ملائکه در سه چیز ضعف داشتند: فهم مفهوم خلیفه، فهم ماجراهای خلیفه و فهم سطح رفتارهای خودشان بود
در بحث داستان آدم علیه السلام ملائکه به چند مطلب اعتراض کردند که این اعتراضات و ایراداتی که به ملائکه وارد هست ناشی از چند مطلب هست یکی فهم شون از خلیفه، یکی دیگر نقص در فهم شون از ماجراهایی که در مسیر خلافت هست، یکی فهم شون از رفتار خود شون یعنی فکر می کردند رفتارشون کافی هست، خداوند می فرماید من می خوام خلیفه قرار بدم در پاسخ میگند ما که دارم تسبیح می کنیم برای چی می خوای اون رو قرار بدی ما که داریم تسبیح می کنیم شما برای چی می خوای این آدم رو قرار بدی،
در ماجرای آدم ع وقتی ملائکه اعتراض می‌کنند بحث تسبیح خود را پیش می‌کشند و خداوند آنرا رد نمی‌کند یعنی خدا با بحث خلافت، قصد ارتقاء موضوع تسبیح را نیز دارد
خداوند اینجا رد نمی کنه نمی فرماید نه شما که دارید تسبیح انجام میدید من که با تسبیح شما کاری ندارم من می خوام یه کار دیگه بکنم مجموعه ی این استدلالات رو ذیل بحث خلیفه شدن مطرح می کنه بعد یه چی می فرماید میگه من علمی دارم شما ندارید، قرار هست ماجرا و مسیری دنبال بشه که شما نمی دونید، یعنی خلیفه یکی از رفتارهایی که انجام میده همین تسبیح هست و تسبیح رو ارتقاء میده تسبیحی که ملائکه متوجه اش نیستند تسبیحی که ملائکه در اون سطح از تسبیح خداوند نیستند، حتی تسبیح و تقدیس ملائکه ارتقاء پیدا می کنه یعنی ملائکه امروز اگر تسبیح می کنند کسانی هستند که با علم اسماء آشنا هستند دیگه اون ملائکه ی قبلی نیستند این هم به واسطه ی خلیفه ی خدا ارتقاء پیدا می کنه ملائکه ای که فقط به واسطه ی انباء اسماء تسبیح شون ارتقاء پیدا می کنه قطعاً تسبیح خلیفه ی خدا خیلی عالی تر از تسبیح اونهاست، یکی از برنامه های خداوند با بحث خلافت ارتقاء تسبیح هست
خدا با بحث خلافت، موضوع تسبیح را از سطح عمومی که توسط همه مخلوقات انجام می‌شود و سطح تسبیح بوسیله حمد که توسط ملائکه انجام می‌شد به دو سطح عالی رساند یعنی «تسبیح اسم رب و بسم رب» و «تسبیح نور در بیوت»
در ماجرای آدم علیه السلام ، ملائکه مطرح می کنند که وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ مسیر ارتقاء تسبیح از اینجا دنبال میشه تا میرسه به چی؟ به دو تا مطلب بزرگ به دو تا تسبیح بسیار عالی، تسبیح اسم رب و بسم رب، و تسبیح نور خدا در بیوت خدا، به دو تا مطلب بزرگ تسبیحی که ملائکه خواب این تسبیح رو هم نمی تونند ببینند در تخیّل شون هم نمی تونند به چنین تسبیحی فکر کنند، تسبیح اسم رب و بسم رب و تسبیح نور خدا در بیوت خدا، بله با خلافت مسیر تسبیح ارتقاء پیدا می کنه تسبیحی که سطح اون تسبیح، تسبیح به حمد توسط ملائکه هست میرسه به تسبیح بسم رب و اسم رب و تسبیح نور خدا در بیوت خدا، این دو تسبیح یعنی تسبیح مربوط به اسم رب و بسم رب و تسبیح نور خدا در بیوت خدا قبل از ماجرای رسول الله صلوات الله علیه قبل از دوران اهل بیت علیه السلام وجود نداشته یعنی با این خلافت هست که این تسبیح محقق میشه با این خلافت هست با خلافت در سطح خلافت رسول الله صلوات الله علیه هست که این دو تسبیح این سطح از تسبیح می تونه محقق بشه می تونه انجام بشه والا تسبیح یه معنای خیلی کلّی و وسیع هست خیلی ها اهل تسبیح هستند مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ اهل تسبیح هستند اشیاء ، جانداران، حیوانات، پرندگاه اهل تسبیح هستند ملائکه هم اهل تسبیح هستند، سطح تسبیح مهم هست و فعلی که در اون تسبیح انجام میشه
مقصد اصلی خلافت به سمت غیب آسمانها و زمین و تبدیل آسمانها و زمین به غیر آنها می‌باشد، سایر فضائل و قوایی که او واجدشان است از جمله تسبیح و علم برای رسیدن به این مقصد است
بحث خلافت برای تسبیح نیست ولی خلیفه در تسبیح بسیار ارتفاع داره، خلافت به معنای اهل تسبیح شدن نیست یعنی مقصد این نیست خلافت به معنای عالم شدن هم نیست مقصد این نیست ولی خداوند می خواد یه خلیفه قرار بده با کلّی جوانب با کلّی افتخارات با کلّی فضایل می فرماید این فضایل در خلیفه اتفاق میافته اینها جزء فضایل خلیفه هست این فضایل فقط در خلیفه اتفاق میافته در خلیفه ی خدا ، این سطح از رفتارها و فضیلتها فقط در خلیفه ی خدا اتفاق میافته و این فضیلتها بسیار قیمتی هستند آنقدر قیمتی هستند که شما می تونی بگی این هم می تونه جزء مقصدهاش باشه آنقدر این رفتارها قیمتی هستند که حتی شما بفرمایید این رفتارها هم جزء مقصد و هدف خلیفه شدن هست شما می تونی بفرمایی که می تونه باشه آنقدر که اینها قیمتی هست، ولی در کلام ممکنه نفکیک کنی و بفرمایی که همه ی اینها برای یک اتفاق بزرگتر هست برای یه هدف بزرگتر هست که صحیح هست، همه ی اینها به سمت غیب آسمانها و زمین هست شما روزی رو در نظر بگیرید که قرار هست آسمانها و زمین تبدیل بشه به غیر از سماوات و الارض غیر این آسمانها و زمین، یک خلیفه با جلال و جبروت دارای فضایل که در فضیلتها از همه ی موجوداتی که در محدوده ی آسمانها و زمین به رفتار گونه هایی شبیه به این فضیلتها می پردازند بسیار بالاتر هست این خلیفه اومده برای مقصد تُبَدَّلُ الأَرْضُ غَيْرَ الأَرْضِ وَالسَّمَاوَاتُ برای دوره ای که آسمانها و زمین باید به غیر این آسمانها و زمین تبدیل بشند، اونه رفتارها و فضایل که در خلیفه هست اون اوج رفتارها و فضایلی که در خلیفه محقق شده ما رو می تونه به این جهت بکشونه که اون دوره ی تبدیل اون دوره ی رفتن به فضای دیگری از آسمانها و زمین برای چی هست
خلیفه اوج تسبیح کنندگان است و از سطح تسبیح نور خدا در بیوت خدا به تسبیح نور خدا در کل پهنه آسمانها و زمین در حرکت است تا در همه آسمنها و زمین چیزی جز نور نباشد
اونجا چه چیزی بیشتر حاکم هست اونجا چگونه هست، شما می فرمایی که مثلاً در تسبیح، می فرمایی که خلیفه اوج فضیلت تسبیح رو داره، چی هست؟ یه موردش تسبیح نور خدا در بیوت خداست رفتاری که کسی نداشته میگی خب خلیفه می خواد این فضا رو به سمت کجا ببره؟ میگی به سمت آسمانها و زمینی غیر از این آسمانها و زمین، می فرمایی که در این آسمانها و زمین نور خدا در مثال چراغدانی هست و در این مثال چراغدان اون خلیفه رفتار تسبیح داره، این رفتار می خواد فضا رو بکشونه به سمت آسمانهایی دیگر تبدیل کنه آسمانها رو، تبدیل کنه به چی؟ تبدیل کنه به آسمانهایی که پر از نور خداست یعنی همه چیز رو باید حذف کرد و فقط جا رو برای نور خدا باز کرد، اون چیز که در پهنه ی آسمانها و زمین باید دیده بشه و فقط اون باید دیده بشه نور خداوند هست نوری هست که امروز در پهنه ی آسمانها و زمین در مثال نور خداست در چراغدان نور خداست،
امام حسین ع در کربلا نورافشانی نمود و محدوده‌ای بزرگتر از آسمنها و زمین را اختصاص به نور داد یعنی ایشان تسبیح نور انجام دادند
ببینید در یک قدم امام حسین علیه السلام در ماجرای کربلا نور خدا رو بیشتر پخش کرد در محدوده ی بیشتری از آسمانها و زمین پخش شد جای بیشتری برای نور خدا باز شد این یعنی تسبیح تسبیحی که ملائکه نمی تونند انجام بدند، تسبیح نور خدا کرد جای بیشتر برای نور خدا باز کرد.
