ببینیم امام حسین (علیه السلام) یکسری از امیین را در عین این که خودشون هم امی هستند در گرد خودشون جمع میکنند .
امیین یعنی کسانی که مشتاق مادر هستند ، کسانی که وابسته به مادر هستند ، وابسته به ام هستند ، کسانی که بی قرار ام هستند را دور خودشون جمع میکنند . میگند که بیاند ، بیایید همه یک درد داریم ، همه یک اشتیاق داریم ، هممون یک دغدغه داریم . ولی من یک راهی بلدم . یک راهی را میدونم که اگر این کار را انجام بدیم از این بیتابی و بی قراری در میایم .
اگر این کار را انجام بدیم و این صحنه را بر پا کنیم ام به سراغ امیین خواهد آمد . مادر به سراغ فرزندان خواهد آمد .
اگر به امام حسین (علیه السلام) عرض کنیم که آقا جان بیخیال ، نرو ، نرو کربلا ، بیا این کار را نکن ، بیا برای چی داری این کار را میکنی ؟ بگذر از این موضوع . بیا بشینیم در مورد رب صحبت کنیم ، بیا بیشینم در مورد رسول الله (صلوات الله علیه) صحبت کنیم . بیا به معارفشون بپردازیم . امام (علیه السلام) می فرمایند چی ؟ میگند نه ! من می خواهم برم توی یه صحنه ی عمل مادر مهربان بیاد به من نزدیک بشه . بیاد در کنارم قرار بگیره ، بیاد در کنارم من را صدا کنه .
خب ما چرا بشینیم صحبت کنیم ؟بچه ها بیایید در یک صحنه ای همین مطالبی که گفته شده خیلی هم ساده ، عرض شد هم در یکی دو شب گذشته که همین مطالب ساده ای که گفته شد به این ها بپردازیم ، اینها بهانه ی همین صحنه باشه و ایشون نزدیک باشه .