« وَ الَّذينَ كَفَرُوا» کیا هستند ؟ به چی کافرند ؟ اینا اصلا چی هستند ؟ رفتارشون چی بوده ؟ این جا چه موضوعی مطرح هست ؟ در آیات قبل که نگاه میکنیم «اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» ، «في بُيُوتٍ» ، « رِجالٌ لا تُلْهيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّه» ، بعد در این فضا در ادامه می فرماد که « وَ الَّذينَ كَفَرُوا» ، اونهایی که دنبال این فضا نیستند ، خب این فضا چی بود ؟ سه تا طلب این جا مطرح هست ، نور خدا ، در بیوتی که اونجا رجالی هستند ، این جا سه تا مطلب هست ، اونهایی که دنبال این فضا نیستند ، «وَ الَّذينَ كَفَرُوا» ، اونهایی که توی این عرصه نیستند « وَ الَّذينَ كَفَرُوا» .
این « وَ الَّذينَ كَفَرُوا» چی میشند ؟ یه اعمالی دارند. اعمال چی ؟ اعمالی که به زعم خودشون مثبت هست، ولی خداوند می فرماد که « أَعْمالُهُمْ كَسَرابٍ بِقيعَةٍ يَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ ماءً» اعمالشون مثل سرآب هست ، اونها خودشون فکر میکنند که اون آب هست، ولی هیچی نیست ، میرند تا بهش برسند . این عبارات نشون میده که اینها دارند اعمالشون را حساب میکنند . میرند که بهش برسند ، « حَتَّى إِذا جاءَهُ لَمْ يَجِدْهُ شَيْئاً » وقتی که بهش میرسند، میبینند که هیچی نیست .
تا این جا شما چی برداشت میکنی ؟ « إِنَّ شانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَر» هر چی که در اون فضا نیست ابتره ، هر چی که در مسیر کوثر نیست ابتره . «و وَجَدَ اللَّهَ عِنْدَهُ» خدا را اون جا پیدا میکنند که هست و می خواهد به حسابشون برسه .
یا اعمالشون این جوری هست « أَوْ» یا « كَظُلُماتٍ»؛ اعمالشون مثل ظلمات هست ، ظلمات کجا ؟ «في بَحْرٍ» در دریایی «لُجِّيٍّ يَغْشاهُ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ سَحابٌ ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ» اونها اعمالشون به شکلی هست انگار که در یک دریای عمیقی هستند که موجی بالای موج هست و بالای اونها ابری هست همه سیاهی و تاریکی بالای همدیگه، که حتی بخواهند دستاشون را بیارند بالا نمی تونند ، دستاشون از بیرون دیده نمیشه . حالا این جمله احتمالا حرف داره «إِذا أَخْرَجَ يَدَهُ لَمْ يَكَدْ يَراها» این یک کم حرف داره ، یه ذره بیشتر از اینها حرف داره . تا این جا مثلا تمام میشه ، یعنی مثل سراب یا مثل ظلمات ، حالا «وَ مَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِنْ نُور» اگه خدا برای کسی نور قرار نده براش نوری نیست .
إِ ! خدایا برای این ها نور قرار ندادی ؟ نه ، پس نور را کجا قرار دادی ؟ در بیوت . نور را خدا در بیوت قرار داده. اینها براشون نور نیست ، چون که در بیوت نیستند ، لذا می فرماید که « وَ الَّذينَ كَفَرُوا» ، اونهایی که در بیوت نیستند براشون نوری نیست ، چون نوری نیست، اعمالشون این جوری هست .
صلاة و تسبیح؛ دو رفتاری هستند برای بهره بردن از نور در بیوت
آیا تا این جا بحث تمام میشه ؟ نه ، خداوند ادامه میده ، «أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الطَّيْرُ صَافَّاتٍ » آیا نمیبینی که تسبیح میکنند هر آن کسی که در آسمانها و زمین هست « وَ الطَّيْرُ صَافَّاتٍ » عمدا این جوری می گم، چون که توضیح داره ، همه ی اینها تسبیح میکنند خدا را ، یعنی چی تسبیح میکنند ؟ چرا خداوند می فرماد که « مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ » ، « وَ الطَّيْرُ صَافَّاتٍ » هم در سماوات و الارض هست ، چرا ؟ « اللَّهُ نُور» البته «في بُيُوت» اینها بخاطر بهره بردن از اون نور تسبیح میکنند ، «وَ مَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِنْ نُور» براش نوری نیست ، «يُسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الطَّيْرُ صَافَّاتٍ » اینها از نور بهره دارند ، تسبیح میکنند خدا را ، «كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ وَ تَسْبيحَهُ»، اینها بخاطر اون نور هم صلاتشون را میدونند ، هم با صلاتشون آشنا هستند و هم با تسبیح . کسانی که در آسمانها و زمین هستند میبینی اونها را که دارند تسبیح میکنند ، این آیه را این جوری معنا کنیم ، این جوری درک کنیم ، میبینی اونها را که دارند تسبیح میکنند ، آیا نمیبینی این ها را ؟ میبینم ، میدونی که اینها چرا این جوری هستند ؟ بخاطر اون نور . اونهایی که در آسمانها و زمین رفتار صحیح را بلدند ، اونهایی که صلاتشون را بلدند ، اون هایی که تسبیحشون را بلدند و با رفتار صحیحی که باید انجام بدند آشنا هستند، اینها بهره از اون دارند .
خداوند بحث را ادامه میده ، این را دیدی ، میبینی در آسمانها و زمین کسانی که از اون نور بهره دارند رفتار بلدند ، چه رفتاری ؟ صلاۀ و تسبیح ، بر اساس اون نور این رفتار را بلدند ، خب چی ؟ حالا بلدند که بلدند ، می خواهد چی بشه ؟ ادامه میده ، «وَ لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» برای خداست ملک آسمانها و زمین ، «وَ إِلَى اللَّهِ الْمَصير» این ملک آسمانها و زمین هست که دارای یک حرکتی هست بسوی خدا ، إِ ؟ پس یک ماجرایی در پیش هست ؟ آیا میشه که این ماجرا را بیشتر توضیح بدی ؟
«أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُزْجي سَحاباً ثُمَّ يُؤَلِّفُ بَيْنَهُ ثُمَّ يَجْعَلُهُ رُكاماً فَتَرَى الْوَدْقَ يَخْرُجُ مِنْ خِلالِهِ وَ يُنَزِّلُ مِنَ السَّماءِ مِنْ جِبالٍ فيها مِنْ بَرَدٍ فَيُصيبُ بِهِ مَنْ يَشاءُ» میخوره به هر کی که خدا بخواهد ، «وَ يَصْرِفُهُ عَنْ مَنْ يَشاءُ يَكادُ سَنا بَرْقِهِ يَذْهَبُ بِالْأَبْصارِ » نزدیک هست که این برق، بصیرت های اینها را ببره ، داره چی میشه ؟ یکی از خدا میپرسه که بابا مگه داره چی میشه ؟ خداوند ادامه میده؛ « يُقَلِّبُ اللَّهُ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ» خدا شب و روز را منقلب میکنه «إِنَّ في ذلِكَ لَعِبْرَةً لِأُولِي الْأَبْصار» در این ماجرا برای صاحبان بصیرت، عبرت هست .
پس دوستان ! «وَ الَّذينَ كَفَرُوا أَعْمالُهُمْ كَسَرابٍ بِقيعَةٍ يَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ ماءً» کسایی که بسوی بیت نیستند ، بسوی بیوتی که در اون بیوت، نور خداست ، بسوی بیوتی که رجال خدایی، صاحبان اون بیوت هستند ، کسانی که در این فضا و در این عرصه نیستند « أَعْمالُهُمْ كَسَرابٍ» عمل میکنند ، خیلی دارند تلاش میکنند ولی اعمالشون «كَسَرابٍ » مثل یه سرابی می مونه ، گولشون میزنه ، فکر میکنند که یه چیزی هست ، فکر میکنند که اون آب هست ، میرند وقتی که بهش میرسند، میبینند که هیچی نیست ، یعنی اعمالشون ابتر هست یا بخشی از اینها انگار می افتند در یک دریایی ، دریای عمیقی که بر اونها موجهایی سوار میشه و ابرهای تاریکی که هیچ دیدی ندارند ، در ظلمت موندند .
از آیات سوره ی نور درس بگیریم برای «سد الابواب الا بابه» ، برای تاختن بسوی بیوت خدا ، برای بهره بردن فقط از نور درون بیوت خدا .
این که می فرماد که « يَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ ماءً » اینها یک ویزگی همین آدمهای « وَ الَّذينَ كَفَرُوا» هست که اینها بدنبال آبند ، خودشون واقعا بدنبال آب هستند ، به چه نشانه ، «وَ مَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِنْ نُور» پس اینها دنبال نور هستند ، اصلا دنبال نور هستند . جای نور را بلد نیستند . نمی خواهند برند اونجا . حالا دنبال درجاتی از نور هستند ، دنبال یه نوع نور خاصی هستند ، این مفهوم تقریبا به نوعی در آیات ابتدایی سوره ی بقره هم مطرح هست . در آیه ی 17 سور ه ی بقره که خداوند مثال اون « إِنّ الَّذينَ كَفَرُوا» را میزنه ، « إِنّ الَّذينَ كَفَرُوا» که در آیه ی 6 مطرح هست ، «إِنَّ الَّذينَ كَفَرُوا سَواءٌ عَلَيْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا يُؤْمِنُون» خب داستان اونها مطرح میشه، اونها چند دسته افرادی هستند که اون جا مطرح هست ، خداوند در آیه ی 17 می فرماد که؛ «مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ الَّذِي اسْتَوْقَدَ ناراً» مثل اونها مثل کسی هست که یه آتش روشن کرده ، یه آتشی اطراف او را روشن کرده «فَلَمَّا أَضاءَتْ ما حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَ تَرَكَهُمْ في ظُلُماتٍ لا يُبْصِرُون» اینها میاند یه چیزی را میگیرند و بر اساس اون می خواهند روشن کنند ، خداوند میگه که خدا این نور را میبره و دیگه اونها باز تو تاریکی میمونند .
از آیات سوره ی نور درس بگیریم برای «سد الابواب الا بابه» ، برای تاختن بسوی بیوت خدا ، برای بهره بردن فقط از نور درون بیوت خدا .