بر محمد وآل محمد صلواتی بفرستیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
بسم الله الرحمن الرحیم توکلت علی الله
طرح موضوع «خانواده ی مورد نظر، خانواده ی مُنتَظِر، خانواده ی مُنتَظَر» در بحث خانواده
در راستای جلسات خانواده بحثی داشته باشیم(البته کوتاه و مختصر) و اگر خداوند توفیق داد در جلسات دیگر بیشتر در مورد این بحث صحبت بکنیم با عنوان «خانواده ی مورد نظر، خانواده ی مُنتَظِر، خانواده ی مُنتَظَر». در این راستا نیاز هست که چند کلامی در مورد برخی از معارفی که در تشیع وجود داره صحبت بکنیم.
تایید قرآنی این فرهنگ شیعه که: «آیا میشود که امام ع گوشه چشمی به ما کند؟»
ما در فرهنگ مون، در اعتقادات مون بحثی داریم که در روزمره بکار میبریم و دعا میکنیم که« آیا میشه که گوشه چشمی به ما بندازید، آیا میشه یک نگاهی به ما بکنی؟ » گاهی بارها و بارها خطاب به امام عصر ع مطرح میکنیم که آیا میشه که گوشه ی چشمی به ما بندازی، یک نگاهی به ما بکنی؟ آیا این بحث قرآنی هست؟ یا از حس حب ما نسبت به اهل بیت علیهم السلام نشأت میگیره. در ایام محرم خطاب به امام حسین علیه السلام مطرح میکنیم که مولا جان میشه یک گوشه چشمی به ما بندازید؟ میشه یک نگاهی به ما بکنید؟ آیا این بحث قرآنی هست؟وقتی آیات قرآن رو در این زمینه دنبال میکنیم هم آیاتی کاملا مشخص و در ظاهر گویا از گذشته در مورد این موضوع مطرح شده و هم آیاتی که در مفهوم به این معنا اشاره داره وجود داره.
ساخت کشتی توسط نوح ع توسط نگاههای خداوند
از آیات این موضوع چه آیاتی هست؟ برای پاسخ به این سوال میریم به دوران قدیم( قبل از رسالت رسول الله صلوات الله علیه، قبل از ولادت ایشون، بریم قبل تر، قدیم تر ) یک جایی یک فردی هست به نام« نوح علیه السلام » از انبیاء خدا و از« اُولی العَزم مِنَ الرُسُل » سالهاست که در بین یک قوم هست و رسالت داره. این قوم حرف او رو گوش نمیکنند و با او همراهی نمیکنند. ایشون این قوم رو از جانب خداوند به لقاء رب انذار میده و مطرح میکنه که اگر کسی به دنبال این فضا نباشه گرفتار عذاب الیم میشه، به جز تعداد معدودی از مومنین که با ایشون همراه میشوند و نگاه شون لقاء رب هست کسی حرف ایشون رو گوش نمیکنه. ببینید یک کسانی همراه نوح علیه السلام میشوند و نوح علیه السلام از اونها با عنوان «مُلاقُوا رَبِّهِم»( قریب به این مضمون) یاد میکنند. بله اگر میخواهیم نوح علیه السلام بشناسیم اینجا بشناسیم؛«هود : 37 وَ اصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنا وَ وَحْيِنا » کشتی رو بوسیله ی نگاه های ما، بوسیله ی چشم هایی که به تو هست بساز. خدا خیلی برای ایشون قیمت قائل شده، خدا محبت خیلی بزرگی کرده است. ما اگر توفیق پیدا کنیم و بگیم که یک بار به ما نگاه شده است بسیار شور وشعف پیدا میکنیم و میگیم که همه چیزمون حل شد چون یکبار به ما نگاه شد.
نگاه خدا، موضوعی قیمتیتر از ذکر
ما در نظام خداوندی بحث ذکر داریم، خداوند میفرماید که« فَاذْكُرُوني أَذْكُرْكُم(152 البقرة)» من رو ذکر کنی، ذکرتون کنم.این بحث ذکر هست حتی ذهنم میآد که در برخی روایات داریم که احتمالا امام عصر صلوات الله علیه میفرماید که من از ذکر شما غافل نمیشم، این بحث ذکر هست، خیلی هم قیمت داره ولی اینجا یک ماجرای بسیار قیمتی تر مطرح هست. امام علیه السلام خودشون فرمودند که از ذکر شیعیان غافل نمیشوند ولی با این حال ما از ایشون درخواست میکنیم، گاهی التماس میکنیم که" میشه یک نگاه به ما بکنید؟ میشه یکبار به ما نگاه کنید؟ "
قیمت نوح ع، به چهارده نگاه خدایی که در ماجرای ساخت کشتی و حرکت در طوفان به او خیره شدند
اگر یک فردی از ما پرسید که آیا این فرهنگ شما، این اعتقاد شما پایه ی قرآنی داره؟ به اونها عرض میکنیم که بله، پایه ی قرآنی داره، ماجرای این موضوع هم ماجرای نوح علیه السلام هست. پایه ی قرآنی داره. نوح علیه السلام یکی از بزرگترین اتفاقات عالم رو بوسیله ی این نوع نگاه کردن، این نوع چشم انداختن جلو برد« بِأَعْيُنِنا » بوسیله ی چشم های ما، چهارده چشم به تو نگاه میکنند، چهارده چشم به این ماجرا هست حالا جلو ببر. نوح علیه السلام میفرماید که خب خدا رو شکر خیالم راحت شد، وإلّا کار من نبود که این موضوع رو جلو ببرم، این طوفان به این عظمت، خداوند قبلا به ایشون گفته است چون ایشون با این ماجرا آشناست. در همین سوره هود در مورد ماجرای نوح علیه السلام مطرح هست که« وَ لَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلىَ قَوْمِهِ إِنىِّ لَكُمْ نَذِيرٌ مُّبِينٌ(25 هود )» من برای شما یک انذار دهنده هستم.« أَن لَّا تَعْبُدُواْ إِلَّا اللَّهَ إِنىِّ أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ أَلِيمٍ(26هود)» من نسبت به شما میترسم، در مورد شما از عذاب یوم الیم میترسم، یک دوره ای که بسیار سخت هست. نوح علیه السلام نمیتونه یک حرفی رو همینجوری از هوا زده باشه، ایشون با این ماجرا آشناست، با دوره ای بسیار سخت آشناست« عَذَابَ يَوْمٍ أَلِيمٍ » عذاب یک دوره ای که بسیار دردناک هست، نوح علیه السلام با این دوره آشناست، خداوند به ایشون میفرماید که اینجوری میشه و این ماجرا، این طوفان به این شکل برپا میشه. خب حالا شما چه کار کن؟ یک کشتی بساز. هر کسی بجای نوح علیه السلام بود( احتمالا خود ایشون هم اینجوری بوده ) میگفت که خدایا! من؟ این ماجرا؟ کشتی بسازم؟ کشتی بسازم چه کار کنم؟ مگه میشه همه ی این آدم ها، همه ی موجودات رو به کشتی آورد؟ اصلا من چه جوری کشتی بسازم؟خداوند به ایشون میفرماید که« بِأَعْيُنِنا » چهارده تا چشم با تو هست، ما به تو یک نیم نگاه نمیکنیم، به تو یک گوشه ی چشم نمی اندازیم، چهارده تا چشم به تو نگاه میکنند.« وَ وَحْيِنا » و وحی برای تو هست، با وحی هم هدایت میکنیم.احتمالا همون« بِأَعْيُنِنا » خیال نوح علیه السلام رو راحت میکنه و میگه که همینیکه به ما نگاه باشه خیال مون راحت شد. خب قیمت نوح علیه السلام رو اینجا پیدا کنیم، دوستان! نوح علیه السلام چقدر قیمت داره؟ چه جوری او رو بشناسیم؟ میگیم نوح کسی هست که به او یک نیم نگاه، یک گوشه ی چشم نشده بلکه به ایشون چشم ها خیره شده است، به ایشون نگاه ها شده است. این ماجرا در مورد نوح علیه السلام هم در این آیه مطرح هست و هم در تعدادی آیات دیگر و هم در ماجرای ساخت کشتی مطرح هست و هم در ماجرای حرکت دادن کشتی در طوفان مطرح هست در آیه ی 14 سوره ی قمر مطرح هست که تجَرِى بِأَعْيُنِنَا جَزَاءً لِّمَن كاَنَ كُفِرَ( القمر 14) » ما نوح علیه السلام رو در طوفان« بِأَعْيُنِنَا » حرکت دادیم، چرا اینکار رو کردیم؟ این یک جزائی بود، یک پاداشی برای او بود بخاطر اینکه او رو تکفیر کردند. « تجَرِى بِأَعْيُنِنَا جَزَاءً لِّمَن كاَنَ كُفِرَ » ما او رو بوسیله ی« أَعْيُنِنَا » حرکت دادیم، چرا؟« جَزَاءً » برای اینکه پاداشی باشه، این پاداشی هست برای کسی که تکفیر شده است، کسی که تکفیر شده است نوح علیه السلام هست( در اینجا در مورد ماجرای نوح علیه السلام این مطرح هست ) برای ورود به یک ماجرای عظیم، برای ساختن یک فضای امن در ماجراهای بزرگ و عظیم چه چیزی نیاز بود؟« بِأَعْيُنِنَا » وقتی میخواد کشتی رو بسازه« بِأَعْيُنِنَا ». برای حرکت در اون ماجراها چه چیزی نیاز هست؟« بِأَعْيُنِنَا ».
ساخته شدن توسط نگاه خدا، کلید رشد موسی ع
بله ماجرای« بِأَعْيُنِنَا » ماجرای نگاه، ماجرای« چشم های خدا، چشم های خدایی، چشم های متعلق به خدا » این ماجرا همین جا تمام نمیشه. چند جای دیگر هم این ماجرا مطرح هست، در ماجرای موسی علیه السلام هم این ماجرا مطرح هست، در سوره طه آیه 38 و 39 مطرح هست که خداوند میفرماید« إِذْ أَوْحَيْنَا إِلىَ أُمِّكَ مَا يُوحَى(38 طه )» ما به مادر موسی وحی کردیم که اون بچه رو در تابوت بگذاره، تابوت رو ببره در دریا و در دریا رها کنه، این تابوت میره در یک گوشه ای از دریا، در یک ساحل، در اون ساحل یک کسی که دشمن من( خدا ) و دشمن موسی علیه السلام هست این تابوت رو میگیره، این بچه رو میگیره. ما اینجوری میخواهیم که این بچه رو به دست او برسونیم. « وَ أَلْقَيْتُ عَلَيْكَ محََبَّةً مِّنىِّ » خداوند به موسی علیه السلام میفرماید که من در دل تو محبتی از خودم گذاشتم، تو رو بردم گذاشتم دست دشمن ولی در دل تو یک محبت از خودم گذاشتم( من محبت رو در دل تو گذاشتم ) تو دیگه آرام و قرار نداری، کاخ فرعون چشم تو رو نمیگیره، نگاه تو به من هست، همش دنبال من میگردی، یک چیزی در قلب تو هست که مدام تو رو به سمت من میکشونه و اون محبتی هست که من در قلب تو قرار دادم« أَلْقَيْتُ عَلَيْكَ محََبَّةً مِّنىّ ». در ادامه میفرماید که« وَ لِتُصْنَعَ عَلىَ عَيْنىِ(39 طه)» و من تو رو ساختم. تو رو اینجوری ساختم. چه جوری؟« عَلىَ عَيْنىِ » با چشم من،با نگاه من. این نگاه من بود که تو رو ساخت، ای موسی! اینکه تو موسی شدی بخاطر نگاه من بود، من به تو نگاه کردم که تو موسی شدی. خب این مطلب یک جوری مطرح هست که انگار داره برای موسی تعریف میشه؛« إِذْ أَوْحَيْنَا إِلىَ أُمِّكَ مَا يُوحَى(38 طه)» یعنی در اون ماجرا داره برای موسی علیه السلام داره تعریف میشه که اینجوری شد، اینجوری شد. موسی علیه السلام خیلی رشد کرد، تا یک نقطه ای رسیده، حالا خداوند میخواد بگه که چه جوری شد که به اینجا رسیدی، میدونی؟ ما که تو رو فرستادیم رفتی دست دشمن، اما چی شد که الان اینجا هستی؟ چی شد که تو الان نبی شدی، چی که تو رسول شدی؟ چی شد که الان اومدی اینجا و با من( خدا ) داری صحبت میکنی؟« ْ يا مُوسى إِنِّي أَنَا اللَّهُ (30القصص)» این همون ماجرایی هست که موسی علیه السلام رفت پیش اون درخت و اونجا اون نور رو دید و با خداوند مکالمه کرد. خداوند داره برای ایشون میگه که میدونی چی شد که تا اینجا رسیدی؟ اونجا خداوند اون ماموریت رو به ایشون داد و هارون وزیر ایشون باشه، عصا رو داشت، آیات رو به ایشون داد. بعد داره برای ایشون تعریف میکنه که میدونی چه جوری شد؟ تو اینجوری شدی؟ ببینید الان مخاطب موسیایی هست که رسول خداست، در اون صحنهی بزرگ داره با خدا صحبت میکنه، خدا به دست ایشون آیات داده و قرار هست که ایشون بره مقابل فرعون. در اون فضا خداوند یک یادآوری میکنه که یادت باشه، موقعی که تو بچه بودی، ما به مادرت وحی کردیم که تو رو در تابوت بگذاره، بگذاره در دریا و دریا تو رو به یک ساحلی برد. خب اینجا نکته داره، چه کسی تو رو رسوند؟ ببینید فرعون یک گوشه ای از یک ساحلی ایستاده است، موسی علیه السلام متوجه میشه که خدا داره چی میگه. مادر تو اینطرف دریا، یک جایی تو رو در تابوت گذاشت و در دریا انداخت. فرعون یک جایی دور دست ها کنار یک ساحلی ایستاده است، در ظاهر چقدر احتمال داره که این تابوت برسه به دست اون آدمی که ده کیلو متر، پنج کیلومتر اونطرف تر هست و دقیقا برسه به اون و اونجا در ساحل بره. خب یعنی من تو رو اونجا رسوندم، رسوندم دست چه کسی؟ رسوندم دست کسی که دشمن من و دشمن تو بود. خب چی میشد؟ تو باید نابود میشدی، نباید از تو چیزی می موند. اون هم دست چه کسانی؟ دست فرعون، کدام فرعون؟ فرعون دوران موسی علیه السلام که در تاریخ میخونید که از قوی ترین فرعون ها، فرعون دوره موسی علیه السلام بوده است. ما فَراعِنِه داشتهایم و فرعون دوره موسی علیه السلام( احتمالا رامسِس دوم بوده ) که دربارهای بسیار عظیم و تمکن بسیار بزرگ داشته، قوی ترین و با عظمت ترین فرعون ها بوده است، تو رو به دست او رسوندیم خب تو باید از همه چیز ساقط میشدی اما الان اینجا هستی، رسول هستی، با من خدا داری حرف میزنی، آیات دست تو هست، چه چیزی تو رو اینجا آورده است؟ من یک محبتی از خودم در دل تو گذاشتم. آیا با همین میشد؟ نه! خب اینجوری که ساخته نمیشدی. « وَ لِتُصْنَعَ عَلىَ عَيْنىِ » و تو با نگاه من ساخته شدی. اینجا رو نگه دارید. ببینید ما در فرهنگ خودمون، در اعتقادات خودمون، گاهی نیاز به یک اصلاح در وجود مون داریم، یک گیر صفاتی، گیر اخلاقی داریم و میگیم که من باید اینجا درست بشم، من باید اینجا اصلام بشم. میریم مینشینیم و دعا میکنیم و مثلا خطاب به امام حسین علیه السلام در دوران محرم دعا میکنیم و میگیم که آقا جان! میشه یک نگاه به ما بکنید من آدم بشم، من درست بشم، این صفتم اصلاح بشه، میشه شما یک نگاه بکنید؟ بعد وقتی این اتفاق برای کسی می افته اون فرد هم متحول میشه و خودش هم متوجه میشه که امام حسین علیه السلام یک نگاهی به من کرد، من دگرگون شدم. حالا این ماجرا رو بیارید در ماجرای موسی علیه السلام« وَ لِتُصْنَعَ عَلىَ عَيْنىِ » پیوسته به تو نگاه کردیم تا این موسیای که الان هستی بشی، تو که الان موسی هستی، تو که الان رسول هستی، اومدی اینجا، به تو آیات دادیم، به تو معجزات دادیم. میدونی چه جوری اینجوری شدی؟ ما پیوسته به تو نگاه کردیم. ماجرای گوشه ی چشم به تو نبود، ماجرای« چشم » به تو بود.
اهل بیت ع، اعین الله
این ماجرا اینجا تمام نمیشه، باز از این ماجراها در قرآن مطرح هست. اینها رو بشنویم جالب هست، می فهمیم که ما در فرهنگ تشیع خودمون چه چیز های قیمتیای داریم. ای موسی! اینکه تو موسی شدی، تو با « عین » من موسی شدی. اینکه تو این موسی ای که الان هستی شدی تو با عین من این شدی. یک چشم از چشمان خدایی گذاشته شد که به تو نگاه کنه، تو این شدی. داخل پرانتز عرض کنیم( ما درمورد اهل بیت علیهم السلام در روایات داریم که اهل بیت علیهم السلام« عین الله » هستند ).« بِأَعْيُنِنَا »؛ « عین » های خدا. خب« عین الله » چه کسی هست؟ میگیم که هرکدام از اهل بیت علیهم السلام عین الله هستند، امیرالمومنین علیه السلام عین الله هستند. وجهی از وجوه و ابعاد وجودی اهل بیت علیهم السلام« عین الله » هست.
قیمت رسول الله ص، پیوسته مورد نگاه چشمهای خدا
در مورد رسول الله صلوات الله علیه در آیه 48 سوره طور داریم که« وَ اصْبرِْ لِحُكمِْ رَبِّكَ فَإِنَّكَ بِأَعْيُنِنَا وَ سَبِّحْ بحَِمْدِ رَبِّكَ حِينَ تَقُومُ(48 الطور)» صبر کن تا حکم رب بیاد. در آیه 47 در مورد« الَّذِينَ ظَلَمُواْ » صحبت میشه« وَ إِنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُواْ عَذَابًا دُونَ ذَالِكَ وَ لَاكِنَّ أَكْثرََهُمْ لَا يَعْلَمُونَ(47 الطور)»( خطاب به رسول الله صلوات الله علیه هست ) برای اینهایی که دارند ظلم میکنند، از ظالمین اطراف تو هستند، برای اینها یک عذابی هست، تو صبر کن تا حکم رب بیاد. قیمت رسول الله ص رو میخواهیم بشناسیم اینجا مطرح هست« فَإِنَّكَ بِأَعْيُنِنَا » ما برای تو چشم ها گذاشته ایم، تو مورد نگاه هستی. بله این یک خلاصه ای از بحث« میشه یک نگاهی به ما بندازید، میشه یک گوشه ی چشمی به ما بندازید، میشه ما مورد نگاه تو باشیم » هست.
یا ابا عبدالله ع، نگاهی از جنس نگاه شما طفل ناتوانی را موسی کلیم نمود؛ آیا میشود نیم نگاهی به ما کنی؟
دوستان یک نگاه یکی از اهل بیت علیهم السلام یک زندگی رو متحول میکنه. حالا شما ببینید که موسی علیه السلام پیوسته مورد توجه نگاه بوده است و خداوند برای این قیمت قائل هست و میگه که اصلا تو مورد توجه بودی که این بشی، اگر اون نگاه نبود تو این موسی نمیشدی، اینجوری ساخته نمیشدی.همین ماجرای موسی علیه السلام رو برای خودمون پررنگ کنیم، ببینیم، خدایا! اینکه موسی، موسی شد بخاطر عین الله بود. موسی که یک طفل ضعیف ناتوانی بود که نمیتوانست حتی از خودش دفاع بکنه و دست دشمن تو بود، دست دشمن تو و دشمن خودش بود. اون فرعون با علوم اون روز با علوم سَحَره و افراد دیگری این رو فهمیده بود که یک پسری به دنیا میآد و دشمن او خواهد شد و دنبال این بود که این پسر رو بکشه، خب موسی علیه السلام اونجا بود و اصلا فرعون هم او رو نمیکشت،در اون دربار باید به انحراف میرفت، در اون دربار نباید موسی میشد. چرا موسی شد؟« لِتُصْنَعَ عَلىَ عَيْنىِ » بر اساس« عین الله ». خدایا! چشم تو موسی رو موسی کرد، اون هم نه چشم های تو،« أَعْيُنِنَا » نه! بلکه« چشم تو، یک چشم تو موسی رو موسی کرد ». این رو برای خودمون پررنگ کنیم. این بحث« أَعْيُنِنَا » رو که بررسی میکنیم، احتمالا برای نوح علیه السلام، موسی علیه السلام و رسول الله صلوات الله علیه در قران مطرح هست. اینکه برای دیگران از انبیاء و رسل علیهم السلام بوده یا نبوده نمیدانیم، حداقل در ظاهر قرآن مطرح نیست. ما با اینکه «آیا برای همه، این موضوع بوده است یا مطرح نبوده» کار نداریم، این برای ما پررنگ باشه که« این مقوله وجود داره ». اینکه آیا برای عیسی علیه السلام هم عین الله بود یا نبود نمیدونیم، در ظاهر آیات چیزی مطرح نیست، شاید بررسی بشه در روایات یا در آیات دیگر به شکل مفهومی این مطلب پیدا بشه حالا ما دنبال این نباشیم که برای سایر انبیاء و رسل علیهم السلام این مطلب بوده یا نبوده است. از همین چند آیه ای که در مورد این سه بزرگوار مطرح بود، این نتیجه رو بگیریم که این مقوله هست، وجود داره. موسی اگر موسی علیه السلام شد بخاطر این مقوله بود؛« چشم خدا به او بود ». خب این یک معرفت هست، از این معرفت درس بگیریم و اون رو بیاریم در وجود خودمون، حالا دعا کنیم، حالا بخواهیم، اگر در فضای استعانت میخواهیم که مطلبی بخواهیم بر اساس این معرفت هم مطلب بخواهیم« میشه یک نگاهی به من بکنید ؟ » در ایام محرم این معرفت رو در خودمون پررنگ کنیم، احساس میکنیم نیاز هست که رشدی داشته باشیم، احساس میکنیم نیاز هست که موضوعی در خودمون در پیرامون مون، در زندگی مون اصلاح بشه، ساخته بشه، احساس میکنیم که خودمون پیرامون مون، زندگی مون یک جور خاصی ساخته بشه، براساس این معرفت درخواست بکنیم، امام حسین علیه السلام رو مخاطب قرار بدیم، ایام محرم امام حسین علیه السلام رو مخاطب قرار بدیم، که مولاجان! میشه یک نگاهی به ما بکنید؟ نگاه هایی از جنس نگاه شما، موسی ضعیف ناتوان رو، موسی رسولی کرد که کلیم الله شد. بله این بحث رو در راستای بحث های خانواده مطرح کردیم، یک بحث معارفی هست که إن شاء الله بتونیم بر اساس پایه ی این بحث در خانواده از این بحث استفاده بکنیم، با عنوان« خانواد ی مورد نظر، خانواده ی مُنتَظِر، خانواده ی مُنتَظَر ». بله این رو در ایام محرم بخواهیم، در حال و هوای معرفت عین الله برای موسی علیه السلام این رو در ایام محرم بخواهیم. خطاب به امام حسین علیه السلام عرض کنیم که آقا جان! میشه یک نگاهی به من بکنید؟ این نگاه ها موسی که ضعیف و ناتوان بود رو موسی کلیم الله میکنه، من شما رو شناختم، من فهمیدم شما چه کسی هستید، من فهمیدم جنس نگاه شما چی هست، با قرآن فهمیدم، احتمالا من دستم اومد که حُر جلوی شما اون رفتار رو انجام داد شما چه کار کردید، شما به او یک نگاه کردید، اون نگاه از این جنس بود، نگاه شما حر رو از اونجا آورد اینجا ». اگر کسی الان به ما بگه که مگه میشه امام علیه السلام به حُر یک نگاه کرده باشه و با یک نگاه حُر اینقدر متحول بشه؟ الان عرض میکنیم که بله میشه این مطلب قرآنی هست. بله بخواهیم که به ما هم نگاه کنند. فکر میکنم حال وهوای درخواست و استعانت خوبی باشه، بر پایه ی یک معرفت قرآنی هست.