میگه ای کاش خدا ما را جزو شهدا قراربده یا مع الشهدا قرار بده و بالا تر جزو شهدا قرار بده خداوند به واسطه ی نماز این کار را انجام میده نمازمیدان شهید شدنه در درجات شهادت بالا رفتنه اون هایی که در راه خدا قتال میکنند و کشته میشند اون هها هم شهید میشند جزو شهدا قرار میگیرند ولی فقط اونها جزو شهدا قرار نمیگیرند گاهی اجازه هست یک کسی در میدان علم جهاد میکنه تلاش میکنه خدا او را هم جزو شهدا قرار میده مهم ترین میدان قرار گرفتن در زمره ی شهدا نمازه مومنین بانماز میتوانند جزو شهدا قرار بگیرند و با هر نماز در درجه ی شهادت ارتفاع می گیرند، لذا فقط اين را نگيم كه اي كاش ميداني باشه من به جنگي بپردازم ، كشته بشم ، قتال في سبيل اللهي باشه و اونجا شهيد بشم ؛ خب در نماز شهيد بشو و در هر نمازت در درجه ي شهادت ارتفاع بگير . مثلا ياران امام حسين صلوات الله عليه در ركاب ايشون به جنگ مي پردازند و كشته مي شوند تا اينجا جنگ كردند ، كشته شدند . شهيد شدند ؟ شهيد شدند ، از كجا ميگي ؟خيلي مثال داريم، اين يكیش ،(در مقاتل) داريم که همشون شاهد شدند ، همشون گفتند رسول الله ص اينجاست، همشون گفتند اين ماجرا ولايت رسول الله ص است ، ديديم ، ما اين را ميبينم، اين ولايت رسول الله هست، اين ولايت حضرت زهرا سلام الله عليهاست، ديديم ، ما داريم اين را ميبينيم.كسي نميبينه ولي او شهيد شد ،داره میبینه او شاهد اين ماجراست ، ميبينه شاهد اين ماجراست .
در ميدان شهادت باشيم و با هر نماز سرعت بگيريم.
شهادت يه مفهوم اصطلاحي در جامعه داره و يه مفهوم قرآني داره ؛ ما مفهوم قرآنيش را داریم صحبت كنيم ، مفهوم اصطلاحيش در جامعه مقارن شده با مو ضوع مثلا قتلو في سبيل الله، خب اونهايي كه در راه خدا كشته ميشن . اين مفهوم اصطلاحيش در جامعه است ، قتلو في سبيل الله يكي از مصاديق شهداست ولي خب تو جامعه پررنگ شده ، جاي هم به كار ميره .در ميدان شهادت باشيم و سرعت بگيريم ، با هر نماز ، واقعا ميشه ؟ميشه اگر من در يك نمازي شهادت به رسالت رسول الله صلوات الله عليه میدم ، شهادت به عبد بودن سيدمان رسول الله میدم با نماز قبلي فرق کنه ؟ارتفاعش بيشتر باشه ، اين كه شما ميگي اشهد ان يعني خدا اين اجازه را داده كه شما شهيد بشي ، شما اينجا شهيد ميشي ، ميتوني بشي و ميتوني نشي . ولي خدا اجازه داده كه شما در ميدان شهادت هم باشي.
در مقوله شهادت، شهادت به چی؟ بسیار مهم است
اين را خواستم يه نكته عرض كنم توي ذهنمان باشه ؛ مثلا برخي از خوبان را در تاريخ خدا اونها را شاهد بسياري از موضوعات قرار داد ،يعني شهيد شدن. مثلا كي؟ ابراهيم عليه السلام ، شاهد چي شد ؟شاهد فطر آسمانها و زمين . آیه 56 سوره الأنبياء« قالَ بَلْ رَبُّكُمْ رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ الَّذي فَطَرَهُنَّ وَ أَنَا عَلى ذلِكُمْ مِنَ الشَّاهِدينَ» ميگه كه فطر آسمانها و زمين از خداست بعد ميگه ابراهيم عليه السلام از شاهدين اين موضوع هست ابراهيم عليه السلام از شاهدين اين ماجراست. اين شهادت به فطر آسمانها و زمينه مثلا ميگيم كه طرف به شهادت رسيد ، یعنی چي ؟ اين جمله ناقصه . شهادت به چي ؟ شهيد به چي ؟ شاهد به چي ؟ شاهد به چي هستي ؟ شهيد به چي هستي ؟ شهادت به چي پيدا كردي ؟ ميگيم شهادت پيدا كردم من به مقام شهادت رسيدم . شهادت به چي ؟ مهمه، قرآن هميشه به چيش را صحبت ميكنه ، شهادت به چي ؟ البته كلا كسي كه تو اين زمره ميره ميشه جزو شهدا ، ولي خب به چيش هم مهمه ، به چي ؟ نماز شهادته به چيه ؟ لا اله الا الله ، شهادت به توحيده ، نماز ارتفاع گرفتن در درجات توحيده و شهادت دادن به اين موضوعه و شاهد شدن به اين موضع و شهادت دادنشه .
بله خب آقا حميد ديگه چه خبر ، شهيد شدن در راه خدا عرض کردم اصطلاح جا افتاده در مردمه ، شهید شدن در راه خدا ؛ قتلوا فی سبیل اللهه ، كشته شدن در راه خداست ، كشته ميشه در راه خدا ،براي چي كشته ميشه ؟ به شهادت رسيدي ؟ يعني چي ؟شهيد شدي ؟ شاهد شدي ؟ يعني چي ؟آيا در تو در اين ماجرايي كه رفتي كشته شدي، رد ركاب امام حسين صلوات الله عليه شاهد ولايت امام حسين صلوات الله عليه شدي ؟ آيا شاهد امارت امام حسين عليه السلام شدي ؟ آيا شاهد ولايت حضرت زهرا سلام الله عليها شدي ؟ من شاهد شدم تو شهيدي.
فرد ميرفت مثلا اون دوران، افراد مي رفتن جبهه ها ، ميرفت جبهه ، شما مثلا ميديد كه حسش عوض ميشد ، اصلا روحيش ديگه عوض ميشه ، كلا ديگه ميره توي يه فضاي ديگه ، ديگه اصلا با او صحبت ميكني نوع كلامش فرق داره ، انگار او ولايت را داره ميبينه ولایت امام زمان صلوات الله عليه را داره ميبينه ، اونجا حالا ممكنه برخي ها مثلا در دوران قبل از كشته شدنشون يه مقداري حجاب داشته باشند كمتر ببينند ، ولي به محض اين كه كشته ميشدند شاهد ميشدند . ولايت را ميديدن ولذا بهش ميگيم شهيد .شاهد ولايت ميشدند ، شاهد اين امارت شدند ، درجاتش براي انسانها فرق داره ، اينكه شما حالا چقدر شاهد باشي ؟ كسي ميگه من شاهد فطر آسمانها و زمين شدم ، خدا منو را برد توي مقامي كه من شاهد بودم خدا آسمانها و زمين را فطر كرد .
درست شد يكي از مصاديق، كسانين كه به درجه ي شهادت ميرسن ، به فضاي شهادت ميان ( مثلا يه كسي همين جوري مي ميره ، همين جوري فوت ميكنه ولي شهيد ميشه، ميتوني همين جوري باشه خدا بهش ميگه كه تو شهيدي ) ما اصطلاحا تو جامعه ميگيم كه اونايي كه كشته ميشن شهيد هستند ، درسته؟ ولي كسي که همين جوري ميميره ، از نگاه قرآن برخي از كسايي كه همينطوري ميميرن شهيدند .
بله ابرهيم عليه السلام در مواجهه با قومش وقتي صحبت ميكنه بعد خداوند ميگه كه ابراهيم عليه السلام گفت و من بر اين ماجرا شاهدم از شاهدين اين ماجرام ابراهيم عليه السلام .
در شهادت، درک کردن موضوع، مهمه
با اين ماجرا اصلا آشنايي است كه ميتوانه شهادت بده ، شما مثلا توي فقه داريم شما اگه يه چيزي را شنيده باشي نمي تواني اونو شهادت بدي ، شهادت درك خودته اونم اين قدر كه ديگه يقين بايد حاصل شده باشه ، حتي شنيدن ، به واسطه شنيده باشي ، خودت شنيده باشي مي تواني شهادت بدي . درك خودت بايد باشه ، آقا فلاني اينو گفت شما نمي تواني بري جرو شاهدين قرار بگيري.
شما جزو شاهدين نيستی بايد خودت اون ماجرا را درك كرده باشي ، خودت يا مستقيم شنيده باشي يا ديده باشي يا حس كرده باشي لمس كرده باشي ، بگي من اينو را حس كردم ، من ديدم ، من خودم با گوش هاي خودم شنيدم ، من لمسش كردم ، اون موقع ميتواني شهادت بدي و الا جزو شاهدين نمي تواني قرار بگيري .حالا بماند مثلا ابرا هيم عليه السلام جزو شاهدين اين ماجراست ، حالا ان شاء الله خدا توفيق بده نماز ميدان شهادت باشه براي ما ، من بعد از نماز با قبل از نماز فرق كرده باشم ، من آدمي هستم كه رفتم به يك چيزي شهادت دادم .
آيا مي توانيم شهادت بديم به اون موضوعاتي كه مي خواهيم توي نماز شهادت بديم ، مي خواهي شهيد بشي؟ يعني مي خواهي اهل شهادت بشي؟ مي خواهي توي درجات شهادت بالا بري؟خب از اين نماز تا نماز بعدي ميدان دويدن باشه .
خدايا من مي خواهم! من چيزي را كه فلاني به من گفته باشه را كه نمي توانم شهادت بدم من خودم ميخواهم جزو شهدا باشم . من مي خواهم به توحيد تو شهادت بدم ، شاهد توحيد تو باشم ، الان تو اين موقعيتم توي نماز بعدي مي خواهم برم شهادت بدم ديگه . ديگه شهادت قبلي را نمي دم كه ميشه داد ولي خب چه بهتر كه آدم ارتفاع بگيره . مي خواهم برم شهادت بدم كه تو لا اله الا الله ، مي خواهم برم شهادت بدم كه محمد رسول الله ، عبده و رسوله ، ميخواهم در نماز شهادت بدم شاهد اين ماجرا باشم .خب قبلش بايد بدوم كه اونجا شهادت بدم، قبلش بايد بدوم شاهد بشم ، شهادت بدم و الا چه جوري شهادت بدم. قبول آقا رضا؟
خدایا آیا میشه من در نماز شهید بشم؟ درکی از برخی موضوعات پیدا کنم؟
چه قدر موضوعات در ظاهر همين نماز براي ما كد داره؟ اينا نشانه است . فلاني هردفعه مياي اينجا ميشيني نماز مي خواني ،«اشهد ان محمد عبده و رسوله» ، حالا چه شد؟ شما از نماز ظهر تا الان آيا اين دغدغه را داشتي كه بابا من چه جوري تو نماز بعدي اذان كه ميشه موذن از جانب خدا يك دفعه ندا ميده «اشهد ان محمدا رسول الله» من ميدونم اين داره شهادت ميده ، منم مي خواهم برم نماز بخونم .شهادت بدم خب من از اين نماز ظهر تا الان باید يه چيزي را حس كنم يه چيزي را ببينم يه چيزي را درك كنم برم اونجا شهادت بدم منم شاهدم او كه گفت من شاهدم . موذن از جانب خداست ، منم تو نمازم بشينم وقتي كه نماز خوندم و در نمازم بگم اشهد ان ، منم شهادت مي دم ، محمدا عبده و رسوله محمد عبد او و رسول اوست . منم شهادت بدم ميگه تو كه اينو قبلا گفته بودي اين شهادت تو با شهادت سه سال پيش تو فرق داره ، از ظهر تا الان فرق كرده ، نماز چه قدر ميدان مسابقه است ، چه قدر ميدان ارتفاع گرفتنه ، حلا سخت نكنيم ، لازم نيست هر نماز تا هر نماز فرق كنه ، ولي دوره به دوره فرق داشته باشه . بگيم مثلا من توي اين دوسه ما يك حسي نسبت به رسالت رسول الله دارم ، يك دركي از رسالت رسول الله دارم كه با سه ماه پيش فرق داره . حداقلش دوره به دوره باشه ، من اصلا حسم يه چيز ديگه بود.
رؤیت، سمع، بصر و فؤاد از روش های درکند
حس من جريان كوثر ايشونه رسالت كوثر ايشونه حسم فرق مي كنه من شهادت مي دم ايشون رسوله كسي كه از جانب خدا نهري از كوثر به سوي مومنين روانه مي كنه اين با سه ماه پيش فرق ميكنه . شهادت بايد با درک شما باشه ، چيزي كه شما درك ميكني لزومي به چشم روئيت نيست ، دقت ميكني . اون هم هست شما درك كردي شما ميگي من شنيدم من لمس كردم، من حس كردم ، من توي فضاش قرار گرفتم . چي بود ؟ من همين قدري كه توي فضاش قرار گرفتم . مي توانم بگم ميشه شهادت ابراهيم عليه السلام ميگه من ديدم مثلا درجاتي از اين فطر قابل ديدنه ، ابراهيم علیه السلام ديد ملكوت آسمانها و زمين را ، براي همين روئيت كرده بود ، يكي از روشهاي درك روئيته ، يكيش سمعه ، يكيش بصره ، يكيش فواده ، درسته ؟
قلبم به جوشش اومد انگار يك نوري( آقا چي داري ميگي ؟من اين را دارم درك مي كنم ،)يك نوري به قلبم داره ميتابه اينو دارم خودم حس ميكنم ، بله اينم هست چيزي كه شماداري درك ميكني . فلاني داشت يه چيزي تعريف مي كرد نشستيم فلاني داشت يه حرفهاي خوبي ميزد ، فلاني داشت مي گفت ربطي به شما نداره ، شما شاهد نيستي ، شما نمی تواني شهادت بدي خودم درك ميكنم ، من خودم رفتم مشهد ، تو سفر مشهد ديدم ، نه اين كه بقيه يه چيزي مي گفتن ، من خودم يه حسي پيدا كردم ، من خودم يه دركي پيدا كردم ، شما شاهدي، حالا درجه اي از شهادت، ولي شاهدي.
دوره ای قرار بدیم و بریم ولایت خدا رو حس کنیم، رسالت سید ما رسول الله ص را حس کنیم
بله عرضم اين بود كه دوره اي قرار بديم ، نياز نيست حالا در نماز بگيم ، حالا نماز ظهرمون را خوانديم حالا تا نماز مغرب چه كار كنم ؟ از نماز مغرب تا فلان چه كار كنم ؟ اين جوري نباشه ، ضرورتي نداره اين جوري بچه ها به تكلف بيفتن. الان توي اين دوره ، دوره ي چند ماه سعي كنيم با دوره ي چند ماهه ي قبليش فرق داشته باشه . بريم ولايت خدا را حس كنيم رسالت سيدمان رسول الله را حس كنيم ، تو فضاش باشيم ، غفلت نكنيم ، يعني سعي كنيم از نماز ظهرمون تا نماز نغرب در فضاي غفلت نريم ، لازم نيست فضامون را خيلي عوض كنيم ولي فضامون را حفظ كنيم .
ارتفاعاتمون که در نماز تجربه کردیم را حفظ کنیم، نماز شب دفن، نماز در حرم، نماز لیله القدر و ...
كاري كه انجام ميديم اين باشه ، بحث خيلي ساده است دوسه تا از اين بحثهاي ساده هم براي نماز داشته باشيم ، تا امروز همين بحثهاي ساده را توجه كنيم ما را رشد مي ده ، ما را در گير مي كنه ، ما را می کشونه توي فضاي نماز ، ما را ميکشونه توي فضاي رشد ، من نماز ظهرم را خوندم ، توي مشهد نماز خوندم حسم چي بود ؟حس آخرين نمازم چي بود ؟حفظش كنم ،حفظش كنم، كه بعد از اينم همون نماز را ميخونم، در حضر هم همون نماز را مي خونم، بتوانم همون شهادت رابدم . درجه ي شهادتم افت نكنه ، نمي خواهد بالا بره افت نكنه . اين تو اين دوره تو همون فضا نگه دارم افت نكنم ، اينجا وقتي مي نشستي گفتي در نماز اشهد ان محدا عبده و رسوله يه حس و دركي از اين داشتي درسته ؟ بعدش افت نكن ، بعدش همون باش، حالا بالا نمي خواهد بري ، ولي بعدش همون باش ،همون حس . در بين نمازها سعي كنيد كه به مو ضوعاتي بپردازيم كه ما را به غفلت نيندازه و از خود نماز از خود نماز استفاده بگيريم ما را ببره توي اون فضا . اقامه ي صلاه كن براي اين كه به ما توجه بده به اونجا ، به كجا ؟ به اون حال و هوا ، به اون ارتفاعي كه يك بار تجربه كردي ، اقامه ي صلاه كن به خاطر اين كه تو را بياره به اون حس ، كدام حس ؟ اون حسي كه در شب دفن داشتي . چي مورد توجه تو بود ؟ برات بالا بود ؟ برات بزرگ بود ؟ برگرد اقامه ي صلاه كن ، بكشونه تو را اونجا، بكشونه به اون ارتفاع ، به اون حس ، براي ياد اون حس ، براي به ياد آوردن اون حس، اون درك ، اون فضا ، نماز بخون ، با نمازت برو تو اون فضا . فلان دوستمون ميگه من فضاي به عنوان مثال مشهد برام خيلي پررنگ شده ، فكر مي كنم تو مشهد به عنوان مثال فكر مي كنم تو مشهد خيلي ارتفاع گرفتم ، يه حس خيلي خوبي بود ، تو هر نمازت برو اونجا ، اين حس برات پررنگ باشه ، ديگه حداقل از نماز اين استفاده را ببريم .
در «اشهد ان عليا امير المومنين»، اميرالمؤمنينش خيلي پررنگه
حالا توي اين فضا باشيم ، شما مي فرماييد «اشهد ان عليا امير المومنين» ، بعضي موقعها از اين غفلت مي كنند بعد مثلا ميگن اشهد ان عليا امير المومنين ولي الله حجه الله ، خيلي خوب ها از امير المومنينیش غفلت مي كنند ، اميرالمؤمنينش خيلي پررنگه . درسته؟ كسي كه مومنين را در راه امارت ميكنه ، كسي كه هر چي تو دست مومنين هست اون داره مي ده ، پيش شما چي هست ؟ او داره مي ده ، شما مي گي من دارم رشد مي كنم او داره مي ده. ببينيد امير المونين او داره مي ده ، او داره امارت ميكنه ، اگه مومنين هستند اگه مومني داره رشد مي كنه او داره مي ده ، اوداره امارت مي كنه ، امير المؤمنين و خيلي پررنگه من شهادت مي دهم او امير المؤمنينه ،شهادت ميده . بله مي گي شب قدر نشستم با وجهي از او بسراغ مادر مهربان رفتم ، او امارت كرد ، مگه نبود؟ با امارت او از كوثر بهره بردم ، مگه نبود ؟ بود.هم شاهد بودم كه محبتهاي او بر من شد ، هم شاهد بودم كه به مومنين داشت اين جوري محبت مي كرد و داره مي كنه.
خدا بخواهد يكي را شهيد انتخاب بكنه از بين مومنين يه سبيلي پيش پاشون ميذاره ميگه اين سبيل را بياييد، ميشيد شهيد
اين بحث طولاني شد من مي خواستم يه نكته عرض كنم.خدا اين قدر محبت مي كنه ، به مومنيني ياد ميده كه نماز ميدان شاهد شدن باشه ، نماز ميدان شهيد شدنه ،آدم اين را نشانه ببينه.خدا بخواهد يكي را شهيد انتخاب بكنه از بين مومنين اين جوري كه نميكنه كه برداره، چی درسته ؟ يه سبيلي پيش پاشون ميذاره ميگه اين سبيل را بياييد، ميشيد شهيد . درسته ؟ اين سبيلش ديگه پيش پاي مومنين سبيلش را مي گذاره ، ميگه اين راه را بياييد جلو وقتي كه انتخاب كرد پيش پاشون سبيل ميذاره ، خب برعكسش اگر پيش پاشون سبيل گذاشت يعني انتخابشون كرده ، يعني اين كه حالا يك كم بايد عزم جزم كنند برند اين سبيل را برند جلو.
نماز؛ سبیل شهادت ماست
حالا خدا كه مي خواهد انتخاب كنه ، خدا كه انتخاب كرده خدا كه اين ميدان را باز گذاشته ميگه شما بيا ، شما ، شما هم بيا جزو شهدا باش . با چي بيا ؟ با نماز ،با نماز بيا جزو شهدا باش ،خب آدم بره . اصلا همين دو تا جمله چند تا جمله اي كه صحبت شد يك محبت بزرگ خداست . كي به اين توجه داره كه نماز مي توانه ميداني براي شهيد شدن باشه؟ ميداني باشه كه ما بريم جزو شهدا باشيم . توش رشد هست ، توش عمل هست ، توش تزكيه هست ، شما از اين نماز تا اون نماز كه مي خواهي بري جلو مي گي خدايا نكنه من از امارت امير المونين غافل بشم؟ اگه من از امارت ايشون غافل بشم چه جوري روم بشه تو نماز بگه ايشون امير المومنينه؟ اگر من از امارت علي عليه السلام غافل بشم ايشون كه داره امارت مي كنه ،اگر من غافل باشم چه طوري در مقام شهدا با امارت ايشون شهادت بدم؟ خدا نكنه غافل بشم ، خدا نكنه از رسالت رسول الله غافل بشم ، نكنه از بزرگترين رسالت ايشون كه كوثره غافل بشم ، اگه غافل بشم چه طوري تو نمازم شهادت بدم؟ من توي نمازم شهادت ميدم دو تا ملائكه كنار من بشينن بگن خالی نبند ، درسته ؟ افت داره .
بريم جزو شهدا باشيم
خب به قول دوستوم كه آيه ي قرآنش را هم خوندند خدا گاهي اوقات از بين مومنين گروهي را انتخاب مي كنه ، ببينيد شما بياييد جزو شهدا باشيد .بريم جزو شهدا باشيم.
خداوند براي هر ماجراي بزرگي مادون عالم غيب، در عالم شاهد قرار داده.
شهدا گاهي خدا شهدا را ميذاره به عنوان مثال يك سري ها ميان ميگن كدوم امارت ، اين داره ميگه كه من يك عمر در امارت اميرالمومنين زندگي كردم . من شاهدم ، همه ي اين موضوعات توي زندگيه من امارت ايشون بود ، من خودم شاهدم ، براي يه ماجرا دو تا شاهد ميارن خدا كلي شاهد مياره ، اينا شاهدن ، اينا شاهدن كه امارت اميرالمومنين جريان داشت ، زماني كه جامعه در غفلت بود گروهي شاهدند كه امارت اميرالمومنين جريان داشت ،رسالت سيد ما رسول الله جريان داره، اينا شاهدن اونا را ميگن . بله ما شاهديم . خداوند براي هر ماجراي بزرگي در عالم شاهد قرار داده ، احتمالا مادون عالم غيب ، براي هر ماجراي بزرگي در مادون عالم غيب شاهد قرار داده . گروهي از انسانهای خوب گروهي از خوبان را جمع ميكنه ميگه شما شاهد باشين . جمع ميكنه اينجا مثلا اصطلاحيش را ميگم يعني اين كه ميداني قرار ميده اينا بيان شاهد باشند .
نماز ما پر از شهادت به امارت و ولایت امیرالمؤمنین ع باشه
نماز ميداني براي شهادت به رسالت رسول الله ، گاهي اوقات دعا مي كنيم ، توي آيات قرآن هم هستش كه برخي ها دعا مي كنند كه مارا جزو شهدا قرار بده ما را جزو شاهدين قرار بده توي ادعيه هم هست . «واکتبنا مع الشاهدین»، خب بسم الله، نماز ، اي كاش من روزي بودم ، در دوراني بودم در جوار اميرالمونين علیه السلام ، درسته؟ خب اين حسرت هر شيعه هست ، اي كاش من در جوار ايشون باشم ، اي كاش من در جوار ايشون بودم ، اي كاش من چند دقيقه كنار ايشون راه ميرفتم ، ايكاش من سر يك سفره يك بار با ايشون مينشستم . خب اين آرزوي هر شيعه اي هست ،اي كاش يك بار كه ايشون مشغول يه كاري بودند كنار يكي از اين كارهاي كه داشت انجام میداد ، كنار یکی از کارهایی که ایشون انجام میداد ايستاده بودم .خداوند براي اين شيعيان كه اين حسرت را دارن نماز را قرار داده . در نماز شاهد امارت ايشون باشيم . در نماز شاهد امارت علي عليه السلام باشيم . نماز شما غرق امارت ايشون باشه ، غرق شهادت به امارت ايشون باشه ، پر از شهادت به امارت ايشون باشه .تازه برخي از اون رواياتي كه برخي از دوستان ممكنه ديده باشن معنا پيدا ميكنه كه ايشون مي فرمايد : «انا صلاه المومنين» ، من نماز مومنم. يعني چي ؟يعني تو تو ظرف نماز اينا پر از شهادت به امارت ايشونه ، پر از اثر ايشونه پر از ولايت ايشونه .
خب خيلي ممنون .ما هي ميخواهيم از اين بحث بياييم بيرون باز بچه ها يه نكته ميگن آدم را ميارن توي بحث ديگه ، خيلي صحبت شد در موردش ؛ بله حرفهاي تو خالي ميزنند، البته برخي ها اين جوري نيستندها ، بعضي ها را شما ميبيني وقتي داره نماز مي خوانه حب اميرالمؤمنين ع داره از سر و روش بيرون ميزنه . اونايي كه كلا غافلند خدايي نكرده اگه كسي باشه خداي نكرده، اگه كسي باشه اونايي كه غافل هستند اونا فقط دارن ظرف مي سازند ، يعني ظرف مي سازند ميذارند كنار . رفته براي خونش هزار تا بشقاب خريده، خب براي چي رفتي هزار تا بشقاب خريدي ؟خب توي اين بشقاب ها يه غذايي بريز ، اين همه خريدي گذاشتي روي هم كه چي !
خب خيلي ممنون صلواتي بفرستيم. اللهم صل صلي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
ذكر تعمت و شكر نعمت مثل بالون بسيار بزرگه، برای آن ها برنامه داشته باشیم
دوستان اهل ذكر نعمت و شكر نعمت باشيم ، به ذكر نعمت و شكر نعمت خيلي بها بديم ، ذكر تعمت و شكر نعمت مثل بالون بسيار بزرگه ، وجود مارا ميگيره ميكشونه بالا ، مثل بالون، بالون ذكر نعمت و شكر نعمت ما را بالا مياره ، مارا سبك مي كنه .قبلا عرض كردم در خانواده هم اهل ذكر نعمت و شكر نعمت باشيم ، جلسات و برنامه هاي ذكر نعمت و شكر نعمت داشته باشيم . از اين موضوع غفلت نكنيم با ذكر نعمت و شكر نعمت فضاي خانواده را به ارتفاع بكشونيم ، انسانها نسبت به اهلشون مسئول هستند بايد خودشون و اهلشون را از آتش دور كنند . از سختي ها و عذابها دور كنند .
«قو انفسکم و اهلیکم نارا »؛ خودتون و اهلتون رو از آتش دور کنید
آيه ي قرآنيش چيه؟ «قو انفسکم و اهلیکم نارا » بله خودتون و اهلتون را از فضاي آتش دور كنيد . چرا ؟ «وقودو ها الناس و الحجاره»، كه اون آتش، هيزم هاش انسان ها هستند ، خانوادتون و خودتون اون آتش را برافروخته تر ميكنيد ؟!!! از اين فضا بيايين دور ، دور شو ، نه همين جا واي مي ایستم، مواظبت ميكنم ، دور شو ، دور شو بيا بالا ، ارتفاع بگير همين جا واي ميایستم مراقبت ميكنم ، حصار ميزنم ، بيا بالا ،بيا بالا حصار بزن ، تازه اومدي بالا تازه حصار بزن ، بيا بالا و حصار بزن .خودتون و اهلتون را از اتش دور كنيد ، حفظ كنيد ، بياييد بالا . يكي از موضوعات مهمش ذكر نعمت و شكر نعمته ، پس دو تا موضوعه خودتون و اهلتون . براي خودت برنامه داشته باش چه جوري من بايد از نار دور بشم ، بلافاصله براي اهلت . يكي از مشكلاته ما اينه كه نسبت به اهلمون بي توجهيم .
اهلمون کسانی هستند که به ما وصلند؛ خانواده، زن و بچه، خانواده ي پدري، خواهر، برادر، پدر، مادر و فاميل هستند
اهلمون كيه؟ خانواده، زن و بچه، خانواده ي پدري، خواهر، برادر، پدر، مادر، فاميل. چرا بي تفاوتي ؟ خدا مي گه خودتون و اهلاتون را (مسامحتا اين جا بگذاريد وابستگانتون را كسايي كه به شما وصلند) را از آتش دور كنيد. يكي از مسائل و مشكلات بچه های مذهبي اينه كه خودشون فقط به تقوا مي پردازند . چرا خانوادتون را به تقوا نمي كشوني ؟ چرا اطرافيانتون را به تقوا نمي كشوني؟ چرا خواهر، برادر و فاميل را دعوت به تقوا نمي كني ؟ نارا ، ناره ، آتشه ، داره ميگه اينجا آتشه ، خوتون را و وابستگان ، هر كي كه بهتون وصله ، همه را از اين فضا دور كن . بگو بياييد عقب، بريد و اونجا وايستيد، دعوت به تقوا كنيم و اين خودش يك كلاسه ها كه افراد بتوانند اهلشون را از آتش دور كنند ، بتوانند همه ي وابستگانشون را از آتش دور كنند ، اين خودش يك كلاسه و الا اذيت ميشن بعدا خدايي نكرده ، آتش مشغول بشه اذيت ميشن ، چون ميبينه فلاني نوح عليه السلام اذيت ميشه بابا اون بالاخره فرزند منه داره اذيت ميشه ديگه و سختشه خيلي راجع به انبياء عليهم السلام داريم اذيت مي شن خودتون و اهلوتن را از آتش دور كنيد اين موضوع را با فضاي خانواده شروع كنيد تو فضاي خانواده هم از مسير ذكر نعمت و شکر نعمت جلو برين .
(خيلي ممنون از دوستان كسي مطلبي داره، خيلي مصدع نشيم ديگه زياد صحبت نكيم . بچه ها چون حواسشون در فضاي شهادت در نمازباقي بمونه ، مطلب پشت مطلب مياد بچه ها از اون مطلب غفلت مي كنند ، مي گذارند كنار ميره توي بايگاني يه مقداري از اون فضا استفاده ببريم .نكته اي هست دوستان ؟ مطلبي هست ؟)
فرهنگمون باید قرآنی بشه، در فرهنگ، دغدغه ها مهم هستند
عميق تر ادبيات، فرهنگه ، توي فرهنگ دغدغه ها مهمه ، ما فرهنگمون، ادبياتمون را اصلاح كنيم . قرآني بشه فرهنگمون، بر اساس اون اصلاح بشه ، قرآني بشه ، دغدغه هامون اصلاح بشه ، قرآني بشه. اطرافيانمون ببينند ، حس كنند .
نسبت به اطرافیان بی تفاوت نباشیم، در امورات دنیایی با آن ها همراهی نکنیم، آن ها را به فضاهای خدایی دعوت کنیم.
فلانی نشسته با شما صحبت مي كنه در مورد دنيا صحبت ميكنه، همراهي نكن باهاش سه ساعت ، خب چرا اين كار را ميكني ؟ خب بابا فاميلمونه ، خب براي چي آخه ؟ چرا سه ساعت باهاش در موضوعات دنيايي همراهي ميكني ؟ بعد ميري سعي ميكني حس خودت را خوب كني . خب چرا اين كار را كردي؟ ميشيني دو ساعت با فلاني به مثلا مزخرفات مي پردازي بعد كه پرداختي تمام شد ميگي خب من برم نماز بخونم حالم خوب بشه ، من برم جلسه ي معارفي حالم خوب شه ، من برم فلان دوستم را ببينم حالم خوب شه، خا چرا اين رفتار را با اون كردي ؟به فلاني تذكر بده آقا اين رفتار تو را من نمي پسندم ، من اصلا توي فضاي تو نيستم ، حالا با شرايطش ها، ولي برنامه داشته باشيم . با شه خيلي غرق دنيا مي شي من اين جوري نيستم ، دنيايي حرف ميزنه شما آخرتي حرف بزن . مقابل دنيا چيه ؟ آخرت . بعد دنيا چيه ؟ آخرت . اون همش داره دنيايي حرف ميزنه شما آخرتي حرف بزن . چرا نميشه ؟ اينا را يواش يواش پررنگ كن . يواش يواش، افراد مقابل ما که در ارتباط با ما هستند حس كنند نه فلاني ده دقيقه باهاش حرف ميزني، حرف از آخرت ميزنه، حرف از آخر الزمان ميزنه، حرف از آخرت ميزنه . نمي خواهد عذابها را بگي ها ، الان ميان تو را مي خورند ، الان نه ، اينا را نگين ، حرف از خدا بزن حرف از رسالت رسول الله بزن ، فلاني خيلي حرث و جوش دنيا راداره پيش شما مي خوره، شما بگو خدا درست ميكنه . توكل آدم بايد به خدا داشته باشه. شما توي حرث و جوش خوردنش كمكش نكن ، نگو حالا . اون اينجوريه تو چرا اينجوريي ؟ تو اون جوري نباش ، به همين راحتي ، مشكل ما اينه ديگران را دعوت نمي كنيم ، وقتي دعوت نمي كنيم عملا توي اون دوره اي كه باهاشون هستيم باهاشون همراهي مي كنيم ، باهاشون ناخواسته همراهي ميكنيم . همراهي نكن ، همين همراهي نكردن تو خودش ميشه دعوت، شما داري دعوت ميكني . ميگي من اون راه را نميام، خب داري يه راهي ميري ، اين يعني دعوت داري ، ميگي يه نصف روز همراه عموم بودم مثلا عموم فضاش فرق داره مثلا يه نصف روز اصلا حالم گرفته شد . خب اين يه نصف روز چه كار كردي ؟ هيچي ديگه! رفتيم اين ور، رفتيم اون ور، اين كار را كرديم، اون كار را كرديم . خب چرا اين جوري بودي ؟ دعوت كنيم ، دغدغه داشته باشيم ، دغدغه ي شما را حس كنند ، لازم نيست كه بريم بگيم، فردا يكي بره چوب و چماغ برداره توي فاميلش بگه كه هر چي كه من ميگم . نه! دغدغه ي شما را حس كنند . حس كنند شما داري از يه چيزي دور ميشي . دقت مي كني در صورتي كه ميشه بريد ، نشانه بگيري كه اهل شما حس كنند شما داري از يه چيزي دور مي شي ، بعد از شش ماه بعد از يك سال كلا شما را بشناسند كه اين داره از اين فضا دور ميشه حالا الان يه مقداري اين جوري هستا ولي خب كمه مثلا .
خب خيلي ممنون ديگه سوال شما تمام شد . قبوله آقا ميثم؟ هركي شما را صدا كرد ميثم، شما برو تو ياد حضرت علي عليه السلام ، يكي از القاب اميرالمونين (صلوات الله عليه) ميثمه ؛ آدم به يه بهونه، به يه بهونه هايي بره به ياد ايشون .