دوستان! یک خط، یک راستا، یک مسیر در زندگیمون داشته باشیم، و اون « مهدویت» باشه. خودمون و اعمالمون رو با این مسیر تنظیم کنیم.
یک نکته عرض کنیم، تذکری باشه برای همه مون. دوستان! یک خط در زندگیمون داشته باشیم، یک راستا، یک مسیر و اون « مهدویت» باشه.
افق دیدمون « مهدویت باشه، خط نگاهمون بر مسیر« مهدویت» باشه، خودمون رو با این مسیر تنظیم کنیم، اعمالمون رو با این مسیر تنظیم کنیم، درخواست هامون رو، مطالبه کردن ها مون رو با این مسیر تنظیم کنیم، با حرکت بر این مسیر.
خداوند در مسیر « مهدویت» بسیار عطا میکنه، البته با اشتیاق امام( علیه السلام) بر مسیر مهدویت قرار بگیریم
خداوند در مسیر « مهدویت» بسیار عطا میکنه، در مسیر« مهدویت» عطا کردن خدا َردخور نداره، حتما عطا میکنه. البته با اشتیاق امام( علیه السلام) بر مسیر مهدویت قرار بگیریم ولی تو بخاطر عطای خدا هم شده بیا بر مسیر« مهدویت» . اگر دنبال این هستی که خداوند حتما عطا کنه بیا بر مسیر« مهدویت» .
خدایا! این مسئله، دست و پام رو بسته، میشه حلش کنی؟ یکی از اون گوشه میپرسه، دست پام رو بسته یعنی چی؟میگی در حرکت به سوی « مهدویت» ، در حرکت بر مسیر « مهدویت» دست و پام رو بسته، میشه حلش کنی؟
آدم در مسیر « مهدویت» قربون صدقه ی خدا بره، خدایا! تو توفیق دادی در این مسیر قرار بگیریم، اگر توفیق بودن در این مسیر رو دادی، پس حتما منظورت این بوده که ما حرکت کنیم دیگه. خب حالا که منظورت این بوده که ما جرکت کنیم، این مسئله مثل یک زنجیر به پای من بسته شده، میشه خودت زحمت بکشی این زنجیر رو باز کنی؟
آدم بر مسیر « مهدویت» میتونه اینجوری حرف بزنه، میتونه اینجوری با خدا نجوا داشته باشه.
یک قدم کوچک برمیداریم و بعد میبینیم، إه! باز پامون یه جایی گیر کرد، خدایا! منظورت این نبود که من بیام در مسیر مهدویت فقط یک قدم بردارم. تو که من رو آوردی در مسیر« مهدویت» ، تو که افق های دوردست « مهدویت» رو به من نشون دادی، به من تعلیم دادی، منظورت این بود که من یک نصفه قدم بردارم؟ نه! منظورت این بود که من اینجا بتازم، میشه این گیر من رو حل کنی؟
کسانی که دغدغه شون بودن در مسیر« مهدویت» هست، مثل سربازهای خط مقدم هستند.
پس دوستان دغدغه ی بودن بر مسیر« مهدویت» رو داشته باشیم، همه ی موضوعاتمون در این مسیر، و با این مسیر بچینیم، تنظیم کنیم.
کسانی که دغدغه شون بودن در مسیر« مهدویت» هست، مثل سربازهای خط مقدم هستند.
ببینید اگر یک جایی غذا بدن، در همون زمان هم یک جبهه ای باشه و سربازانی هم در اون جبهه، اگر در اون صف مردم عادی و همه باشن و چند سرباز هم از جبهه بِیان، میزبان میگه اول به این سرباز ها غذا بدید، اول به این ها بدید، دوتا هم اضافه بهشون بدید. غذا خواستند؟ غذا رو بدید یه چند تا چیز دیگه هم بهشون بدید، این ها خودشون حواسشون نیست، فردا اینها لازمشون میشه.
عطا در مسیر« مهدویت» ، عطاهای بی حساب در مسیر« مهدویت» .
اینرو عرض کردم که إن شا الله بهش توجه داشته باشیم.