لیلۀ القدر، زمانی برتر به وسعت همه دنیا


لیلۀ القدر، زمانی برتر به وسعت همه دنیا

دوشنبه 4 جمادی الثانی 1437 –حکیم-جلسات سوره قدر ‌

نزول روح در لیله‌القدر و نزول ملائکه بواسطه روح

روح هست که از لیلۀ القدر نازل میشه. ببینید این هم آیه ی قران هست که« يُنَزِّلُ‏ الْمَلائِكَةَ بِالرُّوحِ‏...( 2 النحل )؛ ملائکه به واسطه ی روح نازل میشوند » پس روح هست که داره نازل میشه و ملائکه بواسطه ی روح هست که دارند نازل میشوند یعنی روح داره ملائکه رو نازل میکنه، به دلیل روح به واسطه ی روح هست که ملائکه دارند نازل میشوند. بله این آیه یکی از آیات بسیار نزدیک به این آیه است، تبیین بخشی از این آیه است« يُنَزِّلُ‏ الْمَلائِكَةَ بِالرُّوحِ مِن أمرِهِ» درسته؟ اینجا بگذارید« تَنزََّلُ الْمَلَئكَةُ وَ الرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبهِِّم مِّن كلُ‏ِّ أَمْرٍ(4)». اینجا« فِيهَا بِإِذْنِ رَبهِِّم » نسبت به اون آیه اضافه هست. نزول ملائکه در سوره نحل هم هست. در سوره نحل دلیل نزول ملائکه مطرح هست« بِالرُّوح ». در سوره قدر نزول روح مطرح هست. در سوره نحل « مِن أمره » مطرح هست و در سوره قدر« مِّن كلُ‏ِّ أَمْرٍ » مطرح هست. این بخشی از داستان رو باز میکنه. شما در سوره قدر« مِن أمرِه » رو چه معنا میکنید؟« بِالرُّوحِ مِن أمرِهِ ؛ میگی روحی از امر ».‌

عدم برداشت مفهوم تقدیر امور، از ظاهر سوره قدر

اینجا این معنایی که در عُرف مفهوم هست که البته در لیلۀ القدر این اتفاق هم می افته( به استناد روایات ) که امور همه ی اشیاء و همه چیز تقدیر میشه ) این معنی رو شما صریحا نمیتوانید از آیه برداشت کنید ( معنایی که در اصطلاح مطرح هست نمیتوانید صریحا از آیه برداشت کنید ) . « تَنزََّلُ الْمَلَئكَةُ وَ الرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبهِِّم مِّن كلُ‏ِّ أَمْرٍ(4 القدر) » ملائکه و روح به إذن ربشون نازل میشوند از هر امر، یا از همه ی امور، یا از هر امری. از هر امری یعنی چی؟ اینکه گفته میشه« از هر امر نازل میکنند » چرا میگه« از هر امر » یعنی باز هم تخصیص داره؟‌

«يُنَزِّلُ‏ الْمَلائِكَةَ بِالرُّوحِ‏ مِنْ أَمْرِه‏»: روحی از امر و نه نزول امر بوسیله روح

« يُنَزِّلُ‏ الْمَلائِكَةَ بِالرُّوحِ‏ مِنْ أَمْرِه‏...( 2 النحل ) » پس ما« روحِ از امر » داریم این از آیات قرآن واضح هست. اینجا معنی این نیست که مثلا روح امر رو پائین میآره بلکه معنا این هست که روح از امر هست. یعنی این« مِن » مفهوما یکجور« مِن »" نسبت "هست یعنی داره روح رو نسبت میده میتونه« مِن »" جنس " باشه یا یک جوری داره به یک چیزی اون رو نسبت میده مثلا داره میگه روح از امر هست دیگه، یعنی روح به امر نسبت داره، روحی از امر.‌

خب اینها رو نگاه میکنیم و میبینیم که تقریبا عمده ی آیات همین جوری هست. این« مِن » که اینجا وجود داره به تعبیری که الان خدمت تون عرض کردم« مِن » نسبت هست یعنی داره روح رو به وصل میکنه و میگه این از اون هست. در سوره قدر داریم« مِن کُلِّ أمر »، این رو هم بگذاریم کنار سایر آیات و نگاه کنیم، اینکه اینجا« مِن کُلِّ أمر » یعنی چی؟‌

نزول امر بوسیله روح و ملائکه؟

عرضم این هست که اون معنایی که برای دیگران امروز معروف و باب هست به راحتی از این آیه بیرون نمیآد، از درون این آیه یک معنای دیگری برداشت میشه( وقتی با توجه به سایر آیات نگاه میکنیم معنای دیگری راحت تر برداشت میشه نسبت به این معنایی که امروزه مطرح هست یعنی این معنایی که" همه ی ملائکه و روح امور رو پائین میآرند "). خب اصلا من یک سوال دیگری دارم« شما یک جای دیگری در قرآن پیدا کنید که صحبت بشه" ملائکه و روح امور رو پائین میآرن ". آیه داریم که«...وَ لَوْ أَنْزَلْنا مَلَكاً لَقُضِيَ الْأَمْرُ ثُمَّ لا يُنْظَرُونَ ( الانعام 8) ؛ اگر ملائکه نازل بشوند امر قضا میشه » ولی موضوع این نیست که ملائکه امر رو پائین میآرن. پس اون در معنای معروف که از اون آیه وجود داره یک مقدار باید تامل بشه که این معنای معروف از کجا آمده است. ملائکه و روح امور رو پائین میآورند، حتی ما در مورد اینکه یک امر رو پائین بیاورند آیه نداریم، تازه این رو داریم که روح خودش از امر هست، روح از امر هست، روح از امر هست چه جوری امر رو پائین میآره. اینکه« ملائکه را روح پائین می آرود » رو داریم، ملائکه بواسطه ی روح نازل میشوند. خود روح از امر هست بعد ما بگیم که کل امر رو وقتی ملائکه و روح نازل میشوند کل امر رو پائین میآورند؟ یعنی چی کل امر رو پائین میآورند؟ اون نزول به امر برمیگرده یا به ملائکه و روح؟ بعد اصلا وقتی ملائکه نازل میشوند مگه نباید« لَقُضِيَ الْأَمْرُ » بشه؟ اونجا داره میگه« هم ملائکه نازل میشوند و هم روح »، ملائکه و روح نازل میشوند چه اتفاقی می افته؟ باید دنبال اون اتفاق باشیم.‌

لیله‌القدر، یک زمان یا یک مکان؟

اون چیزی که از لیلۀ القدر در آیه ی قرآن ظاهر تر هست« زمان » هست نسبت به « مکان ». ما اگر بخواهیم بگیم"یک چیزی در لیلۀ القدر هست و به یک جایی( هر کجا) نازل میشه" چه جوری باید بگیم؟ ببینید ما اینها رو جدا جدا داریم« روح نازل میشه، امر نازل میشه، ملائکه نازل میشه » اینجا« ملائکه و روح » رو با هم داریم. نزول در اینجا به امر که بر نمیگرده، گفته میشه« مِن کُلِّ أمر ». به آیات مشابه دیگر که نگاه میکنی میبینی وقتی بعد از« روح »وقتی « مِن أمر» آورده یعنی روح رو به اونجا داره منتسب میکنه. در قرائن روایی هم گفته میشه که« ملائکه و روح نازل میشوند » ولی امور رو میآورند یعنی یک تفسیر اضافه اینجا وجود داره و إلّا در مورد آیه میفرمایند که« ملائکه و روح نازل میشوند بر امام زمان هم نازل میشوند ( اینجوری صحبت میکنند ) » یعنی اصلا نمیگن که" امور نازل میشود " ولی اینکه" میآن و امور رو با خودشون میآرن "در روایات گفته میشه. یعنی یک صحبت اینجوری مطرح میشه وإلّا صحبت نمیشه که" امور نازل میشوند ". همون جا باید سوال پرسیده میشد که" امور رو میآرن خب چرا خود امور نازل نمیشوند؟ اصلا چه نیازی هست که ملائکه و روح امور رو بیاورند؟ خب امور نازل میشن دیگه ". الان هم امور نازل میشن، چه نیازی هست که ملائکه و روح امور رو بیاورند؟ حالا اگر یک فردی از دوستان مایل بود این سوره رو کار بکنه، جای کار و صحبت داره. کارش هم روان هست و انجام شده است. بحث های جلوتر این پاسخ هایی که داشتیم یک پاسخ اولیه ای انجام شده است. اگر هم مایل بودید میتونیم انجام بدیم. اگر مکان بود باید میگفت« الی فلان مکان ». نزول در مورد کتاب های آسمانی داریم. نزول در سوره هم داریم. ولی هنوز به نزول در مکان نرسیدیم. نزول در زمان داریم« شَهْرُ رَمَضانَ‏ الَّذي أُنْزِلَ فيهِ الْقُرْآن‏ ».‌

یک قاعده: اگر همه آیات مشابه دلالت بر معنایی دارند، آیه مورد بررسی نیز باید به همان شیوه ترجمه شود

در موضوعی بیست آیه داریم و که نوزده تا از اون آیات یکجور هستند پس بیستمی رو هم بر اساس اون معنا میکنیم. مگر دلایلی که بگه نه اون بیستمی نباید اونجوری باشه و إلّا این نوزده آیه یک شاهد قوی هست که اون آیه بیستم هم بر اساس اون نوزده آیه باشه.‌

مثلا« روح مِن أمرِه »؛ « مِن »،« مِن »" جنسیت " هست، میگیم خب اگر ده جا این رو داریم، در مورد یازدهم هم که« روح مِن أمرِه » بود بایستی مثلا« مِن »" جنسیت " معنا کنیم مگر دلایل دیگری باشه. « مِن کُلِّ أمر » رو باید« مِن »" جنسیت " معنا کنیم مگر دلایل دیگری داشته باشیم. چون« کل » اونجا چیزی اضافه نکرده« کل امر » یعنی حداقلش این هست که بگیم امور، یا بگیم« هر امری، یا بگیم همه ی امور » کدام رو باید بگیم؟ آیا معنای« تمام و کل در فارسی » داره یا به معنای« هر » هست؟ ملائکه و روح نازل میشوند به إذن رب شون در" آن ". اگر میخواستیم که این گفته شده باشه بهترین حالت چی بود؟ برای رسیدن به این موضوع باید از اون قائده ی« برگرداندن ترجمه » استفاده کنیم. اگر بچه ها پیگیر باشید این تموم بشه خوب هست. یکی از دوستان چند سال پیش بحث امر رو کار میکرد ول کرد اصلا معلوم نشد چی شد.‌

آیه اول سوره قدر حاکی از فعل خدا در گذشته و دو آیه بعد توصیف لیلۀ‌القدر

آیا میتونه اینجور باشه که" تَنَزَّلُ المَلَائِکَۀ وَ الرُّوحُ فِیهَا ". ما چند سوال مطرح کنیم کلی مطلب جلو میره. سوالات که قبلا صحبت شده رو کنار هم جمع بندی کنیم؛ یکی اینکه خب« إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فىِ لَيْلَةِ الْقَدْرِ(1) »( یک سری نکات مطرح کنیم )؛ در گذشته یک کاری انجام شده در لیلۀ القدر، ما آن را در لیلۀ القدر نازل کردیم، جالب هست که نمیگه" ما نازل میکنیم یا ما نازل خواهیم کرد" بلکه گفته میشه« ما او را در لیلۀ القدر نازل کردیم ». پس این آیه ی اول حاکی از خبر یک فعل انجام شده است، خبر از فعلی است که انجام شده است. چه زمانی انجام شده؟ در کجا انجام شده؟ میگیم در« لیلۀ القدر». خب« لیلۀ القدر » چی هست؟ اصلا خدایا! چرا در مورد اون بخش اول توضیح نمیدی؟ چی نازل کردی؟ چطور نازل کردی؟ جالبه، اینکه خدا در ادامه ی« إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فىِ لَيْلَةِ الْقَدْرِ(1)»( خب تا اینجا این باید مهم باشه که ما او را در لیلۀ القدر نازل کردیم، آن فلان است، فلان است و اینجوری حرف بزنه اما خدا این رو مطرح نمیکنه اصلا این رو رها میکنه ) این رو مطرح میکننه که راستی می دانید که « لیلۀ القدر » چی هست؟ شما اصلا چه می دانید که لیلۀ القدر چی هست؟ خدایا! اصلا ول کن، ما که نمیدونیم لیلۀالقدر چی هست، پس « إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فىِ لَيْلَةِ الْقَدْرِ» رو بگو. خدا « إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فىِ لَيْلَةِ الْقَدْرِ » رو رها میکنه. سوره ی قدر پنج آیه، ببینید آیه ی اول حاکی از یک فعل خدا هست که در لیلۀالقدر انجام شده است، دو آیه ی بعد توصیفی از لیلۀ القدر هست، با فعل خدا کاری نداره، در مورد فعل خدا حرف نمیزنه. میفرماید که« وَ مَا أَدْرَئكَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ » شما اصلا چه می دانید که لیلۀ القدر چی هست و در ادامه چه چیزی به شما این درک رو میده که لیلۀالقدر چی هست؟‌

نافیه یا استفهامیه بودن «ما» در آیه 2، هر دو به مفهوم نیاز به چیزی برای درک لیلۀ‌القدر

این هم جالبه ها! اینجا اگر چه اینکه« ما » رو« مای نافیه » بگیریم و چه« مای استفهام » بگیریم هردو در یک مفهوم هستند. اگر مای نافیه بگیریم یعنی« درک نمیکنید ». خب شما توضیح میدی که درک نمیکنیم یعنی چی؟ در ادامه اش این سوال مطرح میشه که پس باید یک چیزی باشه که ما بریم و بالاخره درک کنیم، این آیه اون رو هم معنا میکنه و میگه« چه چیزی به شما درک میده »؟ «چه چیزی به تواین درک رو داد که لیلۀ القدر چی هست»؟‌

ابتدا،، معنای ظاهر قرآن سپس رفتن به سوی معنای باطنی

اینکه باطن و برزخ یک ماه چی هست، اینها بحث های دوم هست. ما یک موقع میگیم که میخواهیم در ظاهر صحبت کنیم باید همین ظاهر رو صحبت کنیم، بعد میتونیم بگیم که ظاهر این هست و بعد میتونیم یک قدم اون رو ارتفاع بدیم و بگیم که این هم هست ولی اول باید این ظاهر رو بگیم و نمیتونیم اول بریم سراغ این معنایی که یک قدم دورتر از ظاهر هست.‌

آن‌چه در لیلۀ‌القدر نازل شده قرآن نیست؛ نزول قرآن در رمضان باعث ضیافت‌الله بودن رمضان و نزول او در لیلۀ‌القدر عامل برتری لیلۀ‌القدر از هزار ماه

خب یک استناد دیگر اینکه( میخواهیم قرآنی بحث کنیم، ادعیه رو بگذاریم کنار )؛ آیا« إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فىِ لَيْلَةِ الْقَدْرِ(1)» این ضمیر« هُوَ »،« قرآن » است؟ میفرماید که« إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فىِ لَيْلَةِ الْقَدْرِ » و لیلۀالقدر هم از هزار ماه بهتر هست، چرا؟ یکی از دلایل اینکه بهتر هست این هست که« هُوَ » در لیلۀالقدر نازل شده است. ما او رو در لیلۀالقدر نازل کردیم، چرا؟ چون لیلۀالقدر از هزار ماه بهتر هست. تو لیلۀالقدر رو درک نمیکنی یا یک چیزی هست که به تو این درک رو نسبت به لیلۀالقدر داده و لیلۀالقدر از هزار« شهر » برتر هست. « هزار ماه » چی هست؟ همه ی ماه ها، هر ماهی، از هزار ماه رمضان، از هزار ماه شعبان، از هزار ماه رجب، از هزار ماه پشت سر هم، دوازده تا دوازده تا بریم. یعنی حداقلش این هست دیگه، حتی از هزار ماه رمضان نگیریم، هزار ماه، دوازده ماه دوازده ماه یک سال که پشت سر هم بریم. چون در اینجا نگفته" از هزار شهر رجب " و گفته شده از هزار ماه برتر هست. اولین برداشتی که منطقی باشه میشه اینکه هزار ماه که پشت سر هم باشند یا به تعبیری هشتاد و سه سال، یعنی از هشتاد و سه بار دوازده ماه، بهتر هست خب سوال؛ آیا قرآن اونجا نازل شده است و اینقدر نیاز به توصیف داره که این از هزار ماه بهتر هست. آنچیز که آنجا نازل شده است آنقدر قیمتی هست که خداوند بعدش میخواد قیمت اونجایی که، اون فضایی که، اون زمانی که اون چیز نازل شده است رو توصیف کنه، بخاطر آن چیز. ببینید در آیه ی اول تکیه بر روی لیلۀالقدر نیست، تکیه روی« إنزال هو » هست.« إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فىِ لَيْلَةِ الْقَدْرِ » دو آیه ی بعد میخواد لیلۀالقدر رو بزرگ جلوه بده، چرا؟ چون در ادامه میخواد« هُوَ » رو توصیف کنه، در ادامه بگه که این نزول ما چقدر قیمتی بود. پس به ما باید بگه که لیلۀالقدر چقدر مهم هست، میآد لیلۀالقدر رو بخاطر« أنزلناه » توصیف کنه. میبینیم« لیلۀالقدر » رو اینقدر بزرگ توصیف میکنه که میگه از هزار ماه پشت سر هم بزرگتر هست. خب در این هزار ماه پشت سر هم حداقل هشتاد و سه بار ماه رمضان وجود داره. لیلۀالقدر از هشتاد و سه تا ماه رمضان هم بالاتر هست و قیمتی تر هست. بریم آیه ای دیگر؛ « شَهْرُ رَمَضانَ‏ الَّذي أُنْزِلَ فيهِ الْقُرْآن‏...(185 البقرۀ )» صریحا اینجا میگه که قرآن رو در« شهر رمضان » نازل کردیم. اینجا دیگه نمیگه که" شهر رمضان از هزار ماه بهتر هست " یا اینکه" شهر رمضان از صدتا ماه رجب بالاتر هست " بلکه گفته میشه«شَهْرُ رَمَضانَ‏ الَّذي أُنْزِلَ فيهِ الْقُرْآن‏ » درسته؟ آیه ی صریحی که میفرماید قرآن در شهر رمضان نازل شده است. یعنی شاید تنها آیه ی صریحی که زمان بندی نزول قرآن رو مطرح میکنه این آیه‌ی 185 سوره بقره باشه و صریحا میگه که قرآن در شهر رمضان نازل شده است. « شهر رمضان » یک ماه از اون هزار ماه هست و حداقل یک ماه از اون هشتاد و سه سال موجود در هزار ماه هست و قرآن هم در اون نازل شده است. لیلة القدر که« هُوَ » در اون نازل شده از این هزار بالاتر هست که یکی از این هزار ماه که حداقل هشتاد و سه بار در این هزار ماه وجود داره« شهر رمضان » هست که قرآن در اون نازل شده است. اگر لیلۀالقدر رو زمان بگیریم، به لحاظ زمان چه زمانی هست؟ آیا به لحاظ موقعیت زمانی درون« شهر الرمضان » هست؟ خب باشه ولی مطلب این هست که قرآن در« شهر رمضان » نازل شده و« هُوَ » در لیلۀالقدر نازل شده است. « شهر الرمضان » بخاطر نزول قرآن در« شهر الرمضان »، ضیافت الله هست نه اینکه" از هزار ماه بالاتر هست "، ضیافت الله هست. لیلۀ القدر بخاطر نزول« هُوَ » در لیلۀ القدر،« لیلۀ القدر از هزار ماه بهتر هست، بالاتر هست ». یعنی معادل هزار ماه نیست بلکه از هزار ماه هم بهتر هست. چقدر بهتر هست؟ ممکن هست که خیلی بهتر باشه. وقتی گفته شده« لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيرٌْ مِّنْ أَلْفِ شهَْرٍ »یعنی خیلی بیشتر از هزار ماه هست. اولا اینکه گفته« هزار » دلیل نداره که عد د شمرده باشه و خواسته کثرت رو نشون بده و بگه که خیلی. بعد این کثرت رو یکبار در عدد هزار« أَلْفِ » نشون داده و یکبار در« خَیر » بهتر از هزارتا. خب اینجا سوال مطرح میشه که« آیا ما اینجا میتونیم بگیم که اون« هُوَ » قرآن هست؟ صریح آیه میفرماید که« شَهْرُ رَمَضانَ‏ الَّذي أُنْزِلَ فيهِ الْقُرْآن » معناش میشه" أنزَلنَا القُرآن فِی شَهرِ الرَّمَضَان » و از این نتیجه گرفته نمیشه که« شهر رمضان » از هزار ماه یا از چند ماه بهتر هست بلکه شهر رمضان بخاطر نزول قرآن فضائلی داره.‌

روایاتی دال بر برتری لیلۀ‌القدر از حکومت بنی امیه یکی از مصادیق آیه سه

این یکی از قرینه ها در مورد نزدیک شدن به مفهوم« هُوَ » هست که« هُوَ » اشاره به چی هست؟ بچه ها کار کنند بعد ادامه میدیم. روایتی که میگه هزار ماه به حکومت بنی امیه ارتباط داره، اینها اعجاز های قرآن هست، اینها خوب هست که بهش بپردازیم ولی در قرآن میبینی یک آیه یک مفهومی داره و این مفهوم صدتا مصداق داره و به صد جا میخوره. ‌

ورود به شهر رمضان برای بسیاری از مومنین سهل است ولیکن ورود به لیلۀ‌القدر نیاز به چیزی برای درک دارد

چرا باید « هُوَ » در لیلۀ القدر نازل بشه که« لیلۀالقدر » این ویژگی ها رو داره.« شهر الرمضان » یک ویژگی هایی داره و بخاطر اون ویژگی ها خداوند قرآن رو در « شهر الرمضان » نازل میکنه.« لیلۀالقدر » یک ویژگی هایی دارد. دوتا مقوله خداوند نسبت به لیلۀالقدر به صورت جدی مطرح میکنه یا به تعبیری( اگر اون آیه ی اول رو احتساب کنیم ) اینکه بالاخره« هُوَ » در لیلۀالقدر نازل شده است، این یک خبر در مورد لیلۀالقدر هست. در مورد ویژگی های لیلۀالقدر یکی اینکه بالاخره یک چیزی به سمت لیلۀالقدر نیاز هست، درک لیلۀالقدر به سادگی نیست، توجه به لیلۀالقدر به سادگی نیست، هرکسی نمیتونه لیلۀالقدر رو متوجه بشه. خب هرکسی« شهر الرمضان » رو متوجه میشه، خیلی ها وارد شهر الرمضان میشوند، میآیند و روزه میگیرند و حتی در آیات قرآن اینکه اصلا چه جوری بفهمید که چه زمانی شهر الرمضان شده و روزه بگیرید و چه جوری استفاده ببرید و در طول ماه رمضان چه کار بکنید چه کار کنید و موقعی که تمام میشه چه کار بکنید در آیات قرآن این موارد مطرح هست، خیلی ها ماه رمضان رو درک میکنند. این در کجا مطرح هست؟ در ادامه ی آیه 185سوره بقرة« شَهْرُ رَمَضانَ‏ الَّذي أُنْزِلَ فيهِ الْقُرْآن » مطرح هست. خیلی ها وارد شهر رمضان میشوند و از شهر رمضان استفاده میبرند، ورود به شهر رمضان سخت نیست، ورود به شهر رمضان برای بسیاری از مومنین، مسلمین ورود به شهر رمضان ساده است. ورود به لیلۀالقدر آنقدر سخت هست که خداوند این مسیر رو برای رسول الله صلوات الله علیه و آله طرح سوال میکنه. مسیر اینکه شما متوجه بشی که لیلة القدر چی هست، میتونی بگی چی هست؟ به تعبیری اصلا نمیدانی یا یک مقدار جلوتر باید یک چیزی باشه تا شما بتونی بر اساس اون لیلة القدر رو متوجه بشی و اون رو درک کنی. این یک ویژگی از لیلة القدر. پس لیلۀ القدر خیلی دور دست هست، خیلی مخفی هست، لیلۀالقدر یک راز هست، لیلة القدر یک سرّ هست حتی آنقدر سرّ هست که رسول الله صلوات الله علیه برای درک لیلۀالقدر نیاز به یک چیزی داره که لیلۀ القدر رو درک کنه.‌

لیلۀ‌القدر، زمان برتر ولی پنهان و سرّی

ویژگی بعدی که خداوند از لیلۀالقدر مطرح میکنه، مقایسه ی اون با زمان ها هست، از هزار ماه بهتر هست، برتر از هزار ماه هست. پس یک مفهوم در مورد لیلۀالقدر میشه برداشت کرد و اون« زمان برتر » هست. یک موقعی میشه گفت مکان برتر، یک موقعی میشه گفت زمان برتر. زمان پنهان، سرّی و برتر. در طول زمان وجود داره ولی کسی نمیتونه پیداش کنه. نه تنها نمیتونه اون رو پیدا کنه بلکه نمیتونه اون رو درک کنه. در خط زمان یک نقطه ی زمانی وجود داره که اسمش زمان برتر هست. اون نقطه ی زمانی پنهان و سری هست. از کنارش عبور میکنیم متوجه اون نمیشیم. متوجه اون نمیشی هیچ بهره ای نمی بری. اگر وارد اون زمان بشی( یعنی بتونی در اون زمان ورود کنی ) انگار به زمانی فراتر از هزار ماه ورود کرده ای پس" آیا میشه گفت که لیلۀ القدر زمانی دیگر هست"؟ یک زمان برتر و پنهان. ‌

لیلۀ‌القدر، زمان پوشیده چرا که لیلۀ است

خداوند از ابتدا خودش خواسته مطرح کنه و گفته« لیله ی قدر ». چرا« لیله » چون پوشیده و پنهان هست. در خط زمان شما وجود داره، در طول عمر شما در طول گذر روزگار دنیا وجود داره ولی لیله است، پوشیده است.‌

ورود به لیلۀ‌االقدر، انتقال از زمان دنیا به یک زمان برتر به وسعت دنیا

ورود به لیلة القدر یک جور انتقال زمان است، انتقال از یک خط زمان به یک زمان دیگر که عنوان اون زمان برتر هست. زمانی برتر از حداقل کل یک عمر. وقتی شما وارد لیلة القدر میشی افق دید شما در نقطه های زمان یک گذر روزگار دنیا نیست، به وسعت زمان دنیا است. شما یک نقطه نمیبینی، کسی که وارد لیلة القدر میشه وارد یک وسعت زمانی شده، وارد یک زمان وسیع شده است، زمانی که وسیع تر از هزار ماه هست. شاید منطبق با لحظاتی از زمان دنیاست ولی دو خط زمانی هست، یک خط زمانی زمان دنیاست و یک خط زمانی که منطبق با لحظاتی از زمان دنیاست، وسعتش وسعت بیشتر از هزار ماه دنیاست. ببینید پس یک گذر از یک زمان به یک زمان دیگر است. شما باید بری درون اون زمان و اونجا نگاه کنی« تَنزََّلُ الْمَلَئكَةُ وَ الرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبهِِّم مِّن كلُ‏ِّ أَمْرٍ ».‌

آیات ابتدای سوره قدر مقدمه‌ای برای ورود به آیه 4

مطلب رو گرفتید؟ یعنی باید بری اونجا و نگاه کنی، خداوند در آیه ی دوم و سوم سوره قدر مقدمه چینی میکنه تا ما رو به آیه ی چهارم برسونه، ما باید از مسیر آیه ی دوم و سوم عبور کنیم و به آیه ی چهارم برسیم. اون آیات پیش فرض و معلومات اولیه هستند، باید اون معلمومات رو بفهمیم و وارد آیات بعدی بشیم. نباید اینها رو جدا جدا ببینیم، ما او را در لیلۀ القدر نازل کردیم، خب اول تشریف بیارید و لیلۀالقدر رو متوجه بشید و حالا از اینجا بقیه اش رو نگاه کنید. یک چیزی میخواهید که شما رو به سمت لیلۀالقدر بیاره، این آیه ی دوم هست، اون چیز رو بدست بیارید و با اون چیز بیایید. این انتقال در زمان رو انجام بدید، بیایید، بیایید در زمان لیلۀالقدر، بیایید در محور زمان لیلۀالقدر. آیا اومدید اونجا؟ حالا یک ویژگی اش رو اینجا به شما بگم، اینجا وسیع هست، وقتی شما اینجا نگاه میکنی بیشتر از هزار ماه دنیا رو میبینی. چقدر بیشتر؟ خیلی بیشتر، حداقل یک مقدار بیشتر از هزار ماه، هر چیزی در لیلۀالقدر دقیق تر ورود کنی بیشتر، بیشتر و ممکن هست به وسعت کل دنیا.‌

وسعت لیلۀ‌القدر، به مقدار ظرفیت افراد وارد شده در آن، حداقل بیشتر از هزار ماه تا وسعت کل دنیا تا ظهور؛ ورود به لیلۀ‌القدر یعنی کنده شدن از دنیا

ممکن هست که لیلةالقدر برای کسانی وسعت کل زمان دنیا باشه، از نظر انطباق، انطباق با لحظاتی از زمان دنیا است، ولی وقتی اونجا وارد میشوند به وسعت کل دنیاست، اینجاست که برای برخی اون روایت مطرح هست که« سَلَامٌ هِىَ حَتىَ‏ مَطْلَعِ الْفَجْرِ » یعنی ظهور. برای چه کسانی؟ برای کسانی که اینجا بیشتر وارد میشوند، زمان لیلۀالقدر رو بیشتر درک میکنند. اون چیزی که دست اونها هست و با اون وارد لیلۀالقدر میشوند، اون برای اونها کارایی بیشتری داشته است و بیشتر توانسته اند که از اون بهره ببرند. ولی ابتدایی ترین آدم ها اگر ورود پیدا کنند یک مقدار بیشتر از هزار ماه هست یعنی یک مقدار بیشتر از طول عمر اونها، اگر عمر معمول و متعارف رو هشتاد نود سال بگیریم یعنی حداقل عمر خودشون رو میبینند. حداقل دیدشون وسیع تر از دوره ی زندگی خودشون خواهد بود یعنی کنده شدن از دنیا. اگر کسی توفیق پیدا کنه در زمانی از عمرش وارد لیلۀالقدر بشه یعنی حداقل بیشتر از هزار ماه در پیش روی خودش رو خواهد دید و به این وسعت در زمان حرکت خواهد کرد.‌

خب در این دو آیه خداوند لیلۀالقدر رو توصیف میکنه، چرا؟ چون میخواد وارد بحث ماجرای« هُوَ » بشه. البته از قبل یک مقدمه چینی هم کرده ها، اونجایی که مبهم صحبت کرده و فرموده است که« وَ مَا أَدْرَئكَ » چه چیزی هست که به تو این درک رو داده که لیلۀالقدر چی هست؟ ما او رو بردیم و گذاشتیم در لیلۀ القدر، او رو در لیلۀالقدر نازل کردیم، اونجا دیگه یک اتفاقاتی افتاده، دیگه شما برای رفتن به لیلۀالقدر نیاز به یک چیز هایی داری، یک چیزی باید شما رو ببره. خب خیلی ممنون، این بحث تا اینجا بمونه. این نکته قابل توجه هست. پس در ادامه ی آیات سوره ی قدر بایستی با فهم فضای لیلۀالقدر باشه.‌

لیلۀ‌القدر یعنی یک زمان و راهکار مواجه شدن با او: یا ورود به لیلۀ‌القدر و یا پایان دنیا

نباید بگیم مقصد نزول، لیلۀالقدر هست. اگر«إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فىِ لَيْلَةِ الْقَدْرِ(1) » رو زمان معنا کنیم میشه ما در دوره ی زمانی لیلۀالقدر او رو نازل میکنیم. خب ما دسترسی نداریم، باید بریم درون اون زمان در اون زمان با نزول او آشنا میشیم، جای دیگری با نزول او آشنا نمیشیم. اگر اونجا بریم، الان با نزول او مواجه میشیم، اگر نریم باید صبر کنیم کل دنیا بگذره، با نزول او آشنا بشیم. اگر میخواهی با او مواجه بشی باید بری در لیلۀ القدر یعنی تغییر زمان، اگر نتونی این تغییر زمان رو بدی باید صبر کنی عمرت بگذره، یه دنیا بگذره، بری، بری یک جایی با او مواجه میشی. این رو داشته باشیم. لیلۀ القدر تغییر زمانی برای مواجه شدن با اوست اگر از جانب ما انسان ها نگاه کنیم. اگر ما بتونیم انتقال زمان از زمان خودمون به لیلۀالقدر داشته باشیم با او مواجه میشیم چون او اونجا نازل شده، چون در اون زمان نازل شده است، در اون فضای زمانی اگر وارد بشیم با نازل شده ی او مواجه میشیم چون او در آن زمان نازل شده است. در اون فضای زمانی نازل شده است. اون فضای زمانی در دنیا کجاست؟ به وسعت بسیار بزرگ پس اگر در دنیا بخواهیم با نازل شده ی او مواجه بشیم باید بیشتر از هزار ماه( چقدر؟ شاید خیلی بیشتر ) بمانیم، زمان بگذرانیم تا با نازل شده ی او مواجه بشیم. به عمر کسی کفاف نمیده، از دنیا میره، پس لیلۀالقدر از یک جهت یعنی از زمان دنیا بیرون بیا، بیا یک زمان دیگری هست، یک فضای زمانی دیگری هست بیا اینجا، اینجا او نازل شده، شما با او مواجه میشی. اگر در دنیا بمانی و از اون زمان بیرون نیای و اینجا نیای بیشتر از هزار ماه طول میکشه خب به عمر تو کفاف نمیده. چقدر بیشتر؟ ممکن هست که ده برابر بیشتر، صد برابر بیشتر. و باید صبر کنی شاید برای صحنه های قیامت.‌

لیلۀالقدر زمانی متفاوت از زمان دنیا

تاکیدا عرض کنیم؛ لیلۀالقدر زمانی متفاوت از زمان دنیاست. چرا؟ اولین استنادش« لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيرٌْ مِّنْ أَلْفِ شهَْرٍ ». دومین استناد« وَ مَا أَدْرَئكَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ » یک جای دیگری هست، شما نمیتونی درک کنی، یک چیزی نیاز داری که اصلا بفهمی اون زمان چه زمانی هست؟ کجاست؟ چه جوری هست؟ یعنی با گذران عادی در زندگی دنیا شما اصلا متوجه لیلۀالقدر نمیشی، هیچ درکی از لیلۀالقدر پیدا نمیکنی. خب آقا! اگر لیلۀالقدر یک شبِ همین جا هست، یک روزِ همین جاست، چند ساعت همینجاست خب همه درک پیدا میکنیم دیگه، بالاخره از دورنش عبور میکنیم و میریم.‌

لیلۀ‌القدر تنها فرصت مواجهه با او در دنیا

شما اون رو درک نمیکنید، سوال جدی برای رسول الله مطرح میشه. دو تا مطلب؛ اول اینکه تو نمیتونی اونجا رو درک کنی دوم اینکه یک چیزی نیاز هست که به تو این درک رو بده. بله این جالب هست، اگر کسی توفیق پیدا کنه وارد لیلۀالقدر بشه او اونجا نازل شده است. با نازله ی او مواجه میشه و إلّا معلوم نیست در دنیا که این توفیق رو پیدا کنه( معلوم نیست یعنی تقریبا بعید هست ). بخاطر این هست که اینقدر لیلۀالقدر مهم هست، اینقدر روی لیلۀالقدر تاکید شده، اینقدر درک لیلۀالقدر تاکید شده است، اینقدر برای بسیاری از خوبان لحظه ای وارد شدن در لیلۀالقدر مهم هست. درک لحظه ای از لیلۀالقدر مهم بوده و هست. بله لیلۀالقدر زندگی در زمانی دیگر هست، زندگی در فضای زمانی دیگری هست. فضایی از زمان که او در اون زمان نازل شده است، در اون فضای زمانی نازل شده است. چند بار عرض کردیم ابتدا لیلۀالقدر رو ابتدا ظاهر معنا کنیم« زمان » بعد از این باید شروع کنیم، اگر میخواهیم به چیز دیگری هم برسیم باید از این نقطه شروع کنیم نمیتوانیم از جای دیگری شروع کنیم. ظاهرش زمان هست. درسته؟ خب همین ظاهر معنا میکنیم کلی درونش حرف هست، نیازی نیست بریم سراغ چیزهای دیگر. الان همین رو میتوانیم خیلی ادامه بدیم، بحث آیات دیگر و شواهد دیگری داره. آنقدر که شما میگی اصلا نیاز نیست که بگیم لیلۀالقدر باطن و ارتفاعات رو اصلا نمیخواد رو بگیم همین کافی هست. حالا شما حساب کنید اگر شما میخواهی با او مواجه بشی باید از این زمان بیرون بری، یک زمانی در دنیا گذاشته شده و اون پنهان هست، سرّی هست، یک چیزی نیاز هست که شما رو یکدفعه وارد اون زمان کنه، شما وارد یک حیطه ی زمانی دیگری شدی. قاعده ی زمان برای شما اون موقع متفاوت هست.‌

ورود به لیلۀ‌القدر، احاطه به کل زمان دنیا تا مطلع فجر

اینکه گفته میشه در مورد سوره ی قدر کار بشه واقعا کار بشه نه اینکه فقط از نرم افزار جامع الاحادیث چند تا روایت بیاریم و بعد بگیم که چند تا آیه ی مشابه هم آوردیم. کار بکنیم. لیلۀ القدر خیلی جالبه، اگر کسی وارد لیلۀالقدر بشه هرچقدر دقیق تر و عمیق تر وارد لیلۀالقدر بشه میتونه کل زمان دنیا رو قدم بزنه از اول تا آخر، تا« مَطْلَعِ الْفَجْرِ ».درسته؟‌

ضمیر هو در آیه یک نمی‌تواند قرآن باشد

اینها جزئیات هست، قیمت لیلۀ القدر به کجاست؟ اینکه نازله ی او آنجاست. ببینید وقتی خداوند به رسول الله صلوات الله علیه مطرح میکنه که« إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فىِ لَيْلَةِ الْقَدْرِ ». آیا این قرآن هست؟ خب استناد« شهر رمضان » هست که این نمیتونه قرآن باشه. یک استناد دیگر اینکه؛ آیا رسول الله نمیدانست که قرآن در لیلۀالقدر نازل شده است؟ بعد او زمانی که قرآن بر رسول الله نازل شده، آیا ایشون نمیدانست که اون زمان یعنی چی؟ این رو الان خیلی وارد نشیم بعدا در استنادات مربوط به اینکه این« هُوَ » قرآن نیست بیشتر به اون میپردازیم. فقط این رو داشته باشیم که بیشتر در موردش صحبت کنیم.‌

متکلم خدا، مخاطب رسول الله ص، توصیف بیشتر لیلۀ‌القدر نشان از قیمت آن برای رسول الله ص

خداوند به رسول الله صلوات الله علیه و آله میفرماید که« إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فىِ لَيْلَةِ الْقَدْرِ »مخاطب اینجا رسول الله هست و متکلم خداست. چرا اینجا« لیلۀالقدر رو توضیح میده؟ بخاطر اینکه برای رسول الله مهم میشه که من میخوام برم در لیلۀالقدر، من میخوام لیلۀالقدر رو درک کنم. چرا؟ چرا لیلۀالقدر برای رسول الله مهم میشه که خداوند لیلۀالقدر رو برای رسول الله مسیر ورود و ثمرات ورود رو توصیف میکنه؟‌

آیه دو حاکی از وجود مسیر به سوی لیلۀ‌القدر و آیه سه ثمرات آن

اول مسیر ورود؛« وَ مَا أَدْرَئكَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ » این صحبت حاکی از مسیر ورود هست. بعد از ورود ثمرات ورود مطرح میشه« لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيرٌْ مِّنْ أَلْفِ شهَْرٍ » یک زمان وسیع هست، اونجا بری تمام دنیا میآد زیر دست و بال تو، در تمام زمان سیر خواهی کرد( یکی از ثمراتش هست ).‌

قیمت لیلۀ‌القدر، به نزول او

چرا این مسئله مطرح میشه؟ چرا توصیف لیلۀالقدر مطرح میشه؟ بخاطر مهم بودن« أنزَلنَاهُ » بخاطر اینکه در اونجا او نازل شده است. بخاطر نازله ی او در آنجا، رفتن به سمت لیلۀالقدر مهم جلوه میکنه.‌

نیاز به اذن برای نازل شدن ملائکه و روح، نشان از قیمت لیلۀ‌القدر

اونجا خیلی قیمتی هست. برخی از نکاتی که در مورد قیمت فضای لیلۀالقدر هست در آیات بعدی هم مطرح هست. « تَنزََّلُ الْمَلَئكَةُ وَ الرُّوحُ » هر مَلَکی حتی جبرئیل، میکائیل، اسرافیل و حتی عزرائیل و حتی« روح ». اگر بخواهند که به سمت اون فضا بروند اونجا با إذن رب هست. حالا توصیفات این آیه و ادامه اش بماند برای بعد. هم نکاتی که در مورد لیلۀالقدر میشه برداشت کرد و هم توضیحی که اینجا در مورد ثمرات نازله ی او در لیلۀالقدر هست.‌

لیلۀ‌القدر، حداقل به وسعت دنیا به معنای انفسی آن یعنی طول عمر یک فرد

بله پس لیلۀالقدر زمانی پنهان، سرّی، راز گونه در خط زمانی دنیا هست که انسان ها از کنارش عبور میکنند چون پنهان و سرّی هست کسی متوجه اون نمیشه، یک ابزاری هست، یک چیزی هست که اون میتونه ثمره اش این باشه که ما متوجه بشیم که اون زمان چه موقعی هست؟ و بواسطه ی اون به سمت اون زمان بریم و وارد اون زمان بشیم. وارد اون زمان بشیم فضای زمانی مون تغییر میکنه، فضای زمانی مون در اون لحظه به وسعت زمان دنیا میشه. اینکه مطرح هست که« لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيرٌْ مِّنْ أَلْفِ شهَْرٍ » بالاخره یک کسی میخواد هزار ماه عمر کنه دیگه، حالا قبل و بعدش رو چی کار داره؟ دنیای یک نفر عمر یک فرد هست.« لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيرٌْ مِّنْ أَلْفِ شهَْرٍ » برای هرکسی، برای هر کسی جمع اش میشه یک عمر دنیا، زمان کل دنیا. ببینید طول زندگی یک فرد عمر دنیای اون فرد هست، یک موقعی شما دنیا رو به مفهوم دنیا در آفاق نگاه میکنی، یک موقعی به مفهوم دنیا در انفس نگاه میکنی، دنیای انفس عمر یک فرد هست. طول زمانی دنیای انفس عمر یک فرد هست، طول زمانی دنیای آفاق مجموع این عمر ها هست و یک مقدار قبل و یک مقدار بعد.‌

سفر در زمان، مبحثی جزیی در لیلۀ‌القدر

و اینکه خداوند بفرماید« لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيرٌْ مِّنْ أَلْفِ شهَْرٍ » یعنی دنیا، حداقل دنیا فرد و از این میشه این استنباط رو کرد که یعنی کل دنیا. دقیق صحیح، منطبق، و مرتفع و کاربردی. ببینید این غربی ها در فیزیک یک بحثی با عنوان« سفر در زمان » دارند و دنبال کانال هایی میگردند برای اینکه در زمان سفر کنند. این مطلب در لیلۀالقدر یک بحث جزئی هست و این عجیب هست.‌

عنوان کلی ابزار درایت به لیلۀ‌القدر، معرفت به حضرت زهرا س

بعد جالبه، یک چیزی هست که شما با استفاده از اون میتونی این درایت رو پیدا کنی که این سفر زمانی رو داشته باشی و در روایات عنوان کلی آنچیز« معرفت به حضرت زهرا سلام الله علیها » مطرح هست. جالبه، او در لیلۀالقدر« نازل شده »است. ببینید وقتی ما میخواهیم صحبت کنیم میگیم« نازل شده » است. توسط چه کسی؟ توسط خدا، خدا میفرماید« إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فىِ لَيْلَةِ الْقَدْرِ » ما او رو نازل کردیم. کجا؟ پس چرا ما اون رو نمیبینیم؟ میگه نه اینجا که نه! در لیلۀالقدر. باید از این زمان بیرون بیایی، بیای اونجا، اونجا او رو نازل شده میبینی، او اونجا نازل شده است. اگر از این فضای زمانی خارج بشی و به یک فضای زمانی دیگری بیای او نازل شده است. پرسیده میشه اون فضای زمانی دیگه چی هست؟ گفته میشه اسمش« لیلۀالقدر » هست. کجاست؟ پنهان هست، سرّی هست، هر کسی نمیتونه بیاد. یک ابزاری نیاز داره، یک چیزی نیاز داره که با اون بیای، اگر با اون بیای وسعت زمانی وسعت دنیا است، در آن به وسعت زمانی دنیا هستی و« او » اونجا نازل شده است. اگر نتوانی به اینجا بیای ممکن هست که در آینده های دور به نازل شده ی او مواجه بشی.‌

مسیر و ابزار مواجهه با او، معرفت به اوست

سوال؛ « او » چه کسی هست که اونجا نازل شده است، نازل شده ی او اونجاست. آیا رفتن به اون فضا، مسیر رفتن به اون فضا، ابزار رفتن به اون فضا ارتباطی با نازله ی در اون فضا داره؟ بله میخواهیم با نازله ی اون مواجه بشیم عنوان کلی مسیر رفتن« معرفت به او » هست. اول به او با معرفت باش، معرفتی که« حَقَّ مَعرِفَتِهَا» باشه. به او معرفت داشته باش« حَقَّ مَعرِفَتِهَا » یک جاهایی در زمان وجود داره که زمان برای شما عوض میشه و وارد فضایی از زمانی میشی که نازل شده ی او آنجاست. خیلی جالب هست،میفرماید« حَقَّ مَعرِفَتِهَا » داشته باش، زمان رو برای تو عرض میکنیم. تو رو میآریم یک جایی که یکی از خاصیت های اون این هست که به وسعت دنیا هست و قیمتی تر از همه ی اینها اینکه نازل شده ی او آنجاست. بر محمد و آل محمد صلواتی بفرستیم. أللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم‌

تماشای «دَارَتِ القُرُونِ الاُولَی»، در همراهی با او در لیلۀ‌القدر

هرچه قدر شما بتوانید که ورودی مرتفع به لیلۀالقدر داشته باشی با او مواجه میشی و او دست شما رو میگیره و به همه ی زمان دنیا سیر میکنی. شما « دَارَتِ القُرُونِ الاُولَی » رو با« او »میری و میبینی. تا کجا حرکت میکنی؟ تا مطلع فجر. مطلع فجر چی هست؟ او کجا نازل شده؟« لیلۀالقدر ».‌

لیلۀ بودن شب قدر به معنای پوشیده بودن برای کسانی که بیرون آن هستند

«لیلۀ» یعنی پنهان، یعنی پوشیده یعنی یک جای مخفی، یک جای سرّی، یک جایی که تاریک هست، از بیرون تاریک هست، برای بیرونی ها تاریک هست ولی درونش روشن هست و بیرونی ها نمیتوانند اونجا رو ببینند. ببینید «شب» هست یعنی چی؟ یعنی ما خورشید رو نمی بینیم آیا خورشید نیست؟ خورشید هست ولی از ما پوشیده شده است، از ما پوشیده شد یعنی بر ما شب قرار گرفت، بر ما لیلۀ قرار گرفت و ما خورشید رو نمیبینیم. ما نمیبینیم ولی خورشید و نزدیک خورشید روشن هست. خب او کجا نازل شده؟« لیلۀالقدر »( این رو دقت کنید جالب هست ) یک جایی که شب هست، یک جایی که پنهان هست، برای دیگران شب هست، برای کسانی که بیرون از اونجا هستند شب هست، برای کسانی که همراه او نیستند، کنار او نیستند شب هست، مثل خورشید که در شب برای کسانی که در شب هستند پنهان هست لذا خورشید برای اونهایی که بیرون هستند شب هست، در شب هست و پنهان هست.‌

او آنجا نازل شده، اگر میخواهی که او رو الان ببینی، اگر میخواهی که با او مواجه بشی بایستی به لیلۀالقدر بری.‌

مطلع فجر، زمان آشکار شدن او

لیلۀالقدر ادامه پیدا میکنه، تا چه زمانی؟ تا« مَطْلَعِ الْفَجْرِ » .پس لیلۀ القدر یک مطلع فجری داره، یک جایی میشه که او یواش یواش آشکار میشه دیگه در شب نیست، یواش یواش آشکار میشه، مطلع فجر یعنی شروع فجر، یعنی شروع آشکار شدن.‌

مطلع فجر سوره قدر منطبق با ظهور امام ع

اونهایی که به لیلۀالقدر وارد نمیشوند باید در زمان دنیا تا مطلع فجر لیلۀالقدر بمانند. یعنی تا دوران ظهور امام علیه السلام. اونهایی که میرن در لیلۀالقدر با او مواجه میشن. و با او به سوی مطلع فجر لیلۀالقدر همراه میشوند. دوستان! اینجا« مَطْلَعِ الْفَجْرِ » در آیه ی آخر سوره قدر« مَطْلَعِ الْفَجْرِ » لیلۀالقدر هست. طبق روایات مطلع فجر لیلۀالقدر منطبق با ظهور امام علیه السلام هست یعنی یک زمانی، یک لیله ای به وسعت زمان دنیا که مطلع فجر اون آخر زمان دنیا هست، دوران ظهور امام علیه السلام.‌

اولین روایت با مضمون « فِی أیِّامِ دَهرِکُم نَفَحَات ألا! فَتَعَرَّضُوا لَهَا »، از حضرت زهرا س

از حضرت زهرا سلام الله علیها نقل هست( شاید اولین روایتی که به این شکل مطرح شده باشه از ایشون باشه )؛ حواس تون باشه در دوران زندگی شما نفحاتی وجود داره« فِی أیِّامِ دَهرِکُم نَفَحَات ألا! فَتَعَرَّضُوا لَهَا » اون لحظه ها رو دریابید. شاید این روایت اولین بار از حضرت زهرا سلام الله علیها مطرح شده باشه. این رو هم به عنوان نکته داشته باشیم، یعنی یک لحظه هایی هست، اون لحظه ها رو باید پیدا کنیم. در روزگار زندگی شما لحظه هایی هست، اونجا ها رو پیدا کنید، متوجه باشید، حواس تون باشه، اونها رو دریابید.‌

سوره قدر حبل الله و چارچوب حرکت به سوی نازله او در لیلۀ القدر

پاشنه هامون رو بکشیم برای فهم بیشتر لیلۀ القدر برای سیری در سوره قدر. هر از گاهی از آیه اول سوره قدر بریم آخر و برگردیم بیاییم عقب، بریم آخر و بر گردیم بیاییم عقب. سوره قدر رو حبل اللهی به سوی لیلۀالقدر بدانیم، سوره ی قدر حبل اللهی به سوی« نازله ی او » بدانیم، حبل اللهی از نازله ی او، از دورن لیلۀالقدر به سوی ما، قرآن حبل الله هست دیگه، سوره های قرآن هم حبل الله هستند، هر سوره ی قرآن حبل اللهی به سوی موضوعی هست.‌

شما میگی قرآن حبل الله هست، حبل الله به چی؟ هر سوره ی قرآن ریسمانی آویخته شده از یک فضایی به دست ما هست، مهم این هست که آدم این ریسمان رو دقیق پیدا کنه و بتونه و سعی کنه که به اون ریسمان اعتصام بورزه.‌

بله سوره ی قدر حبل الله به سوی لیلۀالقدر و به سوی نازله ی او است. سوره ی قدر چهارچوب حرکت به سوی نازله ی او هست.‌

مطالب مرتبط
تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به بالقرآن است