نگریستن از منظر ارتفاعات به رفتارهای امام حسین ع در روز عاشورا


نگریستن از منظر ارتفاعات به رفتارهای امام حسین ع در روز عاشورا

همه ی اباالفضل( علیه السلام) رفت آب بیاره ولی همه ی اباالفضل( علیه السلام) برای جنگ نرفت.

امام حسین(علیه السلام) مظلوم هستند، مورد ظلم هستند اما امام مفعول نداریم، امام مغلوب نداریم، امام مستظلِم، نداریم، امامی که ضعیف باشه نداریم. بله اونهایی که مقابل امام بودند به امام ظلم کردند، مظلوم از این جهت که کسی اومد به ایشون ظلم کرد، به همه ی اهل بیت( علیهم السلام) ظلم شد.‌

مثلا معاویه( لعنه الله علیه) به امیر المومنین( علیه السلام) ظلم کرد، اولی و دومی وسومی هم پیرو اولی و دومی که بنای ظلم رو گذاشتند( لعنه الله علیهم) به امیر المومنین (علیه السلام) ظلم کردند. عثمان آدم زیرک و بسیار فتنه گری بود حالا حرفشون رو نزنیم.‌

اینکه اباالفضل( علیه السلام) برای جنگ نرفت از نگاه ارتفاعات هست، بله اباالفضل( علیه السلام) اون جوری که بود خودش رو در میدان نشان نداد، از نگاه راوی بیرونی نگاه میکنی؛ میبینی اباالفضل( علیه السلام) شمشیر دستش بود بالاخره جنگید ، بالاخره چهار نفر رو کشت، این طرف زد، اون طرف زد، ولی آیا همه ی اباالفضل( علیه السلام) برای جنگ به میدان آمد؟ همه ی اباالفضل( علیه السلام) رفت آب بیاره ولی همه ی اباالفضل( علیه السلام) نجنگید. شما وقتی یاوران رو با ارتفاعاتشون کلا میبینید این جوری نگاه کنید؛ همه ی اباالفضل( علیه السلام) رفت آب بیاره ولی همه ی اباالفضل( علیه السلام) برای جنگ نرفت.اونی که کف رو میبینه میگه بله هم رفت آب بیاره و هم حسابی جنگید.‌

حماسه ی حسینی یعنی امام حسین بدون ارتفاعات. بعد نگاه میکنی میبینی امام حسین بدون ارتفاعات هم برای خودش یک یَلی هستند، ولی وقتی با ارتفاعات وارد میدان میشه یعنی با قوا، یعنی با مدیریت، یعنی با ولایت، یعنی با امامت، یعنی اینکه همونی انجام میگیره که من برنامه میریزم.

امام حسین( صلوات الله علیه) گاهی در میدان همین تاریخ نگارها و همین مقاتل که نوشتند، عجیب نیست؟ میگن فلانی از یاران امام حسین( صلوات الله علیه) رو در قلب سپاه دشمن کشتند، امام حسین مثل باز شکاری اومد بر سر اون نشست با او صحبت کرد. دشمن کجا بود؟ چرا امام حسین رو نمیزد؟‌

علی اکبر ( علیه السلام) رو تیر زدند، شمشیر زدند، «إرباً إربا» کردند، خب یعنی دشمن همون جا حضور داره دیگه، امام حسین( صلوات الله علیه) بر سر بالین ایشون اومد، دشمن کجاست؟ اینجا امام حسین با ارتفاعاتش وارد میدان میشه، دشمن یک ذره هم نمیتونه نزدیک بیاد، اینجا امام حسین برای جنگ نمیآد. دقت میکنید این چیه؟‌

اباالفضل( علیه السلام) با اون وضعیت شهید شد، خب اون نقلی که اون مقاتل میگن برفرض که درست باشه، دونفر رفتند آب بیارن، دشمن بینشون جدایی انداخت، یک نفر رو یک جایی گیر انداخت او رو به شهادت رسوند. درسته؟‌

چه طور امام حسین( صلوات الله علیه) مجدد بر سر بالین ایشون آمد؟ نشست صحبت کرد، چه طوریه؟ خب دشمن باید ایشون رو میزد. هیچ جا نداریم، دشمن به امام حسین این جوری ضربه زده باشه، در صورتی که امام تقریبا بر سر بالین عمده ی شهدا شاید همه شون رفتند.‌

اینجایی که امام حسین وارد میدان میشد با ارتفاعاتش وارد میدان میشد، ولی با این ارتفاعات برای جنگ نمیرفت. اونجایی که امام حسین( صلوات الله علیه) ایستادند و علی اصغر رو بالا میآره، داره مدیریت میکنه، کارگردان ماجرا خودش هست، با ارتفاعاتش در اون صحنه ایستاده. دقت میکنید؟‌

یک موقع امام حسین( صلوات الله علیه) بدون قوا وارد میدان میشه برای جنگ، خودش وارد میشه و به شهادت هم میرسه، هر چند در حماسه و رزم آوری هم نشون میده که خیلی دشمن ضعیف هست، اونی که حماسه داره میبینه یعنی داره امام حسین بدون ارتفاعات رو میبینه، ولی امام حسین بدون ارتفاعات هم بابا یه کسی هستند ها! نه؟! حماسه ی حسینی یعنی امام حسین بدون ارتفاعات. بعد نگاه میکنی میبینی امام حسین بدون ارتفاعات هم برای خودش یک یَلی هستند، ولی وقتی با ارتفاعات وارد میدان میشه یعنی با قوا، یعنی با مدیریت، یعنی با ولایت، یعنی با امامت، یعنی اینکه همونی انجام میگیره که من برنامه میریزم.‌

اونی که میتونه اینقدر دقیق تیر رو نشونه میگیره چرا امام رو نشونه نمیگیره بزنه؟ اینها که اومدن« حسین» رو بکشن.‌

حالا این بعنوان نکته بود محور بحث نیست.‌

امام حسین ع حکم کردند که کدوم صفت اون طرف بایسته، کدوم عمل اون طرف وایسته. چرا این صفات این طرف بایستند؟ بخاطر اون مقطع و اون برنامه ای هست که امام( علیه السلام) دارند.

امام ولایت کردند که تا اونجای صحنه خودشون اینجوری جلو بیان( در مورد خودشون که میتونن ولایت کنند) . در مورد دشمن هم نگفتند که شما برو اون ور وایستا. تازه گفتند بیایید این طرف بایستید. ولی هرکی اون طرف وایسته خباثت هایی رو دچار میشه که دیگه در طول تاریخ نمیتونه جبران کنه. ‌

امام میفرمایند که اون ور نایستید، هر کی با من لجاجت کنه مقابل من می ایسته و مورد هجوم و غلبه ی شیاطین خواهد بود پس با من مقابله نکن، با من لجاجت نکن. درسته؟ اختیار اونها از دستشون بیرون نیست.‌

هر کی صفاتش اینطوری باشه مقابل من می ایسته. صفاتت این جوری نباشه. امام میگفت صفتت رو این جوری کن؟ امام که نگفت ولی کی داره صحنه رو مدیریت میکنه؟ امام( علیه السلام) . امام هست که داره حکم میکنه کی کدوم طرف بایسته؟ کی نه به مفهوم اسمش چیه؟ عمر سعد(لعنه الله علیه) بلکه فرهنگ مون قرآنی باشه، صفات و اعمال ، امام حکم کردند که کدوم صفت اون طرف بایسته، کدوم عمل اون طرف وایسته.‌

«حُبُّ الدنیا» اون ور وایسته. آقا! من نمیخوام اون ور وایستم تو داری به زور من رو میبری اون ور.‌

امام میفرمایند که من به تو مثلا « زید» کاری ندارم. چرا این صفات این طرف بایستند؟ بخاطر اون مقطع و اون برنامه ای هست که امام( علیه السلام) دارند.‌

یک موقع هایی که کسی یک صفاتی داره، یک صفتی داره در یک دوره ای از تاریخ کنار اهل بیت( علیهم السلام) بوده، کنار اهل بیت( علیهم السلام) هم فوت کرده، از دنیا رفته. اهل بیت( علیهم السلام) هم برای او دعاهای خوب برای آخرتش کردند. نگاه میکنی میبینی « حب دنیا» داشته، اصلا یه کارهایی کرده عجیب و غریب.‌

در اون مقطع خیلی ضرورت نداشت کسی که اون صفت رو داره بره اون طرف بایسته.‌

در فرهنگ خودمون یعنی چی؟ یعنی صحنه که برپاشد، در اون صحنه کی داره کار انجام میده؟ صحنه گردان. صحنه گردان داره تعیین میکنه معیار چیه؟ کی کدوم طرف بایسته؟ کی نه به مفهوم اسم.‌

مثل این هست که الان ممکنه یک فردی در دنیا، طالب دنیا باشه، حب دنیا داشته، ولی با اینکه حب دنیا داره همین جوری نماز خون بره جلو و بمیره، بعد دفنش کنند و مجلس ختم بگیرند، همین اگر وارد یک « صحنه» میشد میرفت اون طرف. شانس آورد دچار یک صحنه نشد، حالا اینکه بعدها میشه؟ نمیشه، برزخش چه جوری محاسبه میشه اینها جای خود، فعلا داریم رفتارش رو در دنیا داریم نگاه میکنیم.‌

اون چیزی که اصل هست، برنامه های خداست.

اصلا موضوع مچ گیری نیست، موضوع برپایی صحنه است، اون چیزی که اصل هست برنامه های خداست.‌

الان این برنامه ی خدا میخواد اجرا بشه، اهل بیت( علیهم السلام) که نمیخوان از کسی مچ گیری کنند که، برنامه ی خدا این هست.‌

مثلا در دوران ظهور امام( علیه السلام) فرض کنید در یک مقطعی برزخیات آشکار میشه. آیا قصد مچ گیری هست؟ داره یک برنامه ای اجرا میشه، ولی خب مچ خیلی ها باز میشه. خیلی ها معلوم میشه کدوم طرف ایستادند، جبهه گیری خیلی ها آشکارتر میشه، خیلی ها رو صفاتشون به یک صفوف دیگه میکشونه.‌

میگی آقا! شما مچ همه رو باز کردی، قصدت مچ گیری بود.نه! برنامه ی خدا داره جلو میره.‌

یک صلواتی بفرستیم.‌

مطالب مرتبط
تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به بالقرآن است