محافظت کنید، شما همین رو بیار به تعبیری « حافظوا علی حجکم» ؛ از حج تون حفاظت کنید. در ماه مبارک رمضان روزه گرفتی؟ به دعا پرداختی؟ احساس قرب بیشتر پیدا کردی؟ « حافظوا» حفاظت کنید.
خداوند توفیق عمل به بسیاری از مؤمنین میده، مرد میدان هستیم حفاظت کنیم.همینکه نماز میخونیم، توفیق خداست، مرد میدان هستیم حفاظت کنیم، همین که در ماه مبارک رمضان هستیم، توفیق روزه داریم، مرد میدان هستیم حفاظت کنیم، همین که یک صلوات میفرستیم توفیق خداست. ببینید دوستان میتونستیم وتوفیق یک صلوات فرستادن رو هم نداشته باشیم، مرد میدون هستیم حفاظت کنیم.
از این دید، یک شیعه، یک مومن یعنی « محافظ، محافظ اعمال صالح» .
پیگیر اثر اعمال، از جانب خداوند باشیم
خدایا! توفیق دادی به نماز بایستم، توفیق این نماز از تو هست، وعده کردی در نماز اثر میگذاری، این اثر از تو هست، من هم در میدان محافظت از نماز سعی میکنم که سربلند باشم. این برای یک مؤمن دغدغه است. نماز خوندم چی شد؟ یک ساعت پیش نماز خوندم چی شد؟ اثرش کجا رفت؟ نماز من کجا رفت؟ این برای مومن دغدغه است. پیگیر هست، نتیجه ی کار رو دنبال میکنه، اعمالش لقلقه ی زبان نیست، عادت نیست. یک صلوات میفرسته، دنبال میکنه که صلوات من چی شد؟ کجا رفت؟ اثرش کجاست؟ نه اینکه به خودش نسبت بده بلکه قائل به اثر از جانب خدا هست.
بعنوان مثال عرض کنیم( همین بحث صلوات رو) ؛ شما در صلوات چه کار میکنید؟ ببینید آنچیزی که در صلوات خیلی ظاهر هست، طلب شما از خداست، شما از خدا طلب میکنی، دعا میکنی، از خدا میخوای، میگی: خدایا! این کار رو بکن. خدا هم که قول داده، آیه قرآن هست؛ « إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ » خدا که قطعا این کار رو میکنه.
خدایا! تو قطعا اینکار رو میکنی، به من اجازه و توفیق دادی برای موضوعات مختلف، همین کاری که داری میکنی رو از شما بخوام، خب اثرش کو؟ پیگیر اثر خدا باشیم. مثلا برای حل یک موضوعی صلوات میفرستیم، در یک مشکلی فلان دوستمون گرفتار شده، صلوات میفرسته که حل بشه، خب آیا پیگیری میکنی؟ آیا برات مهم هست؟ پیگیری ما نشان دهنده ی اهمیت ما به اثرگذاری خداست.
ببینید شما از یک بزرگی درخواستی دارید ( مثال عرض میکنم) رفتید یک جایی، یک کسی رفته پیش رئیس جمهور، یا پیش رهبر یا یک پادشاهی و یک درخواستی داره، و باورش اینه که اگر در خواست بکنه، این پادشاه مهربان، این پادشاه توانا حتما ملاحظه میکنه و جواب میده و اصلا کارش همینه، کارش عطا کردنه. میره اونجا و یک فرصتی پیدا میکنه، ساعت پنج بعد از ظهر میره خدمت پادشاه و از پادشاه میخواد که میشه فلان کار رو برای من بکنید؟ تو که آدم خوبی هستی، تو که مهربانی، تو که بزرگ هستی، تو که دست و دل بازی، میشه فلان کار رو بکنی؟
بعد خدا حافظی میکنه و میره. اون شب در چه حالی هست؟ همش دنبال این هست که « الان اینکار رو میکنه، الان هست که دیگه اینکار رو بکنه، الآنه که نتیجه ی این درخواست رو ببینم» . نمیتونه از این فضا بیرون بیاد.
ما نسبت به یک پادشاه اینطور رفتار میکنیم، ما نسبت به انسانی که یک توانمندی ای رو داره و میتونه بخشی از نیاز ما رو مرتفع بکنه اینجوری برخورد میکنیم، بعد از درخواست مترصد هستیم، دنبال میکنیم که آیا اثر میکنه؟ آیا اثری میگذاره؟ آیا کاری میکنه؟ و امید وار هستیم، اگر اون پادشاه، مهربان و بخشنده و برزگوار باشه، میگیم حتما اینکار رو میکنه، نمیشه که اینکار رو نکنه.
آیا یک صلوات که میفرستیم، بعنوان مثال برای موضوعی، آیا بدنبالش مترصد هستیم؟ دنبال میکنیم که چی شد؟
عرضم این نیست که فرد خودش رو در نظر بگیره و بگه چون من یک صلوات فرستادم پس باید یک چیزی بشه. نه! دنبال اثر خدا باشیم، دنبال خدایی خدا باشیم، خدایی خدا برامون پررنگ باشه. نماز میخونیم، آیا دنبال اثرش هستیم؟ اثر کی؟ اثر خدا.
بله بعضی ها اعمال رو بخاطر ثوابش یا بخاطر تکلیف انجام میدن، ازشون بپرسی فلانی! چرا نماز میخونی؟ میگه وظیفم هست، باید نماز بخونم.از یکی میپرسی فلانی! چرا نماز میخونی؟ میگه نماز میخونم که اثر خدا رو ببینم، من در هر نماز و بعد نماز تا نماز بعد، با خدایی خدا آشنا میشم.
در این دهه ی دوم ماه رمضان تا حدود لیله القدر، اهل صلوات و پیگیر صلوات باشیم.
در این چند روز، در دهه ی دوماه مبارک رمضان، یک مقداری حال و هوامون اینجوری باشه؛ « پیگیر اعمالمون باشیم» . اعمالی که خداوند توفیق داده به اون اعمال بپردازیم، پیگیر اون اعمال باشیم. تذکراً عرض کنم: نه اینکه بگیم خدایا! من عملی انجام دادم حالا نتیجه ی عمل من کو؟ بلکه بگیم؛ خداوند توفیق داده، توفیق این عمل رو خداوند داده، و خداوند اثر میگذاره، پیگیر اون اثر باشیم.
مثلا در این دهه ی دوم ماه رمضان تا حدود لیله القدر اهل صلوات و پیگیر صلوات باشیم.
ما باید گیروگورها مون با همین یک صلوات حل بشه، با توفیق صلوات که خدا به ما داده. دوستان! نوع منظر ما و نوع رفتار ما در قبال یک عمل خیلی مهمه، در ارتفاع اون عمل اثر داره، فلانی صلوات میفرسته. چرا صلوات میفرستی؟ میگه میفرستیم دیگه، همه میفرستن ما هم میفرستیم، ثواب داره.
نه! اینطور باشیم که پرسیدند : چرا صلوات میفرستی؟ بگیم خدا توفیق داده، خدا توفیق داده من صلوات میفرستم. اینکه صلوات میفرستم، اینکه ذکر صلوات دارم یعنی چی؟ یعنی خدا داره یک فعلی رو در نظامش انجام میده، به من یاد داده و توفیق داده اون فعل رو ذکر کنم و از خدا بخواهم و بعد بخاطر این موضوع پیگیرش هستم.
خب ما گیرو گورها مون زیاده، در این دهه ی دوم تا حوالی شب قدر، باید بتونیم با « صلوات» همه ی مسائل مون رو حل کنیم.
با این نوع نگاه به صلوات و این نوع پیگیری شاید بشه گفت تا شب قدر حداقل هفتاد، هشتاد، نود درصد مسائل و مشکلاتی که احیاناً برخی درگیرش هستند حل بشه، با همین رفتار.این رفتار خیلی قیمت داره، این رو تمرین کنیم و إن شا الله آثارش رو ببینیم. خدایا! خدایی تو برای من مهمه.
اون مثالی که عرض کردم خدمتتون رو دوباره تکرار کنم و توضیح بدم. ببینید اون فرد که رفت پیش پادشاه و از پادشاه موضوعی رو خواست، فرض کنید پادشاه یک نفر رو فرستاده که برو ببین اون فرد داره چه کار میکنه؟ فرستاده ی پادشاه میآد میبینه که اون فرد درخواست کننده از پادشاه اصلا یادش نیست از پادشاه درخواست کرده، رفته دنبال زندگیش، انگار نه انگار که پیش پادشاه حرفی زده.فرستاده برمیگرده پیش پادشام میگه بابا اون اصلا یادش نیست که چی گفته، اصلا انگار نیومده پیش تو. انگار پیش تو حرفی نزده.رفتار اون پادشاه باید چی باشه؟ عطا؟
نماز یک فرصت هست، وقت نماز یک فرصت هست، خداوند فرصت محضر میده، شما فرصت محضر پیدا میکنی، در فرصت در محضر بودن، از خدا طلب میکنی، بعد از نماز چی؟ فراموش میکنی، رها میکنی، انگار نه انگار که یک چیزی از خدا خواستی.همینطور صلوات یک فرصت هست، یک توفیق هست. طلب کردی؟ چرا دنبالش نیستی؟
در ماه مبارک رمضان هستیم، « ضیافة الله» ، مهمانی خدا، سراسر محضر خدا. اومدی در یک مهمانی بزرگ که خداوند برپا کرده، با حضور مهمانانی بزرگ، از خدا طلب میکنی، خب دنبال کن این طلبی که کردی، برات مهم باشه.
ما از خدا طلبکار نیستیم، ولی از خدا میخوایم که بعضی مسائل رو بخاطر مهدویت حل کنه
اومدیم در این جلسه نشستیم، توفیق خداست، جلسه ای از مومنین، از دوستانمون، از دوستانی که ایمان براشون مهمه، از دوستانی که تقوا براشون مهمه، از دوستانی که ولایت خدا براشون مهمه و خداوند بارها و بارها نشون داده که دستش بر سر اینهاست، خب توفیق خداست ایننجا نشستیم، از خدا طلب کنیم و پیگیر طلبمون باشیم.نه اینکه از خدا طلبکار هستیم، نه! ما از خدا طلبکار نیستیم، ولی از خدا میخوایم که بعضی مسائل رو حل کنه.چرا؟ بخاطر مهدویت. بله دوستان از خدا مسئلت داشته باشیم.
دوستان با نگاه صحیح به اعمال صالح، به توفیق انجام اعمال صالح ورفتار صحیح بعد از آن، خیلی میتنویم اثر بگیریم.
ببینید با همین صلوات که توفیق بزرگ خدا به مومنین هست و پیگیری اون میتونیم مسائل امراض جسمی مون رو حل کنیم، میتونیم امراض روانی مون رو حل کنیم، میتونیم امراض روحی مون رو حل کنیم.
ببینید در این دهه ی دوم ماه مبارک این حال و هوامون باشه، این دغدغه مون باشه، همیکنه الان من این مطالب رو میشنوم و این نوع نگاه رو پیدا میکنم همین جا در دلم بگم خدایا! تو توفیق دادی، توفیق دادی من این رو بشنوم، این رو بفهمم، اینجوری نگاه کنم، از همین لحظه شروع کنیم. یک صلوات در دلمون، زیر لب، آروم، نشانه گیری برای یک صفت منفی.
بایستیم کنار و نگاه کنیم : خدایا! من اینقدر اینجا می ایستم و نگاه میکنم که چه کار میکنی؟ مگه اینجا سفره ی مهمانی تو نیست؟ همینجا می ایستم نگاه میکنم که چه کار میکنی؟ باید اثر کنه، باید نتیجه بده،
فلان امردر زندگی من، یا پیرامون زندگی من مشکل داره، یک صلوات خرجش میکنم. می ایستم نگاه میکنم که خدایا! چه کار میکنی؟
اینجا سفره ی مهمانی خداست، یک مهمان آمده نزد میزبان، میزبان سفره پهن کرده، انواع نعمات، انواع محبت ها و انواع توفیقات در نحوه ی بهره بردن از محبت ها و نعماتها، مگه میشه میزبان توجه نکنه؟
اگر سرسفره نشستیم و گفتیم: میشه یک کاسه آش بدید؟ بایست تا کاسه ی آشت رو بگیری. مثال خلاصه ی صحبت ها این میشه، وایستا تا کاسه ی آشت رو بگیری. اینجا وایستادی میگی میشه یه کاسه آش بدید؟ خب بعد تا طرف میره آش رو بیاره میگه کجا رفتی؟ می بینه رفتی اون طرف وایستادی میگی میشه یه لیوان آب بدید؟ تا میرن آب بیارن، میبینن رفتی اون طرف وایستادی میگی میشه یهلیوان چای بدید؟ وایستا آشت رو بگیر.
یا اصلا اومده سر سفره ی مهمانی خدا به فکر بازی هست( که عمده ی آدم ها این حالت رو دارند) به فکر بازی هستند. نمیدونه داره چی میخواد؟ نمیدونه داره چی میگه. شنیده که دونفر گفتند« میشه یک لیوان آب بدید؟» . این هم اصلا نمیدونه یعنی چی؟ میگه میشه یه لیوان آب بدی؟ همین جوری داره زیر لبش میگه اینطرف و اونطرف میره. نمیدونه داره چی میخواد.مصداقش چیه؟ بعنوان مثال صلوات. امام سجاد ( علیه السلام) صلوات فرستاده، این هم بر سر سفره ی مهمانی خدا دیده، این هم داره زیرلب صلوات میفرسته.تو داری چی میگی؟ میگه همین جوری دارم میگم دیگه، فکر کردم همه باید این رو بگن.دوستا ن در دهه ی دوم ماه مبارک بر سر سفره ی ضیافه الله، ما باید از« صلوات» اثر بگیریم.