دو دسته افراد در جمع خدایی؛ دسته اول «يَدْعُونَ إِلىَ الخْيرْ وَ يَأْمُرُونَ بِالمْعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَر» و دسته دوم « كاَلَّذِينَ تَفَرَّقُواْ وَ اخْتَلَفُواْ مِن بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ »
عرض شد طبق آیات 101 تا یا 108 یا 109 سوره ی آل عمران در جمع خدایی ممکنه افراد دو دسته باشن، گروهی هستند که«يَدْعُونَ إِلىَ الخْيرْ وَ يَأْمُرُونَ بِالمْعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَر» . اینها چه کسانی هستند؟ کسانی هستند که در جمع خدایی هستند. یک گروه دیگری هم ممکنه در جمع خدایی باشن یا یک خطری اونها رو تهدید بکنه و اون خطر چیه؟ اینکه بشن مثل کسانی که« كاَلَّذِينَ تَفَرَّقُواْ وَ اخْتَلَفُواْ مِن بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ » خب در این گروه دوم اینجا تفرقه و اختلاف به چه معناست؟ یه کم بیشتر در مورد این مطلب صحبت بکنیم؛ تفرقه و اختلاف در این جمع خدایی به چه معناست؟
ویژگی های جمع خدایی؛ نجات از لبه ی پرتگاه، الفت بین قلوب، اخوان شدن.
طبق این آیات، ما بیاییم ببینیم ویژگی این جمع خدایی چیه؟ خداوند وقتی از این جمع صحبت میکنه از جمله ی ویژگی هاشون میفرماید که «فَأَلَّفَ بَينْ قُلُوبِكُمْ» قلوبتون به هم الفت پیدا کرد،« فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَ كُنتُمْ عَلىَ شَفَا حُفْرَةٍ مِّنَ النَّارِ فَأَنقَذَكُم مِّنهْا » پس سه ماجرا، به ترتیب چی؟نجات از لبه ی پرتگاه، الفت بین قلوب، اخوان شدن.
داشتی از پرتگاه پرت میشدی خدا نجاتت داد، بین قلوبتون الفت ایجاد کرد، بعد با هم اخوان شدید. پس این ویژگی های اول یک جمع خدایی. چگونه جمع خدایی شکل گرفت؟ بخاطر این صفات. تا وقتی که این صفات هست جمع خدایی هست، اگر فردی بره از پرتگاهی پرت بشه، در جمع خدایی نیست، یا دقیقتر عرض کنیم به ترتیب از بالاتر اگر کسی حس برادریش رو با دیگری از دست بده یک قدم به خطر نزدیک شده، اگر کسی در قلبش کدورت پیدا کنه اگر کسی در قلبش نسبت به برادر مومنش الفتش رو از دست بده این یک قدم بزرگتر، یک قدم دیگر به خطر نزدیک شده و دیگه رفته بر لبه ی پرتگاه، فقط نجات خداست که اینجا دستش رو میگیره.
تفرقه یعنی؛ از دست رفتن برادری، کم شدن الفت قلوب و رفتن در مسیر خطر
خب در ابتدای همین آیه میفرماید که «وَ اعْتَصِمُواْ بحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَ لَا تَفَرَّقُواْ » ، « تَفَرَّقُواْ» کدومه؟ اینکه برادری از دست بره، اینکه الفت بین قلوب کم بشه، این فرد میره به سمت لبه ی پرتگاه، اینکه در مسیری حرکت کنه که اونجا خطره، اونجا پرتگاه هست.
فلانی! چرا فلان راه رو رفتی؟ چرا داری اینجوری حرکت میکنی؟ چرا رفتی اونجا داری حرکت میکنی؟ اونجا لبه ی پرتگاه هست ها! این یعنی تفرقه. و دیگر اینکه در آیات « بَیِّنات» خدا که بر جمع خدایی نازل شده تشکیک کنیم، مدام بهانه گیری کنیم، خدای نکرده سعی کنیم که «بَیِّنات» خدا رو زیر سوال ببریم، این یعنی اختلاف، اختلاف در جمع خدایی. « وَ لَا تَكُونُواْ كاَلَّذِينَ تَفَرَّقُواْ وَ اخْتَلَفُواْ مِن بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْبَيِّنَات» مثل اونهایی نباشید که متفرق میشن و بعد از اینکه براشون بینات اومده اختلاف میکنند. پس اختلاف به بینات مربوطه، در بینات اختلاف میکنند.
براش روشن شده، براش مبین شده، براش آشکار شده ولی به دوستش یه تلنگر میزنه که: حالا همین جوری هم نیستا!
چرا اختلاف میکنی نسبت به بینات؟ و در کل و در رأس همه ی اینها به سوی خیر نیستند، در جمع خدایی بَنا شون، هم و غم شون به سوی مقصد جمع خدایی نیست، هر رفتاری هر کرداری هر صفتی که مانع باشه از حرکت به سوی مقصد جمع خدایی، اون رفتار و اون صفت اون فرد رو میبره در زمره ی کسانی قرار میده که تفرق دارند یا اختلاف کردند.
اخوتی داشته باشیم بر اساس نعمت، نعمت خدا ، نعمتی که خداوند دعوت کرده ذکرش کنیم «وَ اذْكُرُواْ نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ » ذکرش کنید.
پس بیاییم به رفتارهامون دقت کنیم، نوع ارتباطمون با دوستانمون مهمه، دوستان! ارتباط باید اُخُوَّت باشه، اخوتی بخاطر نعمت، نعمتی که خدا عطا کرده؛ « فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا » ، نه یک برادری ای که بعنوان مثال برادری نَسَبی باشه، ممکنه هیچ ارتباط خاصی هم نباشه فقط فامیلی باشه، سلایق و رفتارها و صفات و عقاید و اینها با هم فرق داشه باشه، اخوتی داشته باشیم بر اساس نعمت، نعمت خدا ، نعمتی که خداوند دعوت کرده ذکرش کنیم «وَ اذْكُرُواْ نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ » ذکرش کنید.
پس نوع ارتباطمون با دوستان این جوری باشه و بعد قلبمون زیبا باشه، در ارتباطمون با دوستانمون، امیال قلبمون صحیح باشه، اینکه «فَأَلَّفَ بَينَْ قُلُوبِكُمْ » از قلب شروع شده و به اخوت ختم شده، عملش، بروزش در اخوت هست، مثل ایمان که به عمل میره.
اینها در قلب، در قلوبشون چندین قلب نیستند، قلوبی هستند که به هم پیوند خوردند، اگر این قلوب به هم پیوند بخورند میتونن در جمع خدایی حرکت بکنند. چرا؟ بعنوان مثال عرض بکنم اگر در کاروان حسینی( علیه السلام) کاروانیان قلوبشون الفت نداشته باشه آیا می تونن حرکت کنند؟ آیا میتونن به سمت مقصد کاروان حرکت کنند؟ نه! چرا؟ چون یکی از مقصد های کاروان اینه «أرواح التی حلت بفنائک» . این ارواح اینقدر به هم الفت دارند که در یک روح غرق میشن. هزاران و چندین روح و قلب متفرق نمیتونه در یک روح جمع بشه.
« فَأَلَّفَ بَينَْ قُلُوبِكُم» یکی از شروط کاروانی بودنه
« فَأَلَّفَ بَينَْ قُلُوبِكُم» یکی از شروط کاروانی بودنه، یکی از مهمترین ویژگی های ایجاد و تشکیل یک کاروانه ،چرا؟ چون این کاروان در بینشون رسول الله هست؛ « وَ فِيكُمْ رَسُولُهُ» و اینها باید در این حرکت بِرَن، بِشَن «أرواح التی حلت بفنائک» . پس به قلبیّاتمون توجه داشته باشیم، اخوت بر اساس قلبیات صحیح، نه اخوت ظاهری، نه رفتاری زیبا فقط در ظاهر.
چون فلانی گفته ما هم مراعات کنیم، نه! قلبمون رو اصلاح کنیم. اگر بر اساس قلبیات زیبا نباشه، اگر بر اساس قلبیات صحیح نباشه قبول نیست، درست نیست.
اگر به این موضوعات توجه کنیم و دل بدیم و به این ویژگی ها در جمع خدایی پایبند باشیم، خداوند ما رو با آیات آشنا خواهد کرد، خود این ماجرا آیه است و خداوند ما رو با آیات آشنا خواهد کرد. اگر میخواهیم با آیات آشنا بشیم، بریم در جمع خدایی، «كَذَالِكَ يُبَينُِّ اللَّهُ لَكُمْ ءَايَاتِهِ » . خدا اینجوری آیات رو برای شما تبیین میکنه. إن شا الله که حواسمون باشه و خداوند به همه مون توفیق بده اونجوری باید باشیم طبق این آیات باشیم.
برمحمد و آل محمد صلواتی بفرستیم.
أللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
پس دوستان محبتهای خدا که به مجموعه دوستان انجام شده و بارها و بارها دیدیم ذکرش چیه؟ بودن در جمع، قدر جمع رو دونستن، مواظبت از اینکه قلوبمون متفرق نشه، مواظبت از اینکه اخوت از بین نره یا کم رنگ نشه، این یعنی ذکر نعمت «وَ اذْكُرُواْ نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُم» یعنی همین.
چی رو ذکر کن؟ اینکه این جوری بودید و این جوری شدید. خب پس این رو نگه دارید، از این درس بگیرید، اینکه شما متفرق بودید و خدا قلوبتون رو نزدیک کرد، از این درس بگیرید، این رو حواستون باشه، به این توجه کنید.به هر بهانه ای خدا این کار رو کرد، یک موقعی با معارف این کار رو انجام داد؛ یک معرفت زیبا مطرح شد قلوب همه مون به نزدیکتر شد، در یک جلسه ای نشستیم ، یک معرفت در مورد امیر المومنین (علیه السلام). بعد از جلسه حس کردیم ما به هم نزدیک تر هستیم. و به بهانه ها و نشنانه های مختلف. این رو قدر بدونیم و ذکر کنیم.
توکلت علی الله
دوستان! جامون را در جمع خدایی پیدا کنیم ، به هر بهانه ای که می تونیم جامون را پیدا کنیم،ببینیم که چه وظیفه ای بر دوشمون هست ، یه کاری را بر دوش بگیریم ، با بر دوش گرفتن یک کار و مقید و پایبند بودن درست و صحیح به اون کار، جامون را در جمع پیدا کنیم
دوستان! جامون را در جمع خدایی پیدا کنیم ، به هر بهانه ای که می تونیم جامون را پیدا کنیم . این می تونه چه جوری باشه ؟ ببینیم که چه وظیفه ای بر دوشمون هست ، یه کاری را بر دوش بگیریم ، با بر دوش گرفتن یک کار و مقید و پایبند بودن درست و صحیح به اون کار، جامون را در جمع پیدا کنیم و سعی کنیم که در وظایف و کارهایی که بر عهدمون قرار میگیره ، در کاری که دنبالش هستیم انجام میدیم، به بهترین نحو با قلبیّاتی درست و صحیح ، با رفتارهای عملی درست و صحیح دنبال اون کار باشیم تا رشد کنیم .
اون چیز که در کارها مهم هست رشد دوستان هست، ما بایستی بر اساس انسانهایی که الگوی ما هستند و در ارتفاعتند به کار بپردازیم و رشد کنیم .
اون چیز که در کارها مهم هست رشد دوستان هست . مثلا دوستانی میان میشند گروه تحقیقاتی نماز ، فلانی بیا در گروه تحقیقاتی نماز در گروه روایات نماز این کار را بکن . خب برم این کار را بکنم ، دل بدم به کار ، با نیتی صحیح با قلبی صحیح و زیبا و با اعمال و رفتاری درست دل بدم به کار ، اثرش را میبینم . اگه کسی اومد در گروه نماز به تحقیقی پرداخت ولو هر تحقیقی ، برو این فایل را درست کن ، این کار را بکن ، اون کار را بکن ، اگه رشد نکرد ، اگه نمازش رشد نکرد ، اگه از اون تاریخ نمازش تغییر نکرد بره یه جای خلوت گوش خودش را بپیچونه بگه که چرا من رشد نکردم ؟ اگه یه کسی اومد در تحقیق خانواده به تحقیق پرداخت ولو به هر بخش از اون تحقیق ، رشد نکرد ، رفتارهاش در خانواده ارتقاء نکرد ، در خانواده صفا و صمیمیت و محبت بیشتر نشد، بره یه گوشه ای وایسته و گوش خودش را بگیره ، خودش بگیره تا کس دیگه ای نگیره و همین طور سایر کارها .
باید رشد کنیم ، باید تغییر کنیم . ما فرصت نداریم همین طوری یله ای و گله ای و فله ای و الکی و ملکی و حتی ملکی ، ما فرصت نداریم که حتی ملکی به کار بپردازیم ما بایستی بر اساس انسانهایی که الگوی ما هستند و در ارتفاعتند به کار بپردازیم و رشد کنیم . فله ای و گله ای و الکی و ملکی قبول نیست .