خداوند از نزول ماجرایی، از نزول شیئی در لیله القدر صحبت میکنه، تا این جاش خیلی جلب توجه نمیکنه. ما آن را در لیله القدر نازل کردیم، خداوند قبلا هم گفته که ما قرآن را در ماه رمضان نازل کردیم یا فضاهای مختلف دیگه. تا اینجای سوره قدر آدم میگه که خب اگر این، قرآن باشه قرآن را در لیله القدر نازل کردی، بلافاصله خداوند میگه که « وَ مَا أَدْرَئكَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ» تو چه درک می کنی که لیله القدر چیه؟ آدم تلنگر میخوره که، عجب! من چه درک میکنم لیلهالقدر چیه؟ خب لیلهالقدر یه چیزی هست دیگه، مثل شهر رمضان، مثل خیلی چیزهای دیگه، بالاخره یه دورهی زمانی هست، بالاخره با ظاهر آیه حداقل این بر میاد که یه دورهی زمانی هست و در اون دورهی زمانی قرآن نازل شده، یا خدا یه چیزی را نازل کرده.
چرا آیهی دوم با این خطاب و با این لحن مطرح میشه؟ بخاطر این که در آیهی اول انسانها خیلی توجه نمیکنند، میگند که خب خدا بر فرض اگر اون ضمیر اشاره را بگیریم قرآن؛ خدا قرآن را در لیله القدر نازل کرده. معلوم میشه که خداوند اینجا رو بحث لیله القدر خیلی تکیهی جدی داره و لیکن تو آیهی اول انسانها اون قدری که لازم هست توجه نمیکنند به لیله القدر، لذا خداوند میفرماید که تو اصلا چی درک میکنی که لیله القدر چیه؟
چرا گفته شده لیلۀالقدر از هزار ماه بهتر است و صد سال یا چیزهای دیگر گفته نشده؟
شما میگی باشه، مگه چی شده، تو اصلا میدونی لیله القدر از هزار ماه برتره، از هزار ماه، چقدر برتره؟ خداوند در مورد چقدش هم صحبت نمیکنه، از هزار ماه ولی برتره. از هزار ماه بهتره نه این که به اندازهی هزار ماهه بلکه بهتره. چرا خداوند نفرموده که از صد سال بهتره؟ چرا خداوند نفرموده که از یه تعداد ماه دیگری بهتره، بلکه از هزار ماه بهتره؟
تاکید خداوند بر عدم درک لیلۀالقدر برای چیست؟
خب باشه، خدایا گفتی که لیله القدر از هزار ماه بهتره، قبول کردیم، این که دیگه دعوا نداره، تو چه درک میکنی لیله القدر چیه!، از اول میگفتی که از هزار ماه بهتره، چرا دعوا میکنی.
نزول ملائکه در بسیاری از اوقات صورت میگیرد، این موضوع چرا به عنوان وصفی برای لیلۀالقدر آمده است
در ادامه خداوند میفرماد که « تَنزَلُ الْمَلَئكَةُ وَ الرُّوحُ فِيهَا» در اون شب ملائکه و روح را نازل میکنیم، نازل میشوند، خب خدایا در وقت دیگهای ملائکه نازل نمیشند؟ زمان دیگری نیست که ملائکه نازل بشند؟ یه جوری اولش با توپ و تشر صحبت کردی ما فکر کردیم که چه خبره، بعد گقتی که ملائکه و روح اونجا نازل میشند، ملائکه در اون شب نازل میشند، ملائکه و بعضی روزها هم نازل میشند، ملائکه خیلی دورهها هست که نازل میشند، شما اصلا در روایات دارید که وقتی بارون میاد با قطرات بارون ملائکه نازل میشند، ملائکه در جمعی که مومنین نشستند و ذکر خدا میکنند اونجا نازل میشند، شما یه جوری صحبت کردی اولش ما فکر کردیم که لیله القدر چیه؟! می فرماید که ملائکه نازل میشند.
«تَنزَلُ الْمَلَئكَةُ وَ الرُّوحُ فِيهَا» در اون شب ملائکه و روح نازل میشند، اگر این را ما به همین سادگی معنا کنیم این سوال باقی میمونه که این چه جای بحث داره؟ به اون توپ و تشر اول که تو چه درک میکنی لیله القدر چیه، یعنی خداوند داره توجه میده که لیله القدر خیلی چیز مهمی هست بعد بیای برسونی به این جا ه ملائکه و روح درش نازل میشند، خدا از اول همین را میگفتی دیگه، این که دیگه بارها و بارها در جاهای مختلف قرآن هم مطرح هست که ملائکه جاهای دیگه نازل میشند ، یا بحثهایی از این دست داریم و در روایات مطرح هست، کسی نمیاد به ما بگه که ملائکهای که در زمانی که باران نازل میشه با قطرات باران نازل میشند کسی نمیاد بگه که شما اصلا درک میکنید که قطرات باران چیه، کسی با ما با توپ و تشر صحبت نمیکنه. اگر این را ما این طور معنا کنیم گرفتار این تناقض هم میشیم، گرفتار این سوالات میشیم.
پس داستان چیه؟
بعد از این که خداوند میفرماد که « وَ مَا أَدْرَئكَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ» با هر کدوم از معانی که این آیه را معنا کنیم، این که تو اصلا چه درک میکنی که لیله القدر چیه، یا معنا کنید که چه چیز به تو این درک را میده که لیله القدر چیه، در هر دو صورت یعنی خداوند لیله القدر را خیلی پررنگ کرده، ماجرا خیلی جدی شد، ما باید به لیله القدر توجه کنیم، ما باید به سمتی بریم که لیله القدر را درست درک کنیم.
ادامهی آیات باید حداقل جدیت طرح لیله القدر را در حد آیهی 2 داشته باشند. فرض کنید یه کسی میخواهد بیاد و علم فیزک را معرفی کنه، علم فیزیک نوین، در ابتدا یه معرفی از علم فیزیک بکنه و در ادامه بگه که تو اصلا چی میدونی علم فیزیک نوین چیه؟ میدونی بادبادک با علم فیزیک نوین معنا میشه؟ شما میگی نه به اون توپ و تشری که اول رفتی و نه این بادبادکی که مثال میزنی. اگه میگه تو چه میدونی که علم فیزک نوین چیه باید بگه که میدونی ماهواره را میفرستند در آنسوی فضا یا علم فیزک نوین، باید یه مثالی و یه توصیفی کنه که حدش به این توپ و تشر اول بخوره.
حد آیات 3 به بعد سورهی قدر بایستی در حد اون انتقاد و اون سوالی باشه که خداوند در آیهی دوم داره.
آیا این مفهومی که ما از این آیه میگیریم که ملائکه و روح در اون شب نازل میشند این عظمت را به ما میرسونه؟ ما چه مفهومی از این آیه میگیریم؟ خب یه کس دیگری ممکنه به شما بگه که ملائکه ممکنه وقت دیگری نازل بشند، اصلا کار ملائکهی خدا اینه که عموما نازل میشند.
چیزی که در شب قدر نازل شده چیست؟
چند تا سوال در بحث سورهی قدر مطرح هست «إِنَّا أَنزَلْنَاهُ» اون چیه که نازل کردی؟
چرا آنچیز در لیلۀالقدر باید نازل شود؟
«فىِ لَيْلَةِ الْقَدْر» چرا نمی فرماید مثلا « فىِ لَيْلَةِ» در یه شبی، مطرح میشه لیله القدر، قدر چیه؟ لیله القدر چیه؟ انسان همین که در همین آیهی اول میمونه، فرض کنید آیهی اول را میخواهیم عبور کنیم، آدم براش سوال پیش میاد ما نازل کردی آن را، چیه اون؟ اون چیه که نازل کردی؟ چرا نمیفرماد «انا انزلنا القرآن» یا «انا انزلنا الکتاب»؟
«فی لیله القدر»، در یه شب قدر. از مفهومی که از شب قدر در ذهنمون هست بیرون بیاییم، چیزی نمیدونیم، ما اولین باره این آیه را میشنویم، ما آن را نازل کردیم، «فی لیله» تا این جا میرسیم میگیم در شب نازل کردیم، «لیله القدر» در شب قدر. عرض میکنم که ما الان مفهومی از شب قدر در ذهنمون هست این را بگذاریم کنار، همین ظاهر آیه را ببینیم. در شب قدر، نمی فرماد «فی لیله» در شب، در شب قدر، پس این جا خداوند دنبال موضوعی هست.
برای درک لیلۀالقدر یک موضوع واسطی نیاز است
سوال بعدی، « وَ مَا أَدْرَئكَ» چه چیزی به تو درک میده « مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ» لیله القدر چیه؟ چه چیزی به تو این علم را میده که لیله القدر چیه؟ آدم براش سوال پیش میاد که چه چیز؟ خدایا! تو بگو. خدایا ما تو آیهی اول دو تا برامون سوال پیش اومده، سوال اول این که او ضمیر کیه؟ یا چیه، سوال دوممون این بود که لیله القدر چیه؟ خداوند در آیهی دوم به سوال دوم ما میپردازه، چه چیزی، بعد سوال دوممون را هم با سوال جواب میده، چه چیزی به تو این درک را میده، این علم را میده که لیله القدر چیه؟ معلوم میشه یک مطلب هست و اون این که برای درک لیله القدر، برای علم به لیله القدر باید یک چیز واسطی پیدا بشه، باید با یه چیزی انسان لیله القدر را درک کنه، این برای خدا مهمه، داره این را مطرح میکنه.
جایگاه اذن ربّ در نزول ملائکه چیست؟
یه بحث دیگهای که در بحث لیله القدر سوال هست، در بحث سورهی قدر، «تَنزَلُ الْمَلَئكَةُ وَ الرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبهِّم» یه سوال مطرح هست، « بِإِذْنِ رَبهِّم» جایگاهش چیه؟ چرا مطرح هست؟ چرا در سورهی قدر مطرح شده که « بِإِذْنِ رَبهِّم»؟ اگر گفته نمیشد ما چه جیزی کم داشتیم، ملائکه و روح اون جا نازل میشند دیگه، در آیات دیگه هم مطرح هست که ملائکه و روح نازل میشند و اصلا « بِإِذْنِ رَبهِّم» چیه؟ بعد یک سوال دیگه چرا میفرماید «مِّن كلُّ أَمْرٍ»؟ معنای لغوی اولیش میشه از همهی امور، از هر امری، یا این طور که از هر امری. از هر امری نازل میشند؟ حالا این را بگذارید کنار اون مطلب که میفرماید که «يَسْئَلُونَكَ عَنِ الرُّوح ُقلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي» ، «بِإِذْنِ رَبهِّم مِّن كلُّ أَمْرٍ» . «ُقلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي».