خداوند را باید به خاطر مسیری که برای اولیائش جریان داده حمد کرد
جمله ي (ما جري به قضائك) كجاست ؟ (اللهم لك الحمد علي ما جري به قضائك في اوليائك) در دعاي ندبه هست . (لك الحمد علي ما جرا به قضائك في اوليائك) براي كسايي كه دوستشون داري يا به تعبيري براي كسايي كه ارتباط ولايي باهاشون داري درسته ،دوستشون داشته باشي را خدا مثلا ميگه كه (احبائك)، ميشه گفت احبائك ، اوليائك يه مقداري بيشتر از چيزيه كه دوستشون داري ، ارتباط ولايي باهاشون داري، هم ولايتشون مي كني هم مجراي ولايتشون قرار مي دي. ولي نوع ارتباطت ارتباط ولاييست با اونها. ( علي ما جرا به قضاوك) در زیارت عاشورا مي خونيم (الحمد لله علي عظيم رزيتي) اين را شما ذيل اين بند اول دعاي ندبه بدونيد . (الحمد لله علي عظيم رزيتي)،( لك الحمد علي ما جری به قضاوك في اوليائك) ، حالا مثلا مي گيم ماجرا، ماجراتون چي بود ؟ اين تعبير از قرآن و از ادعيه اومده ، مفهومش يك كم عوض شده . ماجرا كه ميگيم منظورمون اينه كه مثلا موضوعي كه اتفاق افتاد چي بود ؟ ولي مي ريم تو ادعيه و قرآن يعني چي ؟ آن چيزی كه جريان دادي، درسته .خب ميتونست بگه كه آن چيز كه عطا كردي ، ميگه آن چيز كه جريان دادي . خب بيشتر بر ميگرده به هم سيل جريان و هم مسير جريان ،مسير آمدن . لذا (ما جري) هم موضوع جريان يافته را مد نظر داره و هم بيشتر مي خواهد بگه كه مسير آن چيز كه جريان دادي ؛ بيشتر مسير مد نظرشه . ميگه (ما جري) آن چيز كه جريان دادي( بِهِ) ، به وسيله ي آن (قضائك) قضائت را ، (ما جری به قضائك) آن چه كه جريان دادي به واسطه ي آن قضائت را ، چي جريان پيدا كرد؟ قضاء نكته ي جالبيه حالا بعدا فكر كنيد بهش به عنوان يك نكته بود .
با تلاش خودمون، اشتیاق رفتن به سمت دریای کوثر را نشان بدیم
خدا خودش ولايت ميكنه مگر تا اين جا ولايت نكرده خودش ولايت ميكنه ، ما در مسير كه هستيم متوجه باشيم كه الان كجا هستيم؟ چه محبتهايي شده؟ درست بهش بپردازيم ، اهل حمد باشيم ، اهل شكر باشيم ، اهل توجه باشيم ، از خدا هم بخواهيم گوشه ي قلبمون كه جلوتر ببره . اشتياق رفتن به درياي كوثر را داشته باشيم مثل ماهي هايي كه بر رودخانه اي به سمت دريا هستند ماهي هايي كه در اين رودخانه هستند همه مشتاق رفتن به درياند ، خودشون را به جريان رودخانه مي سپارند ، ضمن اين كه به جريان رودخانه مي سپارند خودشون هم آب تني مي كنند در مسير جريان رود خانه ، سرعت خودشون خيلي زياد نيست ، سرعت رودخانه خيلي بيشتر از سرعت اونا است ولي با تلاش خودشون اشتياق خودشون را نشون مي دن . اشتياق رفتنشون را به سمت دريا . خدا هم ولايت ميكنه . كدام فضا يا محبت بوده كه به واسطه ي رفتار ما بوده ؟كدام بوده كه ما رفتيم توش ؟ درسته! همشو بردن ، بقيه اش را هم مي برند . سفر بعدي چه جوري مي شه ؟ فضاي بعدي چه جوري مي شه ؟ الحمد لله رودخانه پيوسته است، جريان رودخانه سيل آسا و پيوسته است، محبتهايي كه توي يك نماز به انسان ميشه آدم مي خواهد همون را هم ذكر كند خودش مثل يك رودخانه است .
سلام های نماز علاوه بر جمله خبری بودن حاکی از یک تحقق هم هستند
بله يه نكته عرض كنم .در نماز مي خوانيم كه السلام عليك ايها النبي ، ذهنم ميرسه كه اين سلام فقط دعا نيست بلكه يك جمله ي خبري هم هست ، يك جمله ي حاكي از يك اتفاقه . سلام بر شماست ، سلام برشماست اي نبي ، السلام علينا سلام بر ماست و بر عباد صالحين خداست ، سلام بر شماست اي خوبان ، اي اهل بيت . لذا اين حاكي از تحقق هم هست ، حاكي از يك دعا نيست فقط ، دعا هم هست ولي حاكي از يك تحقق هم هست .
به ميزان طي شدن دوره ي لقاء، سلام محقق مي شه ، درجات سلام ارتقاء پيدا مي كنه
عيسي عليه السلام در دوران يه مقداري حتي بعد از تولدش ، بعد از تولدش مي فرمايد كه« وَ السَّلَامُ عَلىََّ يَوْمَ وُلِدتُّ» دعا كنيم؛ سلام بر من روزي كه متولد شدم ، نه ميگه سلام بر من هست، وقتي كه متولد شدم بر من اصلا بود، من اصلا تو فضاي سلام بودم . سلام بر من بود وقتي كه متولد شدم « وَ يَوْمَ أَمُوتُ وَ يَوْمَ أُبْعَثُ حَيًّا» اين هم حاكي از دعاست هم حاكي از تحقق، تحققش به چه ميزانه؟ درجات داره ، به چه ميزانه ؟ به ميزاني كه دوره ي لقاء را طي كرده ، به ميزان طي شدن دوره ي لقاء، سلام محقق ميشه ، درجات سلام ارتقاء پيدا مي كنه . لذا شما در انتهاي نماز ضمن سلام بر اهل بيت عيهم السلام ، ميگين كه السلام علينا، با اين لقاء، سلام بر من محقق شد ، لذا يك تاييده يك تحققه . تاييد ميكني خدايا تو به واسطه ي اين محبت ، به واسطه ي اين ارتقاء لقاء در نماز، به من زندگي سلام گونه بخشيدي ، يك تاييده ، يك اعترافه ، لذا از مشهد كه بر ميگرديم از شما مي پرسن كه چه خبر ؟ چه جور بود سفر ؟ شما ميگيد السلام علينا ، زندگي ، زندگيي حاكي از سلام ، زندگي ای بخشيدن از جانب امام عليه السلام حاكي از سلام ، مملو از سلام .