در بحث « قرآن _ تصویر آیه ای مقولات » . ذیل این بحث نوع فکر کردن و تدبر کردن انسان جهت پیدا میکنه، فکر کردن شما نباید فکر کردن معمولی باشه، نباید مثل فکر کردن در مورد موضوعات اجتماعی باشه، نباید مثل فکر کردن در مورد موضوعات جغرافیایی باشه بلکه فکر کردن شما باید فکر کردنی متناسب با آیات باشه. تدبر کردنی متناسب با آیات باشه لذا خداوند به تدبر در آیات، تفکر در آیات دعوت میکنه. این خیلی جالب هست. تفکر در مورد مقولات اجتماعی نه! چون ممکن هست اونها روش تفکر خودش رو داشته باشه. روش تفکر در آیات چی هست؟ روش تدبر در آیات چی هست؟ اینها بحث هایی هست که ذیل بحث« قرآن تصویر آیاتی مقولات، تصویر آیاتی کل شیء » مطرح هست. خب از اینجا بایستی توجه کرد که اشتباه نکنیم، اینکه مطرح میشه در قرآن تفکر کنیم منظور این نیست که آنگونه که در مسائل اقتصادی مون تفکر میکنیم در قرآن هم تفکر کنیم نه! بلکه بایستی تفکری درخور تصویر آیه ای مقولات بکنیم. اینکه شما موقعی یک کتاب تاریخ میخونید و در کتاب تاریخ داستان یکی از اقوام گذشته با یکی از انبیاء گذشته علیهم السلام مطرح هست، شما در اونجا تفکر میکنید، تفکر در تاریخ دارید، یک موقعی همون مقوله رو در قران دنبال میکنی، اینجا باید تفکر در آیات داشته باشی. این دوتا با هم فرق دارند. لذا از برخی از آیات قرآن برمیآد که خداوند اصرار داره به ما توجه بده که اینها آیات هستند. یعنی اینکه شما اینها رو جملات سَرسَری نگیرید، یک سری داستان الکی نبینید، یک سری جمله و چندتا کلمه ی به هم چسبیده نبینید، اینها آیه هستند، اینها وجه آیه ای مقولات هستند که مطرح هست.
خوبان عالم، جلو برنده موضوعات از وجه آیاتی
تا الان به صورت جدی سراغ نداریم که بشریت بر اساس نگاه آیاتی تجربه ی ورود به مقولات داشته باشه. اول وجه آیاتی مقوله ای رو بشناسه و بعد از اون وجه وارد بشه و سایر وجوه رو هم بشناسه. این رو در بشریت نمیبینیم، تجربه ی این رو نداره. انبیاء علیهم السلام و خوبان عالم این رو داشتند. بطور مثال ماجرای امام حسین علیه السلام. شما چه از وجهی میخوای ماجرا رو ببینی؟ امام علیه السلام از چه وجهی دارند این ماجرا رو دنبال میکنند؟ از وجه اجتماعی؟ از وجه اقتصادی؟ از وجه نظامی؟ از وجه سیاسی؟ امام علیه السلام اینجا از« وجه آیاتی » ماجرا رو دنبال میکنند. شما اگر میخواهی ماجرای امام حسین علیه السلام رو درک کنید باید وجه آیاتی ماجرا رو بفهمید، وجه آیاتی ماجرا رو پیدا کنید و از اون وجه وارد بشید و بله در اون وجه ممکن هست که شما وجه نظامی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و این موضوعات رو هم ببینی و بررسی بکنی ولی از وجه آیاتی وارد بشی. وجه آیاتی یک وجه مغفول مانده است، یک وجهی است که تقریبا میشه گفت که غفلت از اون وجود داره.
نگاه آیاتی به مقولات، نگاهی نظاممند
وقتی به این ماجرا از وجه آیاتی نگاه کنید جایگاهش نسبت به قبل و نسبت به بعد معلوم میشه ولی اگر شما صرفا از وجه سیاسی نگاه کردید، منقطع هست، اگر صرفا از وجه نظامی نگاه کردید منقطع هست، اگر از وجه اقتصادی اجتماعی نگاه کردی منقطع هست. وجه آیاتی یک ساختار نظام گونه داره و مقولات در وجه آیاتی به شکل یک نظام به هم متصل میشن و در یک شجره نسبت به هم جایگاه پیدا میکنند. وجه آیاتی اقوام گذشته ادامه دار هست و اون وجه آیاتی در اقوام گذشته دیده میشه، در برخی از ماجراهای حال و آینده دیده میشه، اون وجه آیاتی اونجا دیده میشه. مثال عرض کنیم؛( بخشی از این مثال ها که مطلب رو به ذهن نزدیک میکنه مدنظر هست ) فرض کنید یک کسی رو میآریم و یک چرخ ماشین به او میدیم و به او میگیم که به این فکر کن. خب ممکن هست او به خیلی چیز ها از این چرخ ماشین فکر کنه، مثلا عاج های این چرخ رو بشمره، ابعاد این چرخ رو دربیاره بعد یک سری فکر های دیگری بکنه که هیچ فایده ای هم نداره، نتایج یک سری از افکارش ممکن هست که بدرد بخور باشه و 99 درصد نتایج افکارش بدرد نخور هست به شرط اینکه هیچ ماشینی رو به او معرفی نکرده باشیم و او تا به امروز خودرویی تا به امروز ندیده باشه و فقط یک لاستیک خودرو به او داده باشیم. یک موقعی تصویر خودرو رو به یک فردی نشون میدیم و خودرو رو میگذاریم جلوی او و چرخ خودرو رو در میآریم و میدیم به دست او و میگیم که به این چرخ خودرو فکر کن. فکر کردن این فرد با فکر کردن اون فرد اول فرق داره. این فرد دوم جای چرخ خودرو رو میداند، میداند که این چرخ وابسته به چی هست، میداند قرار هست که چه چیزی با این چرخ خودرو رقم بخوره، میداند که قرار هست که این چرخ خودرو چه وظیفه ای رودنبال بکنه. در نگاه آیاتی جای مقولات معلوم میشه، لذا شما روش صحیح تفکر به اون رو پیدا میکنید ونتیجه ی صحیحی میگیرید.