میل درونی شیعیان مبنی بر تصریح نام اهل بیت ع در قرآن دلیل گرایش به بحث تحریف قرآن در برخی از علماء
در بحث تحریف قرآن؛ عمده ی شیعیان دوست دارند و میل دارند که ای کاش قرآن اینطور بود که نام مبارک اهل بیت علیهم السلام در قرآن صریحا مطرح میشد و می آمد. این میلی است که در شیعیان وجود داره و به خاطر این مطلب برخی روایات که شبیه به این موضوع هست رو استناد قرار میدهند و در اون تحریف در قرآن رو برداشت میکنند. خب یک سوال وجود داره؛ اونجاهایی که این روایات مورد استناد قرار نمیگیره ولی مصداقش اهل بیت علیهم السلام معرفی میشوند خب چه خوب بود که اون روایات هم صریحا گفته میشد که اهل بیت علیهم السلام هستند مثلا در آیاتی مطرح هست که« نُورَ الَّذِی اُنزِلَ مَعَه » مطرح میشه که این نور یعنی امیرالمومنین علیه السلام هستند. سوال مطرح میشه که چه خوب بود که اینجا گفته میشد" علی الذی انزل معه " چرا اینطور گفته نشده است؟
اصل عدم وضوح در آیات قرآن نسبت به برخی موضوعات
اگر بخواهیم بگیم آنگونه که ما دوست داریم و میل ما هست قرآن نازل میشد باید خیلی از آیات دیگر که در اون روایات مورد استفاده برای تحریف مطرح نیست هم تغییر میکرد اون روایات تحریف شبیه به همین آیات هستند. در آیات قرآن این قابل استفاده هست که اصرار بر عدم وضوح برخی از مقولات اساسی وجود داره. این قابل استناد و اثبات هست، این یک اصل هست« اصل عدم وضوح در آیات قرآن نسبت به برخی موضوعات ». بعنوان یک اصل« اصل عدم صراحت در برخی موضوعات مهم و اساسی »این یک اصل هست و اگر این اصل اثبات بشود هرچیزی خلاف این اصل باشه درست نیست چون این یک اصل بوده است و باید اینجوری رفتار میشده، باید بر اساس عدم صراحت مطلب مطرح میشده. آیات قرآن که مطرح هست بر اساس« اصل عدم صراحت » هستند. روی این موضوع میشه کار کرد میشه پایان نامه نوشت میشه کتاب نوشت« اصل عدم صراحت ». تبیین که در قرآن مطرح هست به مفهوم صراحت نیست( به مفهوم صراحتی که ما برداشت میکنیم و از اون معنا داریم ) خیلی استناد در قرآن وجود داره برای« اصل عدم صراحت ».
اصل عدم صراحت، از دلایل عدم تصریح قرآن به نام مبارک اهل بیت ع
بسیاری از آیاتی که ذیل اونها مصداق مطرح هست و مصداق انحصاری مطرح هست( ببینید ما بسیاری از آیات رو داریم که ذیل اونها روایت مطرح هست و مطرح هست که این فقط امیرالمومنین علیه السلام هستند روایت انحصاری مطرح هست ) خب سوال هست که اگر مصداق این آیه فقط امیرالمومنین علیه السلام هستند خب گفته بشه امیرالمومنین علیه السلام دیگه و قرار هم نیست که فرد دیگری باشه خب اسم ایشون بیاد دیگه چرا اینجوری مطرح میشه؟ چرا آیه اینطور مطرح هست؟ پاسخ این سوال ذیل بحث« اصل عدم صراحت » هست.
محافظت الهی قرآن از گزند تحریف با ایجاد اصل عدم صراحت در آن
قرآن باید یک جور مطرح باشه، یک جوری چیدمان بشه که از دسترس بسیاری از افراد در امان بماند و دور باشه. اصلا اینکه خداوند میفرماید ما قرآن رو محافظت میکنیم یعنی چی؟ یعنی اینکه لایه هایی میگذاریم، یعنی جوری چیدمان میکنیم، جوری مطرح میکنیم که خیلی ها نتوانند به اون دسترسی پیدا کنند این آیات رو بخونن و بگن اینها که هیچ چیزی نداره در صورتی که حرف اصلی در همین ها هست در حالیکه اونها میگن اینها هیچ چیزی نداره خداوند در مورد برخی مسائل صحبت کرده و اینها هیچ چیزی نداره اینها رو بگذار باشه.
قرآن، کتاب مومنین و شیعیان زیرک آینده
قرآن کتاب شیعیان زیرک هست، قرآن کتاب مومنین زیرک هست، قرآن کتاب مومنین آینده هست، مومنین زیرک و مومنین آینده. آرام آرام قرآن مکشوف میشه، کشف میشه آیات قرآن در معادن وجود دارند. شما بارها و بارها از کناریک کوه پر از معدن طلا عبور میکنی ولی متوجه نمیشی که اینجا کوه هست ولی یک انسان زیرک از اونجا عبور میکنه و میگه اینجا معدن طلاست اگر اون معدن طلا رو بشکافه و طلا رو بیرون بیاره دیگرانی که بارها و بارها از اینجا عبور کرده اند هم خواهند دید که اینجا معدن طلاست یعنی نیاز به این نیست که گفته بشه ایشون دید و بقیه متوجه نمیشوند، اگر ایشون اون معدن رو بشکافه دیگران هم متوجه میشوند. آیات قرآن مثل دُر و مروارید در اعماق اقیانوس هستند. خداوند اول یک اقیانوس گذاشته و دُر و مروارید ها رو اونجا چیده است و یکی باید بره و اونها رو بیرون بیاره. از این نگاه برای مومنین تفسیر یعنی کاشف بودن. بله پس اصل عدم صراحت در آیات قرآن وجود داره اگر این اصل اثبات بشه خیلی از موضوعات که بر اونها دعوا وجود داره رو میشه حل کرد لذا اول باید این اصل رو اثبات کرد با آیات قرآن.
